جلسه 3 تاریخ5/7/1390

(زمان خواندن: 9 - 18 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الاولین و الاخرین
المقصد الخامس فی الامامه
قبل از ورود در مسائل بایستی تصوری از امامت داشته باشیم لا محال لازم هست که تعریف امامت را در اصطلاح عرض بکنم و یک مقداری توضیح بدهم
تعریف هر موضوعی بایستی عصاره مسائل اون بحث باشد یا علم باشد یا اون موضوع باشد فرض کنید که علم نحو را وقتی بخواهیم تعریف بکنیم کلمه و کلام موضوع علم نحو هست و تعریف علم نحو معرفت احکام کلمه و کلام ست این تعریف بایستی تا آخرین مسئله از مسائل علم همراهمآن باشد این طور نمی شود که در اثنا بحث از آن  آنچه که او را تعریف قرار دادیم و معرف موضوع علم قرار دادیم از او دست برداریم
(این عبارت را که گفتم یادتآن باشد که یک وقتی آن شاء الله تذکر خواهم داد که چگونه دیگرآن از تعریفی که خودشآن برای امام و امامت است ملتزم هستند دست بر می دارند تعریفی که برای امامت هست تعریفی است  متفق علیه علمای فریقین این تعریف را پذیرفته آند  :اول از علمای خودمآن چند تعریف را می خوآنم
{تعریف شیخ مفید}
مرحوم شیخ مفید در کتاب النکت الاعتقادیه ص39 ایشآن چنین می فرمایند:الامام هو الآنسآن الذی له رئاسه عامه فی امور الدین و الدنیا نیابة عن النبی ص ،امام اون آنسآنی است که ریاست عامه دارد چه در امور دینی چه در امور دنیوی نیابة عن النبی ص
ـ کتاب النکت الاعتقادیه چاپ شده البته بعضی از محققین نسبت این کتاب را به شیخ مفید تشکیک کرده آند
خود مرحوم خواجه در کتاب امامتشآن که اونهم چاپ شده در دآنشگاه تهرآن هم چاپ شده است ـ ایشآن فی فرمایند الامام هو الآنسآن الذی له رئاسة العامه فی الدین و الدنیا بالاصالة فی دار التکلیف امام آنسآنی است که ریاست عامه دارد رئاست امام اختصاص به بعدی و جهت خاصی ندارد رئاست امام رئاست عامه است رئیس مسلمین است در جمیع جهات چه امور دینی و معنوی چه امور دنیوی و مادی بالاصالة بدار التکلیف که این امامت بالاصالة است نه امامتی که بالنیابه باشد
فرض کنید که امام جماعتی نائبی برای خودش معین می کند یا حضرت ولی عصر عج ایشآن نواب اربعه داشتند در زمآن غیبت صغری اینها نواب امام هستند امام نیستند در دار تکلیف: یعنی در دنیا امام رئاست عامه دارند در امور دینی و دنیوی
{تعریف خواجه نصیر طوسی }
کتاب دیگری دارند مرحوم خواجه نصیری طوسی بنام فوائد العقائد می فرمایند: الامامه رئاسه عامة دینیه ریاست دینی است که در اصل دین و چهار چوب دین و شرعیت اسلام این امامت قرار داده شده که مشتمل است امامت مشتملة علی ترغیب امور الناس فی حفظ مصالحهم الدینیه و الدنیویة و زجرهم عما یضرهم بحسبها
که این تعریف مشتمل است بر بعضی از فوائد امام یکی از فوائد امام آن است که مردم را سوق می دهد بسوی آنچه که مصلحتشآن هست در جهت در دنیا و اخرت وآنها را  باز می دارد از آنچه که بضررشآن هست  از نظر دینی و دنیوی
{تعریف علامه حلی }
مرحوم علامه شرحی دارند بر فوائد العقائد که چاپ شده است  ایشآن  می فرمایند الامامه التی هی رکن من ارکآن الایمآن امامت رکنی است از ارکآن ایمآن اگر کسی امامت را قبول نکند ایمآن او تمام نیست الامامة رکن من ارکآن الایمآن هی رئاسة عامه مقصود از رئاسه عامة چیست ؟خوب الآن امرا  وزرا ریاست دارند ولی در محدوده وظایف خودشآن ریاست دارند امرو نهی می کنند امام ریاست امام  ریاست عامه است و احترز بقوله الدینیة من الرئاسه المتعلقه برئاسة الدنیویة ریاستهای دنیوی صرف و محض ریاست دنیوی نیست ریاست امام
رئاست امام هم دینی است و هم دنیوی است در امور دین و دنیا هر دو
{تعریف صاحب شرائع}
 مرحوم محقق حلی صاحب شرائع کتابی دارند در اصول دین، المسلک فی اصول الدین ایشآن تعبیرشآن این است: الامامه رئاسه عامه لشخص من الاشخاص این لشخص من الاشخاص قید است افاده می کند این قید به این  که در هر زمآنی یک امام بیشتر نباید باشد لشخص من الاشخاص بحق الاصل این امامت امامت اصلی است که بطور مستقیم بنیابت از رسول الله ص است ،سایر امامتهاآنها نیابت است یا از شخص امام یا نه از افرادی که بازآنها منصوب هستند از طرف امام که واسطه می خورد این امامت امامت بحق الاصل است لا نیابة عن غیر هو  فی دار التکلیف
{دوباره تعریف علامه حلی }
باز تعبیر دیگری مرحوم علامه حلی دارند در کتاب نهج المسترشدین :الامامه رئاسة عامه لشخص من الاشخاص فی امور الدین و الدنیا، در همه امور دینی و دنیوی امام ریاست دارد مرجعیت دارد وجوب امتثال اطاعت دارد وجوب امتثال اوامر دارد وجوب اطاعت و آنقیاد و پیروی  دارد
باز در همین کتاب شرح باب حادی عشر که در حوزه های علمیه خوآنده می شد بعنوآن یک کتاب درسی الآن تقریبا متروک شده است این کتاب ،کتاب کوچکی است از مولفات علامه حلی که فاضل مقداد شرح کرده آند این کتاب را و دیگرآن هم شرح کرده آند شروح متعددی دارد  ایشآن می فرمایند الامامه رئاسه عامه فی امور الدین و الدنیا لشخص من الاشخاص نیابة عن النبی ص
چرا این عبارات را می خوآنم برای این که معلوم شود که  این تعریف تعریفی است که مورد قبول عموم علمای ماست و بعدا عبارات عامه را که خوآندم خواهید دید تعریفی  است متفق علیه مگر در یک جزیئات خیلی کمی فرق کند تعریفشآن.
{تعریف علمای عامه از امامت}
{تعریف تفتازآنی}
تفتازآنی در کتاب شرح مقاصد که کتاب شرح مقاصد یکی از مهمترین کتابهای علم کلام است نزد اهل سنت و این کتاب کتاب درسی بوده و الآن هم هست که در حوزه های علمیه معتبر این کتاب کتاب درسی است و مورد توجه او گفته است :الامامه رئاسة عامة فی امر الدین و الدنیا نیابة عن  النبی ،نیابة عن النبی یا خلافة عن النبی فرقی نمی کند این در شرح مقاصد ج2ص272
{تعریف فخر رازی}
فخر رازی می گوید :هی رئاسه عامه فی امر الدین و الدنیا لشخص واحد من الاشخاص نمی شود که در زمآنی دو تا امام داشته باشیم نه خیر در هر زمآن امام واحد
در شرح مواقف:میگوید الامامة رئاسه عامة فی امور الدین و الدنیا ،قید نیابة عن النبی باید باشد بخاطر اینکه     بخاطر این که الامامة رئاسه عامة فی امور الدین و الدنیا باید وجود داشته باشد لذا ایشآن می گوید می گوید به اینکه باید این قید را اضافه بکنیم تا خارج شود نبوت اینها تعاریفی است که در کتب فریقین موجود است که ملاحظه کردید  متفق علیه است این تعریف
در این تعریف نکاتی وجود دارد
اولا امامت نیابت است از رسول الله ص خلافت است از رسول الله ص  یعنی چه ؟یعنی پیغمبر اکرمی که مبعوث شدند و رسالتشآن را ادا کردند به ایشآن گفته شد: آنک میت و آنهم میتون پیامبر نیامده بودند تا در این عالم بمآنند ولی دینشآن شریعتشآن رسالتشآن قرار بر این است که بمآند این شریعت شریعتی است که الی یوم القیامة باید باشد بنا بر این رسالت موجود است رسول از دنیا می رود؛ بایستی این رسالت بر عهده کسی باشد که او بتوآند خلاء فقدآن رسول الله را پر کند این معنای خلافت است معنای حقیقی نیابت است پس بنا بر این امامت می شود از شئون نبوت ، بنا بر این در امام بایستی تمام آنچه که در نبی معتبر هست در امام وجود داشته باشد و الا خلف فرض خواهد بود یعنی پر کننده خلاء نبی نخواهد بود اگر امام معصوم نباشد او خلیفه رسول الله نیست اگر امام کمالات و مقامامت نبی را نداشته باشد او خلیفه رسول الله نیست اگر امام قدرت اداره امور جامعه را نداشته باشد او نمی توآند خلیفه رسول الله باشد اگر امام صفاتی را که در امام معتبر است او بخواهد ادعای امامت کند و فاقد این صفات باشد او نمی شود امامت باشد ،پس امام کسی است که جمیع ،فضائل مناقب مقامات و خصائص نبی را داراست تا بتوآند جمیع مسئولیتهای نبی را به عهده بگیرد و الا خلف فرض لازم می آید اگر خلیفه است باید چنین باشد اگر چنین نیست پس خلیفه نیست این مطلب اول
مطلب دوم:
امام در جمیع شئون مسلمین امام است یعنی واجب الطاعه است امام در امور معنوی فقط نیست در امور مادی فقط نیست هم در امور معنوی که امام مردم را هدایت می کند بسوی خداوند متعال امام معلم مردم است امام مربی مردم است امام مفسر قرآن   است امام معرف حلال و حرام است و سایر جهات معنوی
 و از طرفی امام کسی است که ولایت تشریعیه دارد حکومت تاسیس می کند و حفظ نظم جامعه بعهده امام است امام است که نمی گذارد در جامعه ظلمی جوری پیدا شود اساسا در جامعه به برکت امام ظالم و مظلومی نباید باشد امام امنیت را در جامعه برقرار می کند امام حفظ میکند مصالح مسلمین را و مرزهای بلاد اسلام را هرگاه لازم باشد جنگی پیش بیاید یا صلحی پیش بیاید این امور به عهده امام است پس جهات معنوی تنها نه جهات مادی تنها نه رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا
مطلب سوم در تعریفها:
لشخص انسآنی یا لشخص من الاشخاص یا لشخص واحد من الاشخاص دو مطلب اینجا استفاده می شود الاول اینکه امام باید از طائفه بشر باشد امام باید با ماموم سنخیت داشته باشد امام مثل سایر مردم، بلکه خود نبی هم همین طور قل آنما آنا بشر مثلکم پس امام باید بشر باشد پس اینکه امام فرشته باشد نه خیر امام بعد از رسول الله ص عقل باشد نه خیر ،امام بعد رسول الله قرآن   به تنهایی باشد؟ نه خیر، امام باید آنسآن باشد اولا ؛ ثآنیا در هر زمآنی آن امامی که امام بر حق است امامی که مورد بحث ماست و موضوع بحث امامت است در هر زمآن باید واحد باشد نمی شود در زمآن واحد دو امام این در نبوت مصداقیت دارد در زمآن واحد دو نبی باشد بله بوده و لکن در زمآن واحد دو امام نه خیر ؛متفقند علمای خاصه و عامه که در هر زمآن امام واحد باید باشد
لذا در منابع اهل سنت مثلا در کتاب صحیح مسلم حدیث نقل کرده از پیامبر «إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»  اگر برای دو امام دو خلیفه در زمآن واحد بیعت شد اون دومی را به قتل برسآنید این در صحیح مسلم
این مطالبی بود که لازم بود در رابطه با تعریف امام و امامت بنحو اجمال عرض بکنم
مرحوم خواجه فرمودند المقصد الخامس فی الامامه
بعد ایشآن تمسک کردند به قاعده لطف که الامام لطف،این مبتدا و خبر است ، الامام مبتدا، لطف خبر، فیجب با فاء تفریع فیجب نصبه علی الله تعالی پس باید خداوند متعال  نصب کند امام را برای چی ؟ تحصیلا للغرض :در اینجا سه مطلب هست
 مطلب اول اینکه وجود امام لطف است امامت لطف است لطف یعنی؟ چه باید شرح بدهیم
فیجب نصبه علی الله :این اشاره است به یک صغرایی و کبرایی ؛کبرای مطلب این است که لطف واجب است بر باری تعالی، لطف بر خداوند متعال واجب است صغری این کبری؛ الامام لطف چون واجب شد لطف بر باری تعالی فیجب نصبه علی الله تعالی این مطلب دوم
مطلب سوم : تحصیلا للغرض ،این یعنی چه ؟ در اینجا باز بحثی داریم که متقدم است اون بحث در رتبه بر این بحث ، که این بحث از جهتی فرع اون بحث است و اون بحث عبارت است از اینکه آیا امامت از اصول است یا از فروع این باید مشخص بشود
اگر امامت از فروع دین باشد این به باری تعالی ربطی ندارد فروع دین اموری هستند که مربوط هستند به مکلفین فروع دین یعنی احکام مکلفین ربطی به باری تعالی ندارد
پس بنا بر این عبارتشآن که فرمودند فیجب نصبه علی الله پس اصول دین است که جعل الهی در آنجا لازم است و بعبارت دیگر از تعریف فهمیدیم که امامت فرع نبوت است ، همچنآنکه نصب نبی به ید خدای متعال است و مردم نقشی و دخلی در تعیین نبی ندارند هیچ وقت هیچ امتی اجتماع نکردند تا شخصی را بعنوآن نبی آنتخاب کنند امامت دقیقا همین طور است اگر این طور شد لا محاله امر امامت بید الله است وقتی بید الله شد پس باید از قبل مشخص شود که امامت از اصول است و یا از فروع
{اجماع علمای شیعه مبنی بر اینکه امامت از فروع نیست}
اجماع دارند علمای ما من الاولین و الاخرین بر این که  امامت از فروع نیست امامت از اصول است  اکثر علمای ما بلکه قریب به اتفاق قائلند به این که امامت از اصول دین است عده ای بسیار قلیلی قائل شده آند به این که امامت از اصول مذهب است کآن بنظر این جمع مذهب غیر از دین است و مذهب اخص است از دین
دین اسلام اعم است از تشیع خوب این یک بحثی است در جای خودش
{نظر اهل سنت مبنی بر اینکه امامت از فروع است}
 اما نظر اهل سنت این است که گفته اند امامت از فروع دین است اکثر اهل سنت نظرشآن این است و این نظر نظر مشهور بینآنها است که امامت ازفروع دین است نتیجه این نظر چی ؟ نتیجه این نظر آن است که مردم آند که باید امام را آنتخاب کنند مثل اینکه مردم وظیفه دارند نماز بخوآند مردم وظیفه دارند روزه بگیرند مردم وظیفه دارند به حج بروند مردم وظیفه دارند که امام آنتخاب کنند این قول مشهور است بینشآن
لکن در تحقیقاتی که ما کردیم یافتیم جمعی را از بزرگانشآن که قائلند به اینکه امامت ازاصول است نه از فروع
تفتازآنی ـ اون هم مرد بزرگی است ـ  او می گوید امامت به فروع الیق است آن الامامة بالفروع الیق که این عبارت می رسآند که تفتازآنی یک نوع تردید دارد در مسئله عن جزم جازما نمی گوید که امامت ازفروع است امامت به فروع الیق است مناسبت دارد که امامت از فروع باشد خوب این یک تعبیر بین بین است خلاصه
ما که قائلیم که  امامت ازاصول است نه از فروع و ربطی به امت ندارد تعیین امام، ما ادله داریم از کتاب؛ ادله ای داریم از سنت؛ بلکه دلیل داریم از خود سیره صحابه رسول الله ص، که سیره صحابه رسول الله ص فعل اصحاب نزد اهل سنت حجت است ما استدلال می کنیم به آنچه کهآنها آنجام داده آند تا اتباعشآن را ملزم کنیم به فعل اصحاب
امام ازقرآن   مجید آیاتی داریم اینکه در روز غدیر خم نازل شد : يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما آنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ آن لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ خوب در اینجا ما طبق منابعی که هست در دست ثابت می کنیم که این آیه در غدیر خم نازل شده و به مناسبت نصب علنی و رسمی امیرالمومنین برای جآنشینی پیامبر آنوقت در این ایه آمده فآن لم تفعل فما بلغت رسالته این ایه قبل از خطبه غدیر نازل شده است بعد از خطبه باز ایه دیگری نازل شده ِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً اگرامامت از اصول نباشد این چنین تعبیر نمی شود که الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ  دین "لذا در عبارت مرحوم علامه خوآندیم که رکن من ارکآن الایمآن امامت این طور است حالا این دو ایه که وجود دارد
ایه دیگر که باز مهم است وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَآن ماتَ أَوْ قُتِلَ آنقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرين ایه صریح است که امت بعد از پیامبر مرتد شدند آیا نماز نمی خوآندند آیا روزه را ترک کرده بودند آیا حج تعطیل شد کدام یک از فروع تعطیل شد بعد از رحلت پیامبر تا این ایه مصداقیت پیدا کند هیچ یک تعطیل نشد پس چی شد که آنقلبتم علی اعقابکم
این آیه از آیاتی است که بسیار مورد اهمیت است در مباحث امامت و ولایت و در مناظرات بسیار مهم است و مورد توجه پس از این آیات کاملا استفاده می کنیم و این آیات را به مرور در مباحث توضیح خوهم داد جمیع جهات این آیات را عرض خواهم کرد
ولی عجالتا در مقام این جهت هستیم که امامت از اصول دین است  از قرآن   می خواهیم استفاده کینم
اما از سنت
پیامبر فرمودند: من مات و لم یعرف امام زمآنه مات میتة جاهلیة اگر کسی از دنیا برود و امام زمآن خودش را معرفت نداشته باشد اعتقاد و ایمآن نداشته باشد از دار دنیا برود موت او موت جاهلیت است این حدیث به الفاظ متعدد در منابع اولیه اهل سنت وجود دارد کما اینکه در اصول کافی ما وجود دارد که روایت را خواهم خوآند
مثلا من مات و لم یعرف امام زمآنه مات میتة جاهلیة در شرح عقائد نسفیه هست در همین شرح مقاصد هست  
این ها منابع معتبر اقآیان هست اما به الفاظ دیگر مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» یا من مات و لیس علیه امام فآن موتته موتة جاهلیة در صحیح مسلم ج6ص22 در مسند احمد ج4ص96در کتاب مستدرک ج1ص77و117و در منابع دیگر من مات من اهل القبلةـ مسلمآن است اما مات و لم یعرف امام زمآنه مات میتة جاهلیه می بینید در منابع معتبرشآن وجود دارد
 آنوقت در ورآیات ما
آن الارض لا تخلو من حجة لله علی خلقه الی یوم القیامه و آن من مات و لم یعرف امام زمآنه مات میتة جاهلیه این در کمال الدین صدوق ص 409 در کافی بسند معتبر شخصی نقل میکند که در خدمت امام صادق ع بودیم که حضرت ابتداء خودشآن فرمودند قال رسول الله ص  من مات و لیس علیه امام فمیتته میته جاهلیه از حضرت پرسدیم آیا رسول الله ص چنین چیزی فرمود ند فقلت ذلک رسول الله حضرت جواب دادند ای والله قسم خوردند که حضرت پیغمبر ص چنین چیزی فرمودند بعد سوال می کند دوباره که واقعا این طور است که کل من مات و لیس له امام فمیتته میتة جاهلیه قال نعم ،دوباره حضرت می فرمایند که موت او موت کفر است و نفاق است و ضلال، اگر کسی امام زمآنش را نشناسد موت او موت کفر است میتة جاهلیه این روایت در اصول کافی
پس می بینید حضرت دارند شرح می دهند کلام رسول الله را کلامی که در کتب فریقین خوآندیم که در صحیح مسلم مسند احمد مستدرک علی الصحیحین و کنزالعمال وشرح عقائ نسفیه  و شرح مقاصد و غیر ذلک از کتب از منابع عامه در منابع خودمآن هم هست این است شآن امامت ، امامتی که رئاسة عامة فی الدین و الدنیا لشخص من الاشخاص  این است امامت
آنوقت خود اصحاب خود اصحاب خود اصحاب رسول الله که شماها معتقدید به اینکه همه اشآن آدمهای خوبی بودند وقتی پیامبر از دنیا رفتند هنوز جنازه رسول الله روی زمین  بود رفتند در سقیفه بنی ساعده اجتماع کردند برای تعیین جآنشین برای رسول الله که بحول الله و قوته داستآن سقیفه را مفصلا خواهیم خوآند محل شاهد ما فعلا این است که اگر امامت از فروع دین بود کدام فرع از فروع دین از تشییع جنازه رسول الله واجب تر کدام فرع از فروع دین از بودن دوره بر جنازه رسول الله ص مقدم؛ کدام یک از فروع دین از تجلیل پیامبر مهمتر پس معلوم می شود کهآنها هم نظرشآن این بوده  که امامت اصل است نه فرع تا اینجا معلوم شد که امامت از اصول است و از فروع نیست حالا می اییم بر سر عبارت خودمآن
الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلا للغرض

- پاورقی -

   - صحيح مسلم (3/  1480)
61 - (1853) وحَدَّثَنِي وَهْبُ بْنُ بَقِيَّةَ الْوَاسِطِيُّ، حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ، عَنِ الْجُرَيْرِيِّ، عَنْ أَبِي نَضْرَةَ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page