جلسه 14 - موضوع:کلمات علمای عامه در باب عصمت تاریخ :25/7/1390

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحیم
      الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الاولین و الاخرین
بعد از اینکه کلمات علمای عامه را در باب عصمت خواندیم و قسمی از احادیث شان از که در صحاح و غیر صحاح وجود داشت درباره پیامبران الهی حتی حضرت ابراهیم و بعد پیامبر ص قسمی از احادیثشان را خواندیم لازم بود که کلام یکی دو نفری را که پیدا کردم در مطالعات سابق از بزرگان علمایشان که تصریح دارند به عصمت پیامبرص
نظر زرقانی مالکی: که هم فقیه هست و محدث کتابهایی دارد که کتابهای او از منابع هستند و البته از علمای متاخر است نه از علمای متقدم از علمای قرن یازدهم و داوزدهم شرحی دارد بر کتاب موطا مالک باز شرحی دارد بر کتاب المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه او می گوید راجع پیامبر ص: انه معصوم من الذنوب بعد النبوة و قبلها کبیرها و صغیرها عمدها و سهوها علی الاصح علی الاصح اشاره است به اینکه این قول بعضی از عامه است حتی سهوا هم معصیت نمی کند نبی؛ بعد می گوید فی ظاهره و باطنه یعنی پیامبر ص حتی فکر معصیت هم نمی کنند و این مهم است و اعتقاد ما هم همین است فی ظاهره و باطنه نه در ظاهر معصیت می کند و نه در باطن سره و مزحه[1] نه  بطور محرمانه نه علنا در حضور مردم گناه نمی کند حتی در خفاء جده و هزله ماها خیلی به شوخی حرفهایی میزنیم که نباید بزنیم نه پیامبر ص حتی به شوخی هم مطالبی که شایسته نیست از ایشان صادر نمی شود رضاه و غضبه نه در حال رضا نه در حال غضب گناه صادر نمی شود این عبارت کاشف از اینکه این احادیث دروغ است اگر این احادیثی را که خواندیم صحت داشت این عالم نمی گفت که رضاه و غضبه چون در ان احادیث بود که اللهم من بشری هستم مثل بقیه ابناء بشر رضا دارم غضب دارم ؛نه در رضا نه در غضب گناه از رسول الله صادر نمی شود می گوید کیف چگونه از پیامبر ص گناه صادر شود کیف و قد اجمعت الصَحب علی اتباعه و التأسی به فی کل ما یفعله[2] چگونه می شود که قائل بشویم یا احتمال بدهیم که رسول الله گناه بکنند و حال اینکه صحابه ان حضرت اجماع دارند بر اینکه تاسی کنند و متابعت کنند پیامبر ص را در همه کارها جمع نمی شود ؛محال است که ما مامور بشویم به تاسی به کسی مامور باشیم به طور اطلاق اتباع و پیروی کنیم از کسی ؛و ان کس جایز الخطا باشد به ما امر کنند اطاعت کنید از کسی به اطاعت مطلقه و او جایز الخطا باشد و این محال است
همه می دانیم که کتابا و سنتا ماموریم که والدین را اطاعت کنیم اما در عین حال قرآن   دارد که وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بي‏ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما پس اطاعت مطلقه نیست اگر بنا بود که اطاعت نسبت به والدین اطلاق داشته باشد باید والدین معصوم باشند پس معصوم نیستند اطاعت مطلقه نیست و ان جاهداک اگر به تو فشار آوردند از تو خواستند که معصیت کنی خدا را فلا تطعهما چون معصوم نیستند؛کیف و اجمعت الصحب چگونه می شود نبی جایز الخطا باشد و حال انکه صحابه رسول الله اجماع دارند به اینکه تاسی کنند به آن حضرت و اتباع کنند از ان حضرت در جمیع اقوال و افعالشان چگونه می شود جایز الخطا باشند نه اینکهآنها تابع صحابه هستند صحابه اجماع بر ای معنی دارند پس این کاشف از این است که پیامبر ص جایز الخطا نیستند ؛پس پیامبر ص جایز الخاط نیستند حتی در فکر  یعنی فکر خطا هم نمی کنند و ائمه اطهار هم همین طور ؛بعد نقل می کند این عبارت را از حافظ تقی الدین سبکی که از بزرگان علمای فقها و محدثین و متکلمین است و از بزرگان شافعیه است و معاصر ابن تیمیه هم هست کتاب دارد در رد ابن تیمیه او می گوید اجتمعت الامة علی عصمة الانبیا فیما یتعلق بالتبلیغ و غیره من الصغائر و الکبائر و الخسة و المداومة علی الصغائر
پیامبر ص نه در تبلیغ کبائر از ایشان صادر نمی شود صغائر صادر نمی شود اموری که پست باشد کار پست حرف پست حرکت پست از ایشان صادر نمی شود نبی هیچ وقت مداومت بر صغائر نمی کند خود صغائر هم ایا سر میزند یا نه می گوید بله عده ای از علما گفته اند که خطیئه صغیره سر میزند ولی المختار المنع حتی صغائر هم سر نمیزند
استدلال را توجه کنید :لانا لام تعلیل است لانا امرنا بالاقتداء بهم فیما یصدر عنهم زیرا ما امر شدیم به اینکه اقتدا کنیم به انبیا در تمام انچه که ازآنها صادر می شود چه اقوال چه افعال ما ماموریم به اقتدا به انها؛ فیکف یقع منهم ما لا ینبغی پس چگونه ممکن است چیزی ازآنها سر زند که سزاوار نباشد و من جوزه و کسانی که جایز می دانند و ممکن می دانند صدور گناه را از انبیاآنها دلیلی بر مدعایشان ندارند لم یجوزه بنص و لا دلیل که عرض انهایی که تجویز می کنند گناه را بر انبیا دلیلشان همین است که می خواهند پیامبر ص را کوچک کنند تا بزرگان خودشان را بزرگ کنند و الا دلیلی ندارند ممکن نیست محال است لانا امرنا بالاقتداء بهم ما امر شدیم به اینکه اقتدا کنیم به انبیا فی ما یصدر عنهم فکیف یقع عنهم ما لا ینبغی
پس چگونه می شود تجویز کنیم صدور چیزی را که جایز نیست پس بنا بر این انبیا از اول عمرشان تا اخر عمر معصوم هستند نه فقط از گناه بلکه از خطا و سهو و نسیان هم معصومند یعنی خداوند در وجودآنها یک قوه ای قرار داده است کهآنها را نگه می دارد از اینکه به اشتباه و خطا و سهو و نسیان بیفتند تا چه برسد به معصیت و گناه
ادله عقلیه لزوم عصمت را در نبی و امام خواندیم که البته ادله عقلیه دیگری هم شاید پیدا بشود و لکن عمده وجوه را خواندیم
{ایات قرآن  ی دال بر عصمت انبیا}
ایا ادله نقلیه ای هم داریم بر لزوم عصمت در نبی و امام و متعدد هم داریم  فراوان هم داریم ادله نقلیه ما یا از کتاب هست یا از سنت؛ ادله نقلیه ما یا در خصوص پیامبر ص و ائمه اطهار هستند و یا نه بطور کلی دالند بر لزوم عصمت در نبی و امام ؛پس فعلا این قسم ادله را بخواهیم متعرض بشویم غیر از ادله مربوط به ائمه و پیامبر ص انچه که مربوط به اصل امامت که بحث می کنیم یا اصل نبوت که فعلا محل بحث ماست ؛دو ایه عجالتا می خوانیم یک ایه که دلالت دارد بر اینکه باید نبی و امام معصوم باشند یک ایه دیگر می خوانم که دلالت دارد بر عصمت از ان جهت که واجب الاطاعة است و یا امام
ایه اولی :قوله تعالی :وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ بین خداند متعال و حضرت ابراهیم گفتگو شده خداوند وحی نازل کرده بر حضرت ابراهیم؛ حضرت ابراهیم از خدا تقاضا کرده است انچه که محل شاهد است اینجاست که وانی جاعلک للناس اماماَ با کلمه انّ ابتدا شده است انّ دلالت می کند بر تاکید و انّ من خودم باری تعالی که معلوم می شود این امر متعلق است به خداوند متعال فقط إِنِّي جاعلک من تو را قرار می دهم معلوم می شود قرار دادن است نصب است از جانب خداوند و فقط خداوند متعال؛انی جاعلک للناس عموم مردم نه اهل یک شهر و دیار و کشور عموم بشر إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً حضرت ابراهیم در اینجا خوب تقاضا است دیگر عیبی ندارد ؛خدایا این معنی را در ذریه من هم قرار بده جواب امد که لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ عهد من به ظالمین نمی رسد عهد در اینجا همه نوشته اند چه شیعی و چه سنی لا ینال عهدی یعنی همان امامت و در اصول کافی بابی داریم ما از ائمه اطهار باب ان الامامة عهد من الله عهد است این عهد یعنی امری است که قرارش به دست خداست لا ینال عهدی نمی رسد ظالمین را؛ ظالمین از ذریه تو امام نخواهند شد
{نظریه طبرسی درمورد ایه }
 مرحوم طبرسی درمجمع البیان می فرماید: استدل اصحابنا بهذه الایة علی ان الامام لا یکون الا معصوما عن القبائح چرا؟ لان الله سبحانه نفی ان ینال عهده الذی هو الامامة ظالم و من لیس بمعصوم فقد یکون ظالما اما لنفسه اما لغیره کسی که معصوم نیست از او ظلم سر می زند یا خودش به خودش ظلم می کند یا ظلم به دیگران میرساند اون کسی که معصیت می کند خدا را و گناه از او سر می زند او خودش به خودش ظلم کرده است و اگر هم کسی به دیگری ظلم برساند این پر واضح است کسی که معصوم نیست از او ظلم سر می زند
اون شارع عرب گفت و الظلم من شیم النفوس ظلم اصلا در ذات انسان است خود قرآن   هم حکایت می کند وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا این در ذات انسان است این نقص بله کسانی که روی نفسشان کار می کنند به مرور این نقص از اینها زائل می شود میرسد به سلمان فارسی ؛می شود که انسان روی نفسش کار بکند مخصوصا اگر مربی درستی پیدا کند زیر نظر مربی حرکت کند در این مسیر می رسد به جایی که سلمان منا اهل البیت و الا این در ذات انسان است الظلم من شیم النفوس اگر می بینید کسی ظلم نمی کند ببینید چرا ظلم نمی کند دست رسی ندارد زورش نمی رسد یا می ترسد ظلم کند یا نه روی نفسش کار کرده است این کسی که معصوم نیست علی ای حال ظالم است لا ینال عهدی الظالمین
وجه استدلال بر این ایه بر عصمت ولزوم عصمت در امام و نبی
وجه استدلال به این جهت است که همچنانکه توضیح دادند باز شرح بیشتری می دهم ظلم مصادیق فراوانی دارد که از خود قرآن   به دست می اید مثلا شرک بالله ظلم است؛ان الشرک لظلم عظیم ؛کفر بالله ظلم است و الکافرون هم الظالمون افترا و دروغ بستن به خدا ظلم است خود قرآن   می فرماید فَمَنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ اگر کسی به حکم خدا حکم نکند در احکامش تابع هوای نفس باشد و من لم یحکم بما انزل الله فأولئک هم الظالمون کسی که از حدود الهی تعدی کند کسیکه نسبت به احکام و تشریعات لا ابالی باشد، تجاوز و تعدی کند نسبت به حرمات الهی و وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون ظلم به نفس که انسان به خودش ظلم بکند و من ذریتهما محسن و ظالم لنفسه همه اینها مصادیق ظلم است کسی که می خواهد عهد خدا را به عهده بگیرد و منصب امامت و ولایت بر امت داشته باشد از جمیع اقسام و انحاء و صور ظلم باید منزه باشد مثلا ترک اولی نوعی از ظلم است چون قرآن   فرموده است وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمين خطاب به حضرت آدم و حوا است چون اینها معصوم هستند ما می گوییم این خلافی که شده است ترک اولی است از همه این جهات باید مبرّی باشد امام از همه این انواع و اقسام امام مبرّی باید باشد لا ینال عهدی الظالمین چون الظالمین که فرموده مقید به قیدی نیست از دروغ گفت از ظلم به دیگری کردن از کفر و شرک و امثال ذلک قیدی ندارد  لانیال عهدی الظالمین هر کسی که متلبس به هر نحوی از انحاء ظلم شده باشد و لو آناما و لو یک لحظه ظلم از او سر زیده باشد به هر نحوی این ظالم است لا ینال عهدی الظالمین
نظریه مرحوم نایینی در مورد عصمت امام
مرحوم میرزای نائینی که ازبزرگان فقها و اصولیین عصر اخیر بودند و شاگردان بزرگی که از مراجع تقلید بزرگ بوده اند تربیت کرده اند که انظار ایشان همچنان در حوزه های علمیه مطرح است کیفیت استدلال به این ایه مبارکه را بر لزوم عصمت این چنین بیان می کنند می فرمایند برخی از عناوین که انسان متصف می شود به ان عنوان جوری است که به صرف تحقق ان عنوان در انسان حکم الهی بار می شود مثلا در قرآن   می خوانیم وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما اگر کسی متصف شد به عنوان سرقت از او سرقتی سر زد این آدمی که ششماه پیش سرقتی کرده است الان که دیگر سارق نیست انوقت سرقتی از او سر زده بصرف اینکه این کار از او سر زد حکم الهی که عبارت است از حد این استحقاق حد الهی را دارد به صرف این که این کار از او سر زده باشد قطع می کنند دست او را در ایه لا ینال عهدی الظالمین میرزا می فرماید هر کسی که در این عالم متصف بشود به عنوان ظالم ؛ این عنوان بر او صدق بکند از بدو زندگی اش تا دم مرگش در هر مقطع زمانی ازعمرش این ادم شد ظالم کافی است برای اینکه عنوان لا ینال عهدی بر او منطبق بشود عینا مثل و السارق و السارقه این ادم الان که سارق نیست یک وقتی سرقت کرد در عین حال حکم الهی بر او بار میشود کسانی که مقداری از عمرشان را حتی یک روز حتی یک لحظه عبادت اصنام کرده باشند اینها مشرک بوده اند و لیاقت برای امامت بر امت نخواهند داشت امیرالمومنین ع را  که خودشان حضرت را ملقب می کنند به کرم الله وجه هر وقت اسم حضرت امیر می اید می نویسند علی کرم الله وجهه خداوند متعال علی بن ابیطالب را کرم الله وجهه جوری امیرالمومنین را خلق کرد که عبادت بت امیرالمومنین حتی یک لحظه هم نداشتند کرم الله وجهه می گویند این لقب در اسلام اختصاص دارد به امیرالمومنین و الا بزرگان صحابه ای که اقایان ازآنها احترام می کنندآنها کسانی هستند که مقدار زیادی از عمرشان را در عبادت اصنام گذرانده اند لا ینال عهدی الظالمین ان الشرک لظلم عظیم این یک بیان برای اینکه ایه دلالت دارد بر اشتراط عصمت در امام
بیان دوم از اخوند خراسانی صاحب کفایه می فرمایند :من عبد صنما او وثنا لا یکون اماما و ایشان با یک بیان علمی که باز جنب تخصصی دارد کیفیت دلالت این ایه را بر اینکه باید امام معصوم باشد بیان می کنند که می توانید به کفایة الاصول مراجعه کنید
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل ایه مطلب جالبی دارند :می فرمایند که بعضی از اساتید ما این طور بیان کرده اند دلالت ایه را بر عصمت؛ به این جور ـ و من فکر میکنم که ایشان مطلب را از شیخ محمد اصفهانی اورده باشند ـ که مردم چهار قسمت هستند ذریه حضرت ابراهیم چهار دسته هستند یک دسته کسانی هستند که از اول عمر تا اخر عمر ظالم بودند
قسم دوم کسی است که در تمام عمرش ظلمی از او سر نزده است
قسم سوم کسی است که اوائل عمرش را به ظلم گذرانده بعد توبه کرده ادم مومن خوبی بوده تا وقتی که ازدنیا رفته است قسمی از اول عمرش بد بوده بعد خوب شده
قسم چهارم کسانی که اول خوب بوده قسمی از عمرش را  و بعد بد شد و با حال بدی از دنیا رفته است انسان را بخواهیم تقسیم کنیم البته در زمان ما هم همین طور است در زمان ما معصومی که وجود دارد که در عمرش ظلمی از او سر نزده امام زمان است
ایشان می فرماید که ابراهیم شانش اجل است که گفت و من ذریتی که ازخدا بخواهد که خدایا کسی که از اول عمرش تا اخر بد بوده او را امام قرار بده پس این دسته مورد سوال حضرت ابراهیم نیستند ابراهیم ع اجل شانا من ان یسال الامامة من قسم الاول
و همچنین شأنش اجل است از اینکه امامت را بخواهد برای کسی که اول خوب و بوده بعد فاسد شده و خراب از دنیا رفته حضرت ابراهیم از خدا بخواهد که خدایا امامت را به کسی بده که اول خوب بوده بعد خراب شده یا کل عمرش را خراب بوده
این دو قسم خارج شدند یک قسم را که خدا گفت لا ینال عهدی الظالمین اون کسی است که اول عمرش بد بوده بعد خوب شده پس کی ماند قسمی که در تمام عمرش هرگز گناهی از او سر نزده و هو المعصوم
 
 -پاورقی-

[1] - شرح الزرقاني على المواهب اللدنية بالمنح المحمدية (7/  327)
 أنه معصوم من الذنوب" بعد النبوة وقبلها، "كبيرها وصغيرها، وعمدها وسهوها" على الأصح في ظاهره وباطنه، سره وجهره، جده ومزحه، رضاه وغضبه، كيف، وقد أجمع الصحب على اتباعه والتأسي به في كل ما يفعله،
[2] - شرح البخاري للسفيري = المجالس الوعظية في شرح أحاديث خير البرية (1/  87) المؤلف: شمس الدين محمد بن عمر بن أحمد السفيري الشافعي (المتوفى: 956هـ)
وأما عدد الأنبياء والمرسلين فقد جاء في رواية مسند أحمد في حديث أبي ذر أنه سأل رسول الله - صلى الله عليه وسلم - عن أشياء منها قال: قلت: يا رسول الله كم عدد الأنبياء قال: «مائة ألف وأربعة وعشرون ألف نبي، الرسل من ذلك ثلاثمائه وخمسة عشر جماً غفيراً»
وكلهم خلقوا من رسول الله - صلى الله عليه وسلم -.
لكن قال العلماء: الأولى أن لا يقتصر على عدد في التسمية، فقد قال الله تعالى: ?مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ? [غافر: 78] ، ولأنه لا يأمن في ذكر العدد أن يدخل فيهم من ليس منهم، إن ذكر عدد أكثر من عددهم، ويخرج منهم من هو منهم إن ذكر عدداً أقل من عددهم، وكلهم -صلوات الله عليهم وسلامه- كانوا مخبرين مبلغين عن الله تعالى صادقين ناصحين، وهم معصومون من الكبائر والصغائر، قبل النبوة وبعدها، عمداً سهواً.
شرح البخاري للسفيري = المجالس الوعظية في شرح أحاديث خير البرية (1/  327)
قال النبي - صلى الله عليه وسلم - «لم يكذب إبراهيم إلا ثلاث كذبات في قوله إنه سقيم، وقوله: بل فعله كبيرهم، وقوله: عن سارة زوجته هي أختي»
قال العلماء: ما قاله السيد إبراهيم في هذه الثلاث يشبه الكذب وليس كذباً في الحقيقة، لما قدمنا من أن الأنبياء معصومون من الكبائر والصغائر عمداً وسهواً قبل النبوة وبعدها، وقوله صدق عند البحث عنه والتفتيش، وإطلاق الكذب باعتبار فهم السامعين لا باعتبار الحقيقة،
مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح (1/  127)
قَالَ ابْنُ حَجَرٍ: وَمَا ذُكِرَ فِي أَوْلَادِ يَعْقُوبَ مَبْنِيٌّ عَلَى الْقَوْلِ بِأَنَّهُمْ غَيْرُ أَنْبِيَاءَ، أَمَّا عَلَى الْقَوْلِ بِأَنَّهُمْ أَنْبِيَاءُ فَيَتَعَيَّنُ تَأْوِيلُ مَا صَدَرَ مِنْهُمْ بِحَمْلِهِ عَلَى مُحَامِلِ التَّجَوُّزَاتِ وَالْكِنَايَاتِ الَّتِي تَقْتَضِي عَدَمَ وُقُوعِ حَقَائِقِ ذَلِكَ مِنْهُمْ؛ إِذِ الْأَنْبِيَاءُ مَعْصُومُونَ قَبْلَ النُّبُوَّةِ وَبَعْدَهَا عَنْ كَبَائِرِ الذُّنُوبِ وَصِغَارِهَا، وَلَوْ سَهْوًا عَلَى مَا هُوَ الْحَقُّ عِنْدَ الْمُحَقِّقِينَ، وَإِنْ كَانَ الْأَكْثَرُونَ عَلَى خِلَافِهِ،
مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح (5/  1720)
2482 - (عَنْ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ «عَنِ النَّبِيِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - أَنَّهُ كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي خَطِيئَتِي» ) أَيْ سَيِّئَتِي (وَجَهْلِي) أَيْ فِيمَا يَجِبُ عَلَيَّ عِلْمُهُ وَعَمَلُهُ (وَإِسْرَافِي) أَيْ تَقْصِيرِي وَتَجَاوُزِي عَنْ حَدِّي (فِي أَمْرِي) قَالَ مِيرَكُ - رَحِمَهُ اللَّهُ: الْخَطِيئَةُ الذَّنْبُ، وَيَجُوزُ تَسْهِيلُ الْهَمْزَةِ فَيُقَالُ: خَطِّيَّةٌ بِالتَّشْدِيدِ، وَالْجَهْلُ ضِدُّ الْعِلْمِ، وَالْإِسْرَافُ مُجَاوَزَةُ الْحَدِّ فِي كُلِّ شَيْءٍ قَالَ الْكِرْمَانِيُّ: يَحْتَمِلُ قَوْلُهُ فِي أَمْرِي أَنْ يَتَعَلَّقَ بِجَمِيعِ مَا ذُكِرَ (وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي) تَعْمِيمٌ بَعْدَ تَخْصِيصٍ وَاعْتِرَافٌ بِإِحَاطَةِ عِلْمِهِ تَعَالَى وَإِقْرَارُهُ بِعَجْزِهِ عَنْ مَعْرِفَةِ نَفْسِهِ، وَلِذَا قِيلَ: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي جِدِّي) هُوَ نَقِيضُ الْهَزْلِ (وَهَزْلِي) وَهُوَ الْمِزَاحُ أَيْ مَا وَقَعَ مِنِّي فِي الْحَالَيْنِ، أَوْ هُوَ التَّكَلُّمُ بِالسُّخْرِيَةِ وَالْبُطْلَانِ (وَخَطَئِي) مِمَّا يَقَعُ فِيهِ تَقْصِيرٌ مِنِّي، فِي الصِّحَاحِ الْخَطَأُ نَقِيضُ الصَّوَابِ وَقَدْ يُمَدُّ وَالْخَطَأُ الذَّنْبُ (وَعَمْدِي) أَيْ وَتَعَمُّدِي فِي ذَنْبِي (وَكُلَّ ذَلِكَ) أَيْ جَمِيعَ مَا ذُكِرَ مِنَ الذُّنُوبِ وَالْعُيُوبِ (عِنْدِي) أَيْ مَوْجُودٌ مُمْكِنٌ وَهُوَ كَالتَّذْيِيلِ لِلسَّابِقِ قَالَ الطِّيبِيُّ: أَيْ أَنَا مُتَّصِفٌ بِجَمِيعِ هَذِهِ الْأَشْيَاءِ فَاغْفِرْ لِي، قَالَهُ تَوَاضُعًا وَهَضْمًا، وَعَنْ عَلِيٍّ أَنَّهُ عَدَّ تَرْكَ الْأَوْلَى وَفَوَاتَ الْكَمَالِ ذَنْبًا، وَقِيلَ: أَرَادَ مَا كَانَ قَبْلَ النُّبُوَّةِ قَالَ ابْنُ حَجَرٍ: كَذَا ذَكَرَهُ النَّوَوِيُّ، وَحِكَايَتُهُ هَذَيْنِ الْأَخِيرَيْنِ مَعَ سُكُوتِهِ عَلَيْهِمَا عَجِيبَةٌ، فَإِنَّ الْأَصَحَّ الْمُخْتَارَ عِنْدَ الْمُحَقِّقِينَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ - صَلَوَاتُ اللَّهِ وَسَلَامُهُ عَلَيْهِمْ - مَعْصُومُونَ قَبْلَ النُّبُوَّةِ وَبَعْدَهَا مِنْ كَبَائِرِ الذُّنُوبِ وَصَغَائِرِهَا عَمْدِهَا وَسَهْوِهَا اهـ.
سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد (11/  454) الباب الثالث في عصمته- صلى الله عليه وسلم- قبل النبوة وبعدها كغيره من الأنبياء صلوات الله وسلامه عليهم أجمعين
قال القاضي عیاض- رحمه الله تعالى-: الصواب أنهم معصومون قبل النبوة من الجهل بالله تعالى وصفاته والتشكك في شيء من ذلك، وقد تعاضدت الأخبار والآثار عن الأنبياء- عليهم الصلاة والسلام- بتنزيههم عن هذه النقيصة منذ ولدوا ونشأتهم على التوحيد والإيمان، بل على إشراق أنوار المعارف ونفحات ألطاف السعادة كما نبهنا عليه في الباب الثاني من القسم الأول. قلت: وقد أوردت في باب [....] ما فيه كفاية.
عمدة القاري شرح صحيح البخاري (18/  9) المؤلف: أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسين الغيتابى الحنفى بدر الدين العينى (المتوفى: 855هـ)
 مذهبي أَن الْأَنْبِيَاء معصومون من الْكَبَائِر والصغائر قبل النُّبُوَّة وَبعدهَا، وَالَّذِي وَقع من بَعضهم شَيْء يشبه الصَّغِيرَة لَا يُقَال فِيهِ إلاَّ أَنه ترك الْأَفْضَل وَذهب إِلَى الْفَاضِل،

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page