جلسه 19 تاریخ :29/9/1390

(زمان خواندن: 11 - 21 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحیم
      الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الاولین و الاخرین
تتمه بحث دیروز این است که طرف خطاب ما در این بحث اهل سنت هستند ما با زیدیه و غیرزیدیه بحثی نداریم و نزاعی که از روز اول بوده این است و تا به حال هم هست این است که خلیفه رسول الله J امیرالمومنین علی 8 است یا ابوبکر و این بحث هم بحثی نیست که ثمره ای نداشته باشد  همه ثمرات در این بحث است تمام آثار مترتب است بر این بحث اگر فقه بخواهید مترتب بر این بحث اگر اصول بخواهید مترتب است بر این بحث اگر اخلاق و آداب و سنن بخواهد مترتب است بر این بحث اگر تفسیر بخواهید مترتب است بر این بحث و هکذا سایر علوم و سایر انچه که هر مسلمانی نیاز دارد متوقف است و مترتب است بر این بحث بخاطر اینکه امام وقتی معرفی شد خلیفه رسول اللهJ وقتی معلوم شد قهرا تفسیر را از او باید بگیریم احکام و آداب و سنن را از او باید بگیریم او اسوه و قدوه و هادی ماست و او حجت الهی است بر ما الی اخره کسی تصور نکند که این بحثها بحثهایی است که کهنه شده یا اینکه نیازی به این بحثها نداریم  یا اینکه اثری بر این بحثها مترتب نمی شود نه تمام قضایا در اینجا است  البته با متانت باید بحث کرد مستند باید بحث کرد و این بحث  تکلیف شرعی ماست ما باید مبانی دینیمان را تصحیح کنیم و از روی دلیل معتقد باشیم
ما گفتیم به این که راهی برای نصب امام نیست الا النص؛ برای معرفی امام تعیین امام شناخت امام فقط بایستی دلیلی الاهی قائم شود و همچنانکه در تعیین نبی در هر امتی هیچ امتی دخل ندارند نقش ندارند در تعیین وصی آن نبی و خلیفه آن نبی و امام من بعد آن نبی هرگز امت نقشی ندارند اهل سنت قائل شدند به این که امامت امری است که به دست مردم هست و تعیین امام به دست مردم هست نه اینکه باید دلیلی از ناحیه خدای متعال برسد مردم هستند که انتخاب می کنند "ان الطریق اما النص و اما الاختیار و النص منتفی فی حق ابی بکر مع کونه اماما بالاجماع و کذا فی حق علی8 علی التحقیق این عبارت شرح مقاصد است
که طریق نصب امام یا نص است یا اختیار و انتخاب مردم اما نص منتفی فی حق ابی بکر در باره ابوبکر نصی نداریم  نه آیه ای نه حدیثی درباره ابوبکر نداریم پس ابوبکر به انتخاب مردم تعیین شده است در شرح مواقف باز همین عبارت است إن طریقه اما النص او الاجماع بالبیعة دقت کنید عبارتها را او گفت اما النص و اما الاختیار این می گوید اما النص او الاجماع؛ اما النص فلم یوجد و اما الاجماع فلم یوجد علی غیر ابی بکر پس دلیل امامت ابوبکر کتاب نیست سنت نیست دلیل امامت ابوبکر اجماع است پس اجماع می شود از ادله امامت ما گفتیم دلیلی بر امامت کسی اعم از امیرالمومنین8 یا ابوبکر هر کسی دیگر دلیلی بر امامت نیست الا آنچه که از خدای متعال  برسد ایاز کتاب باشد یا سنت قطعیه که به تعبیر بنده دلیل الاهی باید باشدآنها می گویند اجماع مردم به تعبیری اختیار مردم کافی است این هم شرح مواقف به اینها می رسیم انچه که از این عبارتها استفاده شد دو مطلب است
مطلب اول: اقرار می کنند بر اینکه از کتاب و سنت دلیلی بر امامت ابوبکر وجود ندارد
 مطلب دوم: ادعی می کنند: قیام اجماع را بر امامت ابوبکر اما اقرار که اقرار العقلاء علی انفسهم جائز اقرار می کنند بر اینکه دلیلی از کتاب و سنت نداریم این اقرار و اما این ادعی که اجماع قائم شده باید به اثبات برسد و لکن خود همین آقایان که این طور می گویند که بعضی از اینها قائل هستند همه اینها نیستند از اجماع دست بر می دارند اینها گفتند به اینکه چون نصی وجود ندارد و پیامبرJ بلا وصیت از دنیا رفته اند امر موکول شده به ید الخلق آنوقت گیر می کنند برایشان مشکل پیدا می شود که آیا همه خلق موجودین باید مشارکت کنند در اختیار امام؟ همه مکلف هستند به این انتخاب؟ تا بشود اجماع همه مسلمین یا بعضی مکلف هستند و نصب بعضی کافیست آنوقت سوال می شود که این بعضی را که شما می گویید نصبآنها کافیست اینها چه کسانی هستند چند نفر هستند کی اینها را معین کرده و به اینها وکالت ولایت داده اذن داده که بروند امام تعیین کنند برای مسلمین؛  طریق تعیین چیست آیا بیعت کردن است آیا قبلا باید شورایی کرده باشند مشورت کرده باشند آقایان اول می گویند امر امامت بید الخلق است بعد تعبیر می کنند به اجماع ؛مواجه می شوند با این اشکال که در امامت ابوبکر اجماع نبوده اختلاف بوده شدیدا حالا که اجماع نیست می گویند انتخاب و اختیار "اهل حل و عقد" ؛اهل حل و عقد یعنی آنهایی که کارهای مهم راآنها باید تصمیم گیری کنندآنها هستند که باید یک مطلبی را درست کنند و یا اگر مطلبی را به هم زدند حلش کردند کسانی هستند که امور مسلمین راآنها باید تنظیم کنند این اهل حل و عقد از اصحاب رسول اللهJکه ابوبکر را انتخاب کرده اند کی ها هستند باید وارد داستان سقیفه بشویم که الان وقت ورود در بحث سقیفه نیست بحث ما ألان کبروی هست می خواهیم بدانیم طریق انتخاب امام چیست ؟اجماع که نیست امر برگشت به نظر "اهل حل و عقد" سوال می شود چه کسانی گفته اند که شما اهل حل و عقد هستید اینها کی ها هستند چند نفر هستند آیا این اهل حل و عقد که مثلا ده نفر بودند همه اینها باید متفق بشوند بر شخص امام آنوقت مواجه می شوند با داستان سقیفه؛چون تمام بحث از انجا شروع می شود در سقیفه از مهاجرین فقط سه نفر از انصار جمعی حضور داشتند در سقیفه نه حضرت امیر8بوده نه طلحه بوده نه زبیر بود نه سعد بن اولی وقاص بوده آن عشره مبشره ای که آقایان می گویند ابوبکر و عمر و ابو عبیده جراح بوده که ابوبکر و عمر خودشان از اصحاب قضیه هستند بقیه ی روئسای اصحاب رسول الله Jریش سفیدان کجا بودند که هیچ کدام نبودند همه نوشته اند که امامت ابوبکر فقط به بیعت عمر تحقق پیدا کرد منعقد شد امامت ابوبکر به بیعت عمر تنهایی لذا نگاه بکنید به کتبشان؛ به هر کتاب مهمی از کتب کلامیآنها که  مراجعه کنید نوشته اند که امامت منعقد به بیعت یک نفر منعقد می شود همانهایی که می گفتند اجماع بعد گفتند اهل حل و عقد آخر کار گفتند :و ینعقد بعقد واحد منهم به چه دلیل؟ تصریح می کنند به دلیل اینکه امامت ابوبکر به بیعت عمر بن الخطاب تمام شد از کتاب که دست برداشتیم از سنت هم دست برداشتیم نوبت رسید به اجماع از اجماع هم دست برداشتیم گفتیم اهل حل و عقد اهل حل و عقد هم که نشد با آن سوالاتی که داشتیم در اثنی امر منتهی شد به یک نفر این میشود نتیجه کار که به بیعت یک نفر وظیفه همه مسلمین است از معاصرین و از غیر معاصرین تا روز قیامت همه مسلمین باید ایمان پیدا کنند به امامت آن آقا به بیعت یک نفر؛این محصل کلامشان است چون بحث ما کبروی است بیشتر از این ادامه نمی دهیم تا به مباحث صغروی برسیم که از اینجا شروع می شود
المئسلة الخامسه: فی ان الامام بعد النبیJ بلا فصل علی بن ابیطالب8
مسلمین منقسم شدند به دو قسم قسمی گفتند الامام علی بن ابیطالب8قسمی گفتند الامام ابوبکر و ما می خواهیم تحقیق کنیم که ادله این طرف درست است یا ادله آن طرف درست است ؟
المئسلة الخامسه فی ان الامام بعد النبیJ بلا فصل علی بن ابیطالب8  
این تیتر بحث ما است از حالا به بعد تا مدتی ما در مسئله خامسه خواهیم ماند که ادله این ادعی رسیدگی بشود مرحوم خواجه در تجرید تحت این عنوان دوازده دلیل ذکر می کنند اولا" نص جلی" ـ چون نص را بر دو قسم تقسیم می کنند همان دلیل الهی که بنده تعبیر می کنم "نص جلی" و "نص خفی" نص جلی یعنی خود لفظ به تنهایی دست هر عربی دست هر لسان شناسی لغت شناسی داده بشود این لفظ دلالت می کند یک وقت این نص احتیاج دارد به یک مقدمه ای قرینه ای چیزی باید به او ضمیمه بشود باز هم نص است ولی به ضمیمه یک چیزی اولین دلیلی که اقامه کرده اند مرحوم خواجه نص جلی است که ضمیمه کردن چیزی لازم نیست لفظ خود به خود دلالت دارد اگر به اهل لسان داده شود جزء این چیز دیگری دلالت ندارد
دلیل دوم :ازقران مجید استدلال می کنند به ایه ولایت : إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (55)
از سنت استدلال می کنند به حدیث غدیر حدیث منزلت از سنت رسول اللهJ ـ سنت یا قول است یا فعل یا تقریرـ از فعل رسول الله Jاستدلال می کنند که پیامبرJ از مدینه که می خواستند بروند بیرون امیرالمومنین8 را بجای خود گذاشتندعل رسول اللهJ این  به حدیث دیگری انت اخی و وصیی از اینجا منتقل می شوند به دلیل عقلی ـ اجماع بر امامت امیرالمومنین 8 قائم نیست ـ اما از ادله دیگر کتاب؛ سنت؛ عقل؛ می فرمایند و لانه افضل بعد از استدلال می کنند به یک دلیل الهی به معجزه که معجزه یک امر خارق العاده هست که اگر بر دست کسی واقع بشود این کار می شود مصدق ادعی آن شخص و لظهور المعجزة علی یده ، بعد استدلال می کنند به این که حریف امیرالمومنین8 ابوبکر بوده و لسبق کفر غیره کسی که سابقه کفر داشته باشد نمی تواند جانشین رسول الله J باشد بعد استدلال می کنند به دو آیه که ارتباط دارد به همه ائمه به دو آیه یکی ایه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ (119) یکی به آیه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ            که عرض می کنم که ادله ی ما بر امامت امیرالمومنین8 منقسم می شود به اقسامی؛ و معلوم هم باشد که مرحوم خواجه ادله را که ذکر می کنند یک حدیث ذکر می کنند یک آیه ذکر می کنند معنایش این نیست که دیگر دلیلی غیر از این حدیث و این آیه نیست بنای مرحوم خواجه بر اختصار بوده یک جزوه ای را ایشان تالیف  کرده اند نه این است که همه مطالب را آورده باشند ادله ما بر امامت امیرالمومنین8 یا کتاب است ویا سنت است و یا عقل دلیل ازعقل قاعده قبح تقدم مفضول به فاضل و اما از کتاب و سنت یا دلیلی است که بطور مستقیم دلالت دارد همان" نص جلی" یا دلیلی است که دلالت بر عصمت دارد و عصمت شرط امامت است هر جا عصمت باشد امامت هست اثبات می کنیم عصمت امیرالمومنین8 را پس ایشان امام هستند واسطه خورد عصمت باید تمام بشود تا بشوند امام یک وقت دلیل دلالت دارد بر معجزه روایتی است از معاجز امیرالمومنین8 این دلالت دارد بر امامت اما واسطه می خورد یک وقت دلیل دلالت دارد از آیه بر حدیث بر افضلیت نآوقت واسطه می کند این صغری کبری قبح تقدم مفضول بر فاضل پس علی هو الامام یک وقت دلیل دلالت می کند بر وجوب اطاعت هر جا دلیل قائم شد بر وجوب اطاعت کسی بنحو اطلاق بدون هیچ قیدی هر کسی باشد که درباره او دلیلی معتبری برسد دال بر اینکه واجب است بر تو اطاعت این شخص اطاعة مطلقة بدون هیچ قید و شرطی لابد او امام است لابد معصوم
ـ پس روایات و آیات به أنحاء مختلف جمع می شوند اینها در باب دلالت بر امامت امیرالمومنین8 مصب این ادله می شود یکجا همه این ادله ادله الهیه هستند در یک جا وارد می شود و دلالت می کنند بر یک مدلول و هو امامة علی8 بلا فصل الا اینکه کیفیت دلالت فرق میکند
مقدمه ای دیگر بیان دو نکته :اولا چون طرف ما اهل سنت هستند ما باید ادله ای را که اقامه می کنیم از کتبآنها باشد به روایتآنها باشد تا حجت برآنها تمام بشود
امر دوم :اگر استدلال ما به قرآن بود البته قرآن متواتر است مورد قبول همه مسلمین است در قرآن مجید بنا بر تحقیق ـ که ما کتابی هم داریم تحریفی در قران نشده  ـ و استدلال به قرآن تمام است بلا اشکال و لکن برای شأن نزول آیات باید دوباره به حدیث مراجعه کنیم اگر استدلال ما به حدیث باشد از اول استدلال ما به حدیث که از طرق آنهاست که احادیث بر دو قسم هستند که قسمی احادیثی هستند که متواتر هستند قطعا یعنی منصفین از اهل سنت مقر می شوند به تواتر مثل خود قرآن می شود صدورش اگر حدیث از نظر سند در کتبآنها صحیح بود و متعدد هم سند داشت و لکن اقرار به تواتر آن نکردند باز ما ادعی تواتر می کنیم در آن حدیث چون در روایات ما هم وجود دارد آنوقت می شود حدیث متفق علیه بین طرفین نزاع و حدیث متفق علیه بین طرفین نزاع متواتر خواهد بود.
مقدمه دیگر :چون متن ما تجرید هست و شرح تجرید عرض می کنم کثیری از کتبی که در باب اصول دین نوشته شده این کتب بعد از زمان خواجه و مرحوم علامه حلی نوشته شده مثل شرح مواقف و شرح مقاصد و شرح عقائد نسفیه اینها علمای متاخر هستند از زمان خواجه و علامه حلی و چون متاخر هستند و کتاب هم کتاب کلامی هست در اصول دین نوشته شده اینها نظر دارند به مطالب خواجه و مرحوم علامه در شرح تجرید لذا مطالبی را که در تجرید شما می بینید اگر نقدی و اشکالیآنها داشته باشند در شرح مواقف و مقاصد وجود دارد که این برای ما کمک است از جهت بحثمان که ببینیم حرف متینی دارند قبول کنیم و الا باآنها مناقشه خواهیم کرد بحث ما مقدماتش تمام شد حالا وارد می شویم
قسم اول از ادله نصوص روایاتی هستند که این روایات بلفظشان خود لفظ دلالت دارد بر امامت و این روایات در کتبآنها هست نه به یک سند نه به دو سند نه به سه سند و به الفاظ مختلف روایاتی داریم که در آن روایات تعبیر شده به امیرالمومنین8 ما نمی گوییم حضرت علی بلکه حضرت امیر8 بعنوان امیرالمومنین8 در احادیث هست به عنوان سید المسلمین هست سید المومنین یعسوب المومنین سید العرب و الفاظی از این قبیل من چند حدیث می خوانم و لکن مایلم هستم در جلسه بعد تفصیل بدهم احادیث بیشتری بخوانیم به دو جهت خود خواندن حدیث اولا خود کلام رسول اللهJ برای ما معنویت می آورد جهت دوم این است که ببینیم چقدر سند دارد و چقدر به الفاظ مختلف که قطعا این مضمون ازپیامبرJ صادر شده است من چند تا از احادیث را می خوانم
یک حدیث این است که به سند نقل می کنند از یکی از صحابه بنام عبدالله بن اسعد بن زراره لیلة اسری بی حضرت خبر می دهند از معراجشان انتهىت بي الى قصر من لؤلؤ فراشه من ذهب يتلألأ، فأوحى الي وأمرني في علي بثلاث خصال،ـرسیدند بهجایی که دیگر از انجا نزدیکتر به خدا جایی نبوده بین حضرت و خدای متعال گفتگویی شده ـاوحی علی فی علی بثلاث ـ در معراج در ان حال و در انجا که باید مهمترین حرفها باید زده بشودـ  بأنه سيد المسلمين وامام المتقين وقائد الغر المحجلين»[1]
روایت بعد همین روایت است بسند دیگر  امرنی فی علی بثلاث خصال بانه سيد المسلمين وامام المتقين ـ انجا ولی المتقین بود اینجا امام المتقین ـ وقائد الغر المحجلين
روایت دیگر از انس بن مالک است ـ خادم حضرت بوده حضرت به او فرمودند آب بیار من وضو بگیرم يا أنس اسكب لي وضوءاً وماء فتوضأ صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم وصلى ثم انصرف، فقال: يا انس أول من يدخل عليّ اليوم أميرالمؤمنين وسيد المسلمين وخاتم الوصيين وامام الغر المحجّلين، فجاء علي عليه السّلام حتى ضرب الباب، فقال: من هذا يا انس؟ قلت: هذا علي، قال: افتح له فدخل»
روایت دیگر از بریده اسلمی است می گوید امرنا رسول الله ان نسلم علی علی بامیر المومنین  و نحن سبعة سلام که می دهیم السلام علیک یا امیرالمومنین بگوییم و نحن سبعة ما هفت نفر بودیم که خدمت حضرت رسیدیم ان شش نفر سنا از من بزرگتر بودند و انا اصغر القوم یومئذ
روایت دیگر که سندش منتهی می شود به خود امیرالمومنین قال رسول الله Jعلی یعسوب المومنین و المال یعسوب المنافقین مال هست که آنهایی که منافق هستند دنبال مال هستند دنبال دنیا هستند آنکه در منافقین حکمرانی می کند مال است اما مومنین علی یعسوب المومنین
روایت دیگر از سعید بن جبیر نقل می کند عن عائشه قالت کنت قاعدة مع النبیJ اذ اقبل علی8فقال النبی یا عائشه هذا سید العرب فقلت یا رسول الله ألست سید العرب قال أنا سید ولد آدم و هذا سید العرب
اینها روایاتی بود که برای امروز انتخاب کردم که بخوانم ولکن در روز بعد مقداری زیادی از این روایات بخوانم

-پاورقی-                                       

[1] ـ معجم الصحابة لابن قانع (2/  112)
حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْحَجَّاجِ النَّيْسَابُورِيُّ، نا الْحُسَيْنُ بْنُ مَنْصُورٍ،( ( البخاري - النسائي ) عند ابن حجر :  ثقة فقيه
عند الذهبي :  الحافظ) نا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ،(من روات ( البخاري - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه ) نا جَعْفَرٌ الْأَحْمَرُ،( ( أبو داود في المسائل - الترمذي - النسائي ) عند ابن حجر :  صدوق يتشيع
عند الذهبي :  صدوق شيعى) عَنْ هِلَالٍ الصَّيْرَفِيِّ، (موضح أوهام الجمع والتفريق (1/  186)
تبين أَن هِلَال الصَّيْرَفِي هُوَ هِلَال الْوزان بِاتِّفَاق جَعْفَر بن زِيَاد والمثنى بن الْقَاسِم وَيحيى بن الْعَلَاء وَعِيسَى بن سوَادَة من روات ( البخاري - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي )
)عَنْ أَبِي كَثِيرٍ،(ذکره البخاری فی تاریخه الکبیر و فی کتابه الکنی و ابن ابی حاتم فی الجرح و التعدیل والذهبی فی المقتنى في سرد الكنى قالوا شهد مع علی النهروان و لم یذکروا فیه جرحا ) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ (صحابی)قَالَ: قَالَ رَسُولُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي , إِذَا بِقَصْرٍ يَتَلَالَأُ , فِرَاشُهُ نُورٌ , فَأُوحِيَ إِلَيَّ , أَوْ أُمِرْتُ فِي عَلِيٍّ بِثَلَاثٍ: أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ , وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ , وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ "
المستدرك على الصحيحين للحاكم (3/  148)
4668 - حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، أَنْبَأَ مُحَمَّدُ بْنُ أَيُّوبَ، أَنَا عَمْرُو بْنُ الْحُصَيْنِ الْعُقَيْلِيُّ، أَنْبَأَ يَحْيَى بْنُ الْعَلَاءِ الرَّازِيُّ، ثنا هِلَالُ بْنُ أَبِي حُمَيْدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسْعَدَ بْنِ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " أُوحِيَ إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ ثَلَاثٍ: أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ، وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ»
المعجم الصغير للطبراني (2/  192)
1012 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْأَشْعَرِيُّ الْأَصْبَهَانِيُّ، حَدَّثَنَا مُجَاشِعُ بْنُ عَمْرٍو، بِهَمْدَانَ سَنَةَ 235 خَمْسٍ وَثَلَاثِينَ وَمِائَتَيْنِ , حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ سَوَادَةَ الرَّازِيُّ، حَدَّثَنَا هِلَالُ بْنُ أَبِي حُمَيْدٍ الْوَزَّانُ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُكَيْمِ الْجُهَنِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَوْحَى إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي: أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُؤْمِنِينَ , وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ , وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ " لَمْ يَرْوِهِ عَنْ هِلَالٍ إِلَّا عِيسَى، تَفَرَّدَ بِهِ مُجَاشِعٌ
تاريخ أصبهان = أخبار أصبهان (2/  200)
حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ الأَشْعَرِيُّ الأَصْبَهَانِيُّ، ثنا مُجَاشِعُ بْنُ عُمَرَ بِهَمَذَانَ سَنَةَ ثَلاثِينَ وَمِائَتَيْنِ، ثنا عِيسَى بْنُ سَوَادَةَ الرَّازِيُّ، ثنا هِلالُ بْنُ أَبِي حُمَيْدٍ الْوَزَّانُ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُكَيْمٍ الْجُهَنِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ ثَلاثَةَ أَشْيَاءَ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي: أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُؤْمِنِينَ، وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ "
كشف الأستار عن زوائد البزار (1/  49)
60 - حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ مُوسَى، ثنا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ زِيَادٍ الأَحْمَرُ، عَنِ الْهِلالِ الصَّيْرَفِيِّ، ثنا أَبُو كَثِيرٍ الأَنْصَارِيُّ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَسْعَدَ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي انْتَهَيْتُ إِلَى قَصْرٍ مِنْ لُؤْلُؤَةٍ تَتَلأْلأُ نُورًا، وَأُعْطِيتُ ثَلاثًا: إِنَّكَ سَيِّدُ الْمُرْسَلِينَ، وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، اللَّهُ الْمُوَفِّقُ.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page