جلسه 20 تاریخ :3/10/1390

(زمان خواندن: 19 - 37 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحیم
      الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الاولین و الاخرین
کلام در ادله امامت امیرالمومنین هست مرحوم خواجه و علامه ره اولین دلیلی را که ذکر کرده اند روایتی است که در ان روایت تعبیرشده از امیرالمومنین ع به امر پیامبرص و بر زبان خود ایشان تعبیر شده از ایشان به امیرالمومنین و در ان روایتی که خواندیم و امشب هم می خوانیم و که حضرت امر کردند سلموا علی علی بامرة المومنین به این وصف و به این لقب و به این ترتیب بر ایشان سلام کنید این روایت به الفاظ مختلف و به اشکال مختلف در روایات عامه وارد شده است تعبیر شده در این روایات از امیرالمومنین به امیرالمومنین سید الوصیین قائد الغر المحجلین سید المومنین سید العرب و امثال ذلک از عبارتهایی که نص هستند در امامت و ولایت امیرالمومنین که بعضی از روایات را خواندیم قبلا وعده دادم که مقدار زیادی را از این روایات را بخوانم ولو یک جلسه را در این مورد سبق کنیم مسبوق هستید که مرحوم مرعشی نجفی کتاب احقاق الحق را که دستور دادند چاپ شود در قم زیر نظر ایشان هیئتی تشکیل شد تا پا ورقی هایی بر این کتاب اضافه شود ملحقاتی و استدراکاتی بر احقاق الحق اضافه شود اقا زاده ایشان اخیرا این کتاب را یعنی پاورقی ها را در یک موسوعه ای مقدار زیادی را به چاپ رسانیده اند که مقدار زیادی هم باقی مانده من دیدم که بهترین کتابی را که جامع است این روایات را این کتاب مرحوم مرعشی نجفی است ج10 از کتاب موسوعة الامامه فی نصوص اهل السنة مقداری از این روایات را که انتخاب می کنم می خوانم از ص 1تا ص 140 روایاتی هست که مورد نظر ما هست و مقداری را انتخاب میکنم سعی می کنم از منابعی که اگر هم دست اول نیستند از منابع دست دوم بخوانم مثلا این روایت را ابونعیم اصفهانی نقل کرده بسندش از عبدالله بن اسعد بن زراره عن ابیه قال سمعت النبی ص یقول لما اسری بی الی السماء اوحی الی فی علی ثلاث خصال سه خصلت برای امیرالمومنین ع سه لقب سه مقام ان هم در معراج به پیامبر ص وحی شده است إِنَّهُ سَيِّدُ المْسُلْمِينَ , وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ , وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ
این روایت در کتاب  ابونعیم هست کتاب معرفة الصحابه ج1ص264 هم ابونعیم شخص معروفی است و بزرگ است از بزرگانآنها
حاکم نیشابوری نقل کرده بسندش همین حدیث را به این ترتیب لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ انْتَهَى بِي إِلَى قَصْرٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ فِرَاشُهُ مِنْ ذَهَبٍ يَتَلأْلَؤُ , فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ ثَلاثَ خِصَالٍ: إِنَّهُ سَيِّدُ المْسُلْمِينَ , وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ , وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ ".این روایت در اسد الغابه نقل شده از حاکم نیشابوری به سند در ج1ص69
روایت دیگر که خطیب بغدادی نقل کرده سندها هم فرق می کنه باز از اسعد بن زراره عن ابیه قال رسول اوحی الی فی علی انه سید المسلمین و وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ , وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ تا اینجا حاکم ابن الاثیر خطیب بغدادی و ابونعیم چهار نفر عجالتا از بزرگان اقایان این حدیث را نقل کرده اند ابن عساکر هم روایت کرده است از عبدالله بن اسعد بن زراره لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ انْتَهَى بِي إِلَى قَصْرٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ فِرَاشُهُ مِنْ ذَهَبٍ يَتَلأْلَؤُ , فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ ثَلاثَ خِصَالٍ: إِنَّهُ سَيِّدُ المْسُلْمِينَ , وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ , وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ این روایت در تاریخ دمشق هست ج42ص302
باز همین حدیث را ابن قانع روایت کرده است که از بزرگان حفاظ است او کتابی دارد بنام معجم الصحابه ج1ص69
از جمله راویان اگر حدیث حاکم نیشابوری را بخواهید به سند دیگری غیر از ان سندی که خواندم در مستدرک حاکم ج 3ص137 همین حدیث را ابن مردویه روایت کرده و بنایم شد که این روایاتی را که انتخاب میکنم ولو برای هر انصافی این همه روایت ولو یک سند معتبر داشته باشد کافی است که انسان وثوق به صدور مضمون پیدا کند بنایم شد بحول الله وقتی بگذارم که مقداری از احادیث را که انتخاب میکنم سندهایش را تصحیح کنیم [1]
این روایت تمام شد روایت دیگر از خصائص نطنزی الخصائص العلویه این کتاب نمی دانم نسخه اش کجاست از منابع الغدیر است از منابع صاحب عبقات الانوار هست از منابعی است که اعتماد بر این کتاب شده و مولفش هم خیلی متقدم است او بسند خودش روایت می کند از ابوالطفیل که خودش از صحابه است او روایت می کند از انس بن مالک ابوالطفیل وقتی رسول الله ص از دنیا رفت سنش کم بوده لذا از انس روایت می کند قال کنت خادم رسول الله ص فبینا انا اوضیه حضرت فرمودند یدخل داخل هو امیرالمومنین و سید المسلمین و خیر الوصیین و اولی الناس بالنبیین و امیرالغر المحجلین با یان اوصاف کسی وارد منزل خواهد شد انس می گوید اللهم اجعله رجلا من الانصار چون خودش انصاری است کسی باشد ازهمشهریهای من باشد فاذا علی قد دخل فعرق وجه رسول الله ص عرقا شدیدا فجعل یمسح عرق وجهه بوجه علی ـ این معنایش چیست دلالت بر چی می کند حضرت عرق صورتشان را بمالند به صورت امیرالمومنین ـ فقال یا رسول الله مالی انزل فی شیئ چیزی در باره من نازل شده قال انت منی تودی عنی و تبری ذمتی و تبلغ عنی رسالتی قبل از ورودشان فرمود هو امیرالمومنین سید المسلمین خیر الوصیین اولی الناس بالنبیین بعد از ورودشان حضرت خطاب کردند که انت منی تودی عنی و تبری ذمتی و تبلغ عنی رسالتی قال یا رسول الله اولم تبلغ رسالته خودت انجام دادی یا رسول الله وظیفه ابلاغ را قال بلی و لکن تعلم الناس من بعدی من تاویل القرآن ما لم یعلموا که خیلی چیزها را پیامبرJ برای مردم بیان نکردند حقائق قرآن را اسرار قرآن را یا فرصت نشد یاآنها را اهل ندیدند فرمودند رسالتی را که من باید انجام میدادم برای توست این رسالت اینکه انس دعا کرد که خدایا کسی از قوم وقبیله من باشد این سابقه دارد در یک مورد برای پیامبر غذJایی اوردند حضرت رسول ص نخواستند ان غذا را به تنهایی میل کنند فرمودند اللهم ائتنی باحب خلقک الیک و الی یاکل معی خدایا ان کسی که احب خلق است نزد تو نزد من او را بفرست بیاید با من بخورد نوشته اند که انس گفت اللهم اجعله رجلا من الانصار ابوبکر امد ردش کرد راه نداد که بیاید عمر امد انس راه نداد حضرت امیر امدند در را زدند انس گفت رسول الله علی حاجة به دروغ این را گفتند پیامبرJ باز دعا میکردند دعای پیامبرJ قطع نشد حضرت دوباره برگشتند ان رسول الله J علی حاجة اللهم اجعله رجلا من الانصار بار سوم حضرت امیر امدند در را زدند امد گفت ان رسول الله J علی حاجة حضرت در را هل دادند وارد شدند پیامبرJ بلند شدند استقبال کردند چرا دیر کردی مدتی بود من هی دعا می کردم منتظر بودم چی شد عرض کردند این دفع سوم بود که من امدم انس می گفت که ان رسول الله علی حاجة رو کردند به انس که این چه کاری بود که تو کردی گفت یا رسول الله دلم می خواست که یکی از انصار باشد حالا این انس کیست همان کسی هست که امیرالمومنین در کوفه بالای منبر گفتند کسانی که حاضر هستید هر کسی در غدیر خم بود و من کنت مولاه فهذا علی مولاه را از پیامبرJ شنید بلند شود شهادت بدهد من بودم شنیدم عده ای بلند شدند شهادت دادند انس بلند نشد حضرت رو کردند به انس که تو بودی چرا شهادت نمی دهی گفت آقا سنم زیاد شده یادم رفته حضرت نفرینش کردند که اگر دروغ می گوید خدا مبتلا کن به مرضی که همراهش باشد و این را به دروغ گویی بین مردم معروفش کند ان مرض مبتلا شد به پیسی همه فهمیدند که این در اثر نفرین هست ای دروغگو این همان کسی است که دروغ گفت حضرت امیر وارد نشوند اللهم اجعله رجلا من الانصار
 اجمالا در این حدیث پیامبر ص برای امیرالمومنین مطالبی فرمودند امیرالمومنین سید الوصیین امیرالغر المجلیین بعد هم انت منی بازهر یک از این جمله ها باز شواهدی در احادیث دیگری دارد اینکه پیامبرص به امیرالمومنین گفتند که تو بعد از من قران را به این مردم یاد می دهی در روایات جداگانه ای وجود دارد که هیچ کس لیاقت نداشته قرآن را غیر از امیرالمومنین به مردم یاد بدهد و لذا هیچ کسی لیاقت برای خلافت از رسول الله ص ندارد بجز امیرالمومنین ع
روایت دیگر :در تاریخ طبری است بسند روایت می کند که می رسد به اینجا که زید بن صوحان که از اصحاب رسول الله و از اصحاب امیرالمومنین است که به مردم گفت که سیروا الی امیرالمومنین و سید المسلمین داستان را اجمالا برایتان می گویم و ان این است که وقتی طلحه و زبیر و عائشه حرکت کردند به طرف بصره با خودشان لشگری را جمع کردند بردند امیرالمومنین دستور دادند عده ای از کوفه همراهی امیرالمومنین بشوند ابوموسی اشعری والی کوفه بوده که همکاری نکرد بلکه بالعکس گفت سر جایتان باشید حرکت نکنید این برای شما بهتر است این باعث شد که حضرت امام حسن مجتبی ع و عمار را فرستادند کوفه زید بن صوحان در انجا بوده به مردم خطاب کرده که سیروا الی امیرالمومنین و سید المسلمین و انفروا الیه اجمعین تصیبوا الحق همراه امیرالمومنین باشید حرکت کنید شما با حق هستید و به حق خواهید رسید ج4ص482اگر زید بن صوحان این عنوان را از پیامبرص نشنیده بوده نمی گفت این عنوان را برای امیرالمومنین ع از ان طرف هم خود اقوال صحابه از نظر سنی ها حجت است ابن مردویه روایت کرده تفسیر دارد که در دست نیست روایت کرده به سند از ابان بن تغلب تا سند منتهی می شود به عبدالله بن عباس قال قال رسول الله ص لعائشه لا توذینی فی اخی فانه امیرالمومنین و سید المسلمین و قائد الغر المحجلین یوم القیامه کتاب ابن مردویه در دست ما نیست ولی تا قرن هفتم تا نهم در اختیار علما بوده است که این یکی از مصیبتهایی است که بر سر مسلمین وارد شده است که عده ای کثیری از روایاتی را که ما در مبانی اعتقادی و دراحکام شرعی در تاریخ به ان کتب نیاز داریم یا معدوم کرده اند یا چاپ نمی کنند عمدا و من برای این قضیه موارد زیادی را سراغ دارم خیلی مورد سراغ دارم که تعمد دارند حتی کتابی را چاپ می کنند وقتی میرسد به امیرالمومنین یا به اهل بیت بقیه اش را چاپ نمی کنند کتاب ابن مردویه تا قران هفتم و هشتم در دست سید ابن طاووس بوده ولی نگذاشتند به دست ما برسد
روایت دیگر از خطیب بغدادی[2] که به سند روایت می کند از اصبغ بن نباته عن ابن عباس قال لیس فی القیامة راکب غیرنا و نحن اربعه باز این خودش مستقلا روایاتی دارد که در قیامت چه خبر است در این روایات حضرت می فرمایند همه پیاده هستند چهار نفر راکب هستند من هستم و حمزه عموی من و برادرم صالح  خودم من و برادرم علی ع  وقتی می رسند حضرت به امیرالمومنین این طور تعبیر می کنند وَأَخِي عَلِيٌّ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ، زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ، عَلَيْهَا مَحْمَلٌ مِنْ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ، قُضْبَانُهَا مِنَ الدر الأبيض، على رأسها تَاجٌ مِنْ نُورٍ، لِذَلِكَ التَّاجِ سَبْعُونَ رُكْنًا، مَا مِنْ رُكْنٍ إِلا وَفِيهِ يَاقُوتَةٌ حَمْرَاءُ تضيء للراكب المحث، عليه حلتان خضراوان، وَبِيَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ، لواء  پیامبر ص دست امیرالمومنین ع هست وَهُوَ يُنَادِي، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، فَيَقُولُ: الْخَلائِقُ مَا هَذَا إِلا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ: لَيْسَ هَذَا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، وَلا حَامِلُ عَرْشٍ، هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ»
آن روایت معراج را که اوحی الی طبرانی[3] هم دارد انه سید المومنین و امام المتقین وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ
باز روایت دیگر ابونعیم روایت می کند در حلیة الاولیاء و ابن عساکر در تاریخ دمشق ج42ص370و غیر این دو بزرگ رویات می کنند به سند عن الشعبی قال قال علی قال لی رسول الله مرحبا بسید المسلمین و امام المتقین آنوقت سوال شده که از حضرت امیر ع که در مقابل یک چنین چیزی که پیامبرص به شما گفتند شما به قول امروزی ها عکس العمل شما چی بود فای شیئ کان من شکرک قال حمدت الله تعالی علی ما اعطانی و سئلته الشکر علی ما اولانی و ان یزیدنی مما اعطانی
باز ابونعیم این روایت را نقل می کند که جالب است بسند روایت می کند قال قال رسول الله ص
اِنَّ اللهَ تَعَالَى عَهِدَ إِلَيَّ عَهْدًا فِي عَلِيٍّ، فَقُلْتُ: يَا رَبِّ بَيِّنْهُ لِي، فَقَالَ: اسْمَعْ فَقُلْتُ: سَمِعْتُ، فَقَالَ: إِنَّ عَلِيًّا رَايَةُ الْهُدَى، وَإِمَامُ أَوْلِيَائِي، وَنُورُ مَنْ أَطَاعَنِي، وَهُوَ الْكَلِمَةُ الَّتِي أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِينَ، مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّنِي، وَمَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَنِي، حضرت به راوی می گویند که به علی بشارت بده که در باره او چنین چیزی از ناحیه خدا نازل شده است فَبَشَّرْهُ بِذَلِكَ ". فَجَاءَ عَلِيٌّ فَبَشَّرْتُهُ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ أَنَا عَبْدُ اللهِ، وَفِي قَبْضَتِهِ، من عبد خدا هستم من تسلیم هستم فَإِنْ يُعَذِّبْنِي فَبِذَنْبِي، وَإِنْ يُتِمَّ لِيَ الَّذِي بَشَّرْتَنِي بِهِ فَاللهُ أَوْلَى بِي،این قدر حضرت در مقابل خداوند با تسلیم و خشوع ؛بعد پیامبر ص خبر دادند که گرفتاریهای برای شما پیدا خواهد شد این چیزی است که مقدر شده است  قَالَ: " قُلْتُ: اللهُمَّ اجْلُ قَلْبَهُ، وَاجْعَلْ رَبِيعَهَ الْإِيمَانَ " فَقَالَ اللهُ: قَدْ فَعَلْتُ بِهِ ذَلِكَ، ثُمَّ إِنَّهُ رُفِعَ إِلَيَّ أَنَّهُ سَيَخُصُّهُ مِنَ الْبَلَاءِ بِشَيْءٍ لَمْ يَخُصَّ بِهِ أَحَدًا مِنْ أَصْحَابِي، فَقُلْتُ: يَا رَبِّ أَخِي وَصَاحِبِي، فَقَالَ: إِنَّ هَذَا شَيْءٌ قَدْ سَبَقَ، إِنَّهُ مُبْتَلًى، وَمُبْتَلًى بِهِ[4]
در تاریخ ابن عساکر هست ج42ص290
باز ابن عساکر روایت می کند که در سند از اهل بیت ع هستند قال ان الله عهد الی فی علی عهدا تا اخر
تعبیر شده از امیرالمومنین به امیرالبرره این باز منابع خاص خودش را دارد چون این حدیث را بالخصوص ما در جایی بحثش را کردیم عبدالرزاق روایت می کند از سفیان ثوری از عبدالرحمن بن عثمان از عبدالرحمن بن بهمان
سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ الْحُدَيْبِيَةِ  وَهُوَ آخِذٌ بِيَدِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَهُوَ يَقُولُ: «هَذَا أَمِيرُ الْبَرَرَةِ وَقَاتِلُ الْفَجَرةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ، يَمُدُّ بِهَا صَوْتَهُ، أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»[5]
روایت دیگر از طبرانی[6] بسندش روایت می کند از عمار بن یاسر قال سمعت رسول الله ص یقول  لعلی «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى زَيَّنَكَ بِزِينَةٍ لَمْ يُزَيِّنِ الْعِبَادَ بِزِينَةٍ مِثْلِهَا، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَبَّبَ إِلَيْكَ الْمَسَاكِينَ، وَالدُّنُوَّ مِنْهُمْ، وَجَعَلَكَ لَهُمْ إِمَامًا تَرْضَى بِهِمْ، وَجَعَلَهُمْ لَكَ أَتْبَاعًا يَرْضَوْنَ بِكَ، فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّكَ وَصَدَقَ عَلَيْكَ، وَوَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَكَ وَكَذَبَ عَلَيْكَ، فَأَمَّا مَنْ أَحَبَّكَ وَصَدَقَ عَلَيْكَ فَهُمْ جِيرَانُكَ فِي دَارِكَ، وَرُفَقَاؤُكَ مِنْ جَنَّتِكَ، وَأَمَّا مَنْ أَبْغَضَكَ وَكَذَبَ عَلَيْكَ فَإِنَّهُ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يُوقِفَهُمْ مَوَاقِفَ الْكَذَّابِينَ»
حالا اینجا تعبیر شده به امام مساکین
به همین لفظ باز در تاریخ دمشق هست در حلیه الاولیا در جاهای دیگر
روایاتی که تعبیر شده از حضرت به امام المومنین از ابن مردویه است که داستان انس است باز دوبار به این لفظ اول من یدخل علی الیوم امیرالمومنین سید المسلمین و خاتم الوصیین و امام الغر المحجلین این روایت از ابن مردویه که کتابش دست سید بن طاووس در حلیه الاولیا هست در تاریخ دمشق هم هست و منابع دیگر این روایت این طور است که تفصیلی دارد مقداری که این روایت من در کتاب تشیید المراجعات سندش را تصحیح کردم [7]
قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَا أَنَسُ اسْكُبُ لِي وُضُوءًا» ، ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ قَالَ: " يَا أَنَسُ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْكَ مِنْ هَذَا الْبَابِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، وَسَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ
روایت دیگر باز از انس است بینما انا عند النبی ص اذ قال یطلع الان قلت فداک ابی و امی من ذا قال سید المسلمین و امیرالمومنین قال فطلع علی 8قال لعلی اما ترضی ان تکون منی من موسی یکی از مواردی که حدیث منزلت مواردش اینجاست که در این مورد یک رساله ای نوشتم در ان زمان 15مورد فرموده بودند که این مورد را ننوشته بودم
روایت دیگر :کان رسول الله Jفی بیت ام حبیبه بنت ابی سفیان چون یکی از ازواج رسول الله ام حبیبه هست قال یا رسول الله اعتزلینا فإنّا علی حاجة کاری داریم شما برو کنار بعد حضرت وضو گرفتند فاحسن الوضوء ثم قال اول من یدخل علیک من هذا الباب امیرالمومنین و سید العرب و اولی الناس بالناس این مهم است اولی الناس بالناس این همان النبی اولی بالمومنین من انفسهم قال انس اللهم اجعله رجلا من انصار تا رسید به اینجا که یاد می دهی به مردم من کتاب الله ما لا یعلمون
در تاریخ ابن عساکر که امرنا رسول الله ص ان نسلم علی علی ع بامیرالمومنین و نحن سبعه ما هفت نفر خدمت حضرت رسول بودیم که به ما امر کردند که بعنوان امیرالمومنین سلام کنیم به حضرت امیر ع  وانا اصغر القوم حینئذ ان شش نفر از من بزرگتر بودند ج42ص303
بلاذری روایت می کند در انساب الاشراف ج2ص366 می گوید اتی حذیفه بالمدائن و نحن عنده ان الحسن و عمارا قدما الکوفة یستنفران الناس الی علی 8ـ همان قضیه ای که گفتم ـ این خبر به مدائن رسید که در ان وقت حذیفه بن الیمان در مدائن قال حذیفه ان الحسن و عمارا قدما یستنفرانکم فمن احب ان یلقی امیرالمومنین حقا حقا فالیأت علی بن ابیطالب 8
این هم کلام حذیفه است
باز از حذیفه در کتاب فردوس الاخبار دیلمی «قال حذيفة: لو علم الناس متى سمّي علي أمير المؤمنين ما أنكروا فضله، سمي أمير المؤمنين و آدم بين الروح و الجسد، قال اللّه تعالى: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالت الملائكة بلى. فقال: أنا ربكم و محمّد نبيكم و علي أميركم»

-پاورقی-

[1] ـدر جلسه قبل مقداری از روایات را ذکر کردیم و روایت اول را با تصحیح سند ذکر کردیم
[2] ـ تاريخ بغداد وذيوله ط العلمية (11/  113)
أَخْبَرَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّه النجار قال: حدّثنا محمّد بن المظفّر، (الحافظ)حَدَّثَنَا عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عُبَيْدِ الله السّمسار- ببغداد(لم نجد له ترجمة ضعفه ابن حجر بهذا الخبر کان الخبر ضعیف بهذا- حدّثنا عليّ بن المثنّى الطهوي،( ذكره ابن حبان فى كتاب " الثقات وقال ابن حجر مقبول   حدّثنا زيد بن الحباب،( ( البخاري في جزء القراءة خلف الإمام - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه ) عند ابن حجر :  صدوق عند الذهبي :  الحافظ ، لم يكن به بأس ، قد يهم
 حدّثنا عبد الله بن لهيعة،(من روات ( مسلم - أبو داود - الترمذي - ابن ماجه ) عند ابن حجر :  صدوق ، خلط بعد احتراق كتبه و رواية ابن المبارك و ابن وهب عنه أعدل من غيرهما عند الذهبي :  ضعف . . . ، قلت : العمل على تضعيف حديثه
 حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ رَبِيعَةَ(من روات ( البخاري - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه )
 عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا فِي الْقِيَامَةِ رَاكِبٌ غَيْرُنَا نَحْنُ أَرْبَعَةٌ» فَقَامَ إِلَيْهِ عَمُّهُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فقال: من هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «أَمَّا أَنَا فَعَلَى الْبُرَاقِ، وَجْهُهَا كَوَجْهِ الإِنْسَانِ، وَخَدُّهَا كَخَدِّ الفرس، وعرفها من لؤلؤ ممشوط، وأذناها زبرجدتان خضراوان، وَعَيْنَاهَا مِثْلُ كَوْكَبِ الزُّهَرَةِ، تُوقِدَانِ مِثْلُ النَّجْمَيْنِ الْمُضِيئَيْنِ، لَهَا شُعَاعٌ مِثْلُ شُعَاعِ الشَّمْسِ بَلْقَاءُ مُحَجَّلَةٌ تُضِيءُ مَرَّةً، وَتَنْمِي أُخْرَى، يَتَحَدَّرُ مِنْ نَحْرِهَا مِثْلُ الْجُمَّانِ، مُضْطَرِبَةٌ فِي الْخَلْقِ، أُذُنُهَا، ذَنَبُهَا مِثْلُ ذَنَبِ الْبَقَرَةِ، طَوِيلَةُ الْيَدَيْنِ وَالرِّجْلَيْنِ، أَظْلافُهَا كَأَظْلافِ الْبَقَرِ مِنْ زَبَرْجَدٍ أَخْضَرَ، تَجِدُ في مسيرها، سيرها كَالرِّيحِ، وَهِيَ مِثْلُ السَّحَابَةِ، لَهَا نَفَسٌ كَنَفَسِ الآدَمِيِّينَ، تَسْمَعُ الْكَلامَ وَتَفْهَمُهُ، وَهِيَ فَوْقَ الْحِمَارِ وَدُونَ الْبَغْلِ» قَالَ الْعَبَّاسُ: وَمَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «وَأَخِي صَالِحٌ عَلَى نَاقَةِ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا الَّتِي عَقَرَهَا قَوْمُهُ» قَالَ الْعَبَّاسُ: وَمَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «وَعَمِّي حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ عَلَى نَاقَتِي» قَالَ الْعَبَّاسُ:
وَمَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «وَأَخِي عَلِيٌّ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ، زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ، عَلَيْهَا مَحْمَلٌ مِنْ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ، قُضْبَانُهَا مِنَ الدر الأبيض، على رأسها تَاجٌ مِنْ نُورٍ، لِذَلِكَ التَّاجِ سَبْعُونَ رُكْنًا، مَا مِنْ رُكْنٍ إِلا وَفِيهِ يَاقُوتَةٌ حَمْرَاءُ تضيء للراكب المحث، عليه حلتان خضراوان، وَبِيَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ، وَهُوَ يُنَادِي، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، فَيَقُولُ: الْخَلائِقُ مَا هَذَا إِلا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ: لَيْسَ هَذَا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، وَلا حَامِلُ عَرْشٍ، هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ»
لَمْ أَكْتُبْهُ إِلا بِهَذَا الإِسْنَادِ، وَابْنُ لَهِيعَةَ ذَاهِبُ الْحَدِيثِ.(اقول ابن لهیعه من روات المسلم :الافتخاری)
قال السیوطی فی جامع الأحاديث (31/  160، 33995) بعد نقل الحدیث (قلت [أى الحافظ السيوطى] : هكذا وقع لنا فى الإسناد أحمد بن عامر رواية غير ابنه عنه وقد قال الذهبى: عبد الله بن أحمد بن عامر عن أبيه عن أهل البيت له نسخة باطلة فما اتهم إلا الابن دون الأب وهذا الطريق من رواية غير الابن والأب موثق فإما أن تكون هذه متابعة للابن فيخرج عن التهمة فإن هذه النسخة وغيرها من النسخ
[3] ـ المعجم الصغير للطبراني (2/  192)
1012 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْأَشْعَرِيُّ الْأَصْبَهَانِيُّ، حَدَّثَنَا مُجَاشِعُ بْنُ عَمْرٍو، بِهَمْدَانَ سَنَةَ 235 خَمْسٍ وَثَلَاثِينَ وَمِائَتَيْنِ , حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ سَوَادَةَ الرَّازِيُّ، حَدَّثَنَا هِلَالُ بْنُ أَبِي حُمَيْدٍ الْوَزَّانُ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُكَيْمِ الْجُهَنِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَوْحَى إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي: أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُؤْمِنِينَ , وَإِمَامُ الْمُتَّقِينَ , وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ " لَمْ يَرْوِهِ عَنْ هِلَالٍ إِلَّا عِيسَى، تَفَرَّدَ بِهِ مُجَاشِعٌ
[4] ـحلية الأولياء وطبقات الأصفياء (1/  66)
حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ الطَّلْحِيُّ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ دُحَيْمٍ، ثَنَا عَبَّادُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ عَبَّادٍ الْجُعْفِيُّ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي الْبُهْلُولِ، حَدَّثَنِي صَالِحُ بْنُ أَبِي الْأَسْوَدِ، عَنْ أَبِي الْمُطَهَّرِ الرَّازِيِّ، عَنِ الْأَعْشَى الثَّقَفِيِّ، عَنْ سَلَّامٍ الْجُعْفِيِّ، عَنْ أَبِي بَرْزَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "........الحدیث
[5] ـالمستدرك على الصحيحين للحاكم (3/  140)
4644 - حَدَّثَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْفَقِيهُ الْإِمَامُ الشَّاشِيُّ، بِبُخَارَى، ثنا النُّعْمَانُ بْنُ هَارُونَ الْبَلَدِيُّ، ثنا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ الْحَرَّانِيُّ، ثنا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، ثنا سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ خُثَيْمٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ بَهْمَانَ قَالَ: سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ آخِذٌ بِضَبْعِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَهُوَ يَقُولُ: «هَذَا أَمِيرُ الْبَرَرَةِ، قَاتِلُ الْفَجَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ» ، ثُمَّ مَدَّ بِهَا صَوْتَهُ «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ»
[التعليق - من تلخيص الذهبي] 4644 - بل والله موضوع
معجم ابن المقرئ (ص: 84)
175 - حَدَّثَنَا أَبُو الطَّيِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ الدَّقَّاقُ الْبَغْدَادِيُّ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ أَبُو جَعْفَرٍ الْمُكْتِبُ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ خُثَيْمٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ بَهْمَانَ الحدیث
الإيماء إلى زوائد الأمالي والأجزاء (2/  226)
أمالي ابن سمعون (203) حدثنا أبوبكر محمد بن جعفر: حدثنا أحمد بن موسى بن يزيد: حدثنا إبراهيم بن الحسن الثعلبي: حدثنا يحيى بن يعلى: حدثنا عبدالله بن موسى، عن أبي الزبير،
تاريخ بغداد ت بشار (3/  655)
حَدَّثَنَا أَبُو طَالِبٍ يَحْيَى بْنُ عَلِيٍّ الدَّسْكَرِيُّ بِحُلْوَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ ابْنُ الْمُقْرِئِ بِأَصْبَهَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الطَّيِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ الدَّقَّاقُ الْبَغْدَادِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ أَبُو جَعْفَرٍ الْمُكْتِبُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ خُثَيْمٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ بَهْمَانَ،
[6] ـالمعجم الأوسط (2/  337)
2157 - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ قَالَ: نا عُثْمَانُ بْنُ هِشَامِ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ دَلْهَمٍ الْبَصْرِيُّ قَالَ: نا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ: نا عَلِيُّ بْنُ الْحَزَوَّرِ، عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ لِعَلِيٍّ: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى زَيَّنَكَ بِزِينَةٍ لَمْ يُزَيِّنِ الْعِبَادَ بِزِينَةٍ مِثْلِهَا، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَبَّبَ إِلَيْكَ الْمَسَاكِينَ، وَالدُّنُوَّ مِنْهُمْ، وَجَعَلَكَ لَهُمْ إِمَامًا تَرْضَى بِهِمْ، وَجَعَلَهُمْ لَكَ أَتْبَاعًا يَرْضَوْنَ بِكَ، فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّكَ وَصَدَقَ عَلَيْكَ، وَوَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَكَ وَكَذَبَ عَلَيْكَ، فَأَمَّا مَنْ أَحَبَّكَ وَصَدَقَ عَلَيْكَ فَهُمْ جِيرَانُكَ فِي دَارِكَ، وَرُفَقَاؤُكَ مِنْ جَنَّتِكَ، وَأَمَّا مَنْ أَبْغَضَكَ وَكَذَبَ عَلَيْكَ فَإِنَّهُ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يُوقِفَهُمْ مَوَاقِفَ الْكَذَّابِينَ»
أسد الغابة ط العلمية (4/  96)
(1110) أَخْبَرَنَا أَبُو يَاسِرٍ عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ هِبَةِ اللَّهِ، أَنْبَأَنَا أَبُو غَالِبِ بْنُ الْبَنَّاءِ، أَنْبَأَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَسْنُونٍ النَّرْسِيُّ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْعَبَّاسِ إِمْلاءً، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيٍّ الرَّقِّيُّ، أَخْبَرَنَا الْقَاسِمُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبَانٍ، حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ صُقَيْرٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ هَاشِمٍ الْغَسَّانِيُّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ جُزْءٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مَرْيَمَ السَّلُولِيَّ، يَقُولُ: سَمِعْتُ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ، يَقُولُ:
[7] ـفوائد أبي بكر النصيبي (ص: 64)
63 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ , ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَيْمُونٍ , ثنا عَلِيُّ بْنُ عَابِسٍ , عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ , عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ جُنَيْدِبٍ , عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ , قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اسْكُبْ لِي مَاءً» .
فَتَوَضَّأَ , ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ , ثُمَّ قَالَ: «يَا أَنَسُ، أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ مِنْ هَذَا الْبَابِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ، عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلامُ»
حلية الأولياء وطبقات الأصفياء (1/  63)
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ، ثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَيْمُونٍ، ثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَيَّاشٍ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ جُنْدُبَ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَا أَنَسُ اسْكُبُ لِي وُضُوءًا» ، ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ قَالَ: " يَا أَنَسُ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْكَ مِنْ هَذَا الْبَابِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، وَسَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ , وَخَاتَمُ الْوَصِيِّينِ، قَالَ: أَنَسٌ: قُلْتُ: اللهُمَّ اجْعَلْهُ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ، وَكَتَمْتُهُ إِذْ جَاءَ عَلِيٌّ، فَقَالَ: «مَنْ هَذَا يَا أَنَسُ؟» ، فَقُلْتُ: عَلِيٌّ، فَقَامَ مُسْتَبْشِرًا فَاعْتَنَقَهُ، ثُمَّ جَعَلَ يَمْسَحُ عَرَقَ وَجْهِهِ بِوَجْهِهِ، وَيَمْسَحُ عَرَقَ عَلِيٍّ بِوَجْهِهِ، قَالَ عَلِيٌّ: يَا رَسُولَ اللهِ لَقَدْ رَأَيْتُكَ صَنَعْتَ شَيْئًا مَا صَنَعْتَ بِي مِنْ قَبْلُ؟ قَالَ: «وَمَا يَمْنَعُنِي وَأَنْتَ

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page