اصحاب امام جواد (عليه السلام)

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

1ـ احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي كوفي
در كتب معتبر تاريخ و رجال، نام بزنطي به عنوان يكي از اصحاب مخصوص و مورد اطمينان ائمه (عليهم السلام) ذكر شده است، و گفته شده كه او نزد امام رضا (عليه السلام) از جايگاه و منزلت والايي برخوردار بوده و از شيعيان نزديك و صاحب سرّ امام محمد جواد (عليه السلام) به حساب مي‌آمده است.

همه اصحاب و علماء، بزنطي كوفي را فقيه و مجتهدي كامل و محدثي ثقه و مطمئن دانسته‌اند و بر صحت همه روايات او اجماع كرده‌اند.

بزنطي نزد امام جواد (عليه السلام)

در ميان اصحاب و نزديكان ائمه (عليهم السلام) هميشه افرادي بوده‌اند كه بيش از سايرين لياقت و صلاحيت داشته‌اند. از همين رو اهل بيت (عليهم السلام) نيز به فراخور استعداد و ظرفيت هر يك از اصحاب، آنان را مورد لطف و عنايت قرار مي‌داده‌اند. و بزنطي جزء اصحابي است كه توانسته با بروز استعداد و محبت والايش به اهل بيت (عليهم السلام) در حد والايي از معارف و فضائل آن بزرگواران بهره ببرد و جزء خواص ايشان قرار گيرد.

در همين زمينه از او روايتي وارد شده است كه طي آن چنين مي‌گويد:روزي به اتفاق صفوان بن يحيي، محمد بن صنان و عبدالله بن مغيره نزد امام رضا (عليه السلام) رسيديم. پس از ساعتي براي رفتن از جا بلند شديم تا از حضرت خداحافظي نمائيم. امام رضا (عليه السلام) به من فرمودند: اي احمد! تو بنشين. پس از آن من ماندم و حضرت با من مشغول صحبت شدند. در اين بين من نيز از امام (عليه السلام) سؤالاتي را پرسيدم و ايشان به من پاسخ دادند تا اين كه بيشتر شب سپري شد و من تصميم گرفتم كه به منزلم بروم.

آن، حضرت به من فرمودند: مي‌روي، يا همين‌جا به استراحت مي‌پردازي. گفتم: جان من فداي تو! اگر امر بفرمائيد كه بروم، خواهم رفت. و اگر بفرمائيد كه بمانم، خواهم ماند. حضرت فرمودند: چون دير وقت شده است و مردم درهاي خانه‌هايشان را بسته‌اند و به خواب رفته‌اند همين‌جا بمان و به استراحت بپرداز.

امام رضا (عليه السلام) پس از اين فرمايش، از جا برخاستند و به داخل رفتند و من كه مطمئن شده بودم ايشان به داخل منزل رفته‌اند، به سجده شكر افتادم و به حمد خدا پرداختم، كه حجّت الهي و وارث علوم انبياء، اين چنين از ميان اصحابش مرا برگزيده و مورد لطف و انس قرار داده است.

در همين حال بودم كه ناگهان آن حضرت (عليه السلام) وارد شدند و مرا متوجه حضورشان نمودند و پس از آن كه از جا برخاستم، دست مرا گرفتند و به نشانه محبت آنرا كمي فشردند و سپس فرمودند: اي احمد! بدان كه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) زماني به عيادت و ديدار صعصعة بن صوحان رفتند و هنگام برخواستن از كنار بالين او فرمودند: اي صعصعة! به هوش باش! كه به سبب عيادت من از خودت، به برادرانت افتخار و فحر فروشي نكني. از خدا بر حذر باش. احمد مي‌گويد: امام رضا (عليه السلام) پس از اين هشدار حكيمانه به من، دوباره به داخل خانه بازگشتند و مرا تنها گذاشتند.

 

2ـ فضل بن شاذان

فضل يكي از بزرگترين فقها و معروف‌ترين متكلمان شيعه است. علماي رجال او را به عنوان محدثي ثقه و مورد اطمينان مي‌شناسند و رواياتي را كه از امام رضا و حضرت جواد الأئمه (عليهما السلام) ذكر نموده معتبر و صحيح مي‌دانند.

همان‌گونه كه بيان شد، فضل يكي از سران و فقيهان برجسته شيعه بوده، و در همين زمينه يكصد و هشتاد كتاب تصنيف نموده، و با اين اقداماتش گام‌هاي مؤثري در راه حفظ و ترويج فقه جعفري برداشته است، و به همين جهت نزد اهل بيت (عليهم السلام) نيز از جايگاه و احترام خاصي برخوردار بوده است.

در همين راستا روايتي از امام حسن عسكري (عليه السلام) وارد شده كه حضرت در آن، سه مرتبه بر فضل بر شاذان رحمت مي‌فرستند و پس از آن مي‌فرمايند: اهل خراسان بايد به جايگاه فضل غبطه بخورند.

همچنين از محمد بن ابراهيم وراق روايت شده كه گفت: زماني به حج خانه خدا مشرف شدم و در همان زمان توانستم خدمت مولايم امام حسن عسكري (عليه السلام) برسم. حضرت در آن هنگام كتاب فضل بن شاذان را در دست داشت و مشغول نظر كردن در آن بود و در حالي كه آن كتاب را ورق به ورق صفحه مي‌زد، فرمود: اين (كتاب) صحيح است و عمل كردن به آن سزاوار است، خداوند فضل را رحمت نمايد.

ضمنا لازم به تذكر است كه در روايت ذكر شده در شأن فضل بن شاذان به زبان عربي، دور سنگ قبر او نيز مكتوب مي‌باشد.

باز هم پيرامون جايگاه علمي فضل بن شاذان مي‌توان به روايت يكي از نزديكان و دوستان او يعني سهل بن بحر اشاره كرد، كه پيرامون او گفت: در زمان پاياني همنشيني خود با فضل بن شاذان،‌ از او شنيدم كه گفت: همانا كه من جانشين برخي ازعلما و بزرگان هستم كه يكي پس از ديگري رفته‌اند، و از آن جمله محمد بن عمير و صفوان بن يحيي بوده‌اند كه حدود پنجاه سال در خدمتشان بودم و از آنان بهره برده‌ام. هشام بن حكم كه وفات نمود، يونس بن عبدالرحمن جانشين او شد، و به ردّ افكار انحرافي مخالفين پرداخت و پس از درگذشت او، سكاك در اين راه جانشين او شد، و پس از او، من جانشين آنان شده‌ام.

در انتها بايد گفت كه ويژگي‌هاي برجسته فضل بن شاذان بيش از اين است كه در اين مقال بگنجد. آري! فضل بن شاذان اين شيعه راستين و عالم بزگوار، در زمان امامت حضرت عسكري (عليه السلام) وفات نمود و قبرش در شهر نيشابور قديم كه در مكاني خارج از نيشابور كنوني است، واقع شده است و از صحن و مزار مشهوري برخوردار است. همچنين بر روي سنگ قبر او به زبان عربي نوشته شده:اين جا قبر مردي دانا و خردمندي برجسته است... او راوي احاديث دو امام بزرگوار، ابي الحسن علي بن موسي و ابي جعفر ثاني (عليهما السلام) است. از زبده‌ ترين روّات و نخبه‌ ترين هدايت‌گران مي‌باشد. پيشواي برجسته متكلمين، و اسوه فقهاي گذشته است، يعني شيخ عليم و جليل، فضل بن شاذان بن خليل (طاب الله ثراه). همانا كه او در سال دويست و شصت، به لقاء پروردگارش شتافت.

 

3ـ علي بن مهزيار اهوازي

يكي از شيعيان ممتاز و چهره‌هاي برجسته ميان اصحاب اهل بيت (عليهم السلام) مي‌باشد. كسي كه توانست خدمت دو امام بزگوار، يعني حضرت جواد و حضرت هادي (عليهما السلام) برسد و جزء اصحاب و نزديكان مخصوص ايشان قرار گيرد. تا آن‌جا كه امام جواد (عليه السلام) به او وكالت تام دادند، و از امام هادي (عليه السلام) نيز در بعضي نواحي وكالت دريافت نموده است.

پدر او در ابتدا نصراني بوده و بعدا به شريعت مقدس اسلام مشرف شده است. خود علي نيز اين چنين بوده و در سايه لطف و عنايت پروردگار متعال به مسير هدايت راه يافته است.

مرد زهد و تقوي

علي بن مهزيار در پي معاشرت و مصاحبت با خاندان نبوت (عليهم السلام) توانست وجود خود را از شميم ولايت و امامت خوش بو نمايد و از فضائل و كرامات آن بزرگواران بهره مند گردد.

يكي از فضائل و خصوصيات ويژه او، روح عبادت و تقوي بوده، و در همين زمينه روايت شده كه علي بن مهزيار، پيوسته با هر طلوع خورشيد، سر به سجده مي‌گذاشته، و تا براي هزار برادر مؤمن خود دعا نمي‌كرده، سر بر نمي‌داشته. همين بر اثر سجده‌هاي طولاني، پيشانيش مانند زانوي شتر، پينه بسته بوده.

باز هم در اين زمينه داستان معروفي روايت شده كه از جايگاه والاي عبادات او حكايت مي‌كند. در سال دويست و بيست و شش هجري، علي بن مهزيار در حالي كه در سفر حج خانه خدا بوده، در منزل «قرعاء» كه مكاني ما بين قادسيه و عقبه است،‌ شب را به سر مي‌برده. آخر شب كه فرا مي‌رسد،‌ علي براي گرفتن وضو از جايش بلند مي‌شود و در حالي كه مسواكي در دست داشته بيرون مي‌رود. هنگامي كه شروع به مسواك زدن مي‌نمايد، مي‌بيند كه سر مسواكش مانند شعله آتش زبانه مي‌كشد و مثل خورشيد مي‌درخشد. اما هنگامي كه دستش را به آن نزديك مي‌كند، متوجه مي‌شود كه هيچ حرارتي ندارد و تنها نور مطلق است.

در همين حال آيه شريفه «الذي جعل لكم من الشجر الاخضر نارا» را تلاوت مي‌كند و به سمت جايگاه خود باز مي‌گردد. در اين زمان دوستان او كه در اثر شدت سرما به مقداري آتش نياز داشتند، با ديدن او گمان مي‌كنند كه علي بن مهزيار برايشان آتش فراهم كرده است. اما هنگامي كه نزديك شد، همه آنان با كمال تعجب ديدند كه آن آتش هيچ حرارتي ندارد.

روشنائي آن تكه چوب گاهي كمرنگ مي‌شد و گاهي شعله مي‌كشيد و اين حالت تا سه مرتبه ادامه يافت و پس از آن كاملا خاموش شد. به طوري كه در سر مسواك هيچ اثري از سوختگي و سياهي ديده نمي‌شد.

هنگامي كه علي بن مهزيار خدمت امام هادي (عليه السلام) رسيد و اين حكايت را بيان نمود، آن حضرت مقداري در آن مسواك تأمل كردند و فرمودند: آن نور بوده است. و به خاطر ميل و رغبتي است كه تو نسبت به ما اهل بيت (عليهم السلام) داشته‌اي و به سبب اطاعت تو از من و پدرانم بوده است.

 

علي بن مهزيار نزد  اهل بيت (عليهم السلام)

همان گونه‌ كه بيان شد علي بن مهزيار يكي از راويان و اصحاب مخصوص اهل بيت (عليهم السلام) به شمار رفته است. اين مسأله خصوصا از نامه‌هاي امام جواد (عليه السلام) به او آشكار مي‌شود. در يكي از اين توقيعات حضرت جواد (عليه السلام) خطاب به او مي‌فرمايند: به سبب آن چه كه ذكر نمودي، ما را مسرور ساختي، خداوند تو را در بهشت مسرور نمايد. و از تو به خاطر رضايت من راضي شود.

و يا در نامه ديگري كه مي‌فرمايند: و اما آن چه از دعا خواسته بودي (طلب دعا كرده بودي) پس معلوم مي‌شود كه نمي‌داني خداوند جايگاه تو را نسبت به ما چگونه قرار داده زيرا بسيار پيش آمده كه در دعاهايم تو را به اسم و نسبت نام بوده‌ام و اين كار به سبب كثرت عنايت و محبتي است كه از تو داشتم، و بواسطه شناختي كه به تو داشتم. پس خداوند فضلش را نسبت به تو ادامه دهد.

همچنين حضرت جواد (عليه السلام) در نامه ديگري خطاب به علي بن مهزيار مي‌فرمايند: اي علي! همانا [كه بسيار] تو را آزمودم و تو را آگاه كردم از نصايح، طاعت‌ها، خدمت، بردباري و پس اگر بگويم؛ كسي مانند تو را نديده‌ام، اميد است كه راست گفته باشم.

با كمي تأمل درباره اين توقيعات امام جواد (عليه السلام) پيرامون علي بن مهزيار، مي‌توان از جايگاه رفيع و ارزشمند او نزد اهل بيت (عليهم السلام) آگاه شد، زيرا كه آن بزرگوران هيچ‌گاه اهل مبالغه و زياده روي نبوده‌اند، ضمن اين‌كه هميشه پيرامون ائمه (عليهم السلام) چنين شيعيان و اصحاب مخصوصي اگر چه به صورت معدود، حضور داشته‌اند كه توانسته‌اند با توجه به ظرفيت بالاي معرفت لياقبت خود و البته در پرتو عنايت خاص اهل بيت (عليهم السلام) به چنين عنايات و مراتبي دست پيدا كنند.

در انتها بايد گفت كه علي بن مهزيار نه تنها خودش جزء اصحاب ويژه و مورد اطمينان اهل بيت (عليهم السلام) به شمار آمده، بلكه خانواده‌اش نيز از اين الطاف و عنايات بي‌بهره نبوده‌اند، به عنوان مثال برادر او يعني ابراهيم نيز از شيعيان برجسته و با اخلاص بوده، و روايت شده كه يكي از سفراي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بوده و توانسته خدمت آن حضرت مشرف شود و داستان اين زيارت معنوي، مشهور است و در كتاب شريف كمال الدين ذكر شده است. همچنين محمد، پسر علي بن مهزيار نيز از اصحاب و راويان ثقه حضرت هادي (عليه السلام) به شمار رفته است.

مزار شريف علي بن مهزيار در شهر اهواز واقع شده است، و هم اكنون داراي بارگاه با شكوهي است و مورد توجه مخصوص شيعيان و ارادتمندان به آستان اهل بيت (عليهم السلام) قرار دارد.

 

4ـ محمد بن ابي‌عمير

نام ابي‌عمير، زياد بن عيسي، و كنيه محمد ابو احمد است. اصالتش به بغداد برمي‌گردد و ساكن همان جا نيز بوده است. پيرامون او بايد گفت كه؛ در زهد و تقوي مردي بي‌نظير، و در علم و فقاهت، دانشمندي بي‌بديل بوده و در زمينه روايت احاديث نه تنها در ميان شيعيان، بلكه در نظر عامه نيز كاملا مورد وثوق و اطمينان است.

البته بزرگترين افتخار و فضيلت او اين است كه توانسته خدمت سه امام بزرگوار، يعني حضرت كاظم، علي بن موسي الرضا و جواد الائمه (عليهم السلام) مشرف شود و از ناحيه اين خاندان با فضيلت كسب فقه، حديث، معرفت و اخلاق نمايد.

هر بوي كه از مشك و قرنفل شنوي

از دولت آن زلف چو سنبل شنوي

 

مجاهد خستگي ناپذير

محمد بن عمير بواسطه همين محبت و ارادتي كه نسبت به اهل بيت (عليهم السلام) داشته، پيوسته از ناحيه خلفاي عباسي بويژه رشيد و مأمون، مورد آزار و اذيت واقع شده است. از همين رو محمد سال‌هاي زيادي را در زندان محبوس بود و شكنجه‌ها و تازيانه‌هاي فراواني را متحمل شد تا دست از عقايد خود بردارد و اسامي شيعيان ديگر را براي حكومت فاش سازد، زيرا او با شيعيان عراق روابط خوبي داشت و آن‌ها را به خوبي مي‌شناخت.

در يكي از روزهاي سخت شكنجه، هنگامي كه بر او صد ضربه تازيانه زده بودند، ديگر تحملش به پايان رسيد و تصميم گرفت نام شيعيان را فاش نمايد، اما ناگهان صداي محمد بن يونس را شنيد كه به او گفت: اي محمد بن ابي‌عمير! به ياد داشته باش كه در محضر خداوند قرار داري. و به واسطه همين تنبّه، از نيت خود صرف نظر نمود، و به تحمل شكنجه و آزار و اذيت در راه خداوند متعال ادامه داد.

در همين دوران حبس و شكنجه بود كه محمد، تمام دارائي‌هاي فراوانش را از دست داد و بعضي گفته‌اند كه بيش از صد هزار درهم به او ضرر مالي وارد شد. روايت شده كه در زمان رشيد خليفه جابر عباسي، سندي بن شاهك، زندان‌باني شكنجه‌گر و سنگ‌دل، به امر هارون و تنها به جرم شيعه بودن، محمد بن ابي‌عمير را دستگير نمود و پس از مجازات با صد و بيست ضربه چوب، او را به زندان انداخت، تا اين كه پس از مدتي ابن ابي‌عمير صد و بيست هزار درهم به او داد تا توانست از آن‌جا نجات يابد.

 

محمد و روح پرهيزكاري

شغل محمد، بزازي بوده و از همين راه توانسته بود به دارائي زيادي دست يابد. روايت شده كه در پي همين كار تجاري‌اش از مردي ده هزار درهم طلب داشت. و اين طلب ادامه داشت تا اين‌كه بواسطه ظلم حكومت عباسي، تمام دارائي‌هايش را از دست داد و به فقر و نداري مبتلا شد. در همين دوران مردي كه به محمد بدهكار بود، خانه‌اش را به قيمت ده‌هزار درهم فروخت و آن مبلغ را براي ابن ابي‌عمير برد.

هنگامي كه به خانه او رسيد و ابن ابي‌عمير بيرون آمد به او گفت: اين پول‌ها طلبي است كه از من داشتي، اين‌ها را بگير. ابن ابي‌عمير از او پرسيد: اين پول‌ها را از كجا آورده‌اي؟ آيا به تو ارث رسيده؟ يا كسي به تو بخشيده؟ مرد پاسخ داد: هيچ كدام، بكله براي اداي دين تو، خانه‌ام را فروخته‌ام.

در اين هنگام، ابن ابي‌عمير پول‌ها را پس داد و گفت: روايت كره مرا ذريح محاربي از امام صادق (عليه السلام) كه فرمودند: انسان به جهت اداي دين، نبايد خانه‌اش را ترك نمايد. بنابراين، اين پول‌ها را بردار، زيرا من به چنين پولي نياز ندارم، و اين دل حالي است كه به خدا قسم، هم‌اكنون محتاج يك درهم مي‌باشم. ولي با اين حال از اين پول‌ها يك درهم نيز بر نخواهم داشت.

علاوه بر اين خسارت‌هاي مالي، حكومت عباسي با اقدامات خصمانه‌اش عليه ابن ابي‌عمير، خسارت و ضرر بزرگتري نيز بر او متحمل ساخت. و اين خسارت به تصنيفات و كتاب‌هاي علمي او بر مي‌گردد. روايت شده كه محمد، نود و چهار كتاب از روايات و احاديث فقهي و غير آن جمع‌آوري كرده بود.

آري! پس از‌آن‌كه ابن ابي‌عمير به زندان افتاد، خواهرش كه خود نيز از راويان حديث بوده، كتاب‌هاي ارزشمندش را جمع‌آوري كرد و در اطاقي پنهان نمود. اما به سبب بارش باران همگي متلاشي شدند و از بين رفتند. از اين‌رو پس از آن، ابن ابي‌عمير احاديث را از حفظ بيان مي‌نمود و يا از نسخه‌هايي كه مردم از روي كتاب‌هاي گذشته‌اش نوشته‌ بودند، استفاده مي‌كرد. و به همين جهت است كه علماي حديث از روايت مرسل او استفاده مي‌كنند و مراسيل او را در حكم مسانيد مي‌شمارند و معتبر مي‌دانند.

اين مسأله واقعا جاي تأسف دارد، زيرا امثال شخصيت‌هاي علمي مانند محمد بن ابي‌عمير كمتر ميان اصحاب ديده شده‌اند. و در فضل و كمال علمي محمد همين بس كه او را از يونس بن عبدالرحمن نيز فقيه‌تر دانسته‌اند. و اين همان يونسي است كه فضل بن شاذان پيرامون او مي‌گويد: در زمان اسلام كسي فقيه‌تر از سلمان فارسي (رضي الله عنه) پرورش نيافته و بعد از او، كسي فقيه‌تر از يونس بن عبدالرحمن (رضي الله عنه) پرورش نيافته است.

 

سخت‌ترين عمل براي ابليس

يكي از اعمالي كه در تعاليم ديني ما بسيار به آن تأكيد شده است، انجام سجده به درگاه الهي و طول دادن آن است. زيرا اين عمل در حقيقت غايت خضوع و منتهاي عبادت بنده نسبت به خداوند تعالي را نشان مي‌دهد. و به همين جهت است كه آن را سخت‌ترين عملي مي‌شمرند كه شيطان قدرت تحمل آن را توسط بندگان دارد.

در همين زمينه محمد بن عمير را جزء سجده‌ گذاران واقعي شمرده‌اند. فضل بن شاذان پيرامون اين مسأله چنين مي‌گويد: در يكي از روزها هنگامي كه وارد سرزمين عراق شدم، شخصي را ديدم كه به مؤاخذه دوستش پرداخته بود و مي‌گفت: تو مردي عيال‌وار هستي و بيش از همه محتاج كسب و در‌آمد مي‌باشي، با اين حال چرا هميشه سجده‌هاي طولاني به جا مي‌آوري؟ من نگرانم كه بواسطه اين عمل، در نهايت چشمانت را از دست بدهي و از كار بيفتي.

پس از اين صحبت‌هاي مرد، رفيقش به او گفت: واي بر تو! اگر قرار بود كه سجده طولاني سبب نابينايي شود، هر آينه كه بايد ابن ابي‌عمير تا كنون نابينا شده باشد. زيرا او بعد از نماز فجر سر به سجده مي‌گذاشت و هنگام زوال و ظهر سر از سجده بر مي‌داشت.

همچنين در اين زمينه روايت شده كه روزي فضل بن شاذان به ديدن محمد بن ابي‌عمير رفت و ديد كه او درحال سجده است. پس از ا ين كه مدتي گذشت و سجده طولاني او به پايان رسيد، برخي از حاضرين اين مسأله را مطرح كردند و از آن ابراز تعجب نمودند. ابن ابي‌عمير در جواب آنان گفت: اگر سجده جميل بن درّاج را مي‌ديديد، سجود مرا طولاني نمي‌شمرديد.

پس از آن ادامه داد و گفت: همانا كه روزي نزد جميل رفتم. او نيز سجد‌ه‌اي طولاني به جا آورد و هنگامي كه سر بر داشت به او گفتم: چرا اين قدر سجده را طول داديد؟ پاسخ داد: اگر سجده معروف بن خرّبوذ را ديده بودي، سجده را سهل و آسان مي‌شمردي.

در انتها بايد خاطرنشان ساخت كه انجام چنين اعمالي از ناحيه اصحاب ائمه (عليهم السلام) امري دور از ذهن نبوده است، و ابن ابي‌عمير نيز در انجام اين عمل الهي،، مسلما به سيره امام زمان خود حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) اقتدا كرده است، آن‌جا كه پيرامون ايشان گفته‌اند: «فانه (عليه السلام) كان حليف السجدةِ الطويلة و الدموع الغزيرة و المناجاةِ الكثيرة و الضراعاتِ المُتصلة»:

همانا كه حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) پيوسته هم پيمان و همراه سجده‌هاي طولاني، اشك‌هاي پر آب و بارنده، مناجات‌هاي بسيار و تضرع و فروتني در برابر خداوند بود.

 

5ـ محمد بن سنان زاهري

يكي از اصحاب و شيعيان مورد اعتماد نزد اهل بيت (عليهم السلام) و در شمار علماي زاهد، فقهاي كامل و راويان ثقه ذكر شده است. و نسب او به «زاهر» بر مي‌گردد كه جزء شهيدان كربلا است.

گرچه علما پيرامون او اختلاف نظر دارند و گاه‌ گاهي سخنان متناقضي در احوال او گفته‌اند، اما در مجموع مي‌توان او را در شمار اصحاب مخصوص ائمه (عليهم السلام) ذكر نمود. به عنوان نمونه مي‌توان به روايت ابوطالب قمي اشاره كرد كه مي‌گويد: زماني توانستم خدمت امام جواد (عليه السلام) مشرف شوم و اين ديدار با اواخر عمر شريف ايشان مصادف بود. در آن‌جا از آن حضرت شنيدم كه فرمود: خداوند جزا دهد صفوان بن يحيي، محمد بن سنان، زكريا بن آدم و سعد بن سعد را، جزائي خير بواسطه من. به تحقيق كه وفا نمودند از براي من.

همچنين در روايت ديگري از قول علي بن حسين بن داود آمده كه گفت: از حضرت جواد (عليه السلام) شنيدم كه از محمد بن سنان به خير و خوبي ياد نمود و فرمود: خداوند از او راضي است به رضاي من از او، پس همانا كه با من و پدرم ابدا مخالفتي ننمود.

 

معجزه‌اي از امام جواد (عليه السلام)

يكي از روايات و داستان‌هاي معروف كه ضمن بيان فضائل و معجزات ائمه (عليهم السلام) به جايگاه محمد بن سنان نزد آن بزرگواران دلالت دارد، ماجراي شفا يافتن چشمان او توسط امام جواد (عليه السلام) مي‌باشد كه شرح آن، چنين است:محمد مي‌گويد: زماني خدمت امام رضا (عليه السلام) رسيدم و از چشم درد خود به ايشان شكايت نمودم. آن حضرت پس از آگاهي از مشكل من، كاغذي برداشتند و در آن مطلبي خطاب به حضرت جواد (عليه السلام) نوشتند كه در آن زمان طفلي خورد سال (كمتر از سه سال) بودند.

سپس كاغذ را همراه خادمي نزد آن حضرت فرستادند و به من فرمودند: همراه او برو و كتمان نما (يعني اگر معجزه‌اي از امام جواد (عليه السلام) ديدي براي كسي فاش نكن).

محمد مي‌گويد: هنگامي كه خدمت آن حضرت رسيدم، خادمي ايشان را روي دوش خود گذاشته بود. غلام نزديك حضرت رفت و نامه را روبروي ايشان باز نمود. در اين هنگام امام جواد (عليه السلام) نظري به نوشته نمود و سر مباركش را به سوي آسمان بلند كرده و فرمود: ناج (نجات يابد) و اين عمل را چند مرتبه تكرار نمودند. پس از آن هر دردي در چشم من بود از بين رفت، و چنان روشن شد كه ديگر چشم احدي نمي‌توانست مانند آن ببيند.

من با ديدن اين معجزه از حضرت جواد (عليه السلام) به ايشان گفتم: خداوند تو را بزرگ اين امت قرار دهد، همچنان كه عيسي بن مريم (عليه السلام) را بزرگ بني اسرائيل قرار داد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page