[وَالصَّلاة والسلام على محمّد وآلِهِ الطيّبين]
سوره نمل
93 آيه ـ مكى
[معرفى سوره]
اين سوره در ترتيب فعلى قرآن بيست و هفتمين سوره و از لحاظ ترتيب نزول بعد ازسوره شعراء چهل وهشتمين سورهاى است كه بر پيامبر گرامى نازل شده است . مشهور اين است كه در مكه معظمه نازل شده است و مشتمل بر نود و سه آيه مىباشد. اين سوره ازجمله سورههاى طواسين مىباشد، ديگر سورههايى كه با (طس) شروع مىشوند شعراء و قصص هستند. اين سوره به خاطر جريان رسيدن لشكر سليمان به وادى مورچهگان ، و سخن گفتن آنها با حضرت سليمان كه در آيه 18 آمده، به سوره نمل نامگذارى شده است (حَتّى إِذاأَتَوْا عَلى وادِ الَّنمْلِ). نام ديگر اين سوره را بدليل ورود قصه حضرت سليمان (علیه السلام) درآياتى از آن، سوره سليمان ناميدهاند. نام سوم اين سوره «طاسين» است. زيرا اين سوره باهمين حروف مقطّعه [= طس: طا. سين] آغاز شده است. ويژگى اين سوره داشتن دو «بسم الله الرحمن الرحيم» است (يكى طبق معمول در آغاز سوره، ويكى در آيه 30).محتواى سوره با بشارت شروع مىشود و با انذار و تهديد پايان مىيابد، بشارتى كه قرآن براى مؤمنان آورده و تهديد اينكه خداوند از اعمال شما بندگان غافل نيست.به طور كلى سوره اهدافى را دنبال مىنمايد كه از مهمترين آنها بشارت و انذار مردم است و به همين منظور، مختصرى از داستانهاى موسى ، داود، سليمان ، صالح و لوط :را به عنوان شاهد ذكر نموده است . محتواى سوره نمل را مىتوان به سه بخش تقسيم كرد :
بخش اول : بشارتى است به مؤمنان و بحث از مبدأ و معاد و ايمان به سراى ديگرمىكند و انسانها را از عذاب آخرت بيم مىدهد (هُدىً وَبُشْرى لِلْمُوْمِنينَ) «آيه 2».
بخش دوم : در اين بخش خداوند براى تكميل سخنان قبلى خود و ارائه شواهدى برصدق گفتار خود قضاياى حضرت موسى (علیه السلام) و رسيدن او به سرزمين مقدس و بعضى معجزات ايشان را بيان مىكند. در ادامه به ماجراى حضرت داود و سليمان و حكومت سليمان و آنچه از علم و حكمت و سلطنت و تسخير حيوانات و زمين و آسمان به او داده شده است مىپردازد. (وَلَقَدْ آتَيْناداوُدَ وَسُلَيْمانَ عِلْماً) «آيه 15». داستان حضرت سليمان عطاياى بىحد و حصر خداوندى را در آن هنگام كه انسان نسبت به او اخلاص پيدا كند، در برابر خواننده مطرح مىسازد به اين ترتيب كه خداوند تمامى نيروها اعم از جن و انس و پرنده و ... را تحت سيطره قدرت او درمىآورد. اين داستان قهرمانان و شخصيتهاى گوناگونى دارد و آنها تنها از جنس بشرى نيستند، بلكه مجموعهاى هستند از جن و انسان و پرنده (وَحُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ وَالطَّيْرِ) «آيه 17». در اين داستان جريان غيبت هدهد و ديدن شهر سبأ و خبردادن هدهد به حضرت سليمان و همچنين در ادامه از نامه حضرت سليمان به بلقيس ملكه شهر سبأ و آمدن بلقيس و تخت سلطنت او نزد سليمان سخن به ميان آمده است . بعد از جريان حضرت سليمان ، به بيان ماجراى حضرت لوط و برخورد قوم او و عذاب آنها مىپردازد و با بيان مختصرى از جريان حضرت صالح اين بخش به پايان مىرسد.
بخش سوم : در اين قسمت كه بخش پايانى سوره است بحثى راجع به توحيد وجانشينى انسان را مطرح مىكند و ادلهاى براى آنها ذكر مىنمايد. (أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الاَْرْضِ أَِلهٌ مَعَ اللهِ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ) «آيه 62». در ادامه از علم لا يزال خداوند سخن مىگويد و آگاهى و بصيرت خداوند نسبت به همه امور را مطرح مىنمايد و با بحثى از معاد و روز رستاخيز و آنچه اتفاق مىافتد و آثاراعمال نيك و بد انسان و در نهايت حمد و سپاس الهى اين بخش به پايان مىرسد.
پيامهاى مهم سوره :
1. قرآن موجب هدايت و بشارت براى مؤمنين است . (هُدىً وَبُشْرى لِلْمُوْمِنينَ)«آيه 2».
2. نماز و زكات هميشه كنار هم و مكمل يكديگر هستند. (الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَيُوْتُونَ الزَّكوةَ) «آيه 3».
3. هر نعمت از جانب خداوند نيازمند شكر و سپاسگزارى است . (وَقالاَ الْحَمْدُ للهِِالَّذي فَضَّلَنا عَلى كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنينَ) «آيه 15».
4. شروع هر كار نام خداست . (وَإِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ) «آيه 30».
5. سلطنت و پادشاهى موجب فساد و تباهى است اگر از طرف خدا نباشد. (قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها) «آيه 34».
6. سرنوشت اصلى انسان به دست خداست . (قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللهِ) «آيه 47».
7. سرانجام شهوترانى و فاحشه نابودى و عذاب الهى است . (وَلُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ)، «آيه 54» (وَأَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرينَ) «آيه 58».
8. خداست كه در نااميدىها فريادرس انسان است . (أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ) آيه 62 .
9. توكل بر خدا، تكيه بر حق و حقيقت است. (فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبينِ)«آيه 79».
10. اثر كار نيك ايمنى از عذاب آخرت است . (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ) «آيه 89».از آيات قابل توجه اين سوره، آيه (أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ)(62) است، كه مناسب است درباره آن بگوييم: گرچه خداوند دعاى همه را اجابت مىكندولى در آيات فوق مخصوصاً روى عنوان مضطر تكيه شده است به دليل اينكه يكى ازشرايط اجابت دعا آن است كه انسان چشم از عالم اسباب به كلى برگيرد و تمام قلب وروحش را در اختيار خدا قرار دهد، همه چيز را از آنِ او بداند و حل هر مشكلى را به دست او ببيند و اين درك و ديد در حال اضطرار است كه به انسان دست مىدهد و در اين موقع است كه در پشت حجاب اسباب ذات مسبب الاسباب را مىبيند و همه چيز را از اومىخواهد. آرى اگر انسان به اين مرحله برسد مهمترين شرط اجابت دعا را فراهم كرده است . جالب اينكه در روايت تفسير مضطر به حضرت بقية الله (عجّ الله تعالی و فرجه الشّریف) شده است و در روايتى ازامام باقر(علیه السّلام) آمده كه فرمود: به خدا سوگند مضطر در كتاب خدا حضرت مهدى (عجّ الله تعالی و فرجه الشّریف) است .شايد منظور اين باشد كه در آن زمان كه همه جا را فساد گرفته و درها بسته شده و كارد به استخوان رسيده بشريت در بن بست سختى قرار گرفته و حالت اضطرار در كل عالم نمايان است در آن هنگام امام زمان در مقدسترين نقطه زمين دست به دعا برمىدارد وتقاضاى كشف سوء مىكند.
فضيلت سوره :
گذشت در اول سوره شعراء حديث شريفى از حضرت صادق (علیه السّلام) در فضيلت طواسين ثلاث كه سوره شعراء و اين سوره و سوره قصص باشد، مراجعه كنيد[1] . به علاوه از آن حضرت مروى است، فرمود راجع به اين سوره :
«مَنْ كَتَبَها لَيلةً في رِقِّ غَزالٍ وَجَعَلَها في رِقٍّ مَدبوغ لَم يَقطَع مِنهُ شيء و جَعَلَها في صندوقٍ لَم يَقْرب ذلک البيت حَيّة و لا عَقْرب و لا بَعوض، و لا شيء يُؤذيه بإذنِ اللهِ تعالى»[2] .
و حديثى از خواص القرآن نقل مىكنند از حضرت رسالت، لكن چون سند ندارد از نقل آن خوددارى كرديم ولو در باب تسامح در ادله سنن[3] ملاحظه سند لازم نيست به واسطه اينكه فرمودند :
«مَنْ بَلَغَهُ ثوابٌ على عملٍ فَعَمِلَهُ رَجاءً لإدراکِ ذلکَ الثواب اُعْطِيَهُ ولو لَم يَكُن كما بلغ»[4] .
__________________________________________________________
[1] . ر. ك: همين جلد، ص41.
[2] . كسى كه اين سوره را روى پوست آهو بنويسد و قرار دهد آن را در پوست دباغىشده كه چيزى از آن پاره نشده است و آن را در صندوق خانهاش قرار دهد،مار و عقرب و پشه و مگس نزديك خانه او نمىشوند و هيچ شىء موذى به اذن الهى وارد خانه او نخواهند شد. ر. ك: تفسير البرهان: ج6، ص5، ح2. در اين منبع كلمه «ذلک» نيامده است.
[3] . تسامح در ادله سنن: عنوان قاعدهاى در فقه كه بر ضرورى نبودن احراز شرايط حجيت خبر واحد در مستند احكام مستحب دلالت دارد. منظور از تسامح آسانگيرى در پذيرش روايت، و مراد از سنن احكام مستحبى است كه گاه آن را به مكروهات و نيز به آداب ودستورهاى اخلاقى تعميم مىدهند. ر. ك: دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج15، ص284.
[4] . كسى كه برسد به او ثواب بر عملى پس آن عمل را به اميد رسيدن به آن ثواب انجام دهد خداوند آن ثواب را به او عطا مىفرمايد هر چند واقعيت آنگونه كه به او رسيده نباشد.المحاسن: ج1، ص25، ح1؛ كافى: ج2، ص87، ح2؛ ثواب الاعمال: ص27، ح22؛ وسائل الشيعة: ج1، ص80، ح1 و بحار الأنوار: ج95، ص337 (با اندكى تفاوت). ودر برخى منابع به جاى «اُعطيه»، «اُوتيه» يا «يعطيه» آمده است.