سخنان پیغمبر(ص)و رفتار آن حضرت در روزهاى آخر عمر همه حکایت از این داشت که مرگ خود را نزدیک مىداند و با گفتار و کردار از مرگ خود خبر مىدهد،از آن جمله در چند حدیث آمده است که در یکى از شبهایى که بیماریش شروع شد نیمه هاى شب با ابو المویهبه غلام خویش از خانه خارج شد و به قبرستان بقیع آمد و براى مردگان آنجا طلب آمرزش کرد و سپس آنها را مخاطب ساخته چنین گفت:
«السلام علیکم یا اهل المقابر،لیهنئى لکم ما أصبحتم فیه مما اصبح الناس فیه،اقبلت الفتن کقطع اللیل المظلم یتبع آخرها اولها،الآخرة شر من الاولى».
[درود بر شما اى ساکنان گورستان،گوارا باد بر شما روزگارى که در آن هستید زیرا بهتر از روزگار این مردم است،فتنهها همچون پارههاى شب تیره پى در پى مىرسند و دنبالهاش مخوفتر از آغازش مىباشد.]
ابو المویهبه گوید:آن گاه به سمت من متوجه شده فرمود:اى ابا مویهبه همانا کلید گنجهاى دنیا را براى من آوردند و مرا میان ماندن همیشگى در دنیا و بهشت مخیر ساختند و من رفتن به بهشت و دیدار پروردگارم را انتخاب کردم.
ولى در حدیث اعلام الورى مرحوم طبرسى(ره)و ارشاد شیخ مفید(ره)است که این جریان در روز اتفاق افتاد و على(ع)را مخاطب ساخته و آن جملات را فرمود،سپس به على(ع)گفت:همانا جبرئیل قرآن را در هر سال یک بار بر من عرضه مىکرد و امسال دو بار عرضه کرد و این نیست مگر براى آنکه زمان مرگ من رسیده.
آخرین روزهاى زندگانى پیغمبر اسلام(ص)
(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)