آخرین روزهاى زندگانى پیغمبر اسلام(ص)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

سخنان پیغمبر(ص)و رفتار آن حضرت در روزهاى آخر عمر همه حکایت از این داشت که مرگ خود را نزدیک مى‏داند و با گفتار و کردار از مرگ خود خبر مى‏دهد،از آن جمله در چند حدیث آمده است که در یکى از شبهایى که بیماریش شروع شد نیمه‏ هاى شب با ابو المویهبه غلام خویش از خانه خارج شد و به قبرستان بقیع آمد و براى مردگان آنجا طلب آمرزش کرد و سپس آنها را مخاطب ساخته چنین گفت:
«السلام علیکم یا اهل المقابر،لیهنئى لکم ما أصبحتم فیه مما اصبح الناس فیه،اقبلت الفتن کقطع اللیل المظلم یتبع آخرها اولها،الآخرة شر من الاولى».
[درود بر شما اى ساکنان گورستان،گوارا باد بر شما روزگارى که در آن هستید زیرا بهتر از روزگار این مردم است،فتنه‏ها همچون پاره‏هاى شب تیره پى در پى مى‏رسند و دنباله‏اش مخوف‏تر از آغازش مى‏باشد.]
ابو المویهبه گوید:آن گاه به سمت من متوجه شده فرمود:اى ابا مویهبه همانا کلید گنجهاى دنیا را براى من آوردند و مرا میان ماندن همیشگى در دنیا و بهشت مخیر ساختند و من رفتن به بهشت و دیدار پروردگارم را انتخاب کردم.
ولى در حدیث اعلام الورى مرحوم طبرسى(ره)و ارشاد شیخ مفید(ره)است که این جریان در روز اتفاق افتاد و على(ع)را مخاطب ساخته و آن جملات را فرمود،سپس به على(ع)گفت:همانا جبرئیل قرآن را در هر سال یک بار بر من عرضه مى‏کرد و امسال دو بار عرضه کرد و این نیست مگر براى آنکه زمان مرگ من رسیده.