مقدمه واهداف كتاب

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

بسم اللَّه الرحمن الرحيم اگرچه تاريخ زن - همانند خود زن - همواره در طول تاريخ مظلوم و مورد توجه كامل قرار نگرفته، ولى آنچه - از تاريخ موجود - كم و بيش به دست مى آيد، اسيرى، بردگى و بى ارزشى زن در جوامع مختلف، حتى در ميان متمدنها بوده است.
در ايران متمدن و ابرقدرت قبل از اسلام، زن موجودى بى اراده و مطيع بى چون و چراى شوهر به حساب مى آمد و پس از وفاتش حق ازدواج نداشت، در حالى كه مرد بدون محدوديت! مى توانست زن بگيرد و در ميان طبقات اشراف و بلند پايه، ازدواج با محارم چون مادر و خواهر و... يك مساله رايج بود. [تفسيرالميزان ج 2، ص 275.] زن در ميان اعراب وضع تاسف بارى داشت و با وى برخورد وحشيانه انجام مى دادند و اساسا او را مخالف حيثيت و آبروى خويش تصور نموده و در اكثر افكار و رسوم غيرانسانى آنان پرده برداشته، مى فرمايد: و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم. يتوارى من القوم من سوء مابشر به ايمسكه على هون ام يدسه فى التراب الاسا مايحكمون. [نحل / 58 - 59.] هرگاه به يكى از آنان، تولد دخترى را خبر مى دادند، صورتش از شدت ناراحتى سياه مى شد و (به خاطر بشارت بدى كه به او داده شده بود.) از قوم و قبيله خويش كنار مى كشيد و چنين مى انديشيد، كه او را همراه با خوارى و زبونى نگه دارد يا در خاك پنهانش كند. (چه تصور بدى!) اما اسلام (باظهورش) نسبت به زنان، تولد جديدى بخشيد و قانون تساوى زن و مرد را در ارزشهاى الهى و اجتماعى اعلان كرد و معيار فضيلت و برترى را در تقوا و پرهيزگارى دانست، [حجرات / 13: يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعويا و قبائل لتعارفواان اكرمكم عنداللَّه اتقيكم.] و حقوق هر يك را محترم شمرد و هرگونه تبعيض بى جهت و تفوق نژادى و جنسى را محكوم كرد و با صداى بلند اعلام نمود: «و لهن مثل الذى عليهن بالمعروف، [بقره / 228.] يعنى: زن و مرد به طور يكسان، و از حقوق شايسته اى برخوردارند.» در كمال يابى و كمال جويى، (براى زنان) ميدان وسيعى قائل شد و هيچ محدوديت و پايانى براى آن ترسيم نكرد. لذا زنان متدين با گامهاى استوار عملى و اعتقادى به جايى رسيدند، كه ملائكه به حضور آنان مى رسيدند و در مسائل مختلف به گفت و شنود مى پرداختند [نمونه اى از آنان را در فصل 18 ملاحظه فرماييد.] و گروهى از زنان آن چنان به قرب الهى نائل شدند، كه مشمول الطاف بى نظير خداوندى گشته و پيوسته موائد آسمانى را در كنار خود مى ديدند. نمونه اى از آنان (ام ايمن) بود. در اين زمينه پروردگار عالم، با نقل داستانى در مورد حضرت مريم، مى فرمايد:
يكى از پيامبران به نام زكريا، كه متكفل او بود، هر وقت وارد اتاق مريم مى شد، طعام مخصوصى كنار او مى ديد و چون از وى مى پرسيد اين طعام از كجا آمده، جواب مى شنيد: «از جانب خداوند....» [آل عمران /37: كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا، قال: يا مريم انى لك هذا قالت: هو من عنداللَّه....] بنابراين، ملاحظه مى فرماييد كه زن در خودسازى و كمال جويى آن چنان پيش مى رود كه حتى پيامبرى را از رشد و قربش متعجب مى سازد و نشان مى دهد كه زن موجود باارزش و انسانى فعال، كامل، قابل رشد و منشا آثار خير است...
حضرت امام صادق عليه السلام (شايد به همين نكته ها اشاره مى كند و) مى فرمايد:«اكثر الخير فى النسا، [شرح من لايحضر، ج 8، ص 93.] يعنى: بيشترين خيرها در وجود زنان متصور است.»
فاطمه حجت خدا
اگر خداوند متعال در ميان امت اسلامى چهارده نفر «حجت معصوم» آفريده، بدون ترديد فاطمه ى زهرا عليهاالسلام جزو برترين آنان است و پس از رسول خدا و اميرالمومنين عليه السلام سومين شخصيت جهان هستى به حساب مى آيد و حتى برترى مقام او بر تمام پيامبران پيشين و حضرات ائمه، غير از على عليه السلام ثابت است. [خوانندگان محترم مى توانند دلايل ما را در فصل هفدهم ملاحظه فرمايند.] حضرت امام باقر عليه السلام در عظمت و جلالت مادرش فاطمه عليهاالسلام مى فرمايند: لقد كانت عليهاالسلام مفروضه الطاعه على جميع من خلق اللَّه من الجن و الانس و الطير و الوحش و الانبيا و الملائكه [عوالم، ج 11،ص 190، دلائل الامانه، ص 28.] اطاعت فاطمه عليهاالسلام بر تمام بندگان الهى حتى جن و انس، پرندگان و حيوانات، پيامبران و ملائكه واجب است.
اگرچه اين اطاعت، «اطاعت تشريعى» نيست، بلكه منظور از آن «اطاعت تكوينى» است ولى تقدم او را بر انبياى ديگر نشان مى دهد. [قابل ذكر است كه روايات ديگرى در مورد فضيلت رسول خدا و اميرالمومنان آمده و اين حديث را تفسير و مقيد نموده است، بنابراين حضرت زهرا از نظر رتبه پس از آن دو بزرگوار است.] و لذا حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
نحن حجه اللَّه و فاطمه حجه علينا. [تفسير اطيب البيان، ج 13، ص 235.] ما حجت خدا و فاطمه عليهاالسلام حجت ما مى باشد. و حضرت امام زمان - عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف - در توقيع مباركشان مى فرمايند: و فى ابنه رسول اللَّه (ص) اسوه حسنه. [غيبت شيخ طوسى، ص 173.] (فاطمه) دختر پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله الگو و اسوه زيبا براى مردم است. اين احاديث سه گانه (به عنوان نمونه)، نشان مى دهد حضرت فاطمه ى زهرا عليهاالسلام يكى از حجتهاى خداوندى است و جنبه ى الگويى و رهبرى دارد و حضرات ائمه اطهار عليهاالسلام او را بر خود مقدم، اعمال و رفتار وى را سرمشقشان قرار مى دادند... و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، نيز مى فرمايند: خداوند متعال على، همسر و فرزندانش را حجت خود در ميان مردم قرار داده است. [ان اللَّه جعل عليا و زوجته و ابنائه حجج على خلقه. (عوالم ج 11، ص 78.).]
اهداف كتاب
فاطمه ى زهرا عليهاالسلام، تنها زن معصوم امت اسلامى است كه نقش رهبرى دارد و به عنوان «حجت» و «اسوه» براى مردم معرفى و اطاعتش نيز واجب مى باشد. بنابراين، ابعاد فكرى و زندگيش بايد كاملا شناخته شود و پيروان ايشان بايد بدانند كه زنان نمونه (در مسائل تربيتى و پرورش فرزندان)، از چه شيوه هايى استفاده كنند و با شوهران خويش چگونه برخورد نمايند؟ و بدانند زن موجودى است اجتماعى و يا بايد در درون خانه بنشيند و به خانه دارى و پرورش فرزند مشغول گردد، و آيا زن مى تواند در صورت لزوم در مسائل سياسى و اجتماعى دخالت نموده و در متن جامعه فعال باشد و يا او به اينگونه مسائل ارتباطى ندارد؟!
اگرچه كتابهاى زيادى در زندگانى آن حضرت و بيان مناقب وفضائلش نگارش گرديده و مبارزات او با خلفاى آن عصر و غصب «فدك» به طور مبسوط درج شده، ولى به نظر نگارنده ابعاد فكرى و شيوه هاى تربيتى و شوهردارى و حضور آن حضرت در مسائل اجتماعى و سياسى و... به طور كامل تحليل نشده است، لذا به اين فكر افتادم، با تحقيق و نگارش كتابى جامع و فشرده، هم اين مسائل را بررسى نموده و هم تاريخ زندگى و اوصاف و فضائل آن حضرت را به شيفتگانش تقديم نمايم.
ما در اين كتاب كه حاوى يك مقدمه و سى فصل است تاريخ زندگى آن حضرت را از ولادت تا شهادت - هر چند فشرده - بحث كرده ايم و فضائل بى نظير او را كه بيشتر آنها از كتابهاى اهل سنت انتخاب شده است، تقديم خوانندگان عزيز نموده ايم.
شيوه هاى تربيتى و پرورش فرزندان، تامين حقوق شوهر و آيين همسرى و رفتارهاى ايثارگرى او با مردم و اجتماع، و آموزش و پرورش اجتماعى در مكتب آن حضرت، كاملا ترسيم شده و ثابت كرده ايم كه دختر رسول گرامى اسلام، با حفظ شوون عصمت و حجاب و حيا و وقار كامل، در صورت لزوم يك زن فعال سياسى و اجتماعى بود و در اين ميان خطبه هاى دشمن شكن او در مسجد رسول اللَّه و در ميان زنان مدينه و مناظراتش با خليفه و استمداد وى از مهاجرين و انصار و رفتن او به در خانه هاى مسلمانان متشخص، تجزيه و تحليل گرديده است.
در اين كتاب بخشى از مصائب و ستمهاى وارده و ايام تلخ و تهاجم، - هر چند به اختصار - آن هم از منابع و مدارك معتبر برادران اهل سنت بحث گرديده و بدون حب و بغض به استنتاج آن رسيده ايم. و بالاخره ابعاد معنوى و عبادتهاى ملكوتى و مصاحبه هاى طولانى آن بانو با ملائكه و جبرئيل امين، خاطر نشان شده و بحث كوتاهى از خزانه الاسرار و كتب آسمانى و مصحف فاطمه به ميان آمده كه اميد است براى خوانندگان عزيز سودمند بوده باشد.
انتظار دارم نكته سنج و فضلا و دانشمندانى كه اين كتاب را مورد عنايت قرار خواهند داد، - پس از خواندن تمام آن - چنانچه نكته ابهامى داشته باشد، با ذكر دليل به آدرس ناشر، نگارنده را در جريان قرار دهند، تا در چاپهاى بعدى تجديد نظر گردد.
14/ 2/ 1374 شمسى چهارم ذى حجه ى 1415 قمرى حوزه ى علميه ى قوم - على اكبر بابازاده