مبارزه با انحراف امّت‏

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

پيامبرصلى الله عليه وآله در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجرى پس از آن كه ‏رسالت الهى به كمال رسيد، ديده از جهان فروبست.
پيامبر پس از آن كه آخرين هدف از اهداف اصلى خود را كه همان‏نصب رهبرى و مجرى شايسته، و تحكيم پايه‏ هاى رهبرى صالح تا ابدبراى مسلمانان بود، دنيا را وداع گفت. رهبرى كه خداوند پس از پيامبربراى مسلمانان منصوب كرد، اميرمؤمنان على‏ عليه السلام بود كه خود سيماي ى‏زنده و مجسم از تعاليم اسلامى و بهترين الگو و نمونه آن به شمار مى‏آمد.اين رهبر كسى بود كه كاملاً مفاهيم شريعت اسلامى را با پوست و گوشت‏خود درك كرده بود. او به احكام دين، دانا و به اهدافى كه در پس آنهاجاى داشت آگاه بود. از اين گذشته وى در عمل توانسته بود اين احكام رابر خود نيز تطبيق دهد و خود را با آنها عجين سازد و توقعاتى كه دين ازوى داشت، پاسخ گويد. مردم نيز بخوبى على را با اين صفات مى‏شناختندو به رهبرى او دل بسته و مطمئن بودند و او را ميان خود و خدايشان‏ حجّت قرار دادند.
چون اهداف رسالت جامه تحقّق به خود پوشيد، وظايف رسول خدانيز به پايان رسيد. و خداوند هم با نازل كردن اين آيه پايان وظايف او رااعلان كرد : ( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ‏الْإِسْلاَمَ دِيناً ) (13) "امروز براى شما دينتان را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام‏ساختم و اسلام را به عنوان آيين براى شما پسنديدم".
رسول خداصلى الله عليه وآله به بستر بيمارى افتاد و بيمارى‏اش رو به و خامت نهاد.اثر زهرى كه به وى خورانيده بودند روز به روز در بدنش آشكارتر مى‏شد.هر روزى كه پيامبر اكرم سپرى مى‏كرد، يك گام، او را به سوى آخرت‏نزديكتر مى‏كرد، فاطمه زهرا پدرش را به نيكى مى‏شناخت. او بر فضل‏وبزرگوارى و خدمات آن‏حضرت در راه خدا و انسانيّت، و نيز رنجهايى‏كه او در اين راه كشيده بود، آگاهى داشت. به پيامبر مهر مى‏ورزيد زيراپدرش محبوبترين كس در نزد خداوند بود، و خدا نيز جايگاهى والا درنزد فاطمه داشت و پيش‏او از همه چيز وهمه كس عزيزتر ومحبوب‏تر بود.
پدرش را دوست مى‏داشت چون از همه كس به او نزديك‏تر بودوپيامبرى بود كه مى‏بايست تمام دوستيها و محبتها در راه او بذل شود.ولى اكنون او نظاره‏گر آن است كه پدر در بستر مرگ خفته است آيا اومى‏تواند با ديدن چنين منظره غم‏انگيزى آرام گيرد؟
فاطمه از اتاق پيامبر بيرون رفت و نيز هركس را كه در حجره پيامبراكرم بود، بيرون كردند مگر اميرمؤمنان را كه دركنار بستر پيامبر نشسته‏و مراقب حال او بود. فاطمه به سوى اتاقش رفت و پيش از آن كه بنشيند،صداى شيون و فرياد را شنيد كه از خانه رسول خدا بلند شد. اتاق‏پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك اتاق فاطمه بود، فاطمه سرآسيمه و وحشت زده به‏سوى اتاق پيامبر رفت كه ناگهان خبر درگذشت پدرش را شنيد.
رحلت پيامبر تأثير عميقى در دل فاطمه نهاد به گونه‏اى كه پس از اين‏واقعه هيچگاه او را خندان نديدند، مگر وقتى كه به وى الهام شد مرگش‏نزديك شده، و هنگام آن فرا رسيده است كه او نيز به پدرش ملحق گردد.فاطمه زهرا پس از وفات پدر همواره بيمار و نزار بود و لحظه به لحظه ازشدّت غم رنجورتر مى‏شد.
فاطمه‏عليها السلام چنان بر پدرش مى‏گريست كه مردم مدينه از اين بابت به‏اميرمؤمنان گلايه كردند و از وى خواستند كه فاطمه زهرا، يا شب گريه‏كند يا روز. امّا فاطمه وقتى كه اين درخواست را شنيد بيشتر گريست‏ودست از گريستن برنداشت مگر آن كه آنقدر بگريد تا به پدرش ملحق‏شود و افزود : من اندكى بيش درميان اين مردم درنگ نخواهم كرد.
گريه فاطمه انگيزه‏اى دينى داشت، همچنان كه مخالفان گريه وى، نيزاز پيشنهاد خود هدفى سياسى را تعقيب مى‏كردند. زيرا وقتى فاطمه زهرا مى‏گريست توجّه‏ مردم بدو كه محبوب خاصّ‏ پيامبراسلام‏بود جلب مى‏شد.

- پینوشت -

  (13) - سوره مائده، آيه 3.