امام حسن (علیه السلام ) و آموزه‏ هاى تربيتى

(زمان خواندن: 12 - 23 دقیقه)

تربيت امروزه نه تنها در جوامع و خانواده ‏هاى مسلمان مورد توجه قرار گرفته و هر پدر و مادرى آرزو مى‏كند كه فرزندان خود را طبق رهنمودهاى صحيح و اصول و ارزشهاى والاى انسانى و الهى تربيت نموده و در آينده فرزندى رشد يافته و كارآمد داشته باشد بلكه اهداف عالى و اخلاقى تعليم و تربيت از مهم‏ترين دغدغه‏ هاى جهانى است.

سازمان ملل متحد در بند2 از ماده 26 اطلاعيه جهانى حقوق بشر مقرر داشته است كه: تعليم و تربيت بايد به توسعه شخصيت انسان و تقويت و احترام به حقوق بشر و آزادى‏هاى اساسى متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودت را بين كلّيه ملل و دسته‏ هاى نژادى و مذهبى به وجود آورد و موجب پيشرفت فعاليت ‏هاى ملل متحد در راه حفظ صلح شود.(1)
موضوع اين نوشتار افزون بر اهمّيتى كه در خود مسئله تربيت وجود دارد به نقطه نظرات شخصيتى برمى‏گردد كه خود نمونه بارزى از يك انسان كامل و تربيت يافته در مكتب نبوى، علوى و فاطمى است و هم چنين پرورش دهنده فرزندانى است كه هر كدام به نوبه خود به عنوان اسوه‏ هاى عالى و تجلى ارزشهاى والاى انسانى در تاريخ بشر مى‏درخشند. امام حسن مجتبى(ع) همان شخصيت تربيت يافته در دامان رسالت است كه پيامبر اكرم(ص) در مورد وى فرمود: حسن پسر من است ،او از من است. او نور چشم من و روشنائى قلب من مى‏باشد، او ميوه جان من است، او سيد و آقاى جوانان اهل بهشت است. او حجت خدا بر امت من مى‏باشد. دستورات او دستورات من و سخن او سخن من است، كسى كه از او پيروى كند او از من است و كسى كه با دستورات او مخالفت كند از من نيست.(2)
خصلت‏هاى زيبا و كمالات عالى انسانى آنچنان در وجود مقدس وى مى‏درخشد كه حتى دشمنانش را نيز به اعجاب و تحسين واداشته است. ابن حجر عسقلانى از دانشمندان اهل سنت مى‏نويسد:
هنگامى كه حسن بن على(ع) از دنيا رفت يكى از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشييع جنازه او گريه مى‏كرد. حسين بن على(ع) به او گفت: تو با آن همه اذيت و آزار و مخالفت كه در مورد برادرم روا مى‏داشتى باز هم گريه مى‏كنى؟ او گفت: انّى كنت افعل ذلك الى احلم من هذا و اشار بيده الى الجبل؛(3) من به كسى بدى مى‏كردم و آزارش مى‏دادم كه صبورتر و حليم‏تر از اين كوهها بود.
در مورد مقام ارجمند آن حجت الهى همين بس كه حضرت سيدالشهدا(ع) با آن عظمت و جلالت خويش در مقابل دستورات و اوامر امام حسن(ع) تسليم محض بود. امام باقر(ع) فرمود: ماكلّم الحسين بين يدى الحسن اعظاماً له؛(4) امام حسين (ع) به خاطر رعايت عظمت امام حسن(ع) هيچ گاه در مقابل سخن او حرفى نمى‏زد.
سيره تربيتى امام حسن(ع)
در سيره تربيتى امام حسن(ع) مسائل تربيتى و نكات باريك روان شناختى قابل توجهى ديده مى‏شود كه مى‏تواند به عنوان الگو و روش صحيح تعليم و تربيت كودكان مطرح شود و بهترين فنون پرورش كودكان براى والدين و مربيان است.
بر اساس روش تربيتى امام مجتبى(ع) بعد از اين كه به زمينه‏ها و بسترهاى مناسب در تعليم و تربيت پرداخته شد، با ايجاد ارتباط عاطفى و بكارگيرى شيوه ‏هاى صحيح تربيتى به رشد و پروش فرزندان اقدام مى‏شود.
در اين شيوه مسائل اساسى و ريشه دار تربيت، عوامل و نقش آفرينان در اين صحنه، شيوه ‏هاى اصلاح رفتار و جلوگيرى از لغزش‏ها، صفات و شرائط مربيان برتر، راههاى مقابله با مشكلات و حل آنان، تربيت دينى، اهميت الگو و سرمشق، موانع و آفات تربيت، اهميت خانواده و نقش بنيادى والدين از جمله مواردى است كه مورد توجه قرار گرفته است كه برخى از آنان در اين مقاله مورد بررسى قرار مى‏گيرد.
اهميت تربيت
انسان موجودى ترقى خواه و داراى استعداد كمال است و براى سير تكاملى خويش لازم است با پيروى از يك روش تربيتى قوى و كامل تلاش نمايد و در كنار پرورش جسم در تعالى روح خود و فرزندانش نيز كوشا باشد و گرنه ماهيت انسانى‏اش را از دست خواهد داد. امام حسن مجتبى(ع) در مورد اهميت تربيت معنوى و روحى مى‏فرمايد: «عجبت لمن يتفكّر فى مأكوله كيف لايتفكّر فى معقوله فيجنّب بطنه مايؤذيه و يودع صدره ما يرديه؛ تعجب مى‏كنم از فردى كه در غذاى جسمانى خود فكر مى‏كند (كه سالم و بهداشتى و پاكيزه باشد) اما در غذاى روح و جان خويش نمى ‏انديشد»، در نتيجه شكم خود را از غذاهاى زيانبخش حفظ مى‏كند ولى برايش اهميتى ندارد كه افكار پليد و ناپسند در روان او وارد شده و وجودش را در معرض افكار پست و انحرافى قرار دهند.
نقش آفرينان در تربيت
والدين:
از منظر امام حسن مجتبى(ع) پدر و مادر در شكل‏گيرى شخصيت فرزندان اساسى ‏ترين نقش را دارند به اين جهت آن حضرت به مردى كه در مورد خواستگاران دخترش از آن حضرت نظرخواهى مى‏كرد، به نقش پدر آينده و مدير خانواده اشاره كرده و فرمود: «زوّجها من رجلٍ تقّىٍ فانّه ان احبّها اكرمها و ان ابغضها لم يظلمها؛(5) براى همسرى دخترت مردى با تقوا و مؤمن برگزين، زيرا اگر او دختر ترا دوست بدارد وى را احترام خواهد كرد و اگر خوشايند او نباشد به وى ظلم نمى ‏كند.»
همچنين آن گرامى به اهمّيت نقش مادر پرداخته و هنگامى كه بامعاويه مناظره مى‏كرد در مورد يكى از علل انحراف معاويه از محور حق و انحطاط اخلاقى وى از نقش مادرش هند ياد كرده و گفت: معاويه! چون مادر تو «هند» است و مادر بزرگت «نثيله» مى‏باشد و تو در دامن چنين زنان فرومايه و پست پرورش يافته‏اى اين گونه اعمال زشت از تو سر مى‏زند و سعادت ما اهل بيت پيامبر(ص) در اثر تربيت در دامن مادرانى پاك و پارسا همچون خديجه و فاطمه مى‏ باشد.(6)
نقش رفيق
بدون ترديد بعد از خانواده مهمترين عاملى كه در خلق و خوى فرزندان تأثير مى ‏گذارد رفقا و دوستان وى هستند. حضرت امام مجتبى (ع) در تربيت فرزندان خويش به نقش مهم رفيق توجه داشته و به داشتن دوستانى سالم عنايت ويژه مبذول كرده است. آن حضرت به فرزندش سفارش مى‏كند كه: فرزندم! با هيچ كس دوستى مكن مگر اينكه از رفت و آمد (ويژگى‏ هاى روحى، اخلاقى و رفتارى) وى آگاه گردى، هنگامى كه دقيقاً بررسى و تحقيق نمودى و معاشرت و دوستى با او را برگزيدى، آن گاه با او بر اساس گذشت و چشم پوشى از لغزش ‏ها و يارى كردن در سختى‏ ها همراه باش!(7)
مربى و معلم
حساسترين دوران رشد كودك در مراكز آموزشى و مدرسه سپرى مى‏شود و مربيان و معلمان با گفتار و رفتار و منش خود صفات و اخلاق روحى و روانى شان را به فرزندان منتقل مى‏كنند و دانش‏آموزان بيشترين تأثير را از اساتيد و مربيان خود مى‏گيرند بنابراين بخش مهمى از شخصيت فرزندان بستگى به معلمان و اساتيد وى دارد. در اين راستا امام حسن (ع) تأثير چشمگير معلمان و نقش ارزنده آنان در عرصه تربيت را ياد آور شده و آنانرا به تربيت صحيح دانش آموخته ‏گان سفارش كرده و فرمود: كسى كه يتيم آل محمد(ص) (دانشجو و دانش ‏آموز دينى) را سرپرستى نمايد و به جاى پدر و اولياء دلسوزش وى را تحت مراقبت خويش قرار دهد، يتيمى كه در ورطه جهل و ناآگاهى فرورفته است. چنانچه او را از جهل برهاند و امور مشتبه و به هم آميخته را براى او توضيح دهد و به تأمين نيازهاى مادى او نيز اقدام نمايد فضيلت و بلندى مقام وى (در مقايسه با ديگران ) همچون درخشش خورشيد به (سها) و ستاره كم نور است.(8)
محافل عمومى و مذهبى
محافل عمومى و مذهبى از ديگر عوامل تربيت در منظر امام حسن مجتبى(ع) است. آن حضرت در گفتارى حكيمانه افزون بر نقش مجالس و كانون‏ هاى اجتماعى در اخلاق افراد به شركت در محافل مفيد و سازنده توصيه نموده و مى‏فرمايد: كسى كه پيوسته به مساجد رفت و آمد داشته باشد يكى از هشت بهره را نصيب خود خواهد كرد: آشنائى با دوستان جديد، استفاده از دانش ‏هاى نو و اطلاعات تازه و ناياب، يافتن دليل محكم و قاطع در راه هدف، رسيدن به رحمتى مورد انتظار از طرف خداوند، آموختن سخنانى كه او را از لغزش و خطاها باز مى ‏دارد، ياد گرفتن راه هاى صحيح و هدايت بخش، ترك گناه از ترس خداوند، خوددارى از معصيت به خاطر شرم از مردم و ترس از رسوائى.(9)
در اينجا به برخى از روش‏هاى تربيت در سيره آن حضرت مى‏پردازيم:
الف. تحريك حسّ كمال خواهى
انسان ذاتاً شخصيت خود را دوست دارد و سعى مى‏كند كه با كسب كمالات محبوبيت و عزّت خود را تقويت كرده و بالا ببرد. مربيان مى‏توانند با استفاده از اين خصلت و تحريك حس برترى‏ طلبى فرزندان آنان را به سوى اهداف صحيح تربيتى هدايت كنند.
امام حسن(ع) از اين شيوه در تربيت فرزندان استفاده مى‏كرد. آن حضرت روزى فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت كرده و در ضمن يك گفتگوى صميمى به آنان فرمود: انّكم صغار قومٍ و يوشك ان تكونوا كبار قومٍ آخرين فتعلّموا العلم فمن لم يستطع منكم ان يحفظه فليكتبه وليضعه فى بيته؛(10) همه شما كودكان اجتماع امروز هستيد و اميد است كه بزرگان جامعه فردا باشيد پس دانش تحصيل كنيد و علم بياموزيد. هر كس از شماها توانائى حفظ دانش را ندارد آن را بنويسد و در منزلش نگهدارى نمايد.
ب. شناساندن الگوهاى غرب
انسان در دوران نوجوانى شديداً به دنبال الگو مى‏گردد و حس تقليد او را وادار مى‏كند تا از الگوهاى دلبخواهش تقليد نمايد. اين خواسته درونى وسيله مناسبى است كه مربيان و والدين در امر تربيت از آن بهره گيرند و الگوهاى خوب را در معرض ديد فرزندان قرار دهند و به او معرفى نمايند. امام مجتبى(ع) در سيره و سخن خويش به الگوى نيكو اشاره كرده و آنان را به پيروانش مى‏ شناساند. آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش به معرفى شخصيت ممتاز تاريخ، حضرت اميرالمؤمنين(ع) پرداخته و آن گرامى را به عنوان سرمشق خوبان عالم معرفى كرده و فرمود: اى مردم! در اين شب مردى از دنيا رفت كه در هيچ كار نيكى پيشينيان بر او سبقت نگرفتند و بندگان خدا در هيچ سعادتى به او نمى‏توانند رسيد او به همراه پيامبر(ص) جهاد مى‏كرد و جان خود را فداى او مى‏نمود.(11)
آن حضرت در سخن ديگرى حضرت فاطمه زهرا(س) را مقتداى نيايشگران به شمار آورده و در مورد آن بانوى وارسته فرمود: ما كان اعبد من فاطمة كانت تقوم حتّى تتورّم قدماه؛(12) در دنيا شخصى عابدتر از فاطمه(س) نبود، آن بزرگوار در حالت مناجات و عبادت آنقدر روى پاهاى خود مى‏ايستاد تا آن كه پاهاى مباركش ورم كرد.
ج. شيوه حلم و خويشتن دارى
حلم و بردبارى مربيان در ارتباط با متربيان حساسيت خاصى دارد. زيرا نوجوانان و كودكان در اثر بازيگوشى و شيطنت ممكن است دچار خطاها و لغزشهائى شوند و موجبات ناراحتى بزرگترها را فراهم آورند امّا استفاده از اين شيوه مربيان را بيشتر يارى خواهد كرد. و طعم شيرين مدارا و گذشت را در آينده نزديك خواهند چشيد. اين شيوه را در رفتار امام حسن(ع) به نظاره مى‏نشينيم:
روزى امام حسن مجتبى(ع) سوار بر مركب خويش، در يكى از معابر مدينه عبور مى‏كرد. با مردى از اهل شام مواجه شد. آن مرد شامى تا حضرت را شناخت بى‏درنگ به لعن و نفرين امام پرداخته و سخنان ناشايستى را نثار امام كرد. حضرت امام مجتبى(ع) در همان حال با كمال خونسردى و بردبارى تمام سخنان زشت و دشنامهاى نارواى او را با سكوت و صبر تحمّل كرد و خشم خود را فرو مى‏برد. تا اين كه مرد شامى عقده دل را خالى كرده و خاموش شد. در آن لحظه پيشواى دوم شيعيان با سلام بر آن مرد، سكوت آن چند لحظه خاموشى را شكسته و با لبخندى مليح كه حاكى از صفاى دل آن جناب بود و در حالى كه مهر و عاطفه و محبت در چشمان نافذ و سيماى نورانى اش موج مى‏زد لب به سخن گشوده و به آرامى فرمود: اى مرد! گمان مى‏كنم كه در اين شهر غريب باشى و شايد هم مرا به اشتباه گرفته ‏اى؟ حالا اگر از ما رضايت بطلبى از تو راضى مى‏شويم و اگر چيزى از ما بخواهى، به تو مى‏بخشيم، اگر راه گم كرده‏اى راهنماييت مى‏كنيم، اگر گرسنه‏اى تو را سير مى‏نمائيم، اگر لباس ندارى تو را مى‏پوشانيم، اگر نيازمندى تو را غنى مى‏كنيم، اگر از جائى رانده شده يا فرارى هستى تو را پناه مى‏دهيم اگر خواسته ‏اى دارى بر مى ‏آوريم، اگر توشه سفرت را پيش ما آورى و مهمان ما باشى براى تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذيرائى مى‏كنيم. چون كه خانه ما وسيع و امكانات مهمان نوازى‏مان فراهم است.
آن مرد وقتى با اين برخورد كريمانه حضرت مواجه شد و سخنان شيوا و دلنشين آن بزرگوار را شنيد، آرام آرام احساس كرد كه ناراحتى خاصى در درون وجدانش او را مى‏آزارد. آثار شرم و حيا بر صورتش ظاهر شده و پيش از آن كه سخنى بگويد، اشك ندامت بر گونه‏هايش لغزيد و بالحنى خاضعانه و مؤدبانه عرضه داشت: شهادت مى‏دهم كه تو خليفه خداوند بر روى زمين هستى، خداوند داناتر است كه رسالتش را در كدام خانواده قرار دهد: اللّه اعلم حيث يجعل رسالته؛ تا اين لحظه شما و پدرتان منفورترين خلق خدا نزد من بوديد و اكنون شمارا محبوبترين فرد روى زمين مى‏دانم. آن گاه به همراه امام حسن(ع) راهى خانه آن حضرت شد و تا روزى كه در مدينه بود در مهمان سراى حضرت پذيرائى مى‏شد. بعد از آن واقعه در رديف دوستان و ارادتمندان خاص اهل بيت (ع) قرار گرفت.(13)
د. شيوه‏ هاى رفتارى
والدين و مربيان مهمترين آموزه‏ هاى تربيتى را مى‏توانند با اعمال شايسته خويش در وجود فرزندان پديد آورند. زيرا آموزه‏هاى رفتارى بطور غير مستقيم و ناخود آگاه در نهاد نونهالان تأثير مى‏گذارد. اگر آنان فقط به گفتارها و توصيه‏هاى خالى از عمل بسنده كنند ممكن است كودكان در دل خود اين ابيات را زمزمه كنند كه:
پندم چه دهى نخست خود را محكم كمرى زپند بربند
چون خود نكنى چنان كه گويى پند تو بود دروغ و ترفند
با مرورى كوتاه به سيره عملى امام مجتبى(ع) بهره ‏گيرى از اين شيوه را بالعيان مشاهده خواهيم كرد كه تمام كمالات اخلاقى و معنوى و انسانى در سراسر زندگى آن حضرت به چشم مى‏خورد. عفو و گذشت، حلم و بردبارى، تواضع و فروتنى، عبادت و راز و نياز كرامت و بخشش و ساير خصلت‏هاى ويژه انسانى در زندگى آن حضرت مشهود است. نمونه‏اى از سيره عملى آن حضرت را با هم بخوانيم:
يكى از غلامان خدمتگزار حضرت امام حسن(ع) مرتكب جنايتى شد كه سزاوار كيفر بود. حضرت دستور داد تا وى را تنبيه نمايند. غلام خطاكار در آن لحظه پيشدستى كرد و خطاب به امام (ع) اين آيه را قرائت نمود: و العافين عن النّاس؛انسانهاى وارسته از خطاى گنهكاران عفو مى‏كنند. حضرت فرمود: بخشيدم. غلام ادامه داد و اللّه يحبّ المحسنين؛ خداوند نيكوكاران را دوست دارد. امام فرمود: ترا در راه خدا آزاد كردم.(14)
هـ. تشويق
از موفق ‏ترين شيوه ‏هاى تربيتى تشويق و ترغيب افراد است. اين شيوه علاوه بر اينكه محركى بسيار قوى در تغيير رفتار به سوى اهداف مطلوب تربيتى است در شكوفا سازى و استعدادهاى درخشان و نهفته انسانى نقش فوق العاده‏ اى دارد. تجربه نشان داده است كه تشويق مناسب و بجا مى‏تواند نهفته‏ ترين استعدادهاى درونى كودكان و نوجوانان را زنده كرده و در مرحله پيشرفت و سازندگى قرار دهد و آنان را در رسيدن به اهداف مهم و حياتى و كمالات قوى دل و استوار سازد. نقل دو روايت از امام حسن(ع) اهميت به نقش تشويق را در سيره آن بزرگوار روشن مى‏كند:
1ـ انس بن مالك مى‏گويد: يكى از كنيزان امام حسن(ع) شاخه گلى را به حضور آن حضرت هديه نمود، امام حسن(ع) آن شاخه گل را با كمال ميل پذيرفته و به او فرمود: ترا در راه خدا آزاد كردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء يك شاخه گل او را آزاد كردى؟ امام فرمود: خداوند در قرآن به ما چنين ياد داده و فرموده است: «اذا حيّيتم بتحيّةٍ فحيّوا باحسن منها؛ هرگاه كسى به شما تحيت گويد پاسخ آنرا بهتر از آن بدهيد» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد كردن اوست.»(15)
2ـ روزى آن حضرت غلام جوانى را ديد كه ظرف غذائى در پيش دارد او لقمه‏اى از آن مى‏خورد و لقمه ديگر را به سگى كه نزديك او نشسته بود مى‏داد. امام حسن(ع) پرسيد:چرا چنين مى‏كنى؟ پسر نوجوان پاسخ داد: من خجالت مى‏كشم كه خودم غذا بخورم و اين سگ گرسنه بماند. حضرت مجتبى(ع) خواست كه به اين غلام مهربان پاداشى نيكو عنايت كند به اين جهت او را به خاطر اين عمل نيك، از مولايش خريد و آزاد كرد و باغى را كه در آن كار مى‏كرد خريده و به او بخشيد.(16)
و. ورزش و تفريح
در امر تربيت توجه به شادى سالم و روحيه بخش و حركات نشاط آفرين جايگاه ويژه دارد. چرا كه تفريح و ورزش كودكان و نوجوانان را پرتوان، فعال و نيرومند مى‏سازد و افرادى كه با نشاط باشند آموزه ‏هاى اخلاقى و كمالات را بهتر مى‏پذيرند. اساساً تربيت يافتگان مكتب حيات بخش اسلام بايد شاداب و روحيه‏ هاى قوى داشته باشند. امام مجتبى(ع) يكى از ويژگى ‏هاى مؤمنين را پرنشاط بودن آنان مى‏داند و مى‏فرمايد: از ويژگى‏هاى انسانهاى با ايمان، شادى و نشاط داشتن در مسير هدايت و خوددارى از شهوات است.(17)
اين روحيه در والدين و كسانى كه امر تربيت را به عهده دارند به مراتب بايد بيشتر رعايت شود، زيرا كودكان دوست دارند شاد و خندان باشند و از والدين و معلمان عبوس و گرفته در رنج و عذابند.
چون وانمى‏كنى گرهى خود گره نباش ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نيست
براى تربيت فرزندانى پرنشاط و داراى روح و جسمى سالم شايسته است كه مربيان و والدين خود از چنين صفاتى برخوردار باشند. در اين زمينه نبايد از نقش ورزش غافل بود. در سيره امام حسن(ع) ورزش از روش‏هاى تفريح، سرگرمى و تقويت جسم و روح و بالاخره از عوامل رشد و تربيت محسوب مى‏شود آن حضرت ضمن شركت در ورزشهاى تربيتى و تفريحى از پرورش روحى و معنوى نيز غافل نبود. عاصم بن ضمره مى‏گويد: روزى به همراه حسن بن على(ع) براى گردش و تفريح به ساحل فرات رفته بوديم، عصر آن روز در حالى كه روزه بوديم آب صاف و زلال فرات، روى سنگ‏ها و شن‏ها موج مى‏زد و تمام اشياء داخل آب در مقابل چشمان ما خودنمايى مى‏كردند. حسن بن على(ع) گفت: اگر لباس شنا داشتم داخل آب مى‏شدم و آب تنى مى‏كردم. گفتم: من دارم و آن را در اختيار شما مى‏گذارم. فرمود: پس خودت چه مى‏پوشى؟ گفتم: من همين طورى به داخل آب مى‏روم. فرمود: اين همان كارى است كه من اصلاً دوست ندارم و خوشم نمى‏آيد. از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى‏فرمود: در داخل آب موجودات زنده ‏اى است كه بايد از آن‏ها شرم كنيد و به احترام آنان بدون پوشش مناسب به داخل آب نرويد.(18)
نویسنده: يدالله حاجي زاده
پس از شهادت حضرت علي(ع) در ماه رمضان سال 40 هجري، عصر امامت و دوران حكومت امام حسن(ع) آغاز گرديد و این در حالی بود که معاوية بن ابي سفيان در شام مدعی خلافت بود و حاضر به بیعت با امام حسن¬(ع) به¬عنوان حاكم جامعه اسلامي نبود. فضل الله کمپانی  می نویسد:
تمامی ایالات اسلامی بیعت امام حسن(ع) را پذیرفتند، مگر شام که تحت نفوذ و سلطه معاویه بود. معاویه به همان روش سابق خود که در مورد امام علی(ع) داشت باقی بود. از اين رو با امام حسن(ع) از در ستيزه جويي در آمد.[19]
معاويه سعي كرد با حيله و نيرنگ، در كار امام حسن(ع) كارشكني و خلل ايجاد كند. در همين زمان دو نفر از جاسوسان وي، يكي در كوفه و ديگري در بصره توسط ياران امام(ع) دستگير و سپس اعدام شدند.[20] امام حسن كه خواستار اتحاد جامعه اسلامي بود، باب مكاتبه با معاويه را باز نمود تا در صورت امكان او را راهنمايي و هدايت كرده و از عواقب سود تفرقه و خونريزي بر حذر نمايد...[21] سرانجام مكاتبات امام حسن(ع) و معاويه اين شد كه معاويه به نمايندگان آن حضرت گفت: ميان ما و شما شمشير داوري خواهد كرد. سپس به فرمانداران خويش دستور داد خود را براي جنگ مهيا و مجهز سازند. در اندك زماني 60 هزار نفر سواره و پياده نزد وي جمع شدند.[22] ابن خلدون مي‌نويسد:
«معاويه با سپاهي از شام به جانب كوفه آمد امام حسن(ع) نيز با سپاه خود براي مقابله با آنان بيرون آمد».[23]
امام حسن(ع) عبيدالله بن عباس را با 12 هزار نفر براي نبرد با معاويه اعزام كرد. و قيس بن سعد بن عباده انصاري را همراه وي ساخت.[24]
عوامل و زمینه های صلح:
1- عدم تمایل مردم به جنگ: از منابع تاريخي برمي‌آيد كه مردم كوفه چندان تمايلي به جنگ با معاويه نداشته و براي حفظ جان خويش خواستار صلح بودند. به نظر مي‌رسد تنها عده محدودي از ياران حضرت خواستار جنگ با معاويه بوده‌اند. ابن خلدون می نویسد:
«ایشان به یاران خویش فرمود: معاویه ما را به چیزی دعوت می کند که در آن نه عزت است و نه عدالت. شما خواستار مرگ (در راه خدا) باشید، دعوتش را به او باز می گردانیم. مردم از اطراف، ندا سر دادند و خواستار صلح شدند.»[25]
به¬نظر میرسد تنها عده معدودی از یاران حضرت خواستار جنگ با معاویه بوده اند. در منابع آمده که معاويه يك ميليون درهم نزد عبيدالله بن عباس فرستاد. عبيدالله با هشت هزار نفر از همراهانش نزد معاويه رفتند.[26]
2- توطئه‌ها و فريب افكار عمومي توسط معاویه؛
معاويه كساني را پنهاني ميان  لشكر امام حسن (ع) مي‌فرستاد كه مي‌گفتند؛ حسن با معاويه صلح كرد و پيشنهاد او را پذيرفت و به همین جهت نظم لشكر به هم خورد.[27]
3- وجود عده‌اي از خوارج در سپاه امام حسن(ع)؛
امام حسن(ع) به هر قيمتي خواستار جنگ با معاويه بودند و هجوم آن‌ها به خيمه امام حسن(ع) و غارت خيمه حضرت و مجروح ساختن ايشان، موجبات پراكندگي هر چه بيشتر ياران آن حضرت را فراهم ساخت.[28]
ابن اعثم كوفي مي‌نويسد:
جراح بن سنان، ضربتي به ران حضرت زد. امام حسن(ع) از اسب افتاد و بيهوش شد.[29]
وقتي امام حسن(ع) ديد نيرويي ندارد و يارانش پايداري نكرده و از گرد او پراكنده گشته‌اند، با معاويه صلح كرد و بالاي منبر رفت و فرمود:
«اي مردم همانا خدا شما را به اول ما هدايت كرد و خون‌هاي شما را به آخر ما حفظ كرد...»[30]
سپس حضرت، عبدالله بن حارث را نزد معاويه فرستاد و به او گفت به معاويه بگو که من در اين كار انديشه كرده‌ام اگر تو با بندگان خداي تعالي زندگاني نيكو خواهي كرد و ايشان را بر جان و مال و فرزند ايمن خواهي داشت و به اوامر و نواهي خداي تعالي و سنن محمد(ص) قيام خواهي نمود، اين كار را به تو سپارم و با تو صلح كنم.[31]معاويه تمام شرايط را پذيرفت. امام حسن(ع) در صلح نامه نوشت:
«اين مصالحه‌اي است ميان حسن بن علي(ع) و معاوية بن ابي سفيان، بر آن قرار با او صلح مي‌كند و امر خلافت را به او وامي‌گذارد كه چون وفات او نزديك شود هيچ كسي را به وليعهدي منصوب نكند و كار خلافت را به شورا واگذارد. مسلمانان و خصوصاً شيعيان علي(ع) هر كجا باشند، از دست او ايمن باشند. معاويه قسم ياد كرد و قبول كرد كه به اين عهد و شرط وفا كند و هيچ مكر و كيدي نداشته باشد.»[32]
شهيد مطهري¬(ره) مي‌نويسدکه اگر امام حسن(ع) با اين شرايط، صلح را قبول نمي‌كرد، امروز در مقابل تاريخ محكوم بود. قبول كرد و تاريخ، آن طرف (معاويه) را محكوم كرد.[33] صلح امام حسن(ع)، زمينه را براي قيام امام حسين(ع) فراهم كرد. لازم بود امام حسن(ع) يك مدتي كناره‌ گيري كند تا ماهيت اموي‌ها كه بر مردم مخفي و مستور بود آشكار شود، تا قيامي كه بنا بود بعدا انجام گيرد از نظر تاريخ قيام موجهي باشد.[35]
صلح امام حسن(ع) با معاويه در ماه ربيع الاول سال 41 هجري صورت گرفت.[31] بعضي گفته‌اند صلح در جمادي الثاني يا اول سال 41 هجري بوده است. مسعودي پس از نقل اين قول مي‌نويسد:
گفته اول (ماه ربيع الاول) به نظر ما معروف تر و درست‌تر است.[36]
شيخ عباس قمي مي‌نويسد:
روز 26 ماه ربيع الاول سال 41 هجري امام حسن(ع) با معاويه صلح كرد.[37]

حجة‏الاسلام عبدالكريم پاك‏نيا

 

گالري تصاوير قبرستان بقيع / ولادت / شهادت

کتابخانه صوتي امام حسن مجتبي (ع)

صحيفه ي حسن (ع)

مقالات / اشعار / زندگينامه

________________________________
1. تربيت اسلامى، كتاب دوم، ص 204.
2. و اماالحسن (ع) فانه ابنى و ولدى، و منى و قرة عينى و ضياء قلبى و ثمرة فؤادى و هو سيد شباب اهل الجنه و حجة اللّه على الامه، امره امرى و قوله قولى، من تبعه فانه منى و من عصاه فليس منى. بحار الانوار، ج 28، ص 39.
3. تهذيب التهذيب، ج 2، ص 259.
4. المناقب، ج 3، ص 401.
5. مكارم الاخلاق، ص 233.
6. احتجاج طبرسى، ج 1، ص 282.
7. تحف العقول، ص 233.
8. منية المريد، ص 33.
9. تحف العقول، ص 235.
10. ترجمة الامام الحسن (ع)، ص 167.
11. مسند احمد، ج 1، ص 200.
12. بحارالانوار، ج 43، ص 75.
13. مناقب، ج 3، ص 19.
14. بحارالانوار، ج 43، ص 342.
15. جلوه هائى از نور قرآن، ص 27.
16. البداية و النهايه، ج 8، ص 38.
17. اعلام الدين، ص 137.
18. مسند امام مجتبى(ع)، ص 797.
19. كمياني، فضل الله؛ حسن كيت، تهران، مؤسسه انتشارات فراهاني، چاپ سوم، بي‌تا، ص 81.
20. همان، ص 85.
21. همان، ص 86-85.
22. همان، ص 108، 104.
23. ابن خلدون، عبدالرحمن؛ العبر، ترجمه عبدالمحمد آيتي، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1363، چاپ اول، ج1، ص 641.
24. يعقوبي، ابن واضح؛ تاريخ يعقوبي: ترجمه محمدابراهيم آيتي؛ تهران، علمي و فرهنگي، 1382، ج2، ص 141.25.
25. ابن خلدون
26. يعقوبي، ابن واضح؛ پيشين، ج2، ص 142-141.
27. همان.
28. همان.
29. كوفي، ابن اعثم؛ الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفي هروي، تهران، آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص 762-761.
30. يعقوبي، ابن واضح؛ پيشين، ص 142.
31. كوفي، ابن اعثم؛ پيشين، ص 764.
32. همان، ص 766-765.
33. مطهري، مرتضي؛ سيري در سيره ائمه اطهار، تهران، صدرا، 1384، چاپ 27، ص 85.
34. همان، ص 86.
35. مسعودي، علي بن حسين؛ التبيه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، علمي و فرهنگي، 1365، ص 278.
36. همان.
37. قمي، شيخ عباس؛ وقايع الايام، قم، صبح پيروزي، 1385، ص 287.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page