تاریخ كوفه

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

كوفه منطقه اي حاصل¬خيز در سمت غربي رود فرات است كه بنابر نظر مشهور در سال 17 قمري[1] به علت موقعيت جغرافيايي و متناسب بودن آب و هوا به عنوان محل اسكان نيروهاي نظامي كه به فتوحات در شرق اسلامي اشتغال داشتند، انتخاب گرديد[2]؛ هر چند پيشينه تاريخي آن را به روزگار پيشداديان نيز رسانيده اند.[3]
كوفه يكي از مناطق استراتژيك است كه وقوع برخي رخدادهاي تأثيرگذار در اين ناحيه آن را از ساير نقاط جهان اسلام متمايز ساخته است. انتخاب آن به عنوان مركز حكومت توسط امام علي(ع)؛ مركز ثقل قرار گرفتن آن در بسياري از قيام ها از عاشوراي سال 61 گرفته تا قيام هاي علويان و عباسيان؛ و همچنين مطرح بودن به عنوان يكي از مراكز علمي، آن را حائز اهميت ساخته است.
از سوي ديگرعكس العمل هايي كه در طول تاريخ، مردم كوفه نسبت به مسائل نشان داده اند، باعث ايجاد نوعي نگرش خاص نسبت به رهبران و نيز مردم شده است. مردم كوفه به عنوان افرادي دمدمي مزاج و پيمان شكن نسبت به رهبران شناخته شده اند. درباره رهبران نيز اين سؤال مطرح است كه چرا با وجود اين خصيصه اخلاقي كوفيان، همواره به آنان چشم اميد بسته اند.
در اين مقاله سعي بر اين است با تكيه بر واقعه عاشورای سال 61 قمری از دو بعد به شخصيت شناسي مردم كوفه پرداخته شود. 1- بررسي حدود و ثغور مسائل و شبهات مطرح نسبت به رهبران و مردم كوفه 2- پاسخ به سؤالات. در این راستا در ابتدا نکاتی چند راجع به مردم کوفه و رهبران متذکر می گردیم.
الف) کوفیان
1-  در بدو تأسیس کوفه اولین ساکنان آن را قبايل نزاري و يمني تشكيل مي دادند؛ امّا به مرور زمان و گسترش فتوحات، ساير قبايل و عناصر غير عرب كه شامل موالي (اسيران جنگي، روستائيان و كشاورزان، پيشه وران و صنعت گران، تازه مسلمانان)، حمراء ديلم، اسواران،[4] سيابجه[5]  مي شدند به تركيب جمعيتي شهر اضافه گشتند.[6]جمعيت كوفه در سال هاي اول تأسيس بالغ بر 24هزار نفر و در سال60 قمري در حدود 140هزار نفر تخمين زده مي شود. [7] و این در حالی است که جناب مسلم بن عقیل در نامه خویش به امام حسین(ع) تعداد بیعت کنندگان را بیست هزار تن دانست.[8]
2- شيعيان اعتقادي؛[9] تنها بخش كوچكي از مردم كوفه را تشكيل مي دادند. در زمان بيعت با امام علي(ع) ايشان تنها پنجاه نفر شيعه اعتقادي داشتند.[10] در زمان قيام امام حسين(ع) نيز بسياري از همين شيعيان در دوران معاويه دستگير شده و يا به شهادت رسيده بودند و از زمان امام صادق(ع) بود كه به تدريج شيعيان اعتقادي در اين شهر رو به گسترش نهادند. ساير افراد جزء شيعيان سياسي ايشان به حساب مي آمدند  و اين در حالي بود كه حتی در زمان امام صادق(ع) بخشی از مردم کوفه پيرو فرقه هاي اهل سنت به شمار مي رفتند.[11]حتي برخي از آنان یهودیان و مسيحياني بودند كه در ناحيه كوفه اسكان داده شده بودند.[12]
3-  هرچند كوفيان مسلمان شده بودند؛ امّا مواردي چند كه نشانه هاي سنت جاهلي در بين آن ها بود، باعث اختلاف در بين آن ها مي شد. برتري طلبي قبيله اي، قدرت طلبي رؤسا، احساس برتري عرب ها نسبت به موالي از نمونه هاي آن به شمار مي رود.[13]
ب) حاکمان و رهبران سیاسی
1- بررسی دیدگاه رهبران نشانگر دوگانگی رفتار کوفیان می باشد. به عنوان نمونه عمر درباره مردم كوفه مي گويد: «از شما مردم كوفه چه كشيدم! اگر مسلمان متقي را بر شما فرمانروايي دهم، مي گوييد ضعيف است و اگر گناهكاري را حكومت دهم، مي گوييد فاسق است».[14]
امام علي(ع) نيز از يك سو مي فرمايند: «من شما را از ميان همه شهرها برگزيده ام و بر آن هستم كه در ميان شما فرود آيم زيرا از مودّت و محبّت شما نسبت به خود كه به خاطر خدا و پيامبر است، اطلاع دارم.»[15] و از سويي ديگر مي فرمايند: «بدن هاي شما در كنار هم، اما افكار و خواسته هاي شما پراكنده است. سخنان ادعايي شما سنگ هاي سخت را مي شكند؛ ولي رفتار سست شما دشمنان را اميدوار مي سازد...»[16].
2- دقت در گزارش های تاریخی نشانگر این واقعیت است که موضع گیری رهبران در قبال مردم کوفه بدین گونه نبوده است که با توجه به سابقه بد کوفیان باز هم به همان نحوه پیشین به مردم کوفه اعتماد نمایند. امام حسین(ع) در زمان معاویه سیاست امام حسن(ع) را ادامه داده[17] و تنها پس از مرگ معاویه و اجبار یزید در انتخاب دو گزینه بیعت و یا کشته شدن بود[18] که در پی بیعت مردم کوفه به آنان پاسخ مثبت دادند. آن هم بدین صورت بود که در ابتدا به نامه های آنان پاسخی ندادند[19] و با اصرار آنان بود که ایشان مسلم بن عقیل را به کوفه فرستادند تا با سنجش اوضاع به سمت کوفه حرکت نمایند و در نهایت در مرحله سوم بود که امام(ع) با خانواده خویش به سمت کوفه حرکت نمودند.[20] اما با تغییر اوضاع سیاسی در کوفه وقایع شکل دیگری یافت و بیعت کنندگان با امام حسین(ع) دست به موضع گیری های مختلفی زدند.
اما به هر حال این که دیدگاه های دوگانه رهبران، کل افراد کوفه را در بر می گیرد یا عده ای خاص، و موضع گیری های بیعت کنندگان، سؤال هایی است که در بخش بعدی به آن پرداخته می شود.
ج) شخصیت شناسی مردم کوفه
حال با توجه به نکاتی که به آن اشاره گردید از دو زاویه عوامل درونی و بیرونی به شخصیت شناسی مردم کوفه پرداخته می شود.
الف) عوامل درونی
1- حضور صحابه، سرشناسان و دلاوران عرب در كوفه، موقعيت جغرافيايي، گرايش مردم كوفه به ائمه(ع) و به خصوص بي توجهي مردم مكه و مدينه نسبت به اهل بيت(ع) باعث شده بود كه ائمه(ع) به اين منطقه حتي نسبت به شيعيان سياسي خويش توجه خاصّي نشان دهند. خاصّه این که یمنی های ساکن کوفه برخلاف مردم مکه به علت این که توسط حضرت علی(ع) با اسلام آَشنا شده بودند، جزء دوستداران ایشان به شمار می رفتند. فرمايش امام سجاد(ع) كه: «در مكه و مدينه بيست مرد نيست كه ما اهل بيت را دوست داشته باشد.»[21] دليل اين توجه را با وجود همه كاستي هاي موجود در مردم كوفه آشكار مي سازد.
2-  وجود صحابه و تابعين بنام و ائمه معصومين(ع) در كوفه باعث ايجاد نوعي روشن بيني و ژرف نگري در كوفيان شده بود. لذا برخلاف ساير شهرها كه نمونه بارز آن شام مي باشد، از تقليد كوركورانه دوري كرده و به راحتي تن به اطاعت از حاكمان نمي دادند.[22] اين مسأله از سوئي به عنوان يك نكته مثبت به شمار مي رود و از سويي ديگر در جايي كه عدم معرفت نسبت به ائمه(ع) باعث نافرماني آن ها مي شد، نقطه منفي است. لذا افراط و تفریط هایی را از سوی افرادی چون خوارج و فرصت طلبان شاهد هستیم.
3-  وجود قبایل و طوایف مختلف با دیدگاه های گوناگون، در حالی که به فرموده امام علی(ع) در زمان بیعت، اسلام آنان با اسلام حقیقی فاصله داشته و دنیا طلبی جای آن را گرفته است؛[23] یکی دیگر از عوامل ناهماهنگی در تصمیمات به شمار می رود.
4-  نکته پایانی و حائز اهمیت درباره بیعت کنندگان با امام حسین(ع) این است که هیچ کدام از کوفیان گمان نمی بردند که نتیجه کار آنان به شهادت امام حسین (ع) بیانجامد و این امر از سخن حرّ ریاحی، فرمانده لشکریان کوفه و پیوستن به سپاه امام(ع) در روز عاشورا مشخص می باشد.[24] دسته ای از بیعت کنندگان به علت فضای سیاسی موجود ناچار به اتخاذ موضع گیری های مختلفی شدند. عده ای از شیعیان همچون هانی بن عروه پیش از عاشورا در کوفه به شهادت رسیدند.[25] عده ای نیز دستگیر شدند.[26] برخی هم در کوفه مخفی شدند. تعدادی نیز همچون حبیب بن مظاهر به صورت مخفیانه به امام ملحق گشتند.[27] عده ای از کوفیان نیز که به اجبار با سپاه همراه شده بودند، یا در نیمه راه فرار کرده[28] و یا با شیوه های گوناگون به امام ملحق گردیدند.[29] اما تأسف آور این که گفته می شود سپاهی که با امام جنگید، با وجود تمام اتمام حجت ها همه از کوفیان بوده و یک نفر از اهل شام نیز با آنان نبود.[30] یکی از کوفیان که به امام پیوست چنین می گوید: «اشراف همگی بر ضد تو هستند؛ اما بقیه مردم قلوبشان با توست هرچند فردا به روی تو شمشیر خواهند کشید.»[31]
در واقع این گروه از کوفیان می باشند که امام علی(ع) درباره آنان می فرمایند: «اى كوفيان! گرفتارى من با شما در دو سه چيز خلاصه مى‏شود: كرهايى صاحب‏گوش، لال‏هايى زبان‏دراز و كورانى که چشم ‏دارند. نه در برخوردها آزادگى و صداقتتان هست و نه در هنگامه گرفتارى برادرانى مورد اعتماديد.»[32]
5-  نکته دیگر این که هر چند عده ای از روی اعتقاد با ائمه(ع) بیعت می نمودند و به برتری ائمه(ع) اعتقاد داشتند، اما با باز شدن فضای سیاسی جهت کسب منافع که نمونه آن را در طلحه و زبیر می توان دید، با ایشان بیعت می نمودند. عامه مردم نیز تابع رهبران قوم خویش بودند. هر چند مخالفین و هواداران بنی امیه که با ائمه (ع) بیعت ننمودند را نباید فراموش نمود.[33] عده ای از مردم از یک سو نه توان جو خفقان آور دستگاه حاکمه را داشتند و نه تحمل عدالت افرادی همچون حضرت امام علی(ع) را.
ب) عوامل بیرونی
1- به علت روحیه خاص مردم کوفه، سران حکومت گاه کسانی را بر این منطقه حاکم می نمودند که با ایجاد جوی سخت گیرانه آنان را کنترل نمایند. پس از بیعت مردم با امام حسین(ع) یزید حاکم قبلی را برکنار کرده و عبیدالله را بر کوفه گماشت. وی چنان جو خفقان آوری به وجود آورد که جرأت هرگونه اعتراض و حرکتی را از مردم گرفت.[34]
2- از سوی دیگر دشمنان از هر راه ممکن سعی در جذب نیروهای طرفدار ائمه(ع) و مخالفین خویش داشتند و در غیر این صورت به حذف فیزیکی آنان اقدام می نمودند. چنان چه در کربلا عمر سعد با مِلک ری[35] و لشکریان کوفه با چند دینار دنیا را بر آخرت برگزیدند.[36] حتی شمر به بهانه این که حضرت عباس(ع) از طرف مادر با او هم قبیله بود، در صدد جداسازی ایشان از سپاه امام(ع) بود.[37]
نتیجه گیری
ضمن جداسازی شیعیان راستین که همواره جان خویش را در راه حقیقت فدا نموده و مورد تمجید رهبران الهی بوده اند، لازم است به این نکته توجه نماییم که این امر از سوی دشمنان آگاه و یا دوستان غافل دستاویزی جهت پایین آوردن شأن شیعیان با تعمیم دادن رفتار برخی کوفیان با عناوینی چون پیمان شکنی و سست عنصری نگردد.
نکته دوم درباره سایر افراد کوفه این که اعتقاد به برتری اهل بیت(ع) و در عین حال برگزیدن زندگی و منافع دنیوی و به عبارتی دیگر علم بدون عمل، نتایجی را در برداشت که سرانجام آن شهادت بزرگوارانی چون امام حسین(ع) و نیز بدنامی در دنیا و خسران ابدی را برای آنان در پی داشت. و اما به حکم آیه «فأعتبروا یا أولی الأبصار»
چه خوب است بدین سؤال پاسخ دهیم که اکنون ما در قبال امام عصر خویش چه موضعی اتخاذ نموده ایم؟ امید است با تقویت نکات قوت و اصلاح نقاط منفی زمینه ساز ظهور باشیم.
و سخن پاياني اين كه: «سوگند به خدايي كه پيامبر(ص) را به حق مبعوث كرد سخت آزمايش مي شويد چون دانه اي كه در غربال بريزند يا غذايي كه در ديگ گدازند... آنان كه سابقه اي در اسلام داشتند و تاكنون منزوي بودند بر سر كار مي آيند و آن ها كه به ناحق پيشي گرفتند، عقب زده خواهند شد.[38]
________________________________________
[1] . احمد بن يحيي بلاذري؛ فتوح البلدان، بيروت، مؤسسة المعارف للطباعة و النشر، 1407، ص 387.
[2] .  محمد بن جرير طبري؛ تاريخ الطبري؛ بيروت،  دار التراث، بي تا، ج 3، ص 146.
[3] .  غلامحسين مصاحب؛ دايرة المعارف فارسي، تهران، انتشارات حبيبي، 1356، ج 2، ص 2538.
[4] .  اسواران در اصل سپاهي غير ايراني بودند كه يزدگرد آنان را از بين اهالي سند فراهم آورده بود و بعد سپاهياني از ايرانيان نيز به آنان پيوسته بودند.
[5] .  از اهالي سوماترا كه از طريق خليج فارس به اين منطقه كوچ نموده بودند.
[6] . محمد حسين رجبي (دواني)؛ كوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامي، تهران، دانشگاه امام حسين(ع)، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1378، صص 144-127.
[7] .  ابراهيم پاشا؛ نهضت كوفه از ديدگاه روانشناسي اجتماعي، تهران، آتيه، 1378، صص77-74.
[8] . ابومحمد احمد بن اعثم الکوفی؛ الفتوح، هند، بی نا، 1393 ق، ج 5، ص 77.
[9] . كساني كه ائمه(ع) را به عنوان امام و جانشين پيامبر(ص) قبول داشتند.
[10] . محمد حسين رجبي (دواني)؛ پيشين، ص 470.
[11] . همان، صص477-464.
[12] . باقر شريف القرشى؛ حياة الامام الحسين بن على(ع)، قم، دارالكتب العلمية،1397 ق، ج 2، صص 444- 432.
[13] . محمد حسین رجبی (دوانی)؛ پیشین، صص 506 - 503.
[14] . احمد بن ابى يعقوب ابن واضح يعقوبى؛ تاريخ يعقوبي، محمد ابراهيم آيتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371ش، چ ششم، ج 2، ص 43.
[15] . محمد بن جرير طبري؛ پيشين، ص 462.
[16] . گردآوري سيد رضي؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، فرائض، 1385، چ سوم، ص 55 (خطبه 29).
[17] . ابن عساکر؛ ترجمة الامام الحسین(ع) من تاریخ دمشق، تحقیق العلامه المحمودی، بیروت، بی جا، بی تا، ص 197.
[18] . شیخ مفید؛ الارشاد، تهران، بی جا، 1377، ص 201.
[19] . ابومحمد احمد بن اعثم الکوفی؛ پیشین، صص 49 و 50.
[20] . ابن سعد؛ ترجمة الامام الحسین(ع)، تحقیق السید عبدالعزیز طباطبائی، به نقل از تراثنا، ش 10، ص 174.
[21] . ابوابراهيم بن محمد الكوفي؛ الغارات، تهران، انجمن آثار ملي، 1355، چ دوم، ج2، ص 573.
[22] . همان، ص 503.
[23] . نهج البلاغه، پیشین، خطبه 113.
[24] . ابوعلی مسکویه؛ تجارب الامم، تحقیق دکتر امامی، تهران، سروش، بی تا، ج 2، ص 70.
[25] . ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، دارالاندلس، 1358ق، ج 3، ص 59.
[26] . محمد بن جریر طبری؛ پیشین، ج 4، ص 263.
[27] . احمد بن یحیی بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، 1398 ق، ج 3، ص 172.
[28] . همان، ص 178.
[29] . ابن سعد؛ پیشین، ص 178.
[30] . ابن الاثیر؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385 ق، ج 4، ص 28.
[31] . همان، ص 48.
[32] . نهج‏البلاغه، پیشین، خطبه 97.
[33] . شهیدی، سید جعفر؛ پژوهشى پيرامون قيام امام‏حسين(ع)، تهران، نشر فرهنگ اسلامى، بی تا، ص 56.
[34] . محمد بن جریر طبری؛ پیشین، ص 267.
[35] . ابومحمد احمد بن اعثم الکوفی؛ پیشین، ص 173.
[36] . همان، ص 157.
[37] . احمد بن یحیی بلاذری؛ انساب الاشراف، پیشین، ص 184.
[38] . نهج البلاغه، پيشين، خطبه 16.