پيشگفتار

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

شيعه از نظر لغوي از مادة شَيَع به معناي پشت سر كسي بودن است و در اصطلاح به كساني گفته مي‌شود كه حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب(علیه السّلام) را از نظر فضيلت بر خلفاي سه گانه برتري مي‌دهند. لازم به ذكر است كه اين تعريف معناي عامي از كلمة شيعه است و شامل تمام فِرَق كلامي و اعتقادي شيعه مي‌شود. لهذا و بر اساس اين مسئله، يك پسوند به هر يك از فرقه‌هاي شيعه اضافه مي‌شود كه از فرقة ديگر تمييز داده شود مثلاً شيعة اثني عشري، اسماعيلي، زيدي و غيره.
مطلب حائز اهميت آن است كه بر اساس روايات رسيده از پيامبر گرامي اسلام و ائمه طاهرين علیهم السلام تنها فرقه‌اي كه نجات يافته است، فرقه شيعه و از بين شیعیان، فرقه اثني عشريه مي‌باشد. ممكن است كسي در ذهنش اين سوال ايجاد شود كه در روايات فقط كلمه شيعه بدون پسوند يا پيشوندي به عنوان فرقه ناجيه معرفي شده‌ است، ولی با توجه به اينكه كلام معصومين مطلق و مقید و عام و خاص دارد لذا بعضي روايات توسط بعض ديگر تقیید خورده و مقید مي‌شوند. اگر در روايتي كلمه شيعتنا آمده است، در جاي ديگري تفسير كلمه (ما اهل بيت) يا (نا) در كلمة (شيعتنا) بيان شده و منظور از (ما اهل بيت) را بيان كرده است.
رسول خدا می فرماید : ائمه بعد از من دوازده تن هستند كه نُه تاي آنان از  نسل حسين علیه السلام هستند و نهمين آنان قائم آنان است([1]).
روايتي ديگر از پيامبر9 وارد شده  كه فرمودند : هنگامي كه به آسمان عروج نمودم ديدم بر ساق عرش و با خط نور نوشته شده بود : لا إله إلاّ الله ومحمد رسول الله و او را با علي ياري نمودم و بعد ديدم كه اسامي حسن و حسين و سه علي و دو محمد و جعفر و موسي و حسن و حجت دوازدهم نوشته شده بود([2]).
قندوزی در کتاب خود روایتی طولانی از ابن عباس نقل می کند که نعثل نامی که از یهودیان بود نزد نبی مکرم اسلام رسید و عرض کرد سوالاتی ذهن مرا مشغول نموده اگر جواب انرا بدهی همین جا نزد شما اسلام می اورم. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند : بپرس ای ابا عمره.
سوالات متعددی را مطرح نمود تا به اینجا رسید که : هر پیامبری وصی و جانشینی دارد. پیامبر ما موسی بن عمران هم وصی داشت  و ان یوشع بن نون بود. وصیتان را برای من معرفی نمایید.و پیامبر9، یک به یک ائمه: را به نام، ذکر می فرمایند. تا اخر روایت([3]).
و در جاي ديگر مي‌فرمايند: ائمه بعد از من دوازده تن هستند اولين از آنان اميرالمؤمنين علي و آخرين آنان قائم آنها است. اطاعت از آنان اطاعت از من و عصيان از آنان عصيان از من است. هر كس يكي از آنان را انكار كند مرا انكار كرده است([4]).
با توجه به اين روايات و روايات بسيار ديگری كه در كتب معتبر شيعه و حتي اهل سنت آمده معلوم مي‌شود كه فرقه نجات يافته‌اي كه در روايات از پيامبر اسلام9 وارده شده تنها فرقه‌اي است كه اميرالمؤمنين و يازده فرزند معصوم او را به عنوان امام واجب الاطاعه قبول نمايد و بقيه فرقه‌هاي موجود كه عنوان شيعه را بر خود گذارده‌اند، هرگز جزء فرقه نجات يافته نيستند.
در روايات فضائل بسياري براي شيعيان اميرالمؤمنين(علیه السّلام) بيان شده تا جايي كه شيخ صدوق كتابي را به نام فضائل الشيعه تأليف نموده است. البته در كتب مختلف ديگر نيز فضيلت‌هاي بسياري براي شيعيان آمده كه به يكي از آنان اشاره مي‌كنيم.
حضرت رسول خدا9 ضمن روايت طولاني به اميرالمؤمنين(علیه السّلام)  فرمود: إنّ الملائكة لخُدامُنا وخدامُ مُحبينا، ملائكه خادمان ما و خادمان محبان و شيعيان ما هستند([5])
روايات بسياري با این مضمون و یا مشابه ان وارد شده است که ذکر آن از حوصله بحث خارج است.
 با توجه به این روایات و دقت در الفاظ و کلمات آنها  - علي رغم نظر مخالفين ما- استفاده مي‌شود كه لفظ شيعه، لفظي جعلي نيست و از زمان خود پيامبر اسلام9 و از زبان خود ايشان و در موارد بسياري بيان شده است كه بسياري از اين روايات در كتاب‌هاي اهل سنت موجود است. از آن جمله می توان به اين روايت از پيامبر گرامي اسلام9 اشاره نمود که فرمودند : اي علي خداوند بر تو و اهل بيت و شيعيان و محبان شيعيانت و محبانِ محبان شيعيانت غفران و بخشش را خواسته است([6]).
البته در منابع شيعه اين روايات به وفور وجود داردكه از جملة آن روايات، روایت معروف : «يا علي انت و شيعتك في الجنة»([7]) و «علي و شيعته هم الفائزون يوم القيامة»([8]) مي‌باشد.
در زمان حیات پيامبر(صلی الله علیه و آله و سّلم) و بعد از ايشان تعداد زيادي از صحابه به تشيع معروف بودند و مردم از آنان به شيعه علي تعبير مي‌نمودند كه از جمله آنان سلمان فارسي، ابوذر غفاري، عمار ياسر، مقداد بن اسود، مالك اشتر، حذيفه بن يمان و شخصيتي برجسته در جهان اسلام  - كه در اين مجال به او مي‌پردازيم -  يعني حجر بن عدي، مي‌باشند.
بايد بدانيم كه در چند سطر و نوشته نمي‌توان به تمام ابعاد وجودي اين اشخاص بزرگوار كه فضائل آن از لسان ائمه هدي نيز بيان شده بپردازيم؛ لكن بايد سعي شود كه روزنه‌اي از ابعاد وجودي اين اشخاص والا مقام را به عموم مردم بشناسانيم، تا بتوانیم از سيره علمی و عملی اين بزرگان در زندگي فردي و اجتماي الگو بگيريم و در طوفان‌هاي اجتماي و فرهنگي  -كه مخصوصاً در حال حاضر جامعه ما را آلوده نموده - و با سرلوحه قرار دادن رفتار اين بزرگواران در مقابله با فتنه‌هاي زمان ائمه معصومين،  خود را هر چه بيشتر به حق نزديك كنيم! اميدواريم كه خداوند ما را با شيعيان مخلص اميرالمؤمنين(علیه السّلام) كه جان و مال و تمام هستي خود را در راه عشق به مولاي خود بذل نمودند، محشور فرمايد.
موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام
________________________________________________________________________________________

[1]. مناقب آل ابي طالب: ج1، ص254.
[2]. همان.
[3]. ينابيع المودة،قندوزي حنفي : ج 3 ص 282
[4]. الاعتقادات صدوق: ص104.
[5]. علل الشرايع صدوق: ج1، ص5 و بحارالأنوار: ج26، ص335.
[6]. المناقب خوارزمي: ص294 و ينابيع المودة(قندوزي حنفي): ج2، ص452.
[7]. مائة منقبة(محمدبن احمد قمي 412ق): ص81 و المناقب خوارزمي: ص317.
[8]. امالي صدوق: ص66؛ روضة الواعظين: ص123 و بحارالأنوار: ج27، ص143.