متن ادبی «سکوتت را بشکن برادر»!

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

بعد از سی سال خانه ‏نشینی علی علیه ‏السلام که با خار در گلو، سلام‏ های بی ‏جواب و ناله‏ های مخفیانه در چاه سپری شد، برایم بسیار سخت است که ببینم تو نیز عبای تنهایی بر سر کشیدی و بغض فروخورده‏ ات را با خون جگر، بر طشت می‏ریزی.
صلح تو، هزاران بار تلخ ‏تر از جنگ ‏های پدر است؛ سخت ‏تر از غزوه ‏های پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله .
پرده اندوه را از چشمانت برکش و به یاد دار که چگونه پدران جهل، باب العلم ـ علی علیه ‏السلام ـ را به تنهایی در کوچه‏ های کوفه کشاندند.
این مردمان کج ‏اندیش و نفهم که تو را به خاطر پذیرش صلح، مذل المؤمنین می‏خوانند، همان اشباه الرجالی هستند که هنگام دعوت به جنگ از سوی پدرمان، سردی و گرمی هوا را بهانه می‏کردند و زر و سیم معاویه، انصافی برایشان باقی نمی‏گذاشت که فرق عزت و ذلت را بفهمند.
کدام مؤمن نمی‏داند که امت نفرین شده علی علیه ‏السلام ، با همان دستی با تو بیعت کردند که پیش از این، عهد و پیمانشان با علی علیه ‏السلام را شکسته بودند و رشته دین و دلشان را به کاخ سبز کفر، دخیل بسته بودند؟!
من از آن روزی که خطبه دادخواهی و حق‏ طلبی مادرمان، به گریه ‏های خاموش پایان گرفت و هیچ مردی در دفاع از حریم نبوت، لبی نجنباند و قدمی برنداشت، رشته امیدم را از این مردم گسستم.
برادر عزیزم!
هنوز عطر خاک چادر مادرم از سجاده تو به مشام می‏رسد؛ بوی خون‏ آلود کوچه ‏هایی که به صورت کبود مادر و سکوت دیرینه تو امتداد یافت.
تا کی بر این سکوت و خاموشی، پایدار خواهی ماند؟
تا آنجا که حسین علیه‏ السلام با قامت خمیده، تیرهای خونین را از کفنت به درآورد و عباس علیه ‏السلام ، با غیرت فروخورده‏ اش، در گوشه غربت بقیع برایت قبر بکند؟
امید دلنوازم؛ برادرم!
آن کس که گوش شنوا داشته باشد، در سکوت تاریخی تو، اعتراض خاموشت را می‏شنود که از هزاران چکاچک شمشیر و رجزخوانی جنگ، پرصلابت ‏تر است و شور آفرین ‏تر!
برای تنهایی امام علیه ‏السلام
عباس محمدی
گاهی نوشتن سخت است و برای از تو نوشتن سخت‏تر.
نوشتن با کلمات خیس سخت است؛ کلماتی که تکان گریه، لبریزشان کرده است، کلماتی که تاب زندگی کردن بعد از تو را ندارند. با این همه کلمه، نمی‏توان تو را نوشت. نمی‏توانم از سیره پیامبر وار تو بنویسم.
نام تو که می ‏آید، قلم‏ ها بغض می‏کنند و گلوی کلمات کبود می‏شود. نام تو را تنها با غربتی سرخ می‏توان بر این صفحه ‏های سفید نوشت.
مرا به تنهایی تو راه نیست. باید از جنس زخم‏های تو بود تا به هوای بارانی تو راه یافت. تنهایی ‏ات را در پیراهنت حبس می‏کنی و لبخندت را همپای امامت، فراگیر.
زخم می‏خوری و مهربانی تعارف می‏کنی. کاش همه چشم‏ های جهان یاری‏ ام می‏کردند تا شاید بتوانم ثانیه ‏ای از تنهایی‏ ات را به صلح‏نامه ‏ای که امضا کردی، بگریم.
«بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»
کریم اهل بیت
کریم اهل‏بیت! دست سخاوتت، زبانزد است. چه شب‏ها که انبان به دوش، چراغ خانه یتیمان را روشن می‏کردی.
آفتاب نیمه شب‏ها! آنقدر سخاوت داشتی که چنین فرمودی: «آنچه را که از امور دنیا طلب کردی و به دست نیاوردی، چنان انگار که به آن هرگز فکر نکرده ‏ای».
کدام کلمه می‏تواند این همه دل بریدن از دنیا را وصف کند؟! مگر غیر از تو کسی می‏تواند چنین از دنیا دل ببرد؟! دل می‏کنی از دنیا؛ همان‏گونه که از سربازان بی‏ وفایت...
زهر از دست نزدیک‏ترین همسایه حرف‏هایت
بغض تنهایی و غربتی که دارد دامنگیر دنیا می‏شود، گریبانت را می‏فشارد. پیراهن دلتنگی ‏ات را بر غربت دنیا می‏پوشانی. نزدیک‏ترین همسایه حرف‏هایت، کاسه ‏ای زهر تعارف می‏کند. پیراهن سفیدت، باغچه گل سرخ می‏شود، لخته ‏های جگر خونت گل می‏کنند تا تو پرواز را آغاز کنی.
پرنده تنهای امامت! کلمات، کبودی گلوی گرامی‏ات می‏شوند تا غربت تو را بسرایند.
جگر پاره پاره در تشت
سودابه مهیجی
ادامه خداوند بر روی زمین، خورشید لایزال مهر که خار چشم‏ های شب‏ پرستان بود، پس از عمری صبر و بردباری، سرانجام به زخم افعی گرفتار شد. وقتی پاره ‏های جگر مجتبی از حنجر همیشه صبورش فوران کرد و آتشفشان شد و در تشت فرو ریخت، خون دل آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله، در آن پاره پاره ‏های معصوم، موج می‏زد و آغاز کربلا در آن خون مظلوم نطفه می‏بست.
آغاز همه فتنه‏ ها و ستم‏ های نامرسوم عاشورایی، آغاز لب‏های عطشناک و خون‏ های همیشه جاری کربلا، از حنجره مجتبی، از لب‏ های به جام زهر سیراب شده او جاری شد.
زمانه چشم نداشت...
زمانه، چشم دیدن آن مهر آرام را نداشت که این چنین، به کشتن آن چراغ حقیقت کمر بست.
حسن بن علی علیه‏ السلام ، وارث تمام آن اقیانوس دانشی بود که در سینه امیرالمؤمنین، علی علیه ‏السلام ، موج می‏زد. به کریم اهل بیت شهرت داشت و همیشه سفره اکرام و اطعام او، به روی نیازمندان گسترده بود.
هیچ دست نیازی از درگاه او ناامید بازنمی‏گشت و هیچ جوینده‏ای در طلب کرم و مهر او، بی‏ نصیب نمی‏ماند.
هرکه دست در دامان محبت او زد، به کامروایی رسید.
پاره جگر شقایق
فاطره ذبیح ‏زاده
مدینه این شب‏ها، قلبِ غم ‏زده عالم است. چشم دل که بگشایی، خاکستر مرگ بر سر و روی مردمانش می‏پاشد و در داغ هجران محبوب، روی غمزده احساس را می‏خراشد.
کاش مثنوی غربتش را ورق بزنی تا تو را هم‏راز سینه ‏ای کند که هرگاه در فراق رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله، در تنگنای پرآشوب روزگار محبوس می‏ماند، عطر یار سفر کرده را از شمیم بهشتی پاره جانش حسن علیه ‏السلام می ‏بویید!
بارها از دریچه چشمان غفلت زده مردمش دیده بود که پیامبر، دو ریحانه آسمانی ‏اش را بر روی پاهای معراج‏ رفته‏ اش می‏نشاند و لبان مبارک خود را بر غنچه لب‏هایشان می‏گذاشت؛ گویی که گل‏ های بهشت خدا را می‏ بوید و می‏بوسد.
اگر دل به داغ های سینه ‏اش داده ‏ای، می‏دانی که در پاره ‏های جگر کدام شقایق دل‏سوخته‏ اش متحیر مانده و شادابی و شکوه روزهای حضور پیامبر را به تنهایی و بی‏کسی کدام فرزند غریب او وا داده است.
امشب، رد اشک‏ها را که بگیری، تو را یکسره تا سال‏های پربهاری خواهد برد که پاره تن زهرا و علی علیه ‏السلام ، بر پشت دو تا شده اشرف عالمیان در محراب عبادت، می‏نشست و خدا می‏داند که سجده پیامبرش، به جهت آن طولانی می‏شد که مبادا دردانه اهل آسمان آزرده گردد.
امشب، پلک‏های مدینه تا صبح، میزبان سپیدی بال‏های روشن ملائک است؛ خیل فرشتگانی که آمده‏اند، تک‏ستاره جوانان بهشت را بر روی دستان زمین، رصد کنند.
دشمنی با خاندان خورشید
غبار کورکننده شایعات سیاه امویان، هوای شام را آلوده بود. در روزگار اقتدار پوشالی حکومت آل‏ سفیان، بذر کینه خاندان علی علیه ‏السلام چنان در قلب‏های مردم کاشته می‏شد که در پس زمینه افکار فریب‏ خورده گروهی از مردم، با هیچ خاندانی به اندازه آل پاک علی علیه ‏السلام دشمنی نکرد.
جرعه‏ های تلخ صبر و سکوت
به یقین، تا آن روز، روایت سخاوت کریم اهل بیت علیهم‏السلام ، به گوش اهل شام نرسیده بود؛ کریمی که همه دارایی خود را به دو نیم می‏کرد و نیمی را در راه خدا صدقه می‏داد. بی‏شک تا آن روز، هیچ قاصدی، خبر ایمان گام‏هایی را که بیست و پنج بار پیاده به حج شتافتند برایشان نیاورده بود. امام، وجود مردم را پیچیده در جهل خبرسازی‏ های فریب‏کارانه خاندان امیه می‏دید. شب تاری که دستگاه شوم اموی، بر امت اسلام گسترده بود، تنها با فرو بردن جرعه‏ های تلخ صبر و سکوت، به روشنایی روز می‏رسید.
صلح امام مجتبی، اسلام و مسلمین را از خطر ترفندهای منافقانه و پرتزویر معاویه مصون نگاه داشت؛ ولی سال‏های عمر ایشان را در رنج مدارا با حکومت طاغوت و زخم طعن و کنایه‏ های جاهلان و منافقان، سخت و پردرد کرد.
آسمان، گرفته و زمین می‏لرزد
دست‏های زن می‏لرزد. هرچه کرد، مهربانی صورت امام، از ذهنش دور نشد. چه روز نحسی است! لهیب آتش دوزخ تا مغز سرش زبانه می‏کشد. حتماً خود ابلیس، شربت زهرآلود را به دستش داده بود. شاید تقدیرش این بود! ولی نه! نمی‏توان خود را فریب داد. شعله ‏های خیانت است که از هرم آن، پرهای فرشتگان آسمان خواهد سوخت. وسوسه رنگارنگ کاخ یزید، دلش را در حصار هوس، زندانی کرده است. دست‏ های زن می‏لرزد. «کاش نامم جعده نبود! کاش این نام شوم اصلاً در تقدیر کریم اهل‏بیت علیه ‏السلام نیامده بود!» وعده زیرکانه معاویه، در پرده ذهنش می‏رقصید. این معاویه، حتماً خود شیطان است. دست‏های زن می‏لرزد.
شربت را که در دستان امام می‏گذارد، نگاه مهربانش، بار شرمندگی ‏اش را سنگین‏ تر می‏کند. مثل همیشه، همه چیز را می‏دانست و باز لب‏هایش، روزه سکوت گرفته بود. جام زهر را جرعه جرعه فرو می‏برد. چهره آسمان درهم می‏رود و سوزش زهرآلودی قلب زمین را به درد می‏آورد. این بار قلب زن است که از هجوم سایه ‏های عذاب می‏لرزد.
ضمانت‏ نامه
می‏گویند لقب هر یک از امامان نور، به جهت آن بر سر زبان‏ های مردم شهره شده است که آن صفت، در گوشه ‏ای از زندگی امام، در چشم مردم بیشتر عیان شده است؛ ولی شاید بتوان گفت که هر یک از ایشان، آینه ظهور و تجلی یکی از صفات بی‏ شمار الهی بوده است.
علی علیه ‏السلام ، به عدالت خداوند و حسن علیه ‏السلام به دستان پرخیر خدا می‏ماند.
کرامت امام مجتبی، تنها صدقه و بخشش در راه خدا نبود؛ بخشودن همراه با بزرگواری و منش پسندیده ‏اش بود. حسن بود و همه جلوه ‏های زندگی ‏اش، آکنده از زیبایی و خیر. می‏فرمود: «کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند، من ضمانت می‏کنم که خداوند، دعایش را مستجاب می‏کند» و این ضمانت بزرگ‏مردی است که کریم اهل‏بیت است و هیچ تهی‏دستی از دریای کرامت او بی ‏بهره نمی‏ماند.
زیرنویس:
درود خداوند بر امام بزرگواری که هنگام نماز، در پیشگاه معبود، از خوف و خشیت او بدنش می‏لرزید و روی مبارکش زرد می‏گشت!
سلام و درود خدا بر امام صبوری که برای نجات دین خدا، تلخی صلح با حکومت طاغوتی معاویه و کنایه و طعن منافقان را به جان خرید!
درود خداوند بر امام غریبی که در خانه خود نیز مظلوم و تنها بود!
شهادت امام حسن مجتبی علیه‏ السلام ، بر تشنگان دریای کرامت و بزرگواری او تسلیت باد!
خداحافظ، سیدجوانان بهشت!
فاطمه همت ‏آبادی
خداحافظ ای پدر سخاوت، ای سید جوانان بهشت!
تو، امید دست ‏های خالی بودی؛ امید پدرانی که می‏دانستند تا تو هستی، طعم گس شرمندگی را نخواهد چشید.
سید کریمان! خوان کرمت، همیشه مهیای پذیرایی بود؛ حتی برای جعده، دختر ناخلف اشعث بن قیس؛ شیطانی که آتش خدا را به بهای صد هزار درهم، از بازار معاویه خرید.
من بقیعم
من تشتم؛ همان تشتی که در تقدیرم آمده بود در روز 28 صفر سال 50، میزبان جگر پاره پاره سخاوت‏مندترین خلق خدا باشم؛ تشتی که عرق پاک جبین و زردی روی امام مجتبی علیه‏ السلام را شاهد بود و شنید زمزمه «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»اش را... و من بقیعم! قطعه زمینی از بهشت که ملائک، سینه ‏ام را می‏شکافتند برای به خاک‏سپاری کریمی که هرگز دست سائلی را رد نکرد؛ مگر آنکه به درهمی یا لقمه نانی میهمانش کرده باشد.
من میزبان کسی هستم که بخشش و کرامت وامدار اویند...
در متن نفس‏ هایم، شعر غربت تو بغض می‏شود و رفتنت گریبانم را می‏فشارد.
تنهایی تو را می‏توان با همه کوه ‏ها، درخت‏ها، بادها و دریاها گریست.
نوشتن با کلمات خیس از تنهایی تو سخت است؛ تو را باید با دریاها بنویسم.
اگر همه آب دریاها را هم برای نوشتن غربت تو بردارم، کم است.

نزهت بادی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page