اشعاری در سوگ رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم )

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)


سنگین‏ ترین اندوه عالم
امیرخوش نظر
در روزگاری که «کرامت انسانی» به تاراج «قومیّت» می‏رفت
در آن زمان که «عبودیت» را عفریت «جهالت»، به بر هوت «شرک» رانده بود و شکوفه‏ های «عاطفه»، ناشکفته در گور «نخوت» دفن می‏شدند و شعر و شراب و شهوت، متاع بازار «عکاظ» بود، آمدی؛ با دست ‏هایی از بوی بهشت
با نگاهی به وسعت عشق و تبسّمی به زیبایی محبت
و هدیه ‏ای آوردی، به گران‏قدری «توحید».
و چه پُر بها بود لحظه‏ های با تو بودن!
بردباری تو، مرهم زخم‏ های دیرینه ما بود، کلامت، شفای دردِ نادانی ما، دست هایت سایه ‏بان بی یاوری، و هستی ‏ات، بهانه آفرینش ما. و امروز، یارانت تلخ‏ترین جرعه ‏ها را از ظرف زمان می‏نوشند و سنگین ‏ترین اندوه عالم را بر شانه‏ های دل می‏کشند.
نبودنت، بینش ‏های نهان شده نفاق را بر جگر سوخته خاندانت می‏نشاند.
فقدان تو، فرصت فوران فتنه ‏های کمین گرفته در پس پوسته‏ های تظاهر است.
دردآور است که ثمر سال‏ها جَهد و جهاد تو، به ارزانی، گرفتار چنگال طمع می‏شود و وجدان‏ های خفته در آغوش عافیت خواهی را، فریاد بیدارگر وارثانِ بر حق تو به انصاف و عدالت می‏خواند، امّا پاسخی جز نگاه ‏های سنگین و بی اعتنا و پژواک سکوت مرگ بار بی عملی نمی‏گیرد.
باکی نیست؛ روز داوری در پیش است و پروردگارت بر مرصاد ستمگران.
گفتی، صحیفه و قلمی بیاورند تا راه و رسم هدایت را به فرمانت در آن بنگارند؛ امّا به بهای گمراهی امّت، از امر تو سرباز زدند و از وصیت بازت داشتند؛ اما برای آنان‏که ضمیرشان سرشار از عطر نبوّت است، حقیقت، آشکارترین است. چه نیازشان به صحیفه‏ ای و قلمی؟!
اینان بر لوح دل نگاشته ‏اند که «علی علیه ‏السلام با حق است و حق با علی علیه ‏السلام است.» این باوردارانِ آگاه، به بصیرت، «شهود» کرده ‏اند که «امیر»شان کیست و نشانه جانشینش چیست.
حقیقتی را که در نگاه تو آشکار بود، در آینه چشمان مرتضی به تماشا گرفته ‏اند. چنین است که خنّاس شک و تردید را به ایمانشان دسترس نیست؛ به شمار اندکند، امّا به حق باوری بسیار.
درود بر تو ای پیام آور راستی، که آن‏چه شرط بلاغ بود، به جای آوردی و هرچه آزار روزگار، بر خود هموار کردی!
درود بر تو که خُلق عظیمت، مکارم اخلاق را به تمامت رساند!
زیان کارند آنان‏که بر میراث تو، بر کتاب وحی و عترت پاکت، ستم روا داشتند و فرجام نیک، از آن پرهیزکاران است.

نسیم صلوات محمّدی
مریم سقلاطونی
بگذار تا آسمان فرو پاشد
تا زمین از غصه درهم بپیچد
تا کوه‏ ها رشته رشته پراکنده شوند
تا کوچه‏ ها شعله شعله به آسمان پرتاب شوند
خاک مرگ بر سرزمین ببارد
بگذار تا بعد از این، رنگ خوشبختی نبینند
این کوچه‏ های نیشخند و دسیسه
این خانه ‏های حماقت و کوته نظری
چگونه ایستادی؟
در برابر جهلِ مردان شهر
که کوه را از پای انداخت
آسمان را مچاله می‏کرد
و رشته صبر دریاها را پاره می‏نمود
در برابر قومی کوردل و ناشنوا
کنگ و سنگ دل
که با تو از سر ستم بر آمدند
کمر به قتل شبانه‏ات بستند
تو را زیر سنگ باران کودکانشان گرفتند
گفتند: جادوگری؟! شاعری؟!
دندانت را سنگ زدند
روح آرامت را صیقل دادند
شمشیر به رویت کشیدند
بر سرت شکمبه گوسفندانشان را خالی کردند
کودکان را در مسابقه سنگ زنی‏ات جایزه دادند
محاصره‏ات کردند
تو که شهر را روشن کردی از عطر خداوند
دختران زنده به گور را فرصت زیستن بخشیدی
اندیشه‏ های مردابیِ عفنشان را بارور کردی
تو که
زنان تیره ‏بخت را عاطفه دادی
مردان کوردل را مهربان کردی
تو که
کوه‏ های سر به فلک کشیده
در برابرت زانو زدند
درختان با موسیقی آیه ‏های نورانی‏ ات بالنده شدند
خورشید به واسطه تو ظهور کرد
ماه به واسطه تو زیبا شد
آسمان به‏ واسطه تو بخشنده شد
تو که دریا به ‏واسطه تو کریم است
خاک به ‏واسطه تو ارزش یافت
اینک آرام آرام
ایستاده و صبور
سر بر دامان جبروتی خداوند می‏گذاری
در بال بال معطر جبرائیل
با نسیم صلوات محمدی
بگذار تا شهر، غم بی‏تو بودن را مویه کند
خاک مصیبت و اندوه بر سر بریزد.
چنگ بر دامان خاک بزند
بگذار تا شهر بایستد از زندگی
بگذار تا دیگر صدای قدم‏ های مهربانت را نشنود
صدای صوت قرآنت را نشنود
لبخندهایت را نبیند
روزگار ملال آورت را نبیند،
بگذار تا شهر؛ این شهر خفته در خفقان
این شهر خاموش در تب جهل
بعد از تو روزگار خوش نبیند!!
ای شهر نشسته در غم
سید علی اصغر موسوی
ای زمزمه نشسته بر اندوه! ای زمزم گریسته بر خلوت غبار!
ای ناله‏ های فروخفته در نای لحظه ‏ها؛ اندوهتان بلند!
هان بگویید، اینک این رستخیز نا به هنگام، از پی چیست؟!
این که بنشانده ‏ست بر آیینه دل‏ها، غبار؟!
این که برده از دل پیروجوان، اینک قرار؟!
ترجمانِ داغِ عالم سوز کیست؟!
ای مدینه!
اینک تو و این سکوت مُصحف!
اینک تو و این غم مضاعف! ای شهر نشسته در غم یار!
با رفتن آفتاب مگذار! از خاطره‏ ها رود حضورش! آیینه حق نمای نورش!
ای مدینه!
بشتاب که می‏رود امیدت!
امیّد همیشه رو سفیدت!
بشتاب که می‏شود فراموش!
در خاطر روزهای عیدت!
اینک تو و این غم مضاعف!
ای مدینه!
سرد است نگاه مسجد امروز!
آیینه دل نشسته در سوز!
بغضی به گلوی خسته دارم!
آتش به دلم بیا، بیافروز!
اینک تو و این غم مضاعف!
ای خانه وحی یاری‏ام کن!
پروانه وحی، یاری‏ام کن!
سرمایه رحمت جهان رفت!
آن نورِ زمین و آسمان، رفت!
آیینه، غبار غم به دامان!
گرید به هوایِ روی جانان!
گوید به زبان بی زبانی!
شاید به اشاره‏ای بدانی.
ای شهر نشسته در غم یار!
با رفتن آفتاب مگذار!
از خاطره‏ ها رود حضورش!
آیینه حق نمای نورش!
ـ ای خانه وحی، کو محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم ؟
آیینه حق نمای سرمد!
فرزند حجاز کو، نیامد!
آن روح نماز کو، نیامد!
محراب نهاده سر به زانو!
گر مرثیه‏ خوان و گه سبب جو!
آکنده دل از غم صدایش!
گوید به میانِ ناله ‏هایش: ای شهر نشسته در غم یار!
با رفتن آفتاب مگذار!
از خاطره ‏ها رود حضورش! آیینه حق نمای نورش!
ـ ای خانه وحی، داغ بابا!
آشفته اگرچه قلب زهرا علیه السلام !
ما را به شراره ‏ای بسوزان!
با مرثیه واره ‏ای بسوزان!
شاید به زبان بیت الاحزان!
نالیم، که در فراق جانان: ای شهر نشسته در غم یار! با رفتن آفتاب مگذار
از خاطره ‏ها رود حضورش!
آیینه حق نمای نورش!
ای زمزمه نشسته بر اندوهم!
ای کعبه برده از دلم آرامش! ای گریه آسمانی جبراییل علیه ‏السلام ! ای ناله نای تنهایی ‏ها! بغضی به گلوی خسته دارم!
آن روز در آن غروب غمگین
با رفتن آفتاب دیدم.
در چهره عاشقانِ توحید، غم بود و...
من می‏روم، ستاره بی پشتوانه ‏ام!
حمیده رضایی
خداحافظ ای شهر، ای دیوارهای تا همیشه پیوسته، ای درهای به روی آسمان بسته، ای کبود سیلی خورده!
تمام زوایای پیچیده در آهنگ مرموز چشم‏های گستاخ شهر خداحافظ، ای سکوتِ شب ‏های سجاده و نماز!
خداحافظ، ای خاک، ای صدای منتشر در هوای مه ‏آلود شهر!
خداحافظ، هوای نا اهلِ این حوالی!
خداحافظ مکّه، مدینه، شعب!
خداحافظ، خنجره ای کشیده دشمنی، دست ‏های مشت شده چشم ‏های نا مهربان!
خداحافظ ... !
سلام أسمان پیوسته، جبروتِ گسترده!
سلام ای ترانه گمشده در خاک آسمان!
سلام پنجره‏ های تا همیشه روبروی نور دهان گشوده!
سلام، جریان جاری لطف،
سلام جبرائیل
سلام ای تمام فرشتگانِ نزدیک، ای ملایک!
سلام، هفت آسمان! بوی بهار می‏آید.
خداحافظ ای مکعب نور، ای طلایه چشم ‏های مشتاق، خداحافظ!
صدای بال‏ های جبرائیل را می‏شنوم.
خداحافظ اُحد، خندق، احزاب!
خداحافظ، روزهای طعنه و تبعید، روزهای نخلستان، روزهای روزه و شب‏ های بی ‏افطار!
تمام پنجره‏ های باز به سوی آسمان صدایم می‏زنند، خورشید در منافذ خاک فرو می‏چکد.
سلام، سپیده تا ابد مستدام صبح! سلام ترنم تا همیشه جاری دعا!
سلام درهای گشوده آسمان! بوی بال‏های ملایک می‏ آید،
سلام عرش! سلام نور محض!
سلام روزهای نیامده جدا از خاک!
سلام پهنه یکدست آسمان!
سلام خدیجه، بانوی شب‏های بی قراری! سلام تکیه‏ گاه تنهایی، سلام!
خداحافظ، ستاره بی‏مادرِ پدر!
خداحافظ، چهره کبود و پهلوی شکسته!
خداحافظ ای دست هایت مرهم دردهایم!
خداحافظ ای صدایت منتشر در چاه‏ های در حال طغیان، خداحافظ!
خداحافظ، دردهای ناگفتنی، زخم‏های ناسرودنی، خداحافظ ای شهر، ای تمام نامردمی.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page