آيا موضوع مخفى شدن مهدى (عجل الله فرجه) در چاه (سرداب مقدس) سامرا که نويسنده مذکور در قسمتى از مقاله خود در صدد تمسخر ونفى واقعيت آن است خود اثبات اين معنى را نمى کند که (تا نباشد چيزکى مردم نگويند چيزها؟!)
آيا فراموش کرده ايد که خداى متعال ترديد مردم در مورد تعداد اصحاب کهف را در قرآن چنين بيان داشته است که:
(سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ (رَجْمَاً بالْغَيْبِ) ويَقُولُونَ سَبْعَةٌ وثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ: رَبّى اَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إلاّ قَليلٌ فَلا تُمارِ فيهِمْ إِلاّ مِراءً ظاهِراً ولا تَسْتَفْتِ فيهِمْ مِنْهُمْ اَحَداً);.(6)
به زودى بعضى ها مى گويند که: اصحاب کهف جمعاً سه نفر بودند چهارميشان، سگشان بود وبعضى ديگرنيز مى گويند که: ايشان پنج نفر بودند، ششمى ايشان سگشان بود که اين دو نظريه تير اندازى به ناپيداست (نادرست است) ولى گروهى ديگرى مى گويند که اصحاب کهف هفت نفر بودند وهشتمى ايشان همان سگ بود.
بگو پروردگار من به شماره آنها داناتر است (اين نظريه ممکن است درست باشد) که آن را جز عده اندکى نمى داند. پس با مردم در اين مورد زياد بحث نکن جز بحث ظاهرى، ودر اين مورد از ايشان نظر خواهى نکن.
آيا ترديد وتفرقه هاى شيعيان آن زمان در مورد جانشين امام عسکرى (عليه السلام)و تولد حضرت مهدى (عليه السلام) که نوبختى مى گويد که:
(1. بعضى ها گفتند: امام حسن عسکرى (عليه السلام) وفات کرد وهيچ اثرى از او نمانده وفرزند ظاهرى از او شناخته نشد.
2. وديگرانى مدعى شدند که: اين موهوم (توجه: موهوم ومزعوم را آقاى ملازاده در مقاله خود اضافه کرده است). (فرزند امام عسکرى (عليه السلام)) ده سال قبل از وفات حسن يعنى در بيست وسوم رمضان 250 هـ ق متولد شده.
3. وبعضى ها مدعى شدند که هشت ماه بعد از وفات حسن اين مزعوم (مهدى) متولد شده.
4. وديگران مدعى شده اند که اين موهوم (محمد بن حسن) در سال 258 هـ ق متولد شده است.
5. وبعضى ها سال را مدعى گشته اند که 256 هـ ق (بوده است).
6. ومدعيان ديگرى ادعا نموده اند که در نصف شعبان سال 255 يعنى پنج سال قبل از وفات حسن متولد شده است.)(7)
آيا همه اين ادعاها خود دليل تشابه غيبت مهدى (عليه السلام) در سرداب مقدس به غيبت اصحاب کهف در غار نيست؟!
چون که ديگران بدان مولود وموعود معهود در مقاطع مختلف برخورد کرده بودند يا از وجودش اطلاع يافته بودند تاريخ هاى مختلفى را براى تولد وى مطرح ساخته بودند وآنان که اطلاعى نداشتند در صدد انکار واقعيتى بر آمده بودند (که خود در منحرف ساختن ذهن طاغوت زمان از دستگيرى وکشتن آن نجات بخش موعود بى تأثير نبوده است) مانند جعفر کذاب که براى جلب مردم به سوى خود قبلاً مى گفت: پسر برادرم حسن فرزندى ندارد ومن جانشين ووارث وى مى باشم ولى بعداً به آن اقرار کرد.
فلذا در توقيعى که از جانب حضرت مهدى (عجل الله فرجه) درباره اين عموى منکر خودش صادر گشته است راه او را به راه برادران يوسف تشبيه ساخته است که از روى حسادت به حضرت يوسف، جهت جلب نظر پدرشان به سوى خود گفتند که: يوسف را گرک خورده است و....(8) همچنانکه جعفر کذّاب نيز بجهت حُبّ جاه ادّعاى جانشينى نسبت به برادر خود نمود که به خاطر عدم خروج از موضوع اصلى از بيان وجه تشبيه وتشابه در اين مورد خوددارى مى شود.
موضوع غائب شدن فرزند امام حسن عسکرى (عليه السلام) بعد از نماز گزاردن بر جنازه پدرش در سرداب خانه خود (نه در چاه، که برداشت وتصور نادرستى است)، بعد از توجه به انحصار خلافت ووصايت در 12 نفر ونيز امکان تشابه دو نجات بخش موعود، موضوع انداختن موسى در صندوقچه بعد از تولدش را تداعى مى کند تابوت موسى تا داخل اتاق فرعون برده مى شود ولى فرعون متوجه نمى شود که اين بچه همان موسى موعود است. ومهدى هم در پنج سالگى در جلو فرعونيان زمان ظاهر مى شود وسپس به پشت پرده مى رود وناپديد مى شود يا همانند اصحاب کهف که از قوم خودشان که خدايانى را جز ذات يکتا براى خود برگزيده بودند،(9) عزلت گزيدند، عزلت مى گزيند وبه کهف پناه مى برد چرا که اکثر مردم زمان امام حسن عسکرى (عليه السلام) نيز براى پيامبر، جانشينى غير از امام معصوم را قبول کرده بودند.
- پاورقی -
(6) سوره کهف، آيه 22.
(7) مقاله آقاى ملازاده آن را از کتاب فرق الشيعه نوبختى نقل کرده است.
(8) کمال الدين، ص 484 وبحار، ج 5، ص 227.
(9) سوره کهف، آيه 15 ـ 16.
تشابه غيبت حضرت مهدى وترديد شيعيان وى به ماجراى اصحاب کهف
- بازدید: 1232