امام‏ شناسي از ديدگاه امام هشتم‏ عليه السلام

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

حضرت ابوالحسن على بن موسى الرضاعليه السلام در سال 148 ه . ق، در روز يازدهم ذيقعده در مدينه ديده به جهان گشود .(1)


پدر بزرگوارش حضرت امام موسى بن جعفر عليه السلام و مادر مکرمه‏ اش به نامهاى نجمه خاتون، ام‏البنين، سکينه نوبيه و تکتم ناميده مي‏شود که بعد از تولد فرزندش، از طرف امام کاظم ‏عليه السلام «طاهره‏» نام گرفت . (2)
آن حضرت در دوران امامت 20 ساله خويش (183 - 203) با سه تن از حکمرانان مستبد عباسي، يعنى هارون الرشيد (ده سال)، محمد امين (پنج‏سال) و مامون (پنج‏سال آخر عمر) معاصر بود . امام رضاعليه السلام در آخر ماه صفر 203 ه . ق در سن 55 سالگى بوسيله مامون، مسموم و در سناباد نوقان که امروزه يکى از محلات مشهد مقدس بحساب مي‏آيد، به شهادت رسيد و در محل مرقد فعلى به خاک سپرده شد . (3)
به بهانه شهادت آن امام همام، برآنيم که امامت و ولايت را از منظر و ديدگاه آن حضرت به تماشا بنشينيم . آنچه در پيش رو داريد گامى است در اين راه .
ضرورت امام‏شناسي
از بزرگترين، خطرناکترين و شکننده‏ترين انحرافاتى که در جامعه اسلامى رخ داد، انحراف از مسير امامت‏بود . اگر جامعه بعد از پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله جايگاه امامت را شناخته بودند، امامت و خلافت را در حد نمايندگى قبيله‏اى و قومى و حداکثر رهبرى سياسي، تنزل نمي‏دادند و اجازه نمي‏دادند که کسانى بر آن جايگاه تکيه بزنند که هيچ گونه شايستگى و لياقت در وجود آنها نبود .
قرآن کريم امامت را بالاتر از نبوت مي‏داند; و چنين بيان مي‏کند که ابراهيم ‏عليه السلام بعد از نبوت و خلت (خليل اللهي) به مقام امامت ترفيع درجه يافته است . «انى جاعلک للناس اماما» ; (4) «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم .» و امامت و معرفى امام را باعث کمال دين و تمام کننده نعمت دانسته و بعد از آنکه پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله علي‏عليه السلام را به خلافت و امامت منصوب مي‏کند مي‏فرمايد: «اليوم اکملت لکم دينکم‏» ; (5) «امروز دينتان را برايتان کامل کردم .» و اعلام مي‏کند که عدم معرفى امام و امامت‏به منزله عدم انجام رسالت 23 ساله است . (6) همچنين پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية; (7) هر کس بميرد و امام زمان خويش را نشناسد، به مرگ جاهلى از دنيا رفته است .» اين حديث‏به خوبي مي‏رساند که اگر کسى امام زمان خود را نشناسد، در واقع دينى براى او ثابت نيست . فخر رازي، يکى از بزرگترين علماى اهل سنت ‏حديث مذکور را به اين صورت نقل نموده است که پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:
«من مات ولم يعرف امام زمانه فليمت ان شاء يهوديا وان شاء نصرانيا; (8) اگر کسى بميرد و امام زمان خويش را نشناسد پس بايد به خواست‏خودش يا يهودى و يا نصراني بميرد . ولى مسلمان از دنيا نخواهد رفت .»
جابربن عبدالله انصارى مي‏گويد: از پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله پرسيدم  حضرت فرمود:
«يا جابر سالتنى رحمک الله عن الاسلام باجمعه، عدتهم عدة الشهور; (9) جابر! خدايت رحمت کند، از تمام اسلام از من سؤال نمودى . تعداد آنان به تعداد ماهها است .» در اين حديث‏سؤال از امام مساوى با سؤال از تمام اسلام دانسته شده است .
در روايت صحيحه ازامام باقرعليه السلام رسيده است که حضرت فرمود: «کل من دان الله عزوجل بعبادة يجهد فيها نفسه ولا امام من الله، فسعيه غير مقبول، وهو ضال متحير والله شاني‏ء لاعماله; (10)
هر کس به خداوند عزتمند تقرب جويد با عبادتى که تمام تلاش خود را در انجام آن به کار برده، ولى امامى نصب شده از جانب خداوند براي او نباشد، تلاشش پذيرفته نمي‏شود، و گمراه و سرگردان خواهد بود، و خداوند نيز اعمال او را دشمن مي‏دارد .»
در روايت ديگرى از پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله خطاب به حضرت علي‏عليه السلام در مورد ولايت آن حضرت مي‏خوانيم: «لو ان عبدا عبد الله مثل ما قام نوح فى قومه وکان له مثل احد ذهبا فانفقه فى سبيل الله ومد فى عمره حتى حج الف عام على قدميه ثم قتل بين الصفا والمروة مظلوما ثم لم يوالک يا على لم يشم رائحة الجنة ولم يدخلها; (11) اگر کسى به اندازه رسالت‏حضرت نوح در ميان قومش عبادت کند، و به اندازه کوه احد طلا داشته و در راه خدا انفاق کند و عمرش طولانى شود تا هزار بار خانه کعبه را با پاى برهنه زيارت کند، و سپس در ميان صفا و مروه مظلومانه به قتل برسد، اگر ولايت تو را اى على نداشته باشد، بوى بهشت را نچشيده و داخل آن نخواهدشد .»
نمونه ‏هايى از پيامدهاى عدم شناخت امام:
با همه آن تاکيدات، جامعه اسلامى مقام امام و امامت و ولايت را درست نشناخته‏اند، و اين عدم شناخت چه در زمان خود پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله و چه بعد از آن حضرت پى آمدهاي ناگوارى در پى داشت و علاوه بر غصب خلافت و آن همه بدعتها و اختلافات، زيانهاى سنگين علمى و فرهنگى نيز بر جامعه اسلامي تحميل نمود . در ذيل به نمونه‏هايى از اين موارد از عصر خود پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله تا اين زمان اشاره مي‏شود، با تذکر اين نکته که پيامبر خاتم‏صلى الله عليه وآله علاوه بر مقام رسالت، مقام امامت را نيز دارا بود; چرا که او افضل انبياى الهى است و وقتى ابراهيم ‏عليه السلام مقام امامت را دارا باشد، يقينا [و به طريق اولي] آن حضرت نيز از مقام امامت‏برخوردار خواهد بود .
1 - عبدالله ابن عمر مي‏گويد: «هر کلامى که از پيامبرصلى الله عليه وآله مي‏شنيديم آن را مي‏نوشتيم، ولى گروهى از قريش مرا از اين کار منع مي‏کردند و مي‏گفتند: ممکن است رسول خداصلى الله عليه وآله از روى غضب يا خوشحالى سخن گفته باشد، من هم از اين کار دست کشيدم، حضور آن حضرت رسيدم و جريان را براي ايشان نقل نمودم، فرمودند: «کلمات و سخنان مرا بنويس . به خدا قسم از دهان من جز حق خارج نمي‏شود .» (12)
اين جريان نشان مي‏دهد که عده‏اى مقام عصمت و علم الهى حضرت را درک نکرده بودند، و همين جهالت‏بود که باعث‏شد وقتى حضرت در بستر بيماري، کاغذ و قلم تقاضا نمودند تا مطلبى را براي مسلمانان بنويسند که گمراه نشوند، عمر از اين کار ممانعت کرد و گفت: کتاب خدا ما را کفايت مي‏کند، و (نعوذ باالله) پيامبر هزيان مي‏گويد .» (13) اگر مقام نبوت و امامت و عصمت و طهارت او را شناخته بودند، هرگز به خود جرات نمي‏دادند چنان سخنان سست و بي‏پايه‏اى را مطرح کنند .
2 - چون برخى از مسلمانان مقام امام را نشناختند، اجازه دادند که حتى شخصي با زور و کودتا هم بتواند خلافت و جانشينى پيامبر را به عهده گيرد، و حتى اگر فاسق و فاجر هم باشد، بتواند عهده‏دار امامت و خلافت‏شود، چنانکه به برخى از معتزليها و حشويه و . . . نسبت داده شده است . (14)
3 - ابن ابى الحديد با اينکه از برترين شارحان نهج البلاغه است، در عين حال شناخت آن چنانى نسبت‏به مقام امام و امامت ندارد . و در ابتداى خطبه همام، در توجيه اين سؤال که چرا علي‏عليه السلام از ابتدا پاسخ همام را در بيان اوصاف متقين نداد، بلکه اجازه داد تا او اصرار و سماجت کند تا آن‏جا که امام را در فشار قرار دهد؟ پاسخهايى داده است . از جمله مي‏گويد: «ولعله تثاقل عن الجواب ليرتب المعانى التى خطرت له في الفاظ مناسبة لها ثم ينطق بها کما يفعله المتروى في الخطبة; (15) شايد علت تاخير او از جواب اين بود که معاني‏اى که براى او خطور مي‏کرد را در الفاظ مناسب رديف کند (و بقول امروزيها سخنرانى را خوب آماده کند) و آنگاه سخن بگويد چنان که يک خطيب فکر و انديشه مي‏کند .»
مذهب و اعتقاد ابن ابى الحديد اجازه نمي‏دهد که بفهمد امام علم الهى و «لدني‏» دارد و نياز به فکر و ترتيب الفاظ و آماده کردن منبر و سخنرانى و پيش مطالعه ندارد .
4 - در يکى از مجلات مي‏خوانيم: «مهدي‏عليه السلام در دل تاريخ فرورفته و از موقعيت امامت و برتري خويش بر تاريخ پرتو افکنده، با آزمودگى و تجربه‏اى که در اين مدت طولانى کسب کرده است توانايى دگرگوني اساسى جهان را خواهد داشت .» (16) آيا امام معصومى که وارث علوم تمام انبياو ائمه گذشته و داراى «علم لدني‏» و الهي مي‏باشد، نياز به کسب تجربه بشرى دارد؟ آيا اين نشانگر اين نيست که در حوزه خودى هم بايد امام‏شناسى تقويت‏شود؟ شبهه افکنى روشنفکران معاصر نيز بيشتر ناشى از عدم شناخت معصومان و امامان است . چنان که بسيارى از وهابيان نيز که بيشترين شبهه را در سطح جهان عليه شيعه مطرح مي‏کنند، اين اعمالشان بر اثر عدم درک صحيح امامت در شيعه، و عدم توان آن است .
بدين جهت است که امامان، در طول تاريخ تلاش نمودند، تا تبيين صحيح و درستى از امامت و جايگاه رفيع آن ارائه کنند . از جمله ثامن الحجج‏عليه السلام سخت تلاش نمود و از فرصتها بهره‏برداري نموده، در جامعه‏اى که امامت و خلافت الهي، رنگ پادشاهى گرفته بود و در حد ولايتعهدى تنزل يافته بود، معنا و تفسير صحيحى از امامت و جايگاه آن ارائه کرد .
مقام و جايگاه رفيع امامت
امام هشتم‏عليه السلام فرمود: «ان الامامة اجل قدرا، واعظم شانا، واعلامکانا، وامنع جانبا، وابعد غورا من ان يبلغها الناس بقولهم اوينالوا بآرائهم او يقيموا اماما باختيارهم . ان الامامة خص الله عزوجل بها ابراهيم الخليل‏عليه السلام بعد النبوة والخلة مرتبة ثالثة وفضيلة شرفه بها واشاد بها ذکره فقال «انى جاعلک للناس اماما» ; (17)
همانا امامت قدرش برتر، و شانش بزرگتر، و منزلتش عالي‏تر، و مکانش منيع‏تر، و ژرفاى آن عميق‏تر از آن است که مردم با عقل و انديشه خود به آن برسند، يا با انتخاب و آراء خويش به آن برسند و امامى را نصب کنند . براستى امامت [مقامى است] که خداوند متعال آن را بعد از مقام نبوت و خلت (خليل الهي) در مرحله سوم به ابراهيم خليل اختصاص داد و فضيلتى است که او را به آن شرفياب نمود و به وسيله آن نامش را بلند آوازه قرار داد و فرمود: براستى تو را امام مردم قرار دادم .»
در فراز ديگرى از حديث مي‏خوانيم:
«ان الامامة منزلة الانبياء وارث الاوصياء . ان الامامة خلافة الله وخلافة الرسول‏صلى الله عليه وآله ومقام امير المؤمنين وميراث الحسن والحسين‏عليه السلام;
امامت مقام پيغمبران، ميراث اوصياء، خلافت الهي، جانشينى رسول خداصلى الله عليه وآله، مقام اميرالمؤمنين و يادگار حسن و حسين‏عليهما السلام مي‏باشد .»
ان الامامة زمام الدين ونظام المسلمين وصلاح الدنيا وعز المؤمنين . ان الامامة اس الاسلام النامي، وفرعه السامي، بالامام تمام الصلاة والزکاة والصيام والحج والجهاد وتوفير الفي‏ء والصدقات وامضاء الحدود والاحکام ومنع الثغور والاطراف . الامام يحل حلال الله ويحرم حرام الله ويقيم حدود الله ويذب عن دين الله ويدعوا الى سبيل ربه بالحکمة والموعظة الحسنة والحجة البالغة; (18)
براستي امامت زمام دين، مايه نظام مسلمين، صلاح دنيا و عزتمندى مؤمنان است . همانا امامت ريشه اسلام بالنده و شاخه بلند آن است . کامل شدن نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و فراوانى غنائم و صدقات و اجراى حدود و احکام و نگهدارى مرزها و اطراف کشور، به وسيله امام انجام مي‏گيرد . امام است که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام مي‏کند و حدود الهى را برپا داشته و از دين خدا دفاع مي‏کند و با بيان حکمت‏آميز و اندرزهاى نيکو و دليلهاى رسا، [مردم را] به سوى پروردگار خويش دعوت مي‏کند .»
توصيف امام
معرفي امام و بيان اوصاف او به حقيقت از حد قدرت ما خارج است . از اينرو در اين بخش نيز از امام هشتم‏عليه السلام که خود دارنده اوصاف امامت است‏بهره مي‏جوئيم .
آن حضرت فرمود:
«الامام کالشمس الطالعة المجللة بنورها للعالم وهى فى الافق بحيث لاتنالها الايدى والابصار، الامام البدر المنير والسراج الزاهر والنور الساطع والنجم الهادى فى غياهب الدجى واجواز البلدان والقفار ولجج البحار، الامام الماء العذب على الظمآء والدال على الهدى والمنجى من الردي، الامام النار علي اليفاع، الحار لمن اصطلى به والدليل فى المهالک . من فارقه فهالک; (19)
امام مانند خورشيد فروزان است که نورش عالم را فراگيرد و خودش در افق [اعلا] قرار دارد; به گونه‏اى که دستها و ديدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ روشن، نور درخشان و ستاره راهنما در تاريکيها، رهگذر شهرها و کويرها، و گرداب درياها است . امام آب گواراى زمان تشنگى و راهنماى هدايت و نجات‏بخش از هلاکت است . امام آتش روشن بر بلنديها [براى هدايت گم‏گشتگان]، وسيله گرمي براى هر که از آن گرما خواهد و رهنماى هلاکت گاهها است . هر که از او جدا شود هلاک شود .»
راستي اين همه مفاهيم بلند و عميق را چگونه مي‏توان به مردم فهماند و چگونه خود مي‏توان به آن رسيد؟
من گنگ خواب ديده و مردم تمام کر  ****   من عاجزم زگفتن و خلق از شنيدنش (20)
و فرمود: «الامام السحاب الماطر والغيث الهاطل والشمس المضيئة . . . الامام الانيس الرفيق والوالد الشفيق والاخ الشقيق والام البرة . . . الامام امين الله فى خلقه وحجته على عباده وخليفته فى بلاده والداعى الى الله والذاب عن حرم الله، الامام المطهر من الذنوب والمبرا، المخصوص بالعلم الموسوم بالحلم; (21)
امام ابرى است‏بارنده، بارانى است‏شتابنده و خورشيدى است فروزنده . . . امام همدم و رفيق، پدر مهربان، برادر دلسوز و مادر نيکو است . . . امام امين خدا در ميان مردم، حجت او بر بندگانش، خليفه او در زمين و دعوت کننده به سوى خدا و دفاع کننده از حريم الهى است . امام از گناهان پاک و [از عيب] به دور است . به علم مخصوص گشته و به حلم علامت‏يافته است .»                    
                 
      گر بيابم صد دهان و اين چنين                  تنگ آيد در بيان آن امين
          اين قدر هم‏گر نگويم اى سند                  شيشه دل از ضعيفى بشکند .(22)
خالي از لطف نيست که در اينجا به اعترافى از دشمن در مورد خود امام هشتم‏عليه السلام اشاره کنيم: وقتى که حضرت رضاعليه السلام به ولايتعهدى رسيد، گروهى از حاشيه‏نشينان و غلامان دربار هم‏پيمان شدند که در لحظه ورود حضرت به نزد مامون به او بي‏اعتنايى و بي‏احترامي کنند . آنها تصميم گرفتند که پرده را که رسم بود موقع ورود آنحضرت بالا بزنند، بالا نزنند . اتفاقا در لحظه ورود آن حضرت همه بي‏اختيار پرده را بالا نگهداشتند و به آن حضرت احترام نمودند، در نوبتى ديگر که با تصميم قبلى متفقا پرده را بلند نکردند، خداوند بادى را مامور ساخت که پرده را بلند کند، حضرت وارد شد و همين قضيه به هنگام راجعت‏حضرت نيز تکرار شد . آنها به يکديگر گفتند: «يا قوم هذا رجل له عند الله منزلة ولله به عناية; اى قوم! اين مرد در پيشگاه الهى جايگاه خاصى دارد و خداوند به او عنايت دارد .»
مگر نديديد که شما پرده را بلند نکرديد، خداوند مانند حضرت سليمان باد را در اختيار او قرار داد؟ و لذا تصميم گرفتند عقائد خود را اصلاح کنند و بعد از آن روز، در احترام آن حضرت بکوشند . (23)نشانه‏هاى امام
امام رضاعليه السلام مي‏فرمايد:
«للامام علامات: يکون اعلم الناس واحکم الناس واتقى الناس واحلم الناس واشجع الناس، واسخى الناس واعبد الناس . . . ويکون مطهرا ويري من خلفه کما يرى من بين يديه; (24)
امام داراى نشانه‏هايى است: او داناترين مردم، بهترين انسانها در قضاوت، با تقواترين مردم، بردبارترين مردم، شجاع‏ترين مردم، سخاوتمندترين مردم و عابدترين مردم مي‏باشد . . . و پاکيزه [از گناهان و معصوم است] و از پشت‏سر همچون از پيش رو مي‏بيند .»
امام رضاعليه السلام در حديث فوق 9 نشانه را براى امام بيان مي‏کند . البته امام نشانه‏هاى ديگرى نيز دارد:
1 - امام محدث است; يعني، صداى ملک را مي‏شنود ولى او را نمي‏بيند . به فرموده امام هشتم‏عليه السلام رسول آن است که جبرئيل بر او نازل مي‏شود و او جبرئيل را مي‏بيند و سخنانش را مي‏شنود . نبى گاهى سخن جبرئيل را مي‏شنود و گاهى خودش را مي‏بيند . «والامام هو الذي يسمع الکلام ولا يرى الشخص; (25) و اما امام کسى است که سخن [ملک] را بشنود ولى شخص او را نبيند .»
2 - امام داراى علم الهى و مؤيد به روح رحمانى است . امام هشتم‏عليه السلام فرمود: «ان الامام مؤيد بروح القدس وبينه وبين الله عمود من نور يرى فيه اعمال العباد وکلما احتاج اليه لدلالة اطلع عليها; (26) امام با روح القدس تاييد شده و بين او و خدا ستونى از نور است که در آن رفتار بندگان را مي‏بيند و هرگاه براى راهنمايى [افراد] به آن احتياج پيدا کند، بر آن راهنمايى آگاهي مي‏يابد .»

سيد جواد حسيني  
_________________________________________________________
1) ر . ک: محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه . ق، ج‏1، ص‏486; شيخ مفيد، الارشاد، قم، منشورات مکتبة بصيرتي، ص‏304 .
2) محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، تهران، المکتبة الاسلامية، 1385 ه . ق، ج‏49، ص‏3 - 7 .
3) اصول کافي، ص‏486; ارشاد مفيد، ص‏304 .
4) بقره/124 .
5) مائده/5 .
6) مائده/67 .
7) علامه اميني، الغدير، دارالکتب الاسلامية، ج‏10، ص‏359 - 360 .
8) فخر رازي، مجموعة الرسائل، چاپ مصر، 1328، المسائل الخمسون، ص‏384 .
9) ابن ميثم بحراني، غاية المرام، چاپ دوم، المقصد الاول، باب 2، ص‏244، حديث‏2 .
10) اصول کافي، ج‏1، ص‏183 .
11) بحارالانوار، ج‏27، ص‏194 و ر . ک: مناقب خوارزمي، ص‏28 .
12) سنن ابى داوود، داراحياء السنة النبوية، ج‏3، ص‏318 و ر . ک: مسند احمد حنبل، مؤسسه الرسالة، بيروت، ج‏11، ص‏58 .
13) همان، ج‏3، ص‏409; ابن سعد، طبقات الکبري، بيروت، دار صادر، ج‏2، ص‏243; صحيح بخاري، ج‏1، ص‏39 .
14) علامه حلي، دلائل الصدق، ج‏2، ص‏4; اللوامع الالهيه، ص‏258 - 259، به نقل از محمد رضا مظفر، بداية المعارف، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، چاپ اول، شرح از سيد محسن خرازي، ج‏2، ص‏8 .
15) ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، بيروت، دار احياء التراث، چاپ دوم، 1386، ه . ق، ج‏10، ص‏134 .
16) مجله حوزه، شماره 71 - 70، چاپ دوم، 1374، ص‏50 .
17) محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، تهران، انتشارات علميه اسلامية، ترجمه و شرح از سيد جواد مصطفوي، ج‏1، ص‏284 - 285; و ر . ک: على بن شعبه، تحف العقول، تهران، کتاب فروشى اسلامية، ترجمه على اکبر غفاري، ص‏460 - 461 .
18) همان، ص‏462; اصول کافي، ج‏1، ص‏286 .
19) همان، ج‏1، ص‏286; تحف العقول، ص‏436 .
20) جلال الدين محمد بلخى مولوى .
21) تحف العقول، ص‏464; اصول کافي، صص 286 - 288 .
22) مولوى .
23) علامه مجلسي، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامية، ج‏49، ص‏60، ح‏79; و ر . ک: شيخ حر عاملي، اثباة الهداة، ج‏3، ص‏314; فيض کاشاني، محجة البيضاء، ج‏4، ص‏284 .
24) شيخ حر عاملي، التنبيه، ص‏26; ر . ک: بداية المعارف، محمد رضا مظفر، شرح از سيد محسن خرازي، ج‏2، ص‏46 .
25) اصول کافي، ج‏1، ص‏248، روايت 2 .
26) التنبيه، ص‏42; بداية المعارف، ج‏2، ص‏50 .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page