كجاوه يازدهم: همگام با امام هادى (عليه السلام)

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

شناس نامه حضرت سمانه (عليها السلام)
نام: سمانه
لقب: سيده
كنيه: ام الفضل
نسب پدرى: از فرزندان عمار ياسر
مليت: از اهالى مغرب
نام همسر: حضرت امام جواد (عليه السلام)
تعداد فرزندان: جهار پسر و چهار دختر
محل دفن: مدينه
قافله‏اى از مغرب به مدينه آمده است... اين خبر در شهر مى‏پيچد. پدر نيز مطلع مى‏شود. محمد بن فرج، امين خوبى است براى پدر. گاهى مواقع هم برخى مسئوليت‏ها از جانب پدر بر دوش او قرار مى‏گيرد. امروز پدر او را به اتاق خود مى‏خواند و خيلى خودمانى مى‏فرمايد: محمد! برده فروشى در ميان قافله مغرب است كه چند كنيز را براى فروش آورده. به سراغ او برو... اين هفتاد دينار را براى خود ببر و كنيزى را كه نشانه هايش را مى‏گويم خريدارى كن و بياور!
پدر علائم كنيز را به محمد مى‏گويد. محمد وقتى، تو را در ميان كنيزان تاجر مى‏بيند، بى درنگ قيمت را سؤال مى‏كند و تاجر، بى تأمل جواب مى‏دهد: هفتاد دينار!. محمد شگفت زده مى‏شود. از همان لحظه به اين باور مى‏رسد كه داستان تو، با همگان فرق خواهد داشت. آرام و صبور به همراه محمد به سوى خانه پدر حركت مى‏كنى. پدر، با همه جوانى‏اش، مصائب تلخى را تحمل كرده است. خيلى زود متوجه اوضاع پريشان پدر مى‏شوى. اين كه در هشت سالگى او، پدر بزرگ در سرزمين غربت به شهادت مى‏رسد و بار امامت بر دوش پدر قرار مى‏گيرد. و اين كه خليفه عباسى براى جلب رضايت پدر و در حقيقت براى اطلاع از وضعيت او و كنترل زندگى‏اش، وى را به خراسان دعوت مى‏كند و پدر چاره‏اى جز پذيرش دعوت ندارد. اما مدينه را در حالى ترك مى‏گويد كه مطمئن است برنمى گردد. بعد از هارون، پسرش مقر خلافت را از خراسان به بغداد انتقال مى‏دهد. و پدر را در سال 211 يعنى در دوران 16 سالگى‏اش به بغداد مى‏خواند. اين را هم مى‏فهمى كه مأمون با سياست مرموز خود، دخترش ام الفضل را به پدر پيشنهاد مى‏دهد. رو به پدر مى‏گويد: من به ازدواج دختر خود با تو آماده‏ام. جانم به قربانت! تو نيز براى خود صيغه عقد بخوان!. به زودى در حريم ولايت به درك مسائل عميقى مى‏رسى. و اين را خوب مى‏فهمى كه پدر براى رعايت چه مصلحت هايى، پيشنهاد مأمون را پذيرفت. يك سال زندگى پدر در بغداد، كنار ام الفضل، او را خسته كرده بود. دلش هواى مدينه را داشت. شايد هم خدا چنين مى‏خواست كه پدر به مدينه برگردد تا پيوند تو با او صورت بگيرد. و بى ترديد اين خواست كبريايى است كه پدر، از ام الفضل صاحب فرزندى نمى‏شود.
پدر به مدينه مى‏آيد و تو را در كاروان برده فروشان، از طريق علم لدنى‏اش خريدارى مى‏كند. كه او عميق‏تر از خودت، از اسرار تو آگاه است. تو غمگين و پريشان پا به خانه پدر مى‏گذارى. اما در كوتاه‏ترين زمان، به سرفرازى و شكوه ابدى دست مى‏يابى. پدر، معارف الهى را به تو آموزش مى‏دهد. آن قدر در فضايل معنوى و مقامات روحانى به برجستگى مى‏رسى كه مردم مدينه سعيده صدايت مى‏زنند. بيشتر روزهاى سال را روزه دارى و شب‏ها را به تهجد مى‏گذرانى. ام الفضل در آتش حسد شعله ور مانده است. اين را از همان برخورد اول فهميدى. آن روز كه وارد خانه شدى و ام الفضل را با آن جلال و تجمل در حال استراحت ديدى. رو به تو با تحقير پرسيد: تو كيستى؟! و تو جواب دادى: من زنى از فرزندان عمار ياسر، و همسر امام جواد عليه السلام هستم!
از همان لحظه، چنان كينه و خشمى در او جارى شد كه تو با همه وجودت احساس كردى. از سويى احترام و علاقه اطرافيان به تو، روز به روز تشديد مى‏يافت و اين موضوع، تعادل روحى ام الفضل را مختل كرده بود. طورى كه مى‏خواست سر به بيابان بگذارد. حتى بارها، در نامه‏هاى متعدد شكايت اوضاع خانه را نزد پدر برد. از آن سو، تو روز به روز در سايه ولايت پدر، رشد مى‏كردى و تعالى مى‏يافتى بى جهت نيست كه حتى خود من، بارها و بارها، در فضاهاى مختلفى به توصيف تو نشسته‏ام كه: مادرم عارفه است به حق من. و او از اهل بهشت است كه شيطان سركش نزديكش نمى‏شود و مكر جبار نيز به او نمى‏رسد. و خداوند حافظ و نگهبانش خواهد بود. مادرم هيچ گاه از صف مادران صديقين و صالحين خارج نخواهد شد...
تو نيز عاشقانه دوستم دارى. از همان لحظه آغاز، از شب 15 ذى الحجه سال 212 هجرى، شبى كه در محله صريا، در حوالى مدينه، درد زادن تو را فراگرفت. پدر سفارش تو را به زنان ديگر مى‏كرد: سمانه را دريابيد؛ كه هنگام تولد فرزندم رسيده است! و پيش از يارى زنان قابله، فرشتگان به كمك تو آمدند. تولد من نيز، چون ميلاد پدرانم پاك و آسمانى بود. نام مرا على عليه السلام مى‏گذاريد. و تو شبانه روز به مراقبت و پرورش من مشغول مى‏شوى. محبتى فراتر از مادر. شبيه خدمت عبدى به مولا... و پدر آثار اين ارادت عجيب را در وجودت به وضوح در مى‏يابد. پدر خوش حال است، اما ام الفضل كينه بيشترى از شما به دل مى‏گيرد. با خشمى عاجزانه، به پدر نامه مى‏نويسد؛ اعتراض مى‏كند: پدر! من فرزند خليفه باشم... و كنيزى عرصه زندگى ام را تنگ كند؟... تمام توجه جواد عليه السلام به اين كنيزك مغربى و كودكش است... من ديگر نمى‏توانم به اين وضع ادامه بدهم!.
مأمون با سياست پليد خود، جواب عجيبى به‏ام الفضل مى‏دهد؛ پاسخى كه دور از انتظار است: دست از اين شكايت‏ها بردار! بايد اين زندگى را تحمل كنى و سازگار باشى... ديگر هم در اين زمينه براى من نامه نفرست! اما از آن سو، نقشه قتل امام پى ريزى مى‏شود. پدر، بهترين مجرى طرح خود را ام الفضل مى‏بيند. ام الفضل مى‏ماند و شيطان... به اين ترتيب، پدر جوان در كوتاه‏ترين فاصله، با انگور زهرآگين مأمون و به دست همسرش ام الفضل مسموم مى‏شود.
مادر! درست است كه ضهادت آرمان هر عاشقى است و كوچ، نقطه قوت هر پرنده. اما چيزى كه مرا رنج مى‏دهد اين است كه عاشق پرواز باشى اما در قفس! و اين روزگار، اين دنياى ممتد، براى روح آنان كه تعالى و تجلى را مى‏جويند، جز قفسى تنگ و غبار آلود نيست. اين است كه پرواز تو را در آسمان‏ها به تماشا نشسته‏ام... وقتى فرشته مرگ را لبيك بگويى تازه مى‏فهمى كه چقدر ماندن، عبث و پوشالى است... امروز كه مدينه را با همه دلنشينى هايش ترك مى‏گويى و راه آسمان را در پيش مى‏گيرى، سبكى پروازت، روحم را نويد تعالى مى‏دهد. هر چند سخت است زندگى، بر زمينى كه در آن مادر نباشد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page