پرتوى از سيره و سيماى امام رضا(عليه السلام)

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

حضرت على بن موسى، ملقّب به رضا، در سال 148 هجرى قمرى در روز 11 ذيقعده در مدينه به دنيا آمد. پدر آن حضرت، امام موسى بن جعفر و مادرش بانويى بزرگوار به نام نجمه بود. که او را سمانه و تُکْتَمْ و طاهره نيز مىگفتند. بعد از شهادت امام کاظم(عليه السلام)، آن حضرت در 35 سالگى عهدار دار مسئوليت امامت و حفظ مبانى اسلامى و رهبرى شيعيان گرديد.


مدّت امامت امام هشتم در حدود بيست سال بود که مي توان آن را به سه بخش جداگانه تقسيم کرد:
1ـ ده سال اوّل امامت آن حضرت که همزمان با دوره زمامدارى هارون بود.
2ـ پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امين، فرزند هارون بود.
3ـ پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلّط او بر قلمرو اسلامى آن روز بود.
امام رضا(عليه السلام) در هر يک از اين سه دوره، به مقتضاى مسئوليت خطير امامت، با اوضاع و احوال پيچيده خلافت آن روز که به نام اسلام بر مردم حکومت مي شد و با وجودنابسامانى هاى زيادى که از جهات مختلف در زندگى اجتماعى مردم وجود داشت، وظايف متناسب خود را در راه خدمت به اسلام انجام مي داد.
امام هشتم تا آنجا که قدرت و امکان داشت از فرصتى که در سه سال آخر عمرش پيش آمد، در بيدارى مردم و توجّه دادن آنان به اصول مسائل و پرده برداشتن از چگونگى اغفال آنان به صورت ها و عناوين گوناگون، حدّاکثر استفاده را نمود.
شهادت آن حضرت در سال 203 هجرى در سناباد نوقان، که امروز يکى از محله هاى مشهد است، در 55 سالگى، به وسيله سمّى که مأمون به او خوراند، اتّفاق افتاد.
اکنون مزار و مرقد شريفش بزرگترين زيارتگاه در ايران اسلامى، در شهر مقدّس مشهد، مورد توجّه شيفتگان حضرتش مى باشد.
سفر امام رضا(عليه السلام) به ايران
مأمون که در زمان پدرش از طرف وى والى خراسان بود، بعد از درافتادن با برادرش امين و کشتن او، مرکز خلافت را از بغداد به مرو منتقل کرد.
بعد از استقرار حکومت مطلقه، دو چيز او را واداشت که از امام على بن موسى الرّضا(عليه السلام) دعوتى مصرّانه به عمل آورد تا حضرت را به زور و اکراه هم که شده به مقرّ حاکميّت خود بکشاند:1ـ خالى بودن دستگاه حکومتى از وجود يک رکن مهمّ علمى و معنوى،2ـ جلوگيرى از نفوذ چشمگير مردم آگاه، به ويژه طرفداران آل على(عليه السلام).
مأمون گمان مي کرد با آمدن على بن موسى الرّضا(عليه السلام) به ايران، ضمن پر شدن خلأ علمى و معنوى، با عَلَم کردن وليعهدىِ آن حضرت، در ظاهر به خواسته هاى طرفداران آل على و پيروان امام هشتم جامه عمل پوشانده مي شود و آرامشى در قلمرو حکومت ايجاد و راه بهره بردارى هاى سياسى هم هموار مىگردد، يا دستکم با اين اقدام، سرپوشى روى کارهايى که شده و يا در شرف انجام است، گذاشته مي شود.
مردم ايران و آل على(عليه السلام)
اشاره به اين نکته نيز لازم است که در خطّه ايران، مردم به آل على(عليه السلام) و امامان شيعه، علاقه و محبّتى خاصّ داشتند و زمينه مساعدى از نظر معنوى در دلهاى مردم ايران درباره علويان وجود داشت.
ايرانيان آگاه و خيرخواه از حکومت هاى گذشته خود خاطرات خوبى نداشتند، زيرا با آنان از طرف زمامداران طورى رفتار مي شد که گويى مردم عادى براى خدمت متصدّيان امور آفريده شده اند و بايستى بدون چون و چرا فرمانبردار آنان باشند! اين بود که مردم با آشنايى به اسلام و درک سادگى و طبيعى بودن مقرّرات آن، شيفته اسلام شدند و خواستار برقرارى حکومت اسلامى گرديدند.
امّا با ملاحظه اين که زمامداران و متصدّيان امور که پس از پيغمبر اسلام قدرتهاى عامّه را در دست داشتند، بر خلاف آنچه اسلام مي خواست عمل کردند، مردم ايران هدفهاى اسلام را عملاً در آن حکومتها نيافتند، لذا به سوى «على»(عليه السلام) که حقّ خلافت او مورد تعدّى قرار گرفته بود متوجّه شدند.
روش على(عليه السلام) و ساير امامان شيعه، از امام حسن و امام حسين تا حضرت موسى بن جعفر(عليهم السلام) که سالهاى سال از اواخر عمرش را در زندان خليفه و عمّال ستمکارش گذرانده بود، زمينه بسيار مساعدى را فراهم ساخته بود که در جامعه اسلامى و يا دستکم يک ناحيه آن، حکومتى نمونه از آنچه اسلام مي خواست تشکيل شود و تحت نظارت امام و پيشوايى از خاندان على(عليه السلام)قرار گيرد.
در آن زمان چشم هاى اميد شيعيان به سوى امام على بن موسى الرّضا(عليه السلام) خيره شده بود، امامى که آوازه دانش و پاکى او به همه اقطار اسلامى رسيده بود، امّا امکان بهره بردارى از افکار بلند و اهداف الهى او فراهم نبود.
پدر بزرگوارش سالهاى طولانى را در زندان هارون گذرانده بود و خودش نيز مدّتها تحت نظر دستگاه هاى حاکم بود.
آرى خلفاى گذشته راضى نبودند که اين چهره هاى پاک در جامعه اسلامى شناخته شوند، زيرا بيم آن داشتند که اگر مردم با آنان و کمالاتشان آشنا شوند، بىمايگى خود آنان و چاپلوسانى که در دستگاه شان حاکم بر مقدَّرات مردم شده بودند و هيچ گونه صلاحيتى نداشتند ظاهر گردد.
آن گروهِ عارى از اسلامى که از اسلام فقط رياست و بهره بردارى از آن را براى خود مي خواستند و تنها به منافع خود مىانديشيدند، طبيعى بود که صالحان و لايقان را منزوى سازند و خود بر اريکه قدرت بنشينند و مرکب هوس را بتازند و نيکان را به حساب نياورند.
مأمون مي خواست، ضمن استفاده از موقعيّت علمى و اجتماعى حضرت رضا(عليه السلام)، کارهاى او را تحت نظارت کامل خود قرار دهد.
از طرف ديگر، با اين کار، مي توانست محبوبيّت قابل ملاحظه اى در ميان مردم بسيارى که امام رضا را دوست مي داشتند به دست آورد.
و شايد مقاصد ديگرى نيز در بين بوده است، چنان که معمولاً متصدّيان امور سياسى براى هموار کردن راهها به منظور رسيدن به مقاصد سياسى و اجتماعى خود، هميشه اغراضى در سر و يا در سرّ و ضمير دارند که از آن جمله مي توان از لطمه زدن به نفوذ و موقعيت کسانى که موقعيّتهاى حسّاسى دارند و خودخواهى هاى سلطه گران اجازه تحمّل آنها را نمي دهد، نام برد.
در اين مورد هم اگر متانت و طرز زندگى ساده امام(عليه السلام) نبود، سوء استفاده گران و هوچيان، بىميل نبودند او را به دنيا دوستى و حبّ جاه و مقام و نظاير آن متّهم سازند.
با توجّه به همه اين نکات، قرار شد که حضرت رضا(عليه السلام) را براى حضور در مرکز خلافت اسلامى، که از حدود کشورهاى عربى به ايران منتقل شده بود، حاضر سازند.
در اين امر، نقش و نقشه فضل بن سهل، وزير اعظم و مورد اعتمادِ مأمون را، که اصالتاً نژاد ايرانى داشت، نمي توان ناديده انگاشت.
عکس العمل امام رضا(عليه السلام) در برابر دعوت مأمون
امام رضا(عليه السلام) براى اين که به مأمون و کارگزاران او بفهماند که از مقاصد نهانى و نقشه هاى طرح شده آگاهى دارد، ابتدا آن دعوت را نپذيرفت، ولى اصرار و تأکيدهاى فراوانى انجام گرفت تا سرانجام، منجرّ به حرکت امام از مدينه به طرف مَروْ، مرکز خلافت اسلامى آن روز گرديد.
امام(عليه السلام) طىّ مسافرتى به مکّه، از طريق عراق، عازم خراسان شد. از مکّه تا بصره، قافله با تشريفاتى خاصّ به راه افتاد. هودج هاى مجلّلِ دستگاه خلافت و وسايل مفصّل و اعجابانگيز دربار حکومت، که خود آنها جزء نقشه هاى طرح شده بود، همراهان امام را حمل مي کرد.
اين همراهان، شامل والى مدينه و گروهى از رجال و اشراف آن روز بودند. امّا امام رضا(عليه السلام) هيچ کس از افراد خانواده را همراه نياورد، حتّى يگانه فرزند عزيز خود محمّد، ملقّب به جواد را هم در مدينه گذاشت و خود به تنهايى، راهى سفر به ايران شد. امام(عليه السلام) در طول راه حجاز تا بصره، در هر شهرى به مناسبتى، با مردم مذاکراتى داشت. از بصره تا خرّمشهر از راه آب و از خرّمشهر به اهواز و سپس از راه اراک، رى و نيشابور، مسافرت ادامه يافت. سرانجام، روز 10 شوّال 201 هجرى قمرى اين قافله به مرو رسيد.
حضرت رضا(عليه السلام) در مرکز خلافت اسلامى با دانشمندان مختلف آن زمان، به ويژه رهبران مذاهب و اديان غير اسلامى، مناظرات و مباحث علمى جالبى داشته اند.
همه علماى مذاهب و صاحبان افکار و آراى مختلف، به بزرگوارى و احاطه علمى آن حضرت ـ که در مواقع لزوم هم با همان زبان و اصطلاحات خاصّ و حتّى از منابعِ دينىِ خود آنان صحبت مي کرد ـ اقرار و اعتراف کردهاند.
مجموعه مناظرات حضرت رضا(عليه السلام) با دانشمندان زرتشتى و مادّيگرايان و اسقف هاى بزرگ کاتوليک و علماى بزرگ يهود، در کتاب پرارج و گرانبهاى الإحتجاج، تأليف ابىمنصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى، از علماى قرن ششم هجرى، نقل گرديده است.
آنچه در همه اين موارد چشمگير بود اين بود که تمام کسانى که با آن حضرت رو به رو مي شدند و مباحثاتى انجام مي دادند، در برابر کمالات معنوى امام(عليه السلام) تسليم مي شدند و جز قبول حقّ و اقرار و اعتراف به مقام شامخ علمى امام(عليه السلام) و صحّت مطالبى که مي فرمود، چاره اى نداشتند. اين مسأله خود موجب شهرت فوق العاده آن حضرت در زمينه احاطه کامل علمى و شايستگى همه جانبه از نظر رهبرى مي شد.
از درس ها و مطالب آموزنده حضرت رضا(عليه السلام) مطالبى توسّط دانشمندان بزرگوار اسلامى جمع آورى گرديده، از جمله کتاب عيون اخبار الرّضا و نيز کتاب علل الشّرايع که در آن از حکمت و مصالحى که در مورد احکام و دستورهاى علمى اسلام، فوائد و آثار آنها از امام(عليه السلام) رسيده ياد شده است. اين دو کتاب به وسيله مرحوم شيخ صدوق تأليف گرديده است.
کتابهاى ديگرى نيز مانند طبّ الرّضا يادگار آن حضرت است که هر يک در جاى خود، کمالات و بزرگوارى آن امام عزيز را معرّفى مي کند.
سفارشى از امام رضا(عليه السلام)
على بن شعيب، يکى از شاگردان با استعداد و لايق آن حضرت، مىگويد: روزى به ديدار امام رضا(عليه السلام) رفتم، از من پرسيد: يا على! چه کسى از نظر زندگى بهترين مردم است؟ جواب دادم: اى سرور و آقاى من! شما به اين مطلب از من داناتريد. بعد از آن فرمود: «يا على، مَنْ حَسَّنَ مَعاشَ غَيْرِهِ فى مَعاشِهِ.»; کسى که امور زندگى ديگران را از طريق امورِ زندگى خويش نيکو مىگرداند. و سپس ادامه داد: مي دانى چه کسى از نظر زندگى از همه مردم بدتر است؟ جواب دادم: شما داناتريد. فرمود: کسى که ديگران از زندگى او بهره اى ندارند. از ميان کلمات گهربار حضرت رضا(عليه السلام) چهل حديث را برگزيدم، باشد که اين سخنان سازنده براى حقيقت جويان، سرآغاز گرايشى عميق به سوى تمام دستورها و رهنمودهاى آن حضرت باشد.

كوشا ،محمدعلى

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page