پيشوايان معصوم شيعه هر کدام به نوبه خود سرچشمه کمالات و منبع فضايل و صفات عالي انساني محسوب ميشوند. نه تنها شيعه بلکه افراد و گروه هاي مختلفي که با آن بزرگان در ارتباط بوده اند به اين نکته اذعان دارند. حتي مخالفين و معاندين آنان گاهي در لابلاي سخنان خويش اين حقيقت را ابراز کرده اند. يکي از کارگزاران حکومتي مامون به نام رجاء بن ضحاک - که مامور آوردن امام هشتم عليه السلام از مدينه به خراسان بود - ميگويد: هنگامي که امام رضاعليه السلام را به دستور مامون از مدينه به خراسان آوردم، مامون از رفتار و حالات و خصوصيات وي از من سؤالاتي کرد و من آنچه را که در طول سفر و در اوقات شبانه روز از علي بن موسي الرضاعليه السلام ديده بودم به خليفه گزارش دادم. مامون به من گفت: «يابن ابي الضحاک! هذا خير اهل الارض و اعلمهم و اعبدهم فلا تخبر احدا بما شاهدته منه; اي پسر ضحاک! اين شخص بهترين، داناترين و عابدترين فرد روي زمين است، آنچه را که از فضائل و مناقب و صفات والاي او ديده اي نزد کسي فاش نکن [تا اينکه فضائل او توسط من منتشر شود.]» (1)
ائمه اطهارعليهم السلام معدن علم و سرچشمه دانش حکمت و اخلاق و معارف عالي انساني بوده و به تمام علوم مورد نياز بشر آگاهي کامل دارند. به فرموده امام هشتمعليه السلام تمام نيازمنديهاي فرزندان آدم در نزد امام معصومعليه السلام ميباشد، و جميع علوم مختلف بشري نزد آنهاست. (2)
عالم آل محمد صلي الله عليه و آله
امام کاظمعليه السلام همواره با اشاره به امام رضاعليه السلام به فرزندان خويش ميفرمود: اين برادر شما علي بن موسي، عالم آل محمد است، پس از وي پرسشها و مجهولات خويش را بپرسيد و آنچه به شما ياد ميدهد آن را حفظ کنيد، از پدرم (امام صادقعليه السلام) چندين بار شنيدم که فرمود: عالم آل محمدصلي الله عليه وآله در صلب توست و اي کاش او را درک ميکردم. (3)
برترين دانشمند
مرحوم شيخ صدوق ميگويد: مامون در هر جا که احتمال ميداد دانشمندي باشد و توانايي مناظره و مباحثه با امام رضاعليه السلام را داشته باشد به مجلس خويش دعوت کرده و او را با امام هشتمعليه السلام وارد بحث مينمود. او در اين زمينه تلاشهاي فراواني به عمل آورد که انديشمندان و نظريهپردازان فرقهها و گروههاي مختلف اسلامي و غير اسلامي در مباحثه علمي بر حضرت رضاعليه السلام پيروز شوند و اين به جهتحسد و کينه باطني وي نسبتبه آن حضرت بود. اما امام رضاعليه السلام در تمام آن جلسات و مناظرههاي سنگين و پيچيده علمي بر تمام دانشمندان عصر غلبه کرد. آن حضرت با کسي به بحث و مناظره نپرداخت مگر اينکه در پايان، طرف مقابل به فضيلت و برتري و دانش سرشار امام هشتم عليه السلام اعتراف نمود و در برابر استدلال هاي قوي و محکم او سر تعظيم فرود آورد. (4)
شيخ طبرسي از هروي نقل کرده است که هيچ کس را دانشمندتر از علي بن موسي الرضاعليه السلام نديدم و هيچ دانشمندي نيز او را نديد مگر اين که همانند من به فضل و دانش او شهادت داد. (5)
خود امام رضاعليه السلام در مورد دانش بيکران حضرتش و برتري بر انديشمندان و متفکرين علوم مختلف ميفرمايد: «زماني من در روضه (مسجدالنبيصلي الله عليه وآله) مينشستم و در آن دوران دانشمندان زيادي در مدينه بودند، هرگاه يکي از آنها در پاسخ پرسشي عاجز ميگشت و ديگران هم نميتوانستند از عهده برآيند، همگي به من اشاره ميکردند و مسائل مشکل را پيش من ميفرستادند و من پاسخ همه آنها را ميدادم.» (6)
آن حضرت در گفتار ديگري ميفرمايد: «آن گاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجيل با انجيلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صابئين با زبان عبري خودشان و بر هربذان با زبان فارسيشان و بر روميان با منطق خودشان و بر اصحاب مقالات و انديشههاي مختلف به طريقه خودشان استدلال کنم و آن گاه که هر دستهاي را محکوم نمودم و دليلشان را باطل ساختم و آنان از عقيده و پندارهاي خويش دست کشيده و بر گفتار من گرويدند، مامون در خواهد يافت که مسندي که بر آن تکيه زده حق او نيست و در آن هنگام از کرده خود پشيمان خواهد شد.» سپس فرمود: «و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.» (7)
نمونههاي دانش و انديشه امام هشتم عليه السلام
سخن گفتن از علوم و انديشههاي بيکران امامان معصوم; آن يکهتازان ميدان علم و عمل کار آساني نيست. ما در اين نوشتار به مناسبت ولادت هشتمين کوکب فروزان امامت و در حد مجال به نمونهه ايي از دانش سرشار و انديشه هاي تابناک آن گوهر نبوي ميپردازيم.
آشنايي با زبانهاي مختلف
شيخ صدوقرحمه الله به نقل از ابوالصلت هروي مينويسد: امام رضاعليه السلام با هر گروه و مليتي از مردم با زبان مادري او سخن ميگفت. به خدا سوگند او از خود آنها به زبان محليشان داناتر بود و از خودشان فصيحتر صحبت ميکرد. روزي به او گفتم: «يابن رسول الله اني لاعجب من معرفتک بهذه اللغات علي اختلافها، فقال: يا اباالصلت انا حجة الله علي خلقه; و ما کان الله ليتخذ حجة علي قوم و هو لا يعرف لغاتهم او ما بلغک قول اميرالمؤمنين عليه السلام; اوتينا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات; اي پسر رسول خدا، من از آشنايي شما به اين همه زبانهاي مختلف در شگفتم! [چطور ممکن استيک انسان به اين همه زبانهاي رايج و ملتهاي مختلف آشنايي کامل داشته باشد؟!] آن حضرت در پاسخ فرمود: اي اباصلت! من حجتخداوند بر تمامي مردم روي زمين هستم، و پروردگار متعال حجت و خليفه خويش بر قومي نميگرداند کسي را که زبان و گويش آنها را بلد نباشد، آيا سخن اميرمؤمنانعليه السلام را نشنيدهاي که فرمود: به ما فصل الخطاب عطا شده است و آيا فصل الخطاب غير از آشنايي به لغات و زبانهاي گوناگون، چيزي ديگر است؟!» (8)
خبر از آينده
کليم بن عمران ميگويد: به امام رضاعليه السلام گفتم: از خداوند بخواه برايت فرزندي عطا کند. حضرت فرمود: «من صاحب فرزندي خواهم شد و او وارث و يادگار من خواهد بود.» بعد از مدتي امام جوادعليه السلام به دنيا آمد، حضرت رضاعليه السلام به اصحابش فرمود: «فرزندي به دنيا آمد که شبيه موسي بن عمران شکافنده درياست و مانند عيسي بن مريم مادرش پاک و مطهر است.» (9)
همچنين صفوان بن يحيي نقل ميکند: روزي نزد امام هشتمعليه السلام نشسته بودم که حسين بن خالد صيرفي وارد شد. وي به قصد مشورت و نظرخواهي به امام رضاعليه السلام گفت: ميخواهم سفري به منطقه عريض داشته باشم. حضرت فرمود: «آن جايي را که به عافيت و امنيت و سلامتي دسترسي داري ترک نکن.» (يعني به سفر نرو که احتمال خطر هست.) او از گفتار امام عليه السلام قانع نشد و به قصد سفر به عريض به راه افتاد، اتفاقا در راه با دزدان و راهزنان مواجه شده و تمام اموال و دارايي هايش به سرقت رفت و راستي گفتار حضرت بر او روشن گرديد. (10)
استدلال قرآني
حضرت رضاعليه السلام هنگامي که در يکي از مناظرات خويش در مجلس مامون، جايگاه والاي عترت پيامبرصلي الله عليه وآله را با استدلال به آيات قرآن تشريح ميکرد; در ضمن شمارش آياتي که در مورد فضيلت اهل بيتعليهم السلام است، چنين فرمود: «اما هفتمين آيه اين است: «ان الله و ملائکته يصلون علي النبي يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»; (11) «خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود ميفرستند، اي کساني که ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملا تسليم فرمان او باشيد.»
مسلمانان گفتند: يا رسول الله! ما معني تسليم را فهميديم که بايد تسليم فرمان شما باشيم، اما چگونه صلوات بگوئيم. فرمود: بگوئيد: «اللهم صل علي محمد و آل محمد کما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم انک حميد مجيد.»
سپس امام رضاعليه السلام خطاب به حاضرين مجلس فرمود: آيا در اين سخن خلافي هست؟ گفتند: نه. در اين هنگام مامون گفت: اين سخن اجماعي است و هيچ اختلافي در ميان امت اسلام نيست. آيا در مورد آل و فضيلت آل محمد، سخني واضحتر و صريحتر ميتوانيد از قرآن بيان کنيد؟ حضرت رضاعليه السلام فرمود: بلي، شما به من بگوييد، آيه شريفه «يس، والقرآن الحکيم، انک لمن المرسلين علي صراط مستقيم»; (12) «يس! سوگند به قرآن حکيم که تو قطعا از رسولان خداوند هستي و بر راهي مستقيم قرار داري.» مقصود از «يس» چيست؟
دانشمندان مجلس گفتند: «معني يس، محمدصلي الله عليه وآله است و کسي در آن شکي ندارد.» امام هشتمعليه السلام فرمود: «در اين آيه خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضيلتي عطا کرده است و کسي را ياراي درک حقيقت آن نيست مگر از راه تعقل و انديشه، براي اينکه خداوند متعال در کتاب مقدس خويش، به غير از انبياءعليهم السلام بر هيچ کس سلام و درود نفرستاده و و «سلام علي موسي و هارون» (15) و در هيچ جاي قرآن نفرمود: سلام علي آل نوح و سلام علي آل ابراهيم و سلام علي آل موسي و هارون. فقط فرمود: «سلام علي آل يس» (16) يعني آل محمد صلوات الله عليهم.» مامون بعد از شنيدن اين بيان عالي و استدلال قرآني، خطاب به حاضرين مجلس گفت: «اکنون فهميدم که شرح اين آيات و بيان آنها در نزد معدن نبوت و اهلبيت پيامبرصلي الله عليه وآله ميباشد.» (17)
حضرت رضاعليه السلام در همان مجلس، در شمار آياتي که براي فضيلت و برتري اهلبيتعليهم السلام نقل ميکرد آيه «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون»; (18) «اگر نميدانيد از آگاهان بپرسيد.» را تلاوت کرده و فرمود: «ما اهل ذکر هستيم، اگر نميدانيد از ما خانواده بپرسيد.» دانشمنداني که در مجلس حضور داشتند گفتند: «مقصود خداوند در اين آيه از اهل ذکر يهود و نصاري هستند. » امام هشتم فرمود: «سبحان الله! اگر ما پرسيديم، و آنها هم به دين خودشان دعوت کردند و گفتند: دين ما بهتر از دين اسلام است، آيا چنين کاري بر ما جايز است؟» مامون پرسيد: «يا اباالحسن! ممکن است اين سخن را بشکافيد و شرح دهيد، تا خلاف ادعاي اينها ثابتشود؟» حضرت رضاعليه السلام فرمود: «بلي، ذکر، رسول الله است و ما (اهلبيت) اهل آن حضرت هستيم و اين نکته در کتاب خدا بيان شده است.
آن جا که در سوره طلاق ميفرمايد: «فاتقوا الله يا اولي الالباب الذين امنوا قد انزل الله اليکم ذکرا رسولا يتلوا عليکم آيات الله مبينات»; (19) «از مخالفت فرمان خداوند بپرهيزيد، اي خردمنداني که ايمان آوردهايد! زيرا خداوند ذکر را بر شما فرستاده، رسولي که آيات روشن خدا را بر شما تلاوت ميکند.» پس ذکر، رسول الله است و ما هم اهل ذکر هستيم.» (20)
نظريه شرطيسازي در تربيت
امروزه در علوم روانشناسي و تربيتي نظريه شرطي سازي جايگاه ويژهاي يافته است. نظريهپردازان اين علوم اعتقاد دارند که شرطيسازي يکي از روشهاي موثر در ايجاد زمينههاي رشد و تربيت افراد در وصول به اهداف عالي تربيتي است. براي توفيق بيشتر در ايجاد عادات و سجاياي پسنديده در کودکان و نوجوانان ميتوان از اين شيوه کارآمد بهره گرفت. به عنوان مثال ربط دادن خوشيها و شادکاميهاي زندگي با اهداف مطلوب و مورد نظر مربيان ميتواند متربيان را به طور غير مستقيم به سوي خواستههاي مورد نظر مربي سوق دهد. حضرت رضاعليه السلام در گفتاري حکيمانه به اين روش اشاره کرده و فرمود: «بروا اهاليکم و اولادکم جمعة الي جمعة; (21) جمعه به جمعه (در روزهاي جمعه) به همسر و فرزندان خويش نيکي کنيد.»
براي اين که بتوانيم روز جمعه را در نظر اعضاي خانواده خوشايند و زيبا و دوستداشتني جلوه دهيم ميتوانيم در آن روز به آنها بيشتر توجه کرده و با تامين نيازهاي مادي و رفاهي و عاطفي آنان به اين خواسته تربيتي اسلامي به طور غير مستقيم نائل شويم.
البته نيکي کردن به خانواده هميشه خوب است، اما امام هشتمعليه السلام که به نيکي کردن در روز جمعه تاکيد و تصريح ميکند، براي اين است که روز جمعه يکي از اعياد مسلمين و روز شادي و نشاط است و خانواده يک فرد مسلمان بايد خاطره خوش و با نشاطي از آن روز داشته باشد و با رسيدن جمعه ناخودآگاه مسرور و شادمان گردد. مدير يک خانواده ميتواند غير مستقيم با نيکي کردن و توسعه بيشتر به رفاه خانواده در روز جمعه، اين شادي و نشاط را به کانون گرم و صميمي خانواده خويش به ارمغان آورد.
بهداشت و تغذيه
از آن حضرت در مورد تغذيه مناسب و سلامت افراد سخنان ارزندهاي به ما رسيده است که به مواردي اشاره ميکنيم: محمد بن سنان نقل کرده است که امام رضاعليه السلام فرمود: «همسران باردارتان را کندر دهيد، اگر فرزند آنها پسر باشد، پاکيزه قلب و دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زيبا ميشود و مورد توجه شوهر آيندهاش خواهد بود.» (22)
بديهي است که اين نوع خوراکيها علت تامه پديد آمدن اين صفات نيستبلکه عوامل ديگري نيز در اين مورد دخالت دارند.
در سيره تربيتي امام رضاعليه السلام علاوه بر تاکيد بر ساير ابعاد معنوي انسان، به رعايتبهداشت و تغذيه سالم و نيز ساير عوامل غير مادي مؤثر در سلامتي مانند صدقه و عقيقه توجه خاصي شده است.
آن حضرت، در بخشي از مطالبي که براي مامون نوشته است ميفرمايد: «والعقيقة عن المولود للذکر و الانثي واجبة و کذلک تسميته و حلق راسه يوم السابع و يتصدق بوزن الشعر ذهبا او فضة و الختان سنة واجبة للرجال; عقيقه براي پسر و دختر، نامگذاري، تراشيدن موهاي سر نوزاد در روز هفتم و معادل وزن موها طلا و يا نقره صدقه دادن لازم است و ختنه پسر بچهها واجب است.» (23)
آن حضرت در سخن ديگري به نقل از پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله فرمود: «فرزندانتان را در روز هفتم ختنه کنيد، زيرا ختنه باعث پاکي بيشتر و رشد سريعتر آنان ميشود.» (24)
تغذيه سالم و مقوي را امام رضاعليه السلام در مورد فرزندش نيز عملا مراعات ميکرد. يحيي صنعاني ميگويد: در منا به محضر امام رضاعليه السلام وارد شدم، ديدم که جوادعليه السلام در دامان حضرت نشسته و حضرت به او موز ميدهد. (25)
تفکر سياسي
الف) صفوان بن يحيي ميگويد: پس از شهادت حضرت امام کاظمعليه السلام، حضرت امام رضاعليه السلام خطبه خوانده و امامتخود را آشکار ساخت، ما از عواقب اين امر ترسيديم، به حضور حضرت رضاعليه السلام رفتم و عرض کردم: «شما جريان امامتخود را آشکار نموديد و ما از گزند اين طاغوت (هارون) ترس داريم.»
امام فرمود: «او هر چه سعي دارد انجام دهد، قدرت تسلط بر من نخواهد يافت.»
صفوان ميگويد: بعدا ما از منبع موثقي دريافتيم که يحيي بن خالد برمکي (وزير هارون) به هارون گفت: اين علي پسر موسي بن جعفرعليهما السلام براي خود ادعاي امامت ميکند. هارون در پاسخ وي گفته است: آنچه که در مورد پدرش انجام داديم نتيجه نگرفتيم، آيا ميخواهي همه آنها را بکشيم؟!» (26)
ب) امام هشتمعليه السلام با هوشياري و دورانديشي خاص توانستبعد از مرگ هارون و در دوران نزاع فرقهها و آشوبهاي سياسي و فرهنگي و کشمکشهاي سياسي ميان امين و مامون، به ارشاد و تعليم و تربيت افراد همت گمارد و حتي بعد از استقرار حکومت مامون، آن حضرت با موضعگيريهاي حکيمانه نقش تربيتي خويش را ادامه داد.
مامون که در ميان خلفاي عباسي از همه داناتر و زيرک بود، از علوم مختلف عصر خويش آگاهي داشت و از تمام استعدادهاي موجود براي پيشبرد قدرت خويش بهره ميگرفت. وي با چهره عوام فريب و شيطاني خود طرحهاي حساب شدهاي را براي شکستن قداست و عظمت امام هشتمعليه السلام پيريزي ميکرد. يکي از نقشههاي شوم وي طرح مساله ولايتعهدي بود که در آن اهداف مختلفي همچون درهم شکستن معنويت و قداست امامان شيعه، مشروعيتبخشيدن به حکومتخودکامه خويش، تخطئه شيعيان، کنترل مرکز مبارزات مخالفين، جدايي بين امام و مردم و ساير موارد را پيشبيني کرده بود.
حضرت آيت الله خامنهاي در پيامي که به نخستين کنگره جهاني حضرت رضاعليه السلام صادر نموده استبه بعضي از علل اين طرح و توضيح اهداف آن پرداخته و ميفرمايد: «در اين حادثه، امام هشتم علي بن موسي الرضاعليهما السلام در برابر يک تجربه تاريخي عظيم قرار گرفت و در معرض يک نبرد پنهان سياسي که پيروزي يا ناکامي آن ميتوانستسرنوشت تشيع را رقم بزند، واقع شد. اما امام هشتم با تدبيري الهي بر مامون فائق آمد و او را در ميدان نبرد سياسي که خود به وجود آورده بود به طور کامل شکست داد و نه تنها تشيع ضعيف يا ريشهکن نشد بلکه حتي سال دويست و يک هجري يعني سال ولايتعهدي آن حضرت، يکي از پربرکتترين سالهاي تاريخ تشيع شد و نفس تازهاي در مبارزات علويان دميده شد و اين همه به برکت تدبير الهي امام هشتمعليه السلام و شيوه حکيمانهاي بود که آن امام معصوم در اين آزمايش بزرگ از خويشتن نشان داد.» (27)
همچنين تدبيرهاي موفق و انديشههاي روشن آن حضرت در قضاياي ديگري نيز به چشم ميخورد. مثلا تيزبيني و هوشياري سياسي آن حضرت در نماز عيد به وضوح روشن است. با اينکه طراح اين مراسم خود مامون بود و حضرت با پيشنهاد وي به مصلي ميرفت اما حرکت هوشمندانه و روشنگر امام رضاعليه السلام به گونهاي بود که مامون دستور جلوگيري از اقامه نماز را صادر کرد.
حسن ختام
امام رضاعليه السلام هنگام عزيمتبه خراسان در مسير خود به نيشابور رسيد، جمعيتبسياري از آن حضرت استقبال کردند، هنگامي که خواستبه سوي «مرو» برود، جماعتي از علماي اهل تسنن بر سر راه آن حضرت آمدند تا آن حضرت را زيارت کنند و خواستند تا حديثي از آباء گرامش که صاحبان انديشه توحيدي بودند نقل کند، امام دستور داد پرده را کنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سر و صدا ميکردند، امام از مردم خواست تا ساکت گردند، آنگاه فرمود: «پدرم از پدرش تا اميرالمؤمنين عليعليه السلام و او از پيامبرصلي الله عليه وآله و او از جبرئيل نقل کرد که خداوند فرمود: «کلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي; کلمه توحيد، حصار محکم من است، هر کس داخل آن گرديد، از عذاب من ايمن خواهد شد.» امام بعد از اندکي تامل به آنها فرمود: اين موضوع شروطي دارد. «و انا من شروطها; پذيرش امامت من از جمله شرايط آن است.» 20 هزار و به نقلي 24 هزار نفر اين سخن را نوشتند. (28)
________________________________________
1) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 182.
2) همان، ج 1، ص 169.
3) اعلام الوري، ج 2، ص 64; بحارالانوار، ج 49، ص 100.
4) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 152.
5) اعلام الوري، ج 2 ،ص 64; کشف الغمه، ج 2، ص 317.
6) کشف الغمه، ج 2، ص 317; بحارالانوار، ج 49، ص 100.
7) بحارالانوار، ج 49، ص 174.
8) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 230.
9) بحارالانوار، ج 50، ص 15.
10) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 232.
11) احزاب / 56.
12) يس / 1 - 4.
13) صافات / 79.
14) صافات / 109.
15) صافات / 120.
16) صافات / 130.
17) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 185; تفسير صافي، ج 4، ص 124.
18) انبياء / 7.
19) طلاق / 10.
20) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 187.
21) فقهالرضا، ص 407.
22) وسائل الشيعه، ج 15، ص 136.
23) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 123.
24) بحارالانوار، ج 101، ص 112.
25) الکافي، ج 6، ص 360.
26) سوگنامه آل محمدصلي الله عليه وآله، ص 110.
27) پيام به نخستين کنگره جهاني حضرت رضاعليه السلام.
28) اعيان الشيعه، ج 2، ص 18
شرح حديث راس الجالوت