برخى از آنان که به شرف ديدار حضرت صاحب الامر رسيده اند

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

به خاطر فاتر مى رسد که در ضمن اين حديث شريف بعضى ديگر از آن سعادتمندان را که به شرف رويت حضرت حجت مشرف شده اند با قليلى از معجزات باهرات آن برگزيده حضرت خالق [الارض و] السماوات را مذکور سازد. شيخ عظيم الشان محمد بن محمد بن النعمان که ملقب است به مفيد - عليه رحمه الله الملک المجيد - در کتاب ارشاد مى فرمايد: باب ذکر من راى الامام الثانى عشر -عليه السلام - وطرف من دلائله وبيناته وبعد از آن به سند روايت مى کند از محمد بن اسماعيل بن موسى بن جعفر - عليهما السلام - ومى فرمايد که او اسن اولادرسول الله بود که در عراق بودند، ومى گويد که او گفت: من ديدم پسر حسن بن على بن محمد را در ميان مسجدين. وايضا شيخ - رحمه الله عليه - مى فرمايد آنچه مجمل مضمونش اينست که: حکيمه بنت محمد بن على ديده بود آن حضرت را در شب مولدش وبعد از آن هم ديده بود. على بن محمد بن حمدان قلانسى گفت که گفتم به ابى عمرو که از وکلاى حضرت صاحب الزمان - عليه السلام - بوده که: درگذشت ابو محمد؟ يعنى امام حسن عسکرى - عليه السلام؟ پس گفت ابو عمرو که: به تحقيق که درگشت، وليکن گذاشت در ميان شما کسى را که رقبه او مثل اينست، واشاره بدست خود کرد. وفتح مولاى زرارى گفت که: من شنيدم از ابى على بن مطهر که وصف مى کرد آن حضرت را که ديده بود او را، وصفت قد آن حضرت مى نمود. ومحمد بن شاذان بن نعيم نيشابورى روايت کرد از خادمه ابراهيم بن عبيد نيشابورى که از صالحات بود که او گفت: ايستاده بودم با ابراهيم بر صفا، حضرت صاحب الامر- عليه السلام - آمد وايستاد با او، وگرفت کتاب مناسک او را، وحديث کرد او را به چيزها. يعنى او را چيزها در باب مناسک تعليم داد. ومرويست از ابى عبد الله بن صالح که او گفت که: من ديدم آن حضرت را در برابر حجر الاسود، ومردم بر دور آن حضرت درآمده بودند وآن حضرت مى فرمود که شما به اين واين مامور شده ايد. وروايت است از احمد بن ابراهيم بن ادريس که او روايت کرد از پدر خود که او گفت: من ديدم حضرت صاحب الامر - عليه السلام - را بعد از رحلت ابى محمد - عليه السلام - در هنگامى که نزديک به بلوغ رسيده بود وبوسيدم سر ودست مبارک آن حضرت را. وروايت است از قنبرى که گفت که ديده است جعفر بن على يعنى جعفر کذاب دو نوبت آن حضرت را. وابو [نصر] طريف خادم نيز ديده است آن حضرت را. وامثال اين اخبار درين معنى بسيار است، وآنچه اختصار کرديم آن را از آنها کافيست در آنچه قصد کرديم آن را، چون عمده مطالب را در باب وجود آن حضرت وامامت او پيش ازين ذکر کرده ايم، وآنچه مى آيد بعد ازين زياده است در تاکيد. وبعد از اين شيخ - رحمه الله عليه - ذکر بعضى از معجزات آن حضرت - عليه السلام - فرموده.