ترکيب غلط پيامبر اسلام را بکار نبريم

(زمان خواندن: 14 - 28 دقیقه)

سالها پيش که مرتب تر از امروز خدمت استاد ارجمندم حضرت آيت الله حاج سيد محمد علي روضاتي - حفظه الله من جميع البليات - مي رسيدم، از ايشان شنيدم که مرحوم اميري فيروزکوهي، شاعر و محقق برجسته کشورمان، مقاله اي در باره غلط بودن تعبير «پيامبر اسلام» در مجله دانشکده الهيات مشهد نوشته است.
شنيدن اين که اين تعبير، تعبير نادرستي است ابتدا برايم نامأنوس بود، و اما به ويژه بعد از مطالعه آن مقاله ، دريافتم که حق با آن شاعر فرهيخته و استاد ارجمند بنده بوده و هست. ايشان اصرار داشت که سخن مرحوم اميري درست است و ما نبايد اين تعبير را که بسيار غلط و ساخته دست مستشرقان است در هيچ کجا بکار ببريم.
مع الاسف شاهديم که بي دقتي ما دامنه اش چندان وسيع است که بسياري از نويسندگان ما از آن در عناوين کتابهايشان استفاده کرده اند.
به علاوه طي سالها شاهد بوده و هستيم که در بيشتر متن هايي که در صدا و سيما خوانده شده يا در مطبوعات درج مي شود هميشه از اين ترکيب نادرست استفاده مي شود. در حالي که قدسيت کلمه رسول خدا (ص) بسيار روشن و واضح و نادرستي تعبير پيامبر اسلام با اندکي تأمل قابل درک است.
در ضمن کار و مطالعه آثار اسلامي، دريافتم که آنچه هميشه و هميشه ميان مسلمانان و در متون مقدس از قرآن و حديث و غيره بکار رفته تعبير «رسول الله» است نه رسول الاسلام که هيچ سابقه اي ندارد. حتي امروز هم در فرهنگ مسلمانان غير فارسي زبان، به خصوص در زبان عربي، کسي تعبير رسول الاسلام را به کار نمي برد. محتمل است که اين تعبير نادرست درآثار مارکسيست هاي عرب يا لائيک هاي ضد دين به کار برود و به وضوح يک خواننده عرب با ديدن تعبير رسول الاسلام مي فهمد که نويسنده اعتقادي به نبوت ندارد.
اما در زبان فارسي به طور اعم يعني توسط مسلمان و غير مسلمان بکار رفته و اين هم ناشي از بي دقتي ما در انتخاب ترکيب هاي وارداتي يا ترجمه معادل هاي انگليسي به فارسي است.
آنچه در اين باره بايد توجه داشته باشيم اين است که وقتي ما کلمه «رسول» را به کار مي بريم مقصودمان فرستاده و نماينده است. در اين فرستاده مهم آن است که از طرف چه کسي آمده است نه آن که چه چيزي را آورده است.
اين اهميت از آن بابت است که قداست رسول به آن است که از طرف خداي تعالي براي زمينيان فرستاده شده است. خداوند مرتب روي اين جنبه تکيه دارد و به همين دليل است که تعبير رسول الله در متون مقدس استفاده مي شود. در قرآن به طور مؤکد تعبير به رسول الله داريم و متأسفانه در فرهنگ ما به کاربردن اين تعبير قرآني ترک شده و به جاي آن، آن تعبير نامأنوس آمده است.
اگر ما جهت الهي رسالت را با ساختن تعبير «پيامبر اسلام» کنار بگذاريم، درست به همان هدفي که مستشرقان از جعل و کاربرد اين تعبير داشته اند نزديک شده ايم . آنان اعتقادي به اين که محمد (ص) از طرف خدا آمده ندارند، اما با اين مطلب که محمد (ص) دين اسلام را ميان مردم آورده مشکلي نداشته و اين تعارضي با معتقدات و باورهاي غير ديني يا ضد ديني آنان ندارد. بنابرين به راحتي کلمه پيامبر اسلام را ساخته اند و به جاي پيامبر خدا (ص) گذاشته اند.
البته مي پذيريم که وقتي يک مسلمان ايراني، کلمه پيامبر اسلام را به کار مي برد قصد انکار آن طرف يعني بعد الهي اين رسالت را ندارد. اما اين امر بر حسب يک عادت است نه آن که بر اساس اين تعبير به جنبه الهي بودن دين مي رسد.
از علاقه اي که به اين مسأله داشتم در پي يافتن مقاله مرحوم فيروزکوهي برآمدم و آن را در نشريه دانشکده الهيات مشهد ش 14 (سال 1354) صص 215 - 218 يافتم. ايشان در اين مقاله کوتاه مي نويسد:
معلوم نيست چرا و به چه سبب چند سالي است که اغلب بلکه عموم نويسندگان و گويندگان و خطباي فاضل و سخنرانان ما ، اين عموميت و اطلاق را از شمول و اتفاق انداخته و به قيد و تخصيص آن در مکاتبات و محاورات خود پرداخته اند و مدام بر فراز منابر و متون دفاتر مي گويند و مي نويسند: «پيغمبر اسلام چنين گفت، پيغمبر اسلام چنان کرد».
حقير احتمال مي دهد که اين بي توجهي و انصراف اذهان، حتي از طرف فضلا و صاحب علمان، از وقتي به ظهور و تداول عامه يافت که مترجمان کتب خارجي و سيره نويسان غير مسلمان، به ترجمه و نقل از کتب ايشان بدون توجه و دقت شايان دست زده و عين نوشته ها و کلمات و اعتقادات و نظريات آنان را کلا و جزئا وارد عبارات و جملات مورد ترجمه خود کرده اند.
.... اما مسلماني که اعتقاد به خاتميت، ضروري دين و اعتقاد اوست و مسلمان فاضلي که به نص قرآن مجيد و عين اخبار و قطع سيره، بلکه بحکم عقل و استدلال و وصول به درجه کمال، همين عقيده مورد قطع و يقين اوست، ديگر مجاز نيست که به هيچ گونه تخصيصي از اقسام مخصصات و هيچ نوع قيدي از انواع قيود (حتي قيد توضيحي) اين عموميت و اطلاق را مخصوص و مقيد گرداند، و عقايد ديگران و تخصصيات و تقييدات آنان را مورد لحاظ قرار دهد و درگفته ها و نوشته هاي خويش بکاربرد.
جمع آورى و تدوين قرآن در زمان رسول اكرم (ص)
جمع قرآن داراى دو معنى است , كه راجع به هر دو معنى , نصوصى در قرآن و احاديث وارد شده است چنانكه خداوند در قرآن مى گويد: <و ان علينا جمعه و قرآنه >.
يكى از معانى <جمع قرآن > حفظ كردن و بخاطر سپردن آنست و لذا حفاظ قرآن را, <جماع القرآن > نيز مى ناميدند.
معنى ديگر جمع قرآن , نگارش آنست و اين گونه جمع ممكن است به چند صورت باشد.
الف ـ تمام قرآن نوشته شده , ولى آيات و سور آن نامرتب و متفرق و پراكنده باشد.
ب ـ قرآن بصورتى نگارش يافته باشد كه فقط آيات آن در سوره ها مرتب باشد و هر سوره اى در صحيفهء جداگانه تحرير شده باشد.
ج ـ قرآن با حفظ ترتيب آيات و سوره هاى آن ـ مجموعاً در يكجا مرتب شده , و سوره ها نيز مانند آيات , يكى پس از ديگرى تنظيم گرديده باشد.
جمع قرآن به معناى حفظ كردن و بخاطر سپردن آن ـ كه به <جمع اول > قرآن معروف است ـ در زمان پيغمبر (ص ), بطور قطع انجام گرفت , وعده اى بنام <حفاظ ـ يا ـ قراء و ـ يا ـجماع قرآن > از آغاز تا پايان آنرا كاملاً و با دقتى در خور, بخاطر سپردند و آنرا حفظ كردند كه در راءس همهء آنها پيامبر اسلام (ص ) بعنوان نخستين حافظ قرآن قرار داشت (1).
چنانكه قبلاً اشاره كرديم ابن النديم در ذيل عنوان <الجماع للقرآن على عهدالنبى (ص )> از گروهى ياد مى كند كه در راءس اين گروه نام اميرالموءمنين (ع ) قرار دارد, و ابن النديم پس از او بترتيب از سعدبن عبيد بن نعمان بن عمروبن زيد (2, ابوالدرداء, عمويمربن زيد (3, معاذبن اوس (4, ابو زيد بن ثابت بن زيد(5 ابى بن كعب بن قيس (6) عبيد بن معاويه (7) و زيدبن ثابت (8) ياد مى كند.(9)چ در مناقب خوارزمى راجع به حفاظ قرآن در زمان رسول خدا (ص ) از على بن ابيطالب (ع ) و ابن بن كعب نيز نام مى برد (10) ولى طبق برخى از روايات بايد نام عده اى ديگر ازقبيل عبادْ بن صامت (11 ابو ايوب انصارى (12 و مجمع بن حارثه (13 يا مجمع بن جاريه را بر تعداد مذكور اضافه نمود. (14
( اما جمع قرآن به معنى نگارش آن بصورت اول (الف ) و دوم (ب ) كارى بود كه طبق گواهى اسناد و شواهد با ارزش و معتبر, قطعاً همزمان با حيات رسول اكرم (ص ) به ثمر رسيدو هيچ محققى در علوم قرآنى نسبت به آن ترديدى بخود راه نمى دهد.
ولى مسئله اى كه محققان علوم قرآنى را بخود مشغول ساخته و بر دوش تحقيقات و پژوهشهاى آنها سنگين مى كند مسئلهء نگارش و جمع قرآن به معنى سوم (ج ) است كه آيا درحيات رسول خدا (ص ), قرآن بصورتى كه سوره هاى آن مانند آيات , مرتب شده باشد جمع آورى و تدوين گرديد و يا اينكه چنين امرى پس از رحلت آن حضرت بسامان رسيد؟يعنى علاوه بر آنكه در زمان رسول خدا (ص ), آيات قرآن در سوره ها منظم شد سوره ها نيز يكى پس از ديگرى در نگارش قرآن منظم و مرتب گشت ؟
پاسخ قطعى به چنين سوءالى در آغاز امر ـ با توجه به روايات متعارض و متضاد ـ سخت مشكل و ناهموار به نظر مى رسد, و تحقيقات مخالفان و موافقان جمع قرآن در زمان پيغمبر(ص ) تاكنون نتوانست اين دو دسته را در يك جهت قرار دهد. لذا ما پس از ذكر ادلهء موافقان جمع قرآن و مخالفان آن , راءى و نظر خود را اظهار خواهيم نمود.
ادلهء موافقان جمع و تدوين قرآن در زمان پيامبر اسلام (ص)
با مطالعهء عده اى از اسناد و مدارك كهن و نو در علوم قرآنى به اين نتيجه مى رسيم كه قرآن در عهد رسول خدا (ص ) جمع و تاءليف گرديده و آيات و سور آن منظم و مرتب شد.
از فحواى بيان زيد بن ثابت كه مى گفت : <كنا عند رسول الله نوءلف القرآن من الرقاع > (15 استفاده مى شود كه كتّاب وحى علاوه بر نگارش قرآن به جمع و تاءليف و ترتيب آن درزمان پيغمبر (ص ) سرگرم بوده اند, چون تاءليف , تنها به معنى نگارش نيست , بلكه اين واژه علاوه بر نگارش , تنظيم و ترتيب قرآن را نيز ارائه مى دهد. يعنى علاوه بر آنكه اين قضيه نشان مى دهد كه نوشت افزارهائى از قبيل پوست و كاغذ در اختيار نويسندگان وحى قرار داشت حكايت از آن مى كند كه همان افراد دست اند كار ترتيب آيات و سوره هاى قرآن روى نوشت افزارهاى معمولى در زمان پيغمبر (ص ) بوده اند.
ولى در مورد اين روايت , سئوالى پيش مى آيد كه آيا ترتيب و تنظيم قرآن در زمان پيغمبر اكرم (ص ) به سرانجام خود رسيد و قرآنى مدّون فراهم آمد؟ پاسخ به اين مسئله به تحقيقات فزونترى نيازمند است تا بتوان به پاسخ مثبت يا منفى آن رسيد.
در اسناد كهن علوم قرآنى , اشارات يا تصريحاتى ديده مى شود كه حاكى از وجود ترتيب موجود در قرآن زمان پيغمبر اكرم (ص) است . زيد بن ثابت از رسول خدا (ص) قرائت مشهور ميان مردم را فرا گرفت , چون وى در مدينه مصاحب رسول خدا (ص) شد و فقط توانست قرائت قسمتى از قرآن را از آن حضرت دريافت كند (و موفق نشده همهء قرآن رااز رسول خدا (ص ) اخذ نمايد) زيرا پيش از آن وى خردسال بوده است.
اما ابى بن كعب , قرائت قرآن را بر طبق ترتيب موجود ـ كه آغاز آن سورهء فاتحه بود و بترتيب سورهء بقره و همينگونه كه در پايان به سورهء <الناس > مى رسد ـ بر پيغمبر (ص) عرضه داشت , و اين مطلب بر مبناى حديثى است كه ابى بن كعب از رسول خدا (ص) نقل كرده است . آنگاه كه ابى بن كعب فضيلت سور را از پيامبر (ص) نقل مى كند سوره هاى قرآن رابه ترتيب مصحفى كه در اختيار ما است بر مى شمارد.
بسيارى از صحابه حتى ترتيب و تاءليف سور را از رسول خدا (ص) بخاطر سپردند, و شايد زيد بن ثابت از ابن بن كعب در تاءليف و ترتيب سوره ها پيروى كرده است . و يا ممكن است زيد بن ثابت اين ترتيب را مستقيماً از رسول خدا (ص) اخذ كرده باشد چون گروه زيادى روايت كرده اند كه زيد بن ثابت مى گفت : <بينما نحن حول رسول الله (ص ) نولف القرآن من الرقاع >: در آن اثنا كه ما پيرامون رسول خدا (ص) بوديم قرآن را از رقعه ها تنظيم مى كرديم . سپس رسول خدا (ص) فرمود: <طوبى للشام > خوشا بحال شام . عرض كردندبراى چه ؟ فرمود فرشتگان بالهاى خود بر آن گستردند.
اگر زيد بن ثابت مشغول تنظيم قرآن بوده , قهراً اين ترتيب را ـ كه دربارهء سور قرآن كريم رعايت مى كرد ـ از پيامبر اكرم (ص ) حفظ كرده بود. (16)
ين موضوع نشان مى دهد كه حداقل , صحابه و يا زيد بن ثابت علاوه برنگارش قرآن , دست اندركار جمع و تاءليف و ترتيب سور قرآن نيز بوده اند.
از بسيارى از احاديث ديگر نيز استفاده مى شود كه رسول خدا (ص) پس از نزول آيه يا آيات به كتّاب و نويسندگان وحى دستور مى داد كه آنرا در فلان مورد از فلان سوره قراردهند.(17)
از اين بيان مى توان احتمالاً استنتاج كرد كه نظم و ترتيب آيات و سور قرآن مورد توجهء رسول خدا (ص ) بوده است علاوه بر آنكه احتمال خلاف آن نيز در اين روايات راه دارد,زيرا در آنها به ترتيب سوره ها اشاره اى نشده است.
لكن عده اى از محققان و مورخان ـ با توجه به امثال چنين روايات و شواهد ذوقى ديگر ـ صريحاً مدعى جمع و تدوين و ترتيب قرآن در زمان رسول خدا (ص ) مى باشند:
يكى از دانشمندان بنام بلخى در كتاب تفسير خود بنام <جامع علوم القرآن > مى نويسد: بسى شگفت انگيز و بهت آور است , مسلمين چگونه اين راءى و عقيده را مى پذيرند كه رسول خدا (ص) در زمان حيات خود قرآن را بحال خود واگذارده و موضوع قرائت و تلاوت آنرا استحكام نبخشيده و به جمع و تاءليف و ترتيب آيات و سور آن اهتمام و اقدام نكرده باشد؟, قرآنى كه حجتى براى مسلمين و سرمايهء اساسى دعوت پيغمبر (ص ) و بيان فرائض و احكام دينى او بود؟
سيد مرتضى (355ـ 436ه ق )(18 كه يكى از قدماء و بزرگان دانشمندان شيعى است معتقد بود كه قرآن , همزمان با حيات رسول خدا (ص ) بترتيبى كه هم اكنون در اختيار مااست جمع آورى و مرتب گرديد; باين دليل كه قرآن را در زمان آن حضرت تدريس مى كردند و به مردم تعليم مى دادند, وعده اى از اصحاب پيغمبر (ص) قرآن را حفظ كردند, وگروهى امثال عبدالله بن مسعود و ابى بن كعب قرآن را از آغاز تا انجام آن نزد پيامبر اكرم (ص) چند بار قرائت و ختم نمودند.
ضمناً سيد مرتضى مى گويد: همهء اين شواهد دلالت دارد كه قرآن بدون هيچ اضطراب و پراكندگى در زمان پيامبر اكرم (ص) كاملاً جمع آورى و مرتب شده بود. و نبايد به مخالفت برخى از دانشمندان شيعى و حشويه (19 در اين مورد اعتماد نمود, چون اين مخالفت بر احاديثى متكى است كه ضعيف به نظر مى رسند ولى تصور شد كه آنها صحيح است .ولى مسئلهء جمع و ترتيب قرآن در زمان پيغمبر (ص ), صحت آن معلوم و قطعى است .(20
يكى از فقيهان معاصر (21, ادله اى دربارهء جمع و ترتيب قرآن در زمان پيغمبر (ص ) ياد مى كند, و با روش معمول فقهى و بررسى روائى , ادلهء مخالفان را مردود مى سازد.
وى مى نويسد: با مطالعهء احوال پيامبر اسلام (ص ) و ياران او به اين نتيجه مى رسيم كه قرآن در عصر آن حضرت جمع آورى و منظم گرديد. ضمن آنكه فقيه مذكور, روايات ومدارك مربوط به شروع جمع قرآن را در زمان خلفاء نقل مى كند, آنها را از جهات مختلف مورد خدشه قرارداده و با اسلوب ويژهء بررسى روايات , ضعف و نارسائى و مجعول بودن آنها را اثبات مى نمايد, و ياد آور مى شود كه جمع و ترتيب قرآن بوسيلهء خلفاء, مخالف همهء ادلهء احكام شرعى , اعم از كتاب و سنت و اجماع و عقل مى باشد.
وى سپس نكته اى را متذكر مى شود كه مورد تاءييد عده اى از محققان پيش نيز مى باشد او مى نويسد: اين مطلب درست است كه عثمان همزمان با خلافت خود به جمع و تاءليف قرآن اقدام نمود, ولى هدف او ساختن و پرداختن مصحف منظم و مرتب نبوده است (چون اين كار در زمان حيات پيغمبر (ص) صورت گرفت) بلكه هدف و منظور عثمان ازجمع آورى و تدوين قرآن , از ميان بردن قراآت مختلف و گوناگونى بود كه احياناً منجر به تحريف قرآن مى گرديد, عثمان دستور داد مصاحف دگرگون و پريشان موجود رابسوزانند تا مردم از مصحفى استفاده نمايند كه داراى قراآت واحد و يكنواختى باشد.(22).
اين نكته را نه تنها فقيه عاليقدر مذكور ياد آور شده است , بلكه ـ چنانكه اشاره شد ـ پيش از او نيز دانشمندانى ديگر آنرا متذكر گرديده اند:
حارث محاسبى مى گويد: مسئله اى كه كسب شهرت كرده است اقدام عثمان به جمع آورى و تنظيم قرآن مى باشد, ولى حقيقت , جز اين است (زيرا عثمان كار تازه اى را شروع نكرد) بلكه پس از تبادل راءى با مسلمين همزمان خود, و قرآن شناسان وقت , سعى نمود مردم را بر كيفيتى خاص در قرائت قرآن متحد سازد, چون اختلاف قراآت در زمان عثمان سخت رو به فزونى نهاد, و در نتيجه , بيم آن مى رفت كه نزاع و درگيريهاى ناخوش آيندى را به ارمغان آورد.
البته عثمان مردم را به قراءتى در قرآن متوجه و متحد ساخت كه داراى ارزش و اعتبار بوده و به تواتر از رسول خدا (ص ) نقل شده , و يا شواهد معتبرى آنرا تاءييد مى كرد. و مردم رااز قراآت گوناگون ـ كه احياناً براساس روايت نزول قرآن بر هفت حرف متكى بود ـ بر حذر داشت . زيرا اين قراآت متنوع , كه سخت آشفته و نابسامان گشته , و در ميان مردم , رايج شده بود ـ زمينهء اختلافات ديگرى گشت كه گاهى از رهگذر آن , مسلمين همديگر را تكفير مى كردند. و مالاً اين حالت باعث از هم گسيختگى وحدت و يكپارچگى آنهامى گرديد.
لذا عثمان خواست با پرداختن مصحفى كه مبتنى بر قراآت يك نواختى بوده است اينگونه آشفتگى ها و نابسامانيهاى موجود در قراآت قرآن را سامان بخشد. كار عثمان از اين نظر. عملى پسنديده و درخور تقدير و سپاس بوده , و از اين جهت نمى توان بر او خرده گرفت , انتقادى را كه در اين مورد, متوجهء عثمان ساختند اين بود كه وى دستور دادمصاحف و قرآنهاى موجود را بسوزانند كه البته گروهى از معاصران وى و همچنين عده اى از مسلمين ـ پس از وى نمى توانستند آنرا باديدهء قبول و رضا بنگرند.(23)
يكى از مفسران معاصر نيز همين توجيه را در مورد جمع آورى قرآن در زمان عثمان ذكر مى كند منتهى اين مفسر در مورد جمع و ترتيب قرآن به تحليل تاريخى مى پردازد. ومعتقد است كه اين كار در سه دوره صورت گرفت :
1-در عصر پيامبر اسلام (ص)
2- در زمان خلافت ابى بكر
3- در دورهء خلافت عثمان .
در دورهء اول , قرآن تواءم باشاءن نزول آيات , جمع آورى و تدوين شد.
در دورهء دوم يعنى در زمان خلافت ابى بكر و تشويق و تحريص عمر, يكى از كتاب وحى يعنى زيدبن ثابت بدستور ابى بكر به جمع و ترتيب قرآن اقدام نمود. منتهى در اين دوره ,شان نزول آيات را در نگارش قرآن , حذف كردند. ولى هنوز اختلافاتى ناستوده و بى بنياد در قراآت بچشم مى خورد.
در دورهء سوم يعنى زمان عثمان , قرآن , فراهم و مرتب شد كه اين اختلافات قراآت در آن ديده نمى شد.(24)
مطالب گذشته نمونه هائى است از ادلهء جمع و ترتيب قرآن در زمان پيغمبر (ص), ولى اين ادله با توجه به استدلال مخالفان جمع و ترتيب قرآن در زمان پيغمبر (ص). نتيجهء قاطع وصريحى را بدست مى دهد لذا مناسب مى بينم كه استدلال مخالفان جمع و ترتيب قرآن را در زمان پيغمبر اكرم (ص) ذكر كنيم
ادلهء مخالفان جمع و تدوين قرآن در زمان پيغمبر اكرم (ص)
با وجود ادله اى كه جمع و ترتيب قرآن را در زمان پيمبر اسلام (ص ) تاءييد مى نمايد. شواهد و مدارك ديرى . خلاف آنرا بيان مى كند.
از همان زيد بن ثابت ـ كه مى گفت : ما نزد رسول خدا (ص) بوديم و قرآن را روى نوشت افزار معمول يعنى <رقاع > جمع و تاليف مى نموديم ـ نقل شده است كه گفته بود: پيغمبر(ص) از دنيا رفت در حاليكه قرآن در مصحف واحدى جمع آورى نشده بود.
ظاهر اين دو روايت , متناقض و متعارض به نظر مى رسد. به نظر نگارنده دو راه براى سازش ميان او دو روايت وجود دارد يعنى مى توان به دو صورت آن دو را توجيه نمود:
نخست آنكه زيد بن ثابت و ديگران ـ طبق روايت اول ـ دست اندركار جمع و تاءليف قرآن در زمان رسول خدا (ص) شدند و شايد قبل از رحلت آن حضرت موفق به انجام آن نگشتند ; يعنى نتوانستند قرآن مرتب و منظم يا مدونى از نظر سوره ها فراهم آورند.
توجيه ديگر اين است كه منظور زيدبن ثابت از تاءليف قرآن , ترتيب آيات و سور آن بوده است كه برحسب دستور پيغمبر (ص) انجام مى شد; ولى نتوانستند مصحف واحدى راجمع آورى نمايند بلكه صرفاً پيامبر اسلام (ص) آنان را به نظم و ترتيب خاصى در مورد آيات و سور آگاه ساخت.
بهر صورت طبق روايت دوم , قرآن بصورت قرآن كامل و مجموعهء مدونى در نيامد. و نيز چنانكه مى دانيم اميرالموءمنين على (ع) پس از وفات رسول خدا (ص) اهتمام و فرصت خود را مصروف جمع و تدوين قرآن نمود. و اين قضيه كه فريقين متعرض آن شده اند دليل بارزى است بر اين مطلب كه قرآن در حيات رسول خدا (ص) در مصحف واحدى جمع آورى نشد. و مسلماً على (ع) دست بكارى زد كه در زمان خود پيغمبر (ص) بى سابقه بوده است . والا اقدام على (ع) در جمع آورى قرآن لزومى نداشت . و در حقيقت آن حضرت كار تازه اى را آغاز كرده بود كه خود را ملزم به آن مى ديد. و مى خواست با اين كار به سفارش و وصيت رسول خدا (ص) در مورد قرآن عمل نمايد. مگر آنكه كاراميرالموءمنين على (ع) را بصورت ديگرى توجيه نمائيم كه در اكثر روايات نيز منعكس است و آن اين است كه جمع و ترتيب قرآن بصورتى كه هم اكنون در دسترس ماهست درزمان رسول خدا (ص) نيز سابقه داشته است و كار تازهء اميرالموءمنين على (ع) در مورد جمع و ترتيب , اين بود كه آن حضرت قرآن را بر حسب تاريخ نزول آيات و سور آن مرتب ساخت .(25)
عده اى ديگر از محققان صريحاً اظهار كرده اند كه قرآن در زمان رسول خدا (ص) بصورت يك كتاب جمع آورى و مدون نگرديد.
خطابى در پاسخ به اين سوءال ـ كه چرا قرآن در زمان پيغمبر (ص) در مصحف و دفترى فراهم نيامد؟ مى گويد: چون رسول خدا (ص ) همواره در انتظار نزول وحى بسر مى برد(يعنى هيچگاه در زمان حيات رسول خدا (ص) مجال و فرصتى پيش نيامد كه وحى , منقطع گردد تا نويسندگان را به جمع و ترتيب قرآن در مصحف واحدى وادار سازد) و اين احتمال وجود داشت كه آياتى نازل شود تا آيات ديگر را نسخ كند و يا تلاوت آنها را منسوخ سازد. و با وجود چنين اوضاع و احوالى ـ كه وحى , استمرار داشت ـ چگونه ممكن بوددر زمان آن حضرت به جمع و ترتيب قرآن اقدام گردد. بديهى است كه اين كار پس از انقطاع وحى كه همزمان با پايان عمر آن حضرت بود ـ امكان داشت . لذا پس از رحلت رسول خدا (ص) هر يك از صحابه بنوبهء خود به اين كار اقدام نمدند. خطابى سپس مى گويد: تمام قرآن در زمان پيغمبر اكرم (ص) نگارش يافت لكن در يكجا جمع آورى نشد, وسوره هاى آن مرتب نگرديد.(26)
گفتار طبرى نيز در عدم جمع آورى و ترتيب قرآن در زمان پيغمبر (ص) صراحت دارد, چنانكه در ترجمهء تفسير او آمده است :
<و اين قرآن , جمله , متفرق بوده بدست خلق اندر: يك يك آيت , و يك يك سورت , كم يا بيش . و هيچكس را بيشتر از ابى بن كعب نبود, از بهر آنكه او پيوسته در صحبت وخدمت پيغامبر (ع) بودى . و هر گه وحى آمدى او بنوشتى , اگر بشب بودى و اگر بروز بود او بنوشتى , و ياران ديگر پيوسته با او نبودندى . چون پيغامبر (ص) از اين جهان بيرون شد بروزگار ابوبكر و عمر خلق , يك ديگر را كافر همى خواندند از بهر اين قرآن . و هر يك مر ديگر را همى گفتند كه اين بدست تو است نه قرآن است >
<پس چون عثمان بخليفتى نشست خواست كه اين قرآن را جمع كند تا اين اختلاف ازميان خلق برخيزد. پس مصحف ابى بن كعب را بياوردند. و هيچ مصحف نيافتند درست تر ازآن ... عثمان از آن , نسختى برداشت و منادى را بانگ كردن فرمود: كه هر كسى كه از قرآن چيزى داريد بياوريد, و همى آوردند, هر آنچه درست مى گشت عثمان از آن نسخت مى كرد>(27)
پيداست كه طبرى نيز جزماً اظهار عقيده كرده است كه تا زمان ابى بكر و عثمان , قرآن پراكنده بود و هنوز نظم و ترتيبى در آن بوجود نيامد تا به صورت مصحف واحدى درآيد.حتى در تاءييد اين مطلب يادآور مى شوند كه وقتى به زيد بن ثابت در زمان خلافت ابى بكر پيشنهاد شد كه قرآن را فراهم و مرتب سازد در آغاز امر از اين كار شانه خالى مى كرد وسخت بيمناك بود, و مى گفت : من به كارى كه در زمان پيغمبر (ص ) بى سابقه بوده است دست نميزنم و اين كار از جابجا كردن كوه ها در نظر من سنگين تر و طاقت فرساتر است .(28)
محدث نورى از كسانى است كه جمع و ترتيب قرآن را بصورتى كه هم اكنون مى بينيم , نمى پذيرد, اگر چه جمع و ترتيب آن ـ بگونه اى متفاوت از ترتيب قرآن موجود ـ مورد قبول اين دانشمند عاليمقام در حديث است .
ولى مى نويسد: از مجموع اخبار و احاديث مربوط به جمع قرآن , چنين بر مى آيد كه قرآن كريم با ترتيب موجود آن , در زمان پيغمبر (ص) بى سابقه بوده است . و حتى كسى آنرا باچنين ترتيبى حفظ و از بر نكرده بود. بلكه قرآن ـ كه بتدريج نازل مى گرديد و نگارش مى يافت ـ در دو جا نگاهدارى مى شد.
يكى نزد رسول خدا (ص) كه پراكنده و نامنظم بود و نويسندگان وحى ـ كه از ميان آنها سه نفر گزين شدند و على (ع) در راءس آنها قرار داشت ـ وحى را روى حرير, و كاغذ, واستخوان شانهء شتر و گوسفند, و شاخه هاى خرما, و سنگهاى ظريف و نازك , و چوبهائى كه بر اشتران مى نهادند, تحرير مى كردند. و
بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) اين نوشته هادر اختيار اميرالموءمنين على (ع) قرار گرفت.
جاى ديگر كه قرآن در آن محافظت مى شد, خزينهء ذهن و حافظهء مردم و نوشته هاى ديگر صحابه و ياران آن حضرت بود, كه هر كس درخور نياز و استعداد و توفيق خويش به هنگام نزول آيات در سفر و حضر, آيات و يا سوره هايى از قرآن را حفظ نموده و يا آنرا مى نوشتند.
از اين اخبار نمى توان نتيجه گرفت كه تمام قرآن بصورت نبشته اى نزد كسى موجود بوده تا چه رسد به آنكه قائل شويم كه قرآن با ترتيب موجود, در زمان پيامبر اسلام (ص)مرتب و مدون گرديد.(29)
از مجموع مطالعاتى كه دربارهء تاريخ قرآن دارم معتقدم كه قرآن در زمان رسول خدا (ص ) بطور كامل نگارش يافت , منتهى بر روى نوشت افزارهائى كه نمى توانست بصورت مصحف و دفترى جمع آورى شود. و رسول خدا (ص) بطور قطع به ترتيب آيات قرآنى مردم را واقف ساخت . و اجمالاً دربارهء ترتيب سوره ها نيز اشارات و ارشاداتى داشت , و ماضمن بحث از توقيفى يا اجتهادى بودن ترتيب سور قرآن , آراء و نظريات محققان علوم قرآنى را بازگو نموديم و در طى بيان راءى سوم به اين نتيجه رسيديم كه ترتيب سور در قرآن موجود اجمالاً همان ترتيبى است كه در زمان رسول خدا (ص) وجود داشته است . و چون اين ترتيب , توقيفى نبوده است ـ يعنى رعايت آنها لزومى نداشت ـ لذا در مصاحف مختلف , دگرگوني هائى در ترتيب سوره هاى قرآن بچشم مى خورد. بنابراين مى توان گفت كه قرآن با ترتيب موجود و يا هر ترتيب ديگرى ـ كه كتاب قرآن در نگارش آن از اين جهت آزاد بوده اند ـ در زمان رسول خدا (ص) وجود داشته يعنى قرآن بهر ترتيبى كه منظور نظر باشد در زمان پيغمبر اكرم (ص) جمع آورى و مرتب گشت .(30)
اما نوشت افزارها به كيفيتى بوده است كه حفظ اين ترتيب در مورد آنها بسيار دشوار بوده است . به همين جهت نخست , اميرالموءمنين على (ع) پس از رحلت پيغمبر اكرم (ص) باترتيب خاصى كه مبتنى بر ترتيب تاريخ نزول قرآن بوده است به جمع و تاءليف قرآن اقدام كرد, و سپس ابى بكر دستور داد قرآن را بر روى نوشت افزارى مانند پوست بنويسند تاقرآن در يك مجموعهء منضبط و صحيفه هائى قابل دوختن , فراهم شود. در زمان عثمان بعلت اختلاف مصاحف در قراآت , اقدام مجددى صورت گرفت لذا دستور داد براى ازميان بردن اين قراآت پريشان و نابسامانى كه در قرآن راه يافته , بگونه اى قرآن را جمع آورى كنند كه حاوى قراآت يكنواخت و معتبرى باشد تا بتواند مصحف الهى بصورت امام وسرمشقى براى همهء مصاحف مسلمين قرار گيرد.
عثمان با كار خود همهء موانعى را كه موجب اختلاف در مصاحف و قراآت مى شد بر طرف ساخت , بصورتى كه هم اكنون مى بينيم مساعى عثمان كه با نظارت اميرالموءمنين على (ع) پيش مى رفت , قرآنى را در اختيار مسلمين قرار داده كه متفقاً مورد تاءييد همهء فرق اسلامى مى باشد. و عليرغم اختلافاتى كه در مورد كتب آسمانى ملل ديگر ديده مى شود,كمترين اختلافى در كتاب آسمانى مسلمين وجود ندارد. و وعدهء الهى بر ضمانت قرآن و مصونيت آن از هرگونه تحريفى كه آنرا ضمن آيه ء: <انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون >بمسلمين گوشزد فرمود ـ در ظل مساعى مسلمين صدر اسلام , تحقق يافته و پيوستهء و تا ابد اين مصونيت بر قرار بوده و قرآن عظيم , ضامن يكپارچگى تمام مسلمين خواهد بود.آمين.
________________________________________
1- در اين بارهء با بسط بيشترى تحت عنوان <قراآت > گفتگو خواهيم كرد
2- وى بسال 15ه ق , در جنگ قادسيه از دنيا رفت , و از انصار بوده است
3- ابوالدرداء به لقب <حكيم هذه الامْ> شهرت يافته , و از كسانى است كه قرآن را مستقيماً از رسول خدا (ص ) فرا گرفته و آنرا حفظ كرد
4- رسول خدا (ص ) دربارهء معاذ فرمود: ياتى معاذ امام العلماء بربوْ اذا حضر و اربهم : جماعتى از مردم بهنگام حضور نزد پروردگار, معاذ را پيشاپيش علماء مى آورند .وى بسال 18 ق در حاليكه بيش از سى و پنج سال نداشت از دنيا رفت
5- برخى مى گويند اين ابوزيد جز ابوزيد ثابت بن زيد مذكور در <الفهرست > مى باشد. بلكه ابوزيد حافظ قرآن , عبارت از ابوزيد سعيد يا سعدبن عبيدبن نعمان است كه قبلاً از اوياد كرديم
6- ابى بن كعب قيس , ابوالمنذر انصارى خزرجى (م 20ه ق ) را برخى از محققان شيعى مى دانند, و گويند: او پس از على بن ابيطالب (ع ) صحابه را اقراء مى كرد يعنى استادقرائت آنها بود. و نيز وى را از جملهء دوازده نفر كسانى از صحابه مى دانند كه با خلافت اولى به مخالفت برخاست (رك : مقالهء نگارنده <سيرى در تفسير قرآن > مقالات و بررسيها,شش 22ـ 21ص 75 علت اينكه ابى پس از على (ع ) سمت مقرى را احراز كرد اين بود كه وى بمنظور فرا گرفتن قرائت صحيح قرآن , همهء آنرا نزد پيغمبر (ص ) خواند و قرآن را<عرضا> بر او قرائت نمود. ابى بن كعب از شخصيتهاى كهن اسلامى است كه جامع علم و عمل بوده , و اين نكته در حالات زندگانى او چشمگير است < 7- دربارهء نام پدر او و همچنين نام خود او تعبيرهاى مختلفى ديده مى شود, بعضى عبيد بن معاذ و برخى عتيك بن معاذ نوشته اند
8- ما از اين شخص كه در كتابت وحى و جمع و تدوين قرآن در زمان ابى بكر و عثمان مى كوشيد كراراً ياد كرديم . وى به خط و زبان سريانى آگاهى داشت و بسال 45هجرى ازدنيا رفت (براى اطلاع بيشتر از احوال او بنگريد به مقالهء نگارنده <سيرى در تفسير قرآن > مقالات و بررسيها, ش 22ـ 21ـ ص 72ـ 75
9- الفهرست (ف ) ص 47 و ط مصر ص 41
10- تاريخ القرآن زنجانى (ب ) ص 47
11- عبادْ بن صامت بن قيس ... انصارى خزرجى , كسى است كه در جنگ بدر و خندق و غزوات ديگر همراه رسول خدا (ص ) شركت نمود. عمر در زمان خلافت خود, او وابوالدرداء و معاذبن جبل را براى تعليم قرآن بسوى شام گسيل نمود. دربارهء تاريخ وفات او اختلاف وجود دارد و از 34تا 45ه. ق نوشته اند و نيز دربارهء محل وفات او, رمله وبيت المقدس را مورخين ذكر كرده اند (ر ك : اسد الغابْ ج 3ص 106 107
12- ابو ايوب خالدبن زيدبن كليب بن ثعلبهء انصارى (م 52ه. ق ) از <بنى النجار> بوده و در بسيارى از غزوات پيغمبر اكرم (ص ) شركت نمود. وى را در پى ديوار قسطنطينه دفن نمودند و بخارى و مسلم 115حديث از وى روايت كرده اند (رك : الاعلام ج 2ص 336
13- مجمع بن جاريْ بن عامربن مجمع ... بن مالك بن اوس انصارى اوسى , كه قرآن را در زمان رسول خدا ( جمع و حفظ كرده و جزيك يا دو سوره بقيهء قرآن را حافظ بوده است ولى پدرش از منافقين و از اصحاب مسجد ضرار بوده است (رك : اسدالغابْ ج 4ص 303 304
14- تاريخ القرآن زنجانى (ب ) ص 47
15- الاتقان ج 1ص 99 البرهان ص 327 مقدمتان ص 49
16- مقدمتان ص 48 49
17- مقدمتان ص 26 27
18- سفينْ البحار ج 1ص 526 527
19- حشويه , كسانى هستند كه به متن حديث گرايش شديدى دارند و در صدد نقد حديث از لحاظ سند نمى باشند. و اين اسم بعنوان تحقير بر چنين محدثان اطلاق مى شود
20- مقدمهء مجمع البيان ج 1ص 15 ط صيدا
21- حضرت آيْ الله العظمى سيد ابوالقاسم خوئى از مراجع بزرگ حوزهء علميهء نجف (رك : البيان ص 376 377
22- ما دربارهء اين موضوع تحت عنوان <جمع و تدوين قرآن در زمان عثمان > بررسيهاى مفصل ترى را بازگو خواهيم كرد
23- البيان ص 377
24- تفسير جامع , ج 1 ص 21
25- در اين باره تحت عنوان <نخستين جامع و مدون قرآن پس از رحلت پيامبر اكرم (ص )> بحث گسترده اى خواهيم داشت
26- رك : الاتقان ج 1 ص 98 99
27- ترجمهء تفسير طبرى , ج 1ص 7
28- الفهرست (ترجمهء فارسى ) ص 42
29- فصل الخطاب , ص 14 15
30- رجوع كنيد به مبحث مربوط به <توقيفى يا اجتهادى بودن ترتيب سور قرآن > در هيمن كتاب , ص 85ـ 92

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page