در اثر همان سلامت طبع،پاكى نفس، نيك نهادى و محاسن اخلاقش،و بخاطر اينكه از مكر، فريب، بد زبانى و شرارت بر كنار بوده، خود را به مشاغل حكومتى و قبول پست هاى دولتى، در بارگاه سلاطين و امرا آلوده نساخت، و نه در آرزوى آن بود كه در شون وزارت و استاندارى و يا دبيرى و كارگزارى دربار خلفا نصيبى داشته باشد.
لذا فضائل نفسانى و عقل و درايت خود را كه سرمايه اينگونه مشاغل است، وسيله نيل بان قرار نداد،بلكه پوشيدن لباس رياست را، هلاك روح و جان مى دانست، مى گفت:
- اشغال پست رياست با سرگرانى و نخوت همراه است.
- هر گاه كسى جامه رياست بپوشد، در خلوت و جلوت، پيدا و نهان، دچار سر بزرگى و تكبر خواهد شد.
- در نتيجه از اداى حقوق برادران كوتاهى مى كند و طمع مى بندد كه براى خوشايند او، بدر خانه اش چون سيل بشتابند.
- حتى از دعاى نيك هم درباره دوستان مضايقه دارد، و با اين همه انتظار دارد محبوب همگان باشد.
- بخاطر اين است كه ميگويم: اگر من بدو نامه بنگارم، خداوند دعاى مرا مستجاب نفرمايد.
- حتى من به خانه او پا نخواهم گذاشت، گر چه در خانه خدا مسكن گزيند.
در اين صورت طبيعى است كه ببينيم، دوستان خود را از قبول پستهاى دولتى باز داشته، از تصدى مناصب و مشاغل ديوانى بر حذر مى دارد، مبادا گرفتار عار و ننگ نوكرى ارباب دولت شوند:
به رفيقان خود هشدار مى دهد كه، رياست مدارى، با سيه كارى و تيره روزى و دست درازى بجان و مال ديگران همراه است، و علاوه بر اينكه، وسيله دشمن تراشى است، باعث مى شود كه حق را زير پا بگذارند و حقوق مردم را ضايع كنند و مكارم اخلاق را بچيزى نخرند.
در اين زمينه كافى است توجه بفرمائيد كه به يكى از دوستانش كه كارگزارى اداره پيك را پذيرفته چه مى نگارد:
- اى كارگزار پست، از چشم من افتادى و منفور شدى، در حالى كه قبلا ترا دوست مى داشتم.
- تو همان بودى كه وجود نگهبان را بر خود گران ميشمردى و امروز با تصدى اين پست، نگهبان ما گشته اى.
- جانها از تو نفرت كرد، و دلها رميد، با اينكه تو خود صيد كننده دلها بودى.
- آيا مردم از او شگفت نمياورند كه تا ديروز آهوى اهلى بود و امروز گرگ آدمخوار شده؟
كشاجم و رياست مدارى
- بازدید: 964