القاب- مناصب

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

بها الدوله در سال 388 سرورمان، سيد رضى را با لقب " شريف اجل " تشريف داد، و درسال 392با لقب " ذو المنقبتين " و در سال 398 با لقب " رضى ذو الحسبين " و در سال 401 دستور داد كه در حضورش او رابا عنوان " شريف اجل " خطاب كنند و نامه هاى رسمى را با همين عنوان مزين سازند.
البته، مناصب و كارگزاريها، در دوران سرورمان شريف رضى، فراوان ومتعدد بوده است: از جمله: وزارت، شامل: وزير رسمى، وزير مختار.استاندارى: عام و خاص، استاندارى عام هم يا با دستور و انتخاب از مركز خلافت، يا در اثر غلبه و استيلاء و رسميت يافتن اضطرارى از جانب مركز.فرماندگى لشكر، آنهم با دو صورت: تنها اداره امور لشكر و فرمان جنگ و عقب نشينى، يا به اضافه تقسيم غنائم وپيمان صلح.فرمان سركوبى مرتدين، سركوبى ياغيان، فرمان قضاوت و داورى،سرپرستى مظالم "دادستانى" سرپرستى قبائل اشراف: بصورت عمومى و خصوصى، فرمان برگزارى نماز جماعت، فرمان رهبرى حجاج، سرپرستى دفاتر مالى و حقوقى، سرپرستى امور حسبيه و حفظ ناموس اجتماع، و غير آن از سرپرستيهاو كارگزاريها.
از جمله دفتر مخصوص دبيران و منشيان، دفتر مردان موثق و عدول و اهل انصاف "شهود"، دفتر بزرگان و اشراف و اعيان دفتر گردن فرازان و شيرمردان و تك سواران،دفتر صاحب نظران و هوشمندان و تيزبينان، دفتر سادات علوى و اشراف خاندان نبوى، دفتر فقها و پيشوايان دانش و دين.
در اين ميان منصبى است ويژه آن كس كه تمام اين فضائل و كمالات را زير پى دارد، مانند سرورمان شريف رضى، نمونه والاى فضل و كمال، از اين رو كسى كه درصدد بحث و كنكاش از مقام و منزلت اوست و مى خواهد روحيات و معنويات او را برآورد كند، ناچار است كه تمامى آن مناصبى را كه شريف رضى عهده دار گشته، گر چه بصورت فهرست و اختصار باشد، مورد مطالعه و تدقيق قرار دهد.
اينجاست كه شخصيت و عظمتى مافوق تصور، در برابر ديدگانش مجسم مى شود شخصيتى آكنده از علم، فقه، كمت، اعتماد، رشد، مناعت، جوانمردى، هيبت،عظمت، جلال، جمال، وفاء، عزت نفس، بينش، احتياط، تصميم، شهامت، عفت، بزرگ منشى، كرم، گردن فرازى و بى نيازى، كه هر يك كم و بيش در وجود شاعران و اديبان ديگر وجود داشته، و مجتمعا و تماما در وجود شريف رضى.
شريف رضى، به سال 380 در سن 21سالگى دوره طائع لله، عهده دار نقابت و سرپرستى خاندان ابى طالب گشت و هم رهبرى حاجيان و نظارت در مظالم اجتماعى "دادستانى" باو سپرده شد، فرمان اين مناصب و مقامات از جانب بهاء الدوله در سال 397 در بصره بنام او صادر، و در محرم سال 403 سرپرستى امور اين خاندان را به طور كلى باو محول نمود، و با عنوان " نقيب النقباء" مخاطب گشت، گويند: سرپرستى كل مقام و رتبه است كه به عهده كسى محول نشده،جز پيشواى هشتمين على بن موسى الرضا سلام الله عليه، كه ولى عهد مامون بود، و حتى بنا به نوشته ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ج 1، شريف رضى از جانب القادر خليفه عباسى، بر حرم مدينه و مكه، بخلافت منصوب گشته است.
با اين همه، شخصيت شريف رضى، والاتر از آن است كه با منصب و مقام شناخته و يا سنجيده شود و چنانكه شاعر گويد:
    لم تشيد له الولايات مجدا بل كساهاو قد تخرمها الدهر جلالا و بهجه و نضاره
    لا، و لا قيل رفعت مقداره جلالا و بهجه و نضاره جلالا و بهجه و نضاره
- مقام و منصب، اركان عظمتش استوار نكرد، نه.و نه بر قدر و منزلتش فزود.
- فرمانروائى، در چشم روزگار خوار و زبون گشته بود، او جامه عزت و جلالش بر تن استوار فرمود.
بارى آن مناصب و مقاماتى كه سرورمان شريف رضى عهده دار بوده در كتب دانشمندان سلف، با تمام شرائط و آداب تجزيه و تحليل شده و در اين زمينه كتابهاى ويژه تاليف يافته است، ما دراينجا به مختصرى از آنچه در كتاب " احكام سلطانيه " نوشته " ماوردى " درگذشته سال 450 آمده است اكتفا مى نمائيم: