برخى انتظارات امام حسن عسكرى (علیه السلام) از شيعيان

(زمان خواندن: 10 - 20 دقیقه)

امام حسن عسكرى(علیه السلام) یازدهمین امام شیعیان، در روز جمعه هشتم ربیع الثانى، سال 232 ه.ق (1) در مدینه منوره دیده به جهان گشود،(2) و عالم را با نور جمال خویش روشن نمود. پدر بزرگوار آن حضرت،امام هادى (علیه السلام) و مادرش بانویى پارسا و شایسته است كه از او به نام هاى «حُدیثه»، «سلیل» و «سوسن» یاد شده است. این بانوى گرامى از زنان نیكوكار و داراى بینش اسلامى بوده در فضیلت او همین بس است كه پس از شهادت امام حسن عسكرى(علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتكاى شیعیان در آن دوره بحرانى و پر اضطراب به شمار مى ‏رفت.(3)
مدت امامت امام حسن عسكرى(علیه السلام) شش سال، و با سه نفر از خلفاى عباسى كه هر یك از دیگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود:
المعتز باللّه - المهتدى باللّه - و المعتمد باللّه
امامت حضرت از سال 254 شروع شد و در 260 ه.ق با شهادت آن حضرت پایان یافت. به مناسبت سالروز ولادت آن امام همام، در این مجال نگاهى داریم به برخى «انتظارات حضرت» از شیعیان خویش، امید كه ره توشته ‏اى باشد براى همه آنهایى كه بر خط امامت و ولایت سیر مى‏ كنند.

شیعه از دیدگاه امام حسن عسكرى (علیه السلام)
از دیدگاه امام یازدهم هر كس كه بنام شیعه خوانده شود ولى اوصاف و ویژگیهاى یك شیعه حقیقى و واقعى را دارا نباشد، شیعه شمرده نمى ‏شود. شیعه واقعى كسانى هستند كه همچون رهبران دینى خویش در نهضت خدمت رسانى به مردم و برادران دینى خویش فعّال و كوشا باشند و به دستورات و نواهى الهى پاى بند باشند چنان كه حضرت عسكرى علیه السلام در كلام زیبا و دلنشین خود درباره تعریف شیعه مى‏ فرماید:
«شیعة عَلِّىٍ هُمُ الّذین یؤثِرُونَ اِخوانَهم عَلى اَنفُسِهِم وَ لَو كانَ بِهِم خصاصَةٌ وَ هُمُ الَّذینَ لايَراهُمُ اللّه حَیثُ نَهاهُم وَ لا يَفقَدُهُم حَیثُ اَمرَهُم، وَ شیعَةُ عَلِىٍّ هم الَّذینَ يَقتَدُون بِعَلىٍ فى اكرامِ اِخوانِهُم المُؤمِنین(4)؛
یعنی پیروان و شیعیان على (علیه السلام) كسانى هستند كه برادران (دینى) خود را بر خویش مقدم مى ‏دارند گرچه خودشان نیازمند باشند و شیعیان على (علیه السلام) كسانى هستند كه از آن‏چه خداوند نهى كرده دورى مى‏ كنند و به آنچه امر نموده عمل مى‏ كنند و آنان در تكریم و احترام برادران مؤمن خود به على(علیه السلام) اقتدا مى ‏نمایند.
و در جاى دیگر درباره نشانه‏ هاى شیعیان فرمود:
«علامات المؤمنین خمسٌ صلاة الاحدى و الخمسین و زیارة الاربعین و التختم فى الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحیم(5)،
نشانه‏هاى مؤمنان (شیعیان) پنچ چیز است: خواندن پنجاه و یك ركعت نماز در هر روز (17 ركعت واجب و 34 ركعت نافله) زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام) داشتن انگشتر در دست راست، و ساییدن پیشانى به خاك و بلند خواندن بسم اللّه الرحمن الرحیم (در نمازها).

انتظارات امام عسكرى (علیه السلام) از شیعیان‏
انتظارات و توقّعات امام حسن عسكرى(علیه السلام) به عنوان آخرین امامى كه در جامعه حضور عینى داشته، و بعد از او غیبت صغرى و كبرا فرزندش مهدى موعود (علیه السلام) آغاز مى‏ گردد و براى مدّت مدیدى مردم و جامعه از درك حضور او محروم خواهند بود قابل اهمّیت و دقّت است، و مى‏ تواند رهنمودهاى گرانبها و ارزشمندى باشد براى دوران غربت تشيّع و دورانى كه غبار غم هجرت مولا و محبوبشان بر دلها و پیشانى آنها سایه افكنده است، اینك به گوشه‏ هایى از انتظارات حضرتش مى‏ پردازیم.
1- اندیشه و تفكر
اساس تمام پیشرفتهاى مادّى و معنوى بشر در طول تاریخ، اندیشه و تفكر از یك طرف، و سعى و تلاش و عمل از طرف دیگر بوده است. اگر بشر قرن بیستم و بیست و یكم از نظر صنعتى و تكنولوژى به موفقیت هاى چشمگیرى دست یافته، بر اثر اندیشه و تلاش بوده است؛ چنان كه پیشرفت هاى معنوى جوامع و افراد نیز بر اثر بهره ‏ورى از توان عقل و تفكر و قدرت عمل و تلاش بوده است. پیامبران، امامان و بندگان صالح الهى همگى اهل فكر و تعقل بوده‏ اند، در منزلت ابوذر امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«بیش‏ترین عبادت اباذر كه رحمت خدا بر او باد، اندیشه و عبرت اندوزى بود(6)»
قرآن این كتاب الهى و آسمانى براى اندیشه و تفكر، ارزش والا و حیاتى قائل است و زیباترین و رساترین سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل، و دقّت و تفقه بیان نموده است در قرآن بیش از هزار بار كلمه «علم» و مشتقات آن كه نشانه بارورى اندیشه است تكرار شده و افزون بر 17 آیه به طور صریح انسان را دعوت به تفكر نموده، بیش از 10 آیه با كلمه «اُنظُرُوا؛ دقت كنید» شروع شده است. بیش از پنجاه مورد كلمه عقل و مشتقات آن به كار رفته است و در چهار آیه نیز قاطعانه به تدبّر در قرآن امر شده است.(7)
و همچنین از كلمه فقه و تفقه و امثال آن بهره جسته است.(8)
با توجه به این اهمّیت اندیشه و تفكّر است كه امام حسن عسكرى (علیه السلام) از شیعیان خویش انتظار دارد، كه اهل اندیشه و تفكر باشند. لذا فرمود:
«عَلیكُم بِالفِكرِ فَاِنَّهُ حَیاة قَلب البَصیر وَ مَفاتیحُ اَبوابِ الحِكمَةِ ؛ بر شما باد به اندیشیدن! پس به حقیقت، تفكر موجب حیات و زندگى دل آگاه و كلیدهاى درب هاى حكمت است.(9)
انسانهایى كه با عقل اندیشه نكنند و با چشم جانشان در دیدن حقایق دقّت بخرج ندهند در روز قیامت نابینا محشور مى‏ شوند.
امام حسن عسكرى(علیه السلام) این حقیقت را با گوشزد كردن آیه ‏اى از قرآن براى اسحاق بن اسماعیل نیشابورى در طىّ نامه‏ اى چنین بیان مى‏ كند:
«اى اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آن‏هایى كه مورد رحمت الهى قرار گرفته و همچون تو داراى بصیرت خدا دادى مى‏باشند، نعمت خویش را تمام كرده است... پس به یقین بدان اى اسحاق كه هركس از دنیا نابینا بیرون رود، در آخرت هم نابینا و گمراه خواهد بود. اى اسحاق! چشمها نابینا نمى‏ شوند، بلكه دلهایى كه در سینه ‏ها هستند نابینا مى‏ شوند. (بر اثر اندیشه نكردن) و این سخن خداوند در كتاب متقن خویش است آنجا كه از زبان انسان ستم پیشه بیان مى‏ كند(10):
«پروردگارا چرا مرا نابینا محشور نمودى با این كه داراى چشم بودیم؟ (خداوند در جواب) مى ‏فرماید: همان گونه كه آیات ما براى تو آمد و تو آنها را فراموش كردى، امروز نیز تو فراموش خواهى شد.(11)»
گاه امام حسن عسكرى علیه السلام با گوشزد این خطر كه عده‏ اى در جامعه عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهاى مستحبى و گرفتن روزه ‏هاى واجب و مستحب مى‏ دانند، بدون آنكه در رمز و راز آن اندیشه كنند و یا در زمان و اوضاع آن تعقل نمایند، جایگاه ویژه اندیشه و تفكر را این‏گونه بیان مى‏ فرماید:
«لَیست العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنّما العِبادَةُ كَثرَةُ التفكُّرِ فى اَمرِ اللّه(12)؛ عبادت به بسیارى نماز و روزه نیست، همانا عبادت تفكر بسیار در امر خداوند است».

2- ایمان گرائى و سود رسانى:
فكر و اندیشه، و یا تأمّل و تدبّر آن‏گاه ارزش حقیقى و عینى خویش را نشان مى‏ دهد كه منجر به ایمان و عمل و تلاش شود وگرنه تفكرى كه بدنبالش ایمان و عمل نباشد مطلوب و كارساز نیست. به همین جهت آن حضرت تأكید فرمود كه شیعیان به دو خصلت توجّه داشته باشند «خِصلَتانِ لَیس فَوقَهُما شَى‏ءٌ الایمانُ بِاللّه، وَ نَفعُ الاِخوان(13)؛ دو خصلت است كه برتر از آن چیزى نیست، ایمان به خداوند و فایده رساندن به برادران (دینى)».

3- به یاد خدا و قیامت بودن‏
ایمان برگرفته از اندیشه بدنبال خود عمل و یاد خدا و همچنین انجام عبادت را در پى دارد، به همین جهت یكى دیگر از انتظارات حضرت عسكرى (علیه السلام) از شیعیان این است كه خداوند و قیامت و رسول را فراموش نكنند. چنان كه فرمود: «اَكثرُوا ذِكرُ اللّه و ذِكرَ المَوتِ وَ تِلاوَةَ القُرآن و الصَّلاةَ عَلى النَّبى؛ زیاد به یاد خداو مرگ باشید و همواره قرآن بخوانید و بر پیامبر(صلى اللّه علیه و آله و سلّم) (و آل او) درود بفرستید.(14)
و هوشمندترین و زیركترین افراد كسى است كه به یاد بعد از مرگ باشد و وجدان خویش را براى رسیدگى به اعمال قاضى قرار دهد.(15)

4- حسابرسى اعمال و پاسخگویى وجدان‏
انتظار دیگرى كه امام حسن(علیه السلام) از شیعیان دارد، رسیدگى به اعمال و داشتن محاسبه در هر شبانه روز، و پاسخگویى وجدان اخلاقى است.
لازم است انسان در ابتداى هر روز نسبت به اعمال نیك و دورى از گناه با خود «مشارطه» و قرار دادى داشته باشد، و در طول روز مواظبت و «مراقبه» داشته باشد. و در پایان روز «محاسبه» و حسابرسى، و پاسخگویى به وجدان درونى خویش.
آنهایى هم كه مسئولیت‏ هاى اجتماعى دارند، در مقابل مردم و جامعه مسئولند كه باید پاسخگو باشند، علاوه بر این در مقابل خداوند متعال، پیامبر اكرم(صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و وجدان خویش نیز باید پاسخگو باشند.
ممكن است عده ‏اى زرنگى را در آن بدانند كه از حسابرسى، و پاسخگویى فرار كنند و به نوعى طفره روند، ولى باید بدانند كه هرگز چنین رفتارى هوشمندى و زرنگى بحساب نمى‏ آید، در همین زمینه است كه حضرت عسكرى (علیه السلام) خردمندانه مى ‏فرماید:
«اَكيَسُ الكيِسین مَن حاسب نَفسَه وَ عَمِلَ لما بَعدِ المَوت(16)؛ زیركترین زیركان (و هوشمندترین افراد) كسى است كه به حساب نفس خویش پردازد (و پاسخگوى خدا و وجدان خویش باشد) و براى پس از مرگ خویش تلاش نماید».

5 - تقوا و پاكى راستى و امانتدارى‏
از مهم‏ترین و بارزترین ویژگى‏ هاى مورد انتظار براى شیعیان و مؤمنان دو صفت نفسانى تقوا و ورع است كه انسان را در مقابل انجام گناه و دورى از محرّمات حفظ و تقویت مى‏ كند، و در كنار آن دو، دو صفت والاى امانتدارى و راستگویى است كه آنچنان اهمّیت دارد كه اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعه ‏اى را مى ‏توان با تقویت و ترویج این اوصاف در میان افراد جامعه پى‏ ریزى نمود و مشكلات را حل و سعادت جوامع را تضمین نمود. امام حسن عسكرى(علیه السلام) با تأكید بر اوصاف فوق و برخى اوصاف دیگر خطاب به شیعیان خود مى‏ فرماید:
«اُوصیكُم بِتَقوىَ اللّهِ وَ الوَرَعِ فى دِینِكم والاِجتهاد لِلّه و صِدقِ الحَدیثِ وَ اَداءِ الاَمانَةِ اِلى مَن اِئتَمَنَكُم مِن بِرِّ اَوفاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسنِ الجَوار فَبِهذا جاءَ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) صَلّوا فى عَشايِرِهِم وَ اَشهِدُوا جَنائِزَهُم وعُودُوا مرضاهُم، وَ اَدّوا حُقُوقَهُم، فَاِنَّ الرَّجُل مِنكم اِذا وَرِعَ فى دِینِهِ وَ صَدَقَ فى حَدیثِهِ وَ اَدّى الاَمانَةَ و حَسُنَ خُلقُه مَعَ النّاس قیلَ هذا شیعى فَیسرّنى ذلك؛(17)
شما را سفارش مى‏كنم به تقواى الهى و ورع در دین خود و كوشش در راه خدا، راستگویى و ردّ امانت به هركه به شما امانت سپرد (خوب یا بد) و طولانى بودن سجده و خوب همسایه دارى؛ چرا كه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) براى این‏ها آمده است. در گروه هاى آنها (مخالفان) نماز بخوانید (یعنى در نماز جماعت شركت كنید) و در تشییع جنازه آنها حضور داشته باشید و بیمارانشان را عیادت، و حقوق آنان را ادا نمایید، زیرا اگر مردى (و فردى) از شما در دین خود ورع داشت و در سخنش راست گفت و امانت را رد كرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته مى‏شود این شیعه است. پس من از این (گفته) شادمان مى ‏شوم.»
و در جاى دیگر فرمود:
«المُؤمِنُ بَرَكَةٌ عَلى المُؤمِنِ و حُجّةٌ عَلى الكافِر(18)؛ مؤمن (و شیعه) بركتى براى مؤمن و (اتمام) حجّتى براى كافر است.

6- جزء بهترین ‏ها باشید نه بدترین ‏ها
آن امام همام گاه به بیان افراد نمونه و برتر و همین طور افراد بدتر غیر مستقیم انتظار خویش را از شیعیان ابراز مى ‏دارد كه جزء بهترین‏ ها باشید، و آنان را این‏گونه معرّفى مى ‏نماید:
«اورع النّاس من وقف عند الشّبهة، اعبد النّاس من اقام على الفرائض، ازهد النّاس من ترك الحرام، اشدّ النّاس اجتهاداً من ترك الذّنوب(19)؛
پارساترین مردم كسى است كه در شبهات توقف كند، عابدترین مردم كسى است كه واجبات را به‏ جا آورد، زاهدترین مردم كسى است كه از حرام دورى كند و كوشاترین مردم كسى است كه گناهان را ترك كند.»
در مقابل بدترین‏ ها را نیز معرّفى مى‏ كند تاشیعیان آگاهانه یا نا آگاهانه جزء آن افراد قرار نگیرند، در حدیثى آن حضرت فرمود:
«بِئسَ العَبدُ، عَبدٌ يَكون ذا وجهین وذالِسانین يَطرى اَخاهُ شاهِداً وَ یأكُلُهُ غائِباً، اِن اُعطِىَ حَسَدَهُ وَ اِن ابتَلى خانَهُ(20)؛
بدترین بندگان بنده ‏اى است كه داراى دو چهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را مى‏ ستاید و پشت سر، او را مى‏ خورد(و غیبتش را گوید). اگر به او چیزى عطا شود، حسد مى ‏ورزد و اگر گرفتار گردد، به او خیانت مى‏ كند.»

7- عزّت نفس و دورى از ذلّت‏
انسان به عزّت نفس و تكریم شخصیت بیش از همه چیز نیازمند است انسان مى ‏تواند رنج گرسنگى و تشنگى را تحمّل كند و با فقر و ندارى بسازد امّا تحقیر شخصیت و آزردگى روح و روان و پایمال شدن عزّت انسان بسادگى قابل رفع و جبران نیست، ممكن است تا پایان عمر انسان را آزار دهد، خداوند عزیز انسان را عزیز آفریده و هرگز به او اجازه تحقیر دیگران و یا شخصیت خودش را نداده.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«خداوند تمام امور مؤمن را به خود او واگذار نموده، ولى به او واگذار نكرده است (و اجازه نداده) كه ذلیل باشد آیا سخن خدا را نشنیده ‏اى كه مى ‏فرماید:
«عزّت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمى‏ دانند، پس مؤمن همیشه عزیز است و ذلیل نمى ‏باشد»(21)
به همین جهت یكى از انتظارات مهم حضرت عسكرى (علیه السلام) در دوران غیبت امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف) این است كه شیعیان عزیز و با عزّت باشند و هرگز خود را ذلیل نكنند، در یكجا فرمود:
«ما اَقبَحُ بِالمُؤمِنِ اَن تكُونَ لَهُ رَغبَة تُذِلُّه؛(22)
چه زشت است براى مؤمن (و شیعه) دل بستن به چیزى كه وى را خوار مى ‏سازد».
و در جاى دیگر دلسوزانه نصیحت نمود كه:
«لا تمار فیذهب بهاؤك و لا تمازح فیحقر علیك؛
جدال و كشمكش مكن زیرا ارزش و شخصیت تو را از بین مى‏ برد (و موجب خوارى انسان مى‏ شود) و شوخى (بیش از حد) مكن تا مردم به تو جرأت جسارت پیدا نكنند.»(23)
و گاه راهكارهاى رسیدن به عزّت و دورى از ذلّت را به شیعیان ارائه مى ‏دهد و قاطعانه مى‏ فرماید:
«ما ترك الحقّ عزیزٌ الّا ذلّ و لا اخذ به ذلیلٌ الّا عزّ؛
هیچ عزیزى حق را رها نكرد مگر آنكه خوار و ذلیل شد، و هیچ ذلیل و خوارى به حق عمل نكرد مگر آن كه عزیز گردید»(24)

8 - افتخار ما باشید نه باعث سرشكستگى ما
یكى دیگر از مهمترین انتظارات امامان مخصوصاً امام حسن عسكرى(علیه السلام) از شیعیان این است كه از نظر رفتارى و اخلاقى به گونه ‏اى رفتار كنند كه در بین جامعه بشرى عموماً و در بین مسلمانان خصوصاً الگو و نمونه باشند تا آنجا كه مردم بگویند این‏ها شیعیان على(علیه السلام) و امامان معصوم هستند، و این‏ها تربیت یافتگان مكتب اهل بیت مى‏ باشند.
به همین جهت حضرت عسكرى علیه السلام عاجزانه درخواست مى‏ فرماید:
«اِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا زَیناً وَلا تَكُونُو شَیناً، جَرّوا اِلَینا كُلَّ مَوَدَّةٍ، وَ ادفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبِیحٍ، فَاِنَّهُ ما قیلَ فِینا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ اَهلُهُ و ما قیل فینا مِن سوءٍ فَما نَحن كذلك...(25)
از خدا پروا نمایید و زینت ما (مایه سرافرازى) باشید نه مایه ملامت (سرافكندگى)، همه دوستى‏ها را به سوى ما جذب كنید و هر زشتى را از ما دور نمایید؛ زیرا هر خوبى كه در حق ما گفته آید ما شایستگى آن را داریم و هر بدى كه درباره ما بر زبان برآید ما چنان نیستیم...(چرا كه) خداوند ما را پاك شمرده و هیچ كس غیر از ما نمى‏تواند ادّعاى چنین مقامى را نماید مگر این كه دروغ پرداز باشد.»

9 - از ریاست‏ طلبى پرهیز كنید
از صفاتى كه سخت گمراه كننده و خطرناك است مقام خواهى ‏ها و ریاست‏ طلبى ‏ها است، بر كسى پوشیده نیست كه ریاست ‏طلبى‏ ها چه ضربات شكننده ‏اى بر پیكر اسلام وارد نموده و همین ریاست ‏طلبى بود كه خلافت را از مسیر اصلى خویش خارج نموده و پیش آمد آنچه كه پیش آمد، و این فریاد فاطمه (سلام اللّه علیها) است از دست ریاست ‏طلبى گروهى كه خلافت را غصب نمودند، آنجا كه فرمود:
«امّا (افسوس) كسى را مقدم داشتند كه خداوند او را كنار زده بود و كسى را كنار زدند كه خداوند او را مقدّم داشت، تا آنجا كه ره آورد بعثت را انكار كردند و به بدعت‏ ها روى آوردند، آن‏ها هوا پرستى و شهوت (و ریاست‏ طلبى) را برگزیدند و بر اساس رأى و نظر شخصى عمل كردند هلاك و نابودى بر آنان باد، آیا نشنیدند كلام خدا را كه فرمود:
«پروردگار تو آنچه را كه مى‏ خواهد خلق مى‏ كند و هرچه را بخواهد اختیار مى‏ كند و براى آنان اختیارى نیست...(26)».
افسوس (كه سران سقیفه) آرزوها (و ریاست‏ طلبى‏ هاى) خود را در دنیا تحقق بخشیدند و از آینده غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهایشان گمراه كند...(27)»
و امروز در جامعه خود نیز شاهد ریاست ‏طلبى‏ ها و مقام خواهى‏ ها هستیم. خدا مى‏داند كه چه بودجه‏ هاى كلانى در راه رسیدن به ریاست خرج شده و مى‏ شود. و از چه وسیله‏ هایى كه براى رسیدن به مقام استفاده شده است و مى‏ شود. عده ‏اى براى رسیدن به مقام از آزادى‏ هاى خلاف قانون و نامشروع نیز پشتیبانى كردند، و عده ‏اى نیز براى رسیدن به ریاست از تخریب دیگران بهره ‏جسته و یا اسلام و ارزش هاى اسلامى را سپر ریاست‏ طلبى‏ هاى خویش قرار دادند و...
شرح این هجران و این خون جگر          این زمان بگذار تا وقت دگر
امام حسن عسكرى(علیه السلام) با توجّه به این خطرها است كه دردمندانه مى ‏فرماید:
«اِيّاكَ وَ اَلاذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّیاسَة فَاِنَّهُما يَدعُوانِ اِلَى الهَلكَة؛ از افشاى اسرار (ما اهلبیت(علیهم السلام) و ریاست خواهى دورى كن كه این دو مایه هلاك و نابودى است.»(28)

10 - استوارى بر دین و ولایت در دوران غیبت‏
آخرین انتظارى كه در این سطور بدان اشاره مى‏ شود، انتظار حضرت عسكرى(علیه السلام) از شیعیان خویش است در دوران غیبت كبراى امام زمان(عجل اللّه تعالى فرجه الشریف)، چرا كه یكى از دوران هاى بسیار سخت و طاقت فرسا كه صبر و استوارى فراوانى مى‏ طلبد همین دوره است، انتظار آن حضرت این است كه مردم و شیعیان دوران غیبت را تحمّل كنند و از خود بردبارى و استقامت بخرج دهند، و بر دین الهى و امامت و ولایت ثابت و استوار بمانند، و دائماً براى ظهور مهدى موعود (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف) دعا نمایند، چرا كه «وَ اللّهِ لَيَغیبَنَّ غَیبَةً لايَنجُوا فیها مِن الهَلَكَةِ اِلّا مَن ثَبّته اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِاِمامَتِهِ وَ وَفّقَهُ لِلدّعاء بتَعجیل فَرَجِه؛ به خدا سوگند(حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف) غیبت طولانى خواهد داشت كه نجات پیدا نكند در آن دوران مگر كسانى كه خداوند عزیز و جلیل بر قائل بودن (و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد، و توفیق دهد كه براى فرج آن حضرت دعا نماید(29)»
سخن را با اشعارى به یاد آن سفر كرده به پایان مى ‏بریم:
فكر بلبل همه این است كه گل شد یارش‏
گل در اندیشه كه چون عشوه كند در كارش‏
اى كه از كوچه معشوقه ما مى‏ گذرى‏
با خبر باش كه سر مى‏ شكند دیوارش‏
اگر از وسوسه نفس و هوا دور شوى‏
به یقین ره ببرى در حرم اسرارش‏
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست‏
هركجا هست خدایا به سلامت دارش‏

&==*==&&==*==&&==*==&&==*==&&==*==&&==*==&

1. مسعودى و على بن عیسى اربلى تولد حضرت را در سال 231 ق دانسته‏ اند.
2. اصول كافى، ج 1، ص 503.
3. شیخ عباس قمى، الانوار البهیة، ص 151.
4. محمدى رى شهرى، میزان الحكمه، ج 5، ص 231.
5. بحارالانوار، ج 95، ص 348 و مصباح المتهجد، ص 787، روضة الواعظین، ج 1، ص 195.
6. بحارالانوار، ج 22، ص 431.
7. سوره نحل، آیه 44؛سوره آل عمران، آیه 191 و سوره نحل، آیه 69.
8. آمار استخراج شده بر اساس اطلاعات كتاب «المعجم المفهرس» محمد فؤاد عبدالباقى (دارالحدیث القاهره) مى‏باشد.
9. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 8، ص 115 و الحكم الزاهرة، ج 1، ص 19.
10. على بن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 513 و 514.
11. سوره طه، آیه 126.
12. بحارالانوار، ج 71، ص 322، وسائل الشیعه، ج 11، ص 153 ؛ اصول كافى، ج 2 ص 55 و تحف العقول، ص 518، حدیث 13.
13. تحف العقول، ص 518، حدیث 14.
14. همان، ص 487.
15. حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 16، ص 98.
16. همان.
17. همان، ج 8، ص 389، حدیث 2 و تحف العقول، ص 518، حدیث 12 و میزان الحكمه، ج 10، ص 491.
18. تحف العقول، ص 519، حدیث 20 و درچاپ انتشارات آل على(علیه السلام) ص 892، روایت 20.
19. همان، ص 519 ح 18، و انوار البهيّة، شیخ عباس قمى، ص 318.
20. تحف العقول (همان) ص 518، ح 14 و در چاب انتشارات آل على(علیه السلام)، ص 892 روایت 14.
21. میران الحكمه، ج 5، ص 1957.
22. تحف العقول، ص 520.
23. بحارلانوار، ج 75، ص 371، میزان الحكمه، ج 9، ص 135.
24. تحف العقول، ص 520 و در چاپ انتشارات آل على (علیه السلام)، ص 894، روایت 35.
25. همان، ص 518 و در چاپ آل على(علیه السلام)، ص 890، روایت 12.
26. سوره قصص، آیه 68.
27. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار (بیروت، داراحیاء التراث)، ج 36، ص 353 و ر - ك احقاق الحق ج‏21، ص 26.
28. تحف العقول (انتشارات آل على (علیه السلام)) ص 888، روایت 4.
29. شیخ صدوق، كمال الدین، ج 2، ص 384.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page