امام کاظم (عليه السلام) مشعل‏دار عبادت و دعا

(زمان خواندن: 11 - 21 دقیقه)

اسم مبارك امام هفتم، موسى عليه السلام و القاب مشهور آن حضرت، كاظم، عبدصالح، عالم و باب‏الحوائج، و كنيه مشهورش، ابوالحسن الاول است . (1) پدر بزرگوارش، حضرت امام صادق عليه السلام و مادر مكرمه ‏اش بانويى بافضيلت ‏به نام «حميده‏» است .


آن حضرت در هفتم صفر سال 128 ه . ق در سرزمين «ابواء» (يكى از روستاهاى اطراف مدينه) چشم به جهان گشود و در سال 183 (يا 186) ه . ق به دست‏سندى بن شاهك و به دستور هارون الرشيد مسموم شد و در زندان به شهادت رسيد .
مدت امامت آن حضرت كه از سال 148 ه . ق شروع شد، مانند پدر بزرگوارش 34 سال بوده و در اين دوران با چهار خليفه عباسى همزمان بوده است:
1 . منصور دوانيقى (136 - 158 ه . ق)
2 . محمد معروف به مهدى عباسى (158 - 169 ه . ق)
3 . هادى عباسى (169 - 170 ه . ق)
4 . هارون الرشيد (170 - 193 ه . ق)
و غالبا مدت مذكور را يا در زندان و يا در تبعيد سپرى كرده است .
در اين مقاله، به مناسبت ولادت با سعادت امام هفتم عليه السلام، نگاهى به عبادتها و مناجات آن حضرت خواهيم كرد .
عبادت و دعا نياز فطرى انسان
عبادت، دعا، پرستش و نيايش، نياز فطرى و درونى انسان است; چرا كه انسان فطرتا به گونه‏اى آفريده شده كه در هر وضعيتى قرار داشته باشد مايل به عبادت و محتاج به پرستش است . به همين جهت، هيچ قوم و گروهى از انسانها عارى از پرستش و نيايش نبوده‏اند و دانشمندان هم معترف‏اند كه يكى از چهار ميل اساسى انسان (حس دانايى، حس نيكى، حس زيبايى و حس مذهبى) ميل به پرستش و نيايش است .
آلكسيس كارل، روان شناس معروف مى‏گويد: «فقدان نيايش در ميان ملتى برابر با سقوط آن ملت است; اجتماعى كه احتياج به نيايش را در خود كشته است، معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد ماند .» (2)
و از طرف ديگر، عبادت و دعا راهى به سوى كمال، بلكه تنها راه رسيدن به كمال و سعادت ابدى دنيا و آخرت است . امام صادق عليه السلام فرمود: «ان عند الله عزوجل منزلة لاتنال الا بمسالة; (3) در نزد خداوند مقاماتى است كه بدون درخواست [و دعا، كسى] به آن نمى‏رسد .»
يكى از دانشمندان مى‏گويد: «وقتى كه مانيايش مى‏كنيم، خود را به قوه پايان ناپذيرى كه تمام كائنات را به هم پيوسته است، متصل و مربوط مى‏سازيم .» (4) و اضافه مى‏كند: «امروز جديدترين علم; روان پزشكى، همان چيزهايى را تعليم مى‏دهد كه پيامبران تعليم مى‏دادند، چرا؟ به علت اينكه روان پزشكان دريافته ‏اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين، نگرانى و تشويش و هيجان و ترس را كه موجب نيم بيشترى از ناراحتي هاى ما است، برطرف مى‏سازد .» (5)
عبادت حضرت
حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام به شهادت تاريخ و حتى مخالفان، بخش مهمى از ساعات زندگى خويش را به عبادت و دعا و نيايش و مناجات گذراند و ارزشمندترين لحظات آن حضرت زمانى بود كه با خداى خويش خلوت داشت . او با تمام وجود و احساس و عاطفه‏اش متوجه خداوند بود . هرگاه در حال نماز يا مناجات در پيشگاه خداى بزرگ قرار مى‏گرفت، اشكش چون باران جارى بود و از خوف عظمت‏  خداوند مضطرب بود: «انه كان يصلى نوافل الليل ويصلها بصلاة الصبح، ثم يعقب حتى تطلع الشمس، ويخر لله ساجدا فلا يرفع راسه من الدعاء والتمجيد حتى يقرب زوال الشمس; (6) هميشه اين گونه بود كه نوافل شب را مى‏خواند و آن را به نماز صبح وصل مى‏كرد . آن گاه تا طلوع آفتاب به تعقيبات نماز مى‏پرداخت . سپس به سجده مى ‏افتاد و سر از سجده و دعا و تمجيد (الهى) تا نزديك زوال برنمى‏داشت .»
هرگاه داخل مسجدالحرام مى‏شد، به سجده مى‏افتاد و با اشك جارى و اخلاص و خشوع عرضه مى‏داشت: «عظم الذنب من عبدك، فليحسن العفو من عندك; (7) گناه بنده‏ات بزرگ شد، پس بخشودگى از نزد تو چه زيبا است .»
و در زيارت نامه آن حضرت چنين مى‏خوانيم: «وصل على موسى بن جعفر وصى الابرار وامام الاخيار ... الذى كان يحيى الليل بالسهر الى السحر بمواصلة الاستغفار حليف السجدة الطويلة والدموع الغزيرة والمناجاة الكثيرة والضراعات المتصلة; (8) درود بر موسى بن جعفر عليه السلام وصى نيكان و پيشواى برگزيدگان ... آن كسى كه شب را تا سحر [زنده مى‏داشت و] به استغفار هميشگى و سجده ‏هاى طولانى و گريه ‏هاى سرشار و مناجات بسيار و ناله‏ هاى پى در پى بيدار بود .»
حتى مخالفان آن امام نيز بدين امر اعتراف نموده‏اند; محمد بن طلحه شافعى درباره آن حضرت مى‏گويد: «انه الامام جليل القدر عظيم الشان كثير التهجد المواظب على الطاعات المشهور بالكرامات مسهر اليل بالسجدة والقيام ومتم اليوم بالصيام والصدقة والخيرات المسمى بالكاظم لعفوه واحسانه بمن اسائه والمسمى بالعبد الصالح لكثرة عبوديته والمشهور بباب الحوائج اذ كل من يتوسل اليه اصاب حاجته . كراماته تحار منها العقول; (9) به راستى او (موسى بن جعفر) پيشواى جليل القدر و بزرگ منزلت است . او شب زنده‏دار و مواظب بر طاعات (پروردگار) است . مشهور به كرامات مى‏باشد، شب تا صبح به سجده و نماز [و عبادت] مى‏پردازد و روز را به روزه و اعانت و خيرات [به ديگران] به پايان مى‏رساند .
كاظم (فرو برنده خشم) ناميده شده، به خاطر گذشت و احسانش به افرادى كه به او بدى كرده‏اند . بنده صالح ناميده شده، به خاطر زيادى بندگى [و عبادت] . و به «باب الحوائج‏» مشهور مى‏باشد; زيرا هر كس به او متوسل شود به حاجتش مى‏رسد . كرامات او به قدرى فراوان است كه عقلها از آنها در تحير مى‏ماند .»
مامون از پدرش هارون (كه دشمن جان حضرت و قاتل او بود) چنين نقل نموده است: «اذ دخل شيخ مسخد قد انهكته العبادة كانه شن قد كلم السجود وجهه وانفه; (10) پير مردى وارد شد كه صورتش از شب بيدارى زرد شده و ورم كرده بود و عبادت او را رنجور و لاغر نموده و همچون مشك خشكيده شده و زيادى سجده پيشانى و بينى او را مجروح نموده بود .»
از عبدالله قزوينى نقل شده كه روزى بر فضل بن ربيع وارد شدم، در حالى كه بر بام خانه خود نشسته بود و آن‏گاه كه نگاهش بر من افتاد، مرا نزد خود طلبيد و گفت: از اين روزنه نگاه كن چه مى‏بينى؟ گفتم: جامه‏اى كه بر زمين افتاده است . گفت: با دقت نگاه كن! چون دقت‏بيشترى به خرج دادم، گفتم: انسانى مى‏نمايد كه به سجده رفته است . گفت: او را مى‏شناسى؟ گفتم: نه . گفت: اين مولاى تو است . گفتم: مولاى من كيست؟ گفت: تجاهل مى‏كنى؟ گفتم: نه، من مولايى براى خود نمى ‏شناسم . گفت: اين موسى بن جعفر عليه السلام است، كه من شب و روز مواظب حالات او هستم و او را جز به اين حال كه مى‏بينى، نمى‏يابم; چون نماز صبح را اقامه مى‏كند تا طلوع آفتاب مشغول تعقيبات است . آن‏گاه به سجده مى‏رود و به همان حال باقى است تا زوال شمس، و به كسى سپرده است كه هنگام زوال و ظهر به او خبر دهد، آن‏گاه بدون تجديد وضو مشغول نماز ظهر و عصر و نافله آن مى‏شود و باز به سجده مى‏رود تا غروب آفتاب و بعد از نماز مغرب و عشاء و تعقيبات آن افطار مى‏كند، و بعد از آن تجديد وضو نموده به سجده مى‏رود، بعد از سجده طولانى، به بستر خواب رفته، و بعد از بيدارى و تجديد وضو مشغول عبادت و نماز مى‏شود تا اذان صبح ... از آن روزى كه او را نزد من آورده‏اند، پيوسته كار و عادتش اين است و چيزى جز عبادت از او نديده‏ام، عبدالله مى‏گويد: چون اين سخن را از او شنيدم گفتم: از خدابترس و قصد بدى نسبت‏به او نداشته باش كه باعث زوال نعمت از تو مى‏شود; زيرا هر كس به اين [خانواده] بدى كرده است، به سرعت در همين دنيا به جزاى خود رسيده است .
فضل گفت: بارها نزد من آورده‏ اند كه او را به شهادت برسانم، ولى من زير بار نرفته ‏ام و به آنها گفته ‏ام كه اين كار از من ساخته نيست . (11)
آنچه در عبادات و دعاهاى آن حضرت قابل دقت و توجه مى‏باشد، اين است كه هرگز عباداتى خشك و بى‏روح و بى‏اثر و عاداتى خالى از توجه نبوده است; بلكه عبادات آن حضرت ويژگي هايى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود .
ويژگيهاى عبادت امام هفتم عليه السلام
1 . عبادت عاشقانه
مهم‏ترين ويژگى كه به عبادت ارزش و عظمت مى‏دهد، و نيازهاى فطرى انسان را برآورده مى‏كند و به قله سعادت و كمال مى‏رساند، عاشقانه عبادت نمودن است . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «برترين افراد كسى است كه عاشق عبادت باشد; سپس به عبادت تن دهد و آن را از دل دوست‏بدارد و با جسد با آن مباشرت داشته و خود را براى آن فارغ نموده باشد ... .» (12)
وقتى كه طاغوت زمان، هارون الرشيد امام موسى بن جعفر عليهما السلام را در قعر زندان هاى تاريك و نمور زندانى نمود، و احساس كرد كه جاى خلوتى براى ابراز عشق و محبت‏به معبود خود يافته، دست‏به آسمان برداشته، عاشقانه عرضه داشت:
«اللهم اننى كنت اسالك ان تفرغنى لعبادتك اللهم وقد فعلت فلك الحمد; (13) بارخدايا! به راستى من هميشه درخواست مى‏كردم كه به من محل خلوتى براى عبادت خود عنايت نمايى . خدايا! اين كار را انجام دادى، پس ستايش براى تو است .»
به راستى جز عشق به خدا و عبادت نام ديگرى نمى‏توان بر جملات فوق گذاشت; چنان كه گاهى نماز و سجده انجام مى‏داد و يا دعا مى‏خواند تا با معشوق خويش سخن بگويد، و گاه قرآن تلاوت مى‏نمود تا خداى با او سخن بگويد، و انس شبهاى تار او صوت قرآن عارفانه او بود . از «المناقب‏» چنين نقل شده است: «كان الذكر الحكيم رفيق الامام فى خلواته، و صاحبه فى وحشته وكان يتلوه بامعان وتدبر وكان من احسن الناس صوتا به، فاذا قرا يحزن ويبكى السامعون لتلاوته; (14) قرآن حكيم يار تنهايي هاى امام (موسى بن جعفر عليهما السلام) و مونس وحشتش بود، هميشه قرآن را با دقت و تدبر تلاوت مى‏نمود، و داراى زيباترين صوت قرآنى بود . هرگاه قرآن مى‏خواند، شنوندگان به خاطر تلاوتش محزون مى‏شدند و گريه مى‏كردند .»
حفص درباره قرائت‏حضرت مى‏گويد: «وكان قراءته حزنا فاذا قرا فكانه يخاطب انسانا; (15) خواندن قرآنش حزين بود . پس هرگاه قرآن مى‏خواند بگونه‏اى مى‏خواند كه گويا با انسانى سخن مى‏گويد .»
2 . عبادت آگاهانه
عبادت حضرت با علم و معرفت‏بود; چرا كه او آگاه‏ترين فرد زمان خويش نسبت‏به مسائل دينى و صفات جمال و جلال خداوند بود . (16) پدر بزرگوارش، امام صادق عليه السلام درباره علم و معرفت او مى‏فرمايد: «ان ابنى هذا لو سالته عما بين دفتى المصحف لاجابك فيه بعلم; (17) به راستى اين پسرم را اگر از آنچه در قرآن آمده سؤال نمايى، آگاهانه جواب مى‏دهد .» و در جاى ديگر فرمود: «وعنده علم الحكمة، والفهم، والسخاء، والمعرفة بما يحتاج اليه الناس فيما اختلفوا من امر دينهم; (18) در نزد اوست علم حكمت و فهم، و سخاوتمندى، و شناخت نسبت‏به معارف دينى كه مردم به آن نياز دارند .»
شواهدى نشان مى‏دهد كه عبادت حضرت، از روى آگاهى و از سر شناخت اوج عظمت الهى بوده است، مثل:
الف) حضرت به يكى از فرزندانش فرمود: «يا بنى اياك ان يراك الله فى معصية نهاك عنها، واياك ان يفقدك عند طاعة امرك بها، وعليك بالجد ولا تخرجن نفسك من التقصير فى عبادة الله وطاعته، فان الله لايعبد حق عبادته; (19) اى پسر عزيزم! مبادا خداوند تو را در گناهى كه از آن نهى كرده، ببيند، و مبادا تو را در عبادتى كه تو را به آن فرمان داده، نيابد و بر تو باد بر تلاش كردن، و هميشه احساست اين باشد كه در عبادت خدا و اطاعت او كوتاهى كرده‏اى; چرا كه خداوند آن گونه كه حق عبادت اوست، عبادت نمى‏شود . »
اينكه انسان هميشه خود را مقصر بداند، و درك كند كه حق عبادت خدا را نمى‏تواند ادا كند، نشانه عمق معرفت‏به عظمت و جلالت الهى است; چنان كه آن حضرت با همه تلاشهاى شبانه روزى در عبادت حق، خود را مقصر و عبادات خويش را ناچيز مى‏دانست .
ب) در جاى ديگر فرمود: «تفقهوا فان الفقه مفتاح البصيرة وتمام العبادة والسبب الى المنازل الرفيعة والرتب الجليلة فى الدين والدنيا، وفضل الفقيه على العابد كفضل الشمس على الكواكب ومن لم يتفقه فى دينه لم يرض الله له عملا; (20) تفقه كنيد [و دين را بشناسيد] زيرا كه فقه [و فهم] كليد بصيرت، و كمال عبادت است، و راه رسيدن به جايگاههاى بلند و مراتب باعظمت در دين و دنياست و برترى دين‏شناس بر عبادت پيشه، همانند برترى خورشيد بر ستارگان است و هر كس فهم دينش را دنبال نكرد خدا از عمل او خرسند نگشت .»
در زيارت نامه آن حضرت مى‏خوانيم كه ايشان «عيبة الانوار» يعنى صندوقچه جواهرات علم الهى بود . (21)
3 . عبادت پيوسته و مستمر
از ديگر ويژگيهاى مطلوب يك عبادت، مداومت و استمرار بر آن است . الكسيس كارل مى‏گويد: «البته نبايد فراموش كرد كه تنها صبح نيايش كردن و بقيه روز همچون يك وحشى به سر بردن، بيهوده است . بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد .» (22)
حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام عبادت پيوسته، حضور دائمى و مناجات هميشگى داشت; لذا در زيارت نامه حضرت مى‏خوانيم: «حليف السجدة الطويلة والدموع الغزيرة والمناجاة الكثيرة والضراعات المتصلة; (23) سجده‏ هاى طولانى و گريه‏هاى سرشار و مناجات زياد هميشگى و ناله‏هاى پى در پى داشت .»
از شافعى نقل شده كه درباره او گفته است: «كثير التهجد المواظب على الطاعات; (24) زياد شب زنده‏دار و مواظب بر طاعات (پروردگار) است .» و مامون عباسى نيز درباره او گفته است: «آن قدر عبادت مى‏كرد كه صورتش زخمى شده بود .»
سبط ابن الجوزى مى‏گويد: «ويدعى بالعبد الصالح لعبادته واجتهاده وقيامه بالليل; (25) و [موسى بن جعفر] به خاطر عبادت و تلاش [پيوسته] و شب بيدارى‏اش عبد صالح خوانده مى‏شد .»
احمد بن يوسف دمشقى قرمانى نيز مى‏گويد: «هو الامام الكبير القدر ... الحجة، الساهر ليله قائما القاطع نهاره صائما; (26) او [موسى بن جعفر] پيشواى بزرگ منزلت و حجت [خدا] است كه شبها به حال نماز بيدار، و روزها روزه‏دار است .»
محمد خواجه بخارى درباره او گفته است: «كان يدعى بالعبد الصالح، وفى كل يوم يسجد الله سجدة طويلة بعد ارتفاع الشمس الى الزوال; (27) او به عبدصالح خوانده مى‏شد و در هر روز پس از بالا آمدن خورشيد تا ظهر خدا را با سجده طولانى، سجده مى‏كرد .» محمد بن الحسن شيبانى شاگرد ابوحنيفه نيز همين نكته را بيان كرده است . (28)
از دعاهايى كه آن حضرت فراوان بر لب داشت اين بود: «اللهم انى اسالك الرحة عند الموت [والمغفرة بعد الموت] والعفو عند الحساب; (29) خدايا! از تو راحتى لحظه جان دادن را [و بخشش بعد از مرگ را] و گذشت در نزد حسابرسى روز قيامت را درخواست مى‏كنم .»
4 . برترين عبادت
امام عليه السلام درباره عبادت برتر فرمودند: «صلاة النوافل قربان الى الله‏لكل مؤمن ... ولكل شيى‏ء زكاة وزكاة الجسد صيام النوافل، وافضل العبادة بعد المعرفة انتظار الفرج; (30) نمازهاى مستحبى نزديك كننده هر مؤمن به خداست ... و براى هر چيزى زكاتى باشد و زكات بدن، روزه‏ هاى مستحبى است و برترين عبادت پس از شناخت، انتظار فرج است .» در اين روايت معرفت و انتظار فرج برترين عبادت شمرده شده است .
5 . عبادت هدايت‏بخش
عبادات و مناجات امام كاظم از خصيصه هدايتگرى و نجات بخشى برخوردار بود كه به نمونه‏هايى از آن اشاره مى‏كنيم:
الف) تحول كنيز در زندان
نقل كرده‏اند كه هارون الرشيد، براى فريب دادن، يا شكنجه و يا تحقير نمودن آن حضرت عليه السلام در ديد مردم، فاحشه ‏اى رقاصه و زيبا را به بهانه خدمتكارى نزد ايشان فرستاد و از طرفى غلامى را گمارد كه مواظب اوضاع باشد . وقتى كنيز را به محضر آن حضرت آوردند، فرمود: من نيازى به كنيز و خدمتكار ندارم; لذا او را برگردانيد . هارون الرشيد از اين كار ناراحت‏شد و گفت: ما با اجازه او، وى را زندانى نكرده‏ايم تا كنيز را نيز با اجازه او به آنجا بفرستيم و بعد دوباره دستور داد كنيز را به زندان برگردانند ...
مدتى گذشت . غلام، گزارش داد كه كنيز نيز به سجده افتاده و پيوسته و مرتب در سجده مى‏گويد: «قدوس قدوس سبحانك سبحانك سبحانك .» هارون گفت: موسى بن جعفر وى را سحر كرده است! ! او را با سرعت نزد من آوريد . وقتى كنيز را نزد او بردند، ديدند از خوف خدا مى‏لرزد و مرتب به آسمان نگاه مى‏كند; آن گاه مشغول نماز گشت . هارون پرسيد: چرا چنين مى‏كنى، اين چه حالى است كه در پيش گرفته‏اى؟
كنيز گفت: من داستان بسيار عجيبى دارم، و آن اين است كه وقتى محضر امام كاظم عليه السلام شرفياب شدم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود . سرانجام به وى عرض كردم: اى مولا و سيد من! آيا كارى داريد كه من آن را انجام دهم؟ فرمود: من با تو كارى ندارم . عرض كردم: مامور به خدمت‏شما مى‏باشم . فرمود: اينها چه بد فكر مى‏كنند . ناگهان متوجه باغ بزرگى شدم كه ابتدا و انتهاى آن پايانى نداشت; اين باغ با فرشهاى زيبا و پرارزش مفروش شده بود، و كنيزان و حوريانى زيبا در آن صف كشيده بودند، و در دستهاى خود ظرفهاى آب و طشت‏براى شستن دستهاى آن حضرت آماده ساخته بودند، از آن به بعد به سجده افتادم تا لحظه ‏اى كه غلام به بالين من آمد . هارون گفت: شايد اين قضايا را در خواب ديده‏اى؟ كنيز گفت: به خدا قسم همه اينها را قبل از اينكه به سجده روم با چشمان خود ديدم و سجده‏ام براى سپاس از آنها بود . هارون دستور داد از او مراقبت نمايند كه اين حرفها را به كسى نگويد . آن كنيز دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد . هميشه كارش اين بود و مرتب مى‏گفت: عبدصالح نيز چنين مى‏كرد و من در عالم واقع ديدم كه آن كنيزان مرا خطاب كردند كه از حضور امام كاظم عليه السلام دور باشم و به من گفتند كه ما براى خدمت امام موسى بن جعفر برتر و مناسب‏ تر هستيم . (31)
ب) بيدارى شقيق
شقيق مى‏گويد: «در سال 149 هجرى براى زيارت خانه خدا عازم مكه شدم و در بين راه چشمم به جوانى افتاد كه در گوشه‏اى نشسته بود و لباس پشمى بر تن داشت . با خود گفتم: به خدا سوگند! اين جوان از «صوفيه‏» است، الآن مى‏روم و او را تحقير مى‏كنم . چون به نزديك او رسيدم، به من گفت: اى شقيق! از بدگمانى دورى گزينيد، زيرا بعضى از گمانها گناه است . (32)
با شنيدن اين جمله از او دور شدم و با خود گفتم: او از قلب من خبر داد! و با نام و نشانم با من سخن گفت! تصميم گرفتم از وى درخواست كنم كه مرا جزء دوستان خود قرار دهد تا از او استفاده نمايم . بنابراين، به دنبال او رفتم ولى هرگز به او نرسيدم و او از چشمم ناپديد شد; اما من هميشه به فكر او بودم و آرزو مى‏كردم كه او را دوباره ببينم . ناگاه در سرزمينى به نام «واقصه‏» ديدم كه او مشغول نماز است و از شدت خضوع و خشوع اعضايش مى‏لرزد و اشك از چشمانش فرو مى‏ريزد . تصميم گرفتم به حضور او رسيده، از وى عذرخواهى نمايم . چون از نماز فارغ شد قبل از آنكه سخن بگويم فرمود: «يا شقيق! اتل «وانى لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدى‏» ; (33) اى شقيق! بخوان [اين آيه قرآن را كه خداوند مى‏فرمايد:] به راستى من مى‏بخشم كسى را كه توبه نموده، ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت‏يابد .»
شقيق مى‏گويد: او وقتى آيه را خواند به راه خويش ادامه داد و من به فكر فرو رفتم و با خود گفتم: خدايا! اين كيست كه دو بار از قلب من خبر داد؟ لابد از ابدال و اولياى الهى است . براى بار سوم او را در كنار چاهى مشاهده كردم، او مى‏خواست از آب چاه مشك كوچك خود را پر از آب كند، ناگهان طناب مشك پاره شد و به درون چاه افتاد . او دعايى خوانده، از خدا خواست كه مشكش را برگرداند، ناگاه چاه پر از آب شد و آن جوان مشك را با دستش گرفت، و سپس از آب چاه وضو گرفته، مشغول خواندن نماز شد . بعد از انجام چهار ركعت، در گوشه‏اى مشغول خوردن غذا شد . من محضر او رفته، بعد از سلام عرض كردم: اجازه مى‏دهيد من هم از طعام شما استفاده كنم؟ آن جوان فرمود: اى شقيق! پيوسته نعمتهاى ظاهرى و باطنى خدا شامل حال ما است، تو نيز حسن ظن به خدا داشته باش و اينك بيا و از طعام موجود استفاده كن .
شقيق در كنار سفره آن جوان قرار گرفت و از غذاى او كه نوعى حلوا بود خورد و از آب مشك نوشيد . او مى‏گويد: اين غذا را لذيذترين غذاها يافتم و تا چند روز ديگر ميل به غذا و آب نداشتم . او اضافه مى‏كند كه با آن جوان وداع كردم و ديگر او را نديدم، تا سرانجام در مكه معظمه شبى او را از دور ديدم، ساعات آخر شب بود، او مشغول نماز و مناجات بود، و مرتب زارى و گريه مى‏كرد . چون فجر طلوع كرد به نماز صبح مشغول شد و طواف كعبه را انجام داد و هنگامى كه خواست از كعبه دور شود، جمعيت زيادى دور او را گرفتند ... من از يكى از آنان پرسيدم، اين جوان كيست؟ جواب داد: اين امام كاظم، موسى بن جعفر عليهما السلام است . (34)
ماييم و عنايت امام كاظم
يك سينه ولايت امام كاظم
چون ذره به سر منزل خورشيد رسيم
در ظل هدايت امام كاظم
اين زمزمه در عرش برين است امشب
پيدايش نور شمس دين است امشب
مژده به محمد و على و زهرا
ميلاد امام هفتمين است امشب

سيد جواد حسينى
_____________________________________
1) و گاهى در روايات به ابوالحسن الماضى نيز ياد شده است تا ردى باشد بر عقايد واقفيه كه قائل به زنده بودن آن حضرت بودند .
2) نيايش، آلكسيس كارل، به نقل از تفسير نمونه، ج‏1، ص‏640 .
3) اصول كافى محمد بن يعقوب كلينى، ج‏2، ص‏338، ح‏3 .
4) آيين زندگى، ص‏156 به نقل از تفسير نمونه، ج‏1، ص‏641 .
5) همان، ص‏152 به نقل از تفسير نمونه، ج‏1، ص‏642 .
6) الارشاد، شيخ مفيد، ج‏2، ص‏231; كشف الغمة، اربلى، ج‏3، ص‏18; اعلام الهداية الامام موسى بن جعفر (مجمع عالمى اهل بيت، چاپ اول، 1422)، ج‏9، ص‏28 .
7) اعلام الهداية، ص‏29; وفيات الاعيان، ج‏4، ص‏293; تاريخ بغداد، ج‏13، ص‏27; انوار البهية، شيخ عباس قمى، ص‏190 .
8) مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى، صلوات بر امام موسى كاظم عليه السلام، ص‏791; ر . ك: چهارده معصوم، حسين مظاهرى، (كانون پرورش فكرى قم، 1363، چاپ اول) ص‏106; منتهى الآمال، ص‏123 .
9) چهارده معصوم، ص‏109; ر . ك: منتهى الآمال، ج‏2، ص‏122 - 123 .
10) منتهى الآمال، ج‏2، ص‏123 .
11) همان، با تصرف و تغيير .
12) افضل الناس من عشق العبادة فعانقها واحبها بقلبه وباشرها بجسده وتضرع لها ...» ر . ك: منتخب ميزان الحكمه، محمدى رى شهرى، سيد حميد حسينى، (قم، دارالحديث، چاپ دوم، 1380) ص‏325، ح‏3931 .
13) اعلام الهدايه، ج‏9، ص‏29; حياة الامام موسى بن جعفر عليه السلام، ج‏1، ص‏140 .
14) اعلام الهدايه، ج‏9، ص‏31; المناقب، ج‏4، ص‏348 .
15) اعلام الهدايه; و ر . ك: الدرالنظيم فى مناقب الائمه، يوسف بن حاتم شامى .
16) الارشاد، ج‏2، ص‏225 .
17) اعلام الهداية، ج‏9، ص‏27 .
18) همان .
19) تحف العقول، ص‏746، ح‏15 .
20) همان، ص‏748 .
21) چهارده معصوم، ص‏109 .
22) نيايش، به نقل از تفسير نمونه، ج‏1، ص‏640 .
23) مفاتيح الجنان، صلوات بر امام موسى كاظم عليه السلام، ص‏791 .
24) چهارده معصوم، ص‏109 .
25) تذكرة الخواص، ص‏312; اعلام الهداية، ج‏9، ص‏23 .
26) اعلام الهدايه، ص‏24; اخبار الدول، ص‏112 .
27) اعلام الهدايه، ج‏9، ص‏25 .
28) همان، ج‏9، ص‏29; حياة الامام موسى بن جعفر عليه السلام، ج‏1، ص‏140 .
29) منتهى الآمال، ج‏2، ص‏123; اعلام الهدايه، ج‏9، ص‏24; و ر . ك: نورالابصار عبدالمؤمن شبلنجى، ص‏218 .
30) تحف العقول، ص‏734 .
31) بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج‏48، ص‏238; جلاء العيون شبر، ج‏3، ص‏70; مناقب ابن شهر آشوب، ج‏4، ص‏297 .
32) حجرات/12 .
33) طه/82 .
34) اثبات الهداة، حر عاملى، ج‏3، ص‏216; محجة البيضاء، فيض كاشانى، ج‏4، ص‏268; مناقب الاخبار، ص‏34; روض الرياحين، ص‏58; فصول المهمة، ص‏215 .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
منتخب
آخرین
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page