آموزه هاى زندگانى حضرت زهرا(س) (8)

(زمان خواندن: 9 - 18 دقیقه)

ديـدگـاههاى اخلاقـى در سيـره و سخن الهى
ديباچه سخن
به حسـن و خلق و وفـا, كـس به يـار ما نرسد
تـو را در ايـن سخـن انكـار كـار مـا نـرسد
اگـر چه حسـن فـروشـان به جلـوه آمـده اند
كسـى به حسـن و ملاحت به يـار مـا نـرسـد(1)


الگـوهاى گرانقدر براى تمامـى ديـن باوران و خـداجـويان, چـونان دايره المعارفـى جامع بـوده كه از سه بعد جاودان و پـربها تشكيل شـده اند: خردورزى و انديشمنـدى; عاطفه, مهربانـى و شـور و عشق; سنجيـدگـى در جلـوه هـاى ظاهـرى رفتـار, گفتـار و پندار.
گرچه ايـن سه ـ كه با نامهاى ((ايمان, اخلاق و اعمال)) مطرحند و دانشهاى عقايد, اخلاق و فقه بدانها مـى پردازد ـ از ارزشـى بسيار برخـوردارند اما صاحبان بصيرت و بينـش, ((علـم اخلاق)) را سرآمد شمـرده و كـوشـش افـراد را در تهذيب و تكميل صفـات آسمـانى, زمينه ساز سعادت و رشد انسانها دانسته اند. از اين رو چنيـن ويژگى مثبت نيمـى از ديـن(2) و گاه تمامـى آن دانسته شـده(3) و ثمـره تعقل(4) بيان گرديـده است. آنگاه كه دانشمنـدان گرانمايه بـدون تـوجه به ايـن صفت هميشه پسنديده, سعى و تلاش خود را در جمعآورى دانشهاى ظاهرى نمـوده و گـوهـر وجـود خـويـش را به دور از عطـر معنويت و نوسازى معنوى گردانند, پايان كـوشـش آنان با فرومايگى رقـم خواهد خـورد و بـى شك تمامـى غنايـم ارزشمندى را كه ساليان بسيار در كسب آن كـوشيده اند از دست خـواهنـد داد.(5) از ايـن رو پيشـوايان پـاك و آسمانـى افزون بـر آثـار اخـروى اخلاق شايسته, افزايـش رزق و روزى,(6) فـراوانـى دوستـان شـايسته,(7) آبــادى شهرها,(8) فزونـى عمرها,(9) پاكسازى بـديها(10) و زيادى محبت و دوستيها را در كنـار دورى از عذاب دوزخ بيـان كـرده انـد و اخلاق ناشـايست را چـونان مايعى تلخ و دردناك دانسته كه انبـوه اعمال آدمـى را ـ كه بـرخـاسته از عقايـد ناب او است و هماننـد عسلـى شيـريـن و گـواراست ـ نـابـود و بـى اثـر مـى سازد.(11)
در ايـن ميان روى كردن به سيره و سخـن اسوه هاى پاك, پرهيزگار و معصوم ـ كه افزون بر شيوه هاى روشنى بخـش زندگانى در راه عبـوديت و رشد و پـويايـى, نـوعى اطمينان و آرامـش خاطر به همراه دارد ـ چـونـان كيميايـى بـوده كه لحظه هـاى حيات را همـراه بـا آثـارى ماندگار و جاودان مى سازد.
... در بخـش پيشين اين نوشتار با تـوجه به چنيـن بينشى به اخلاق اجتماعى, اخلاق زناشـويى و خانـوادگى, اخلاق سياسى, اخلاق اقتصادى و اخلاص فـاطمه زهـرا ـ سلام الله عليها ـ پـرداختيـم و گنجينه هـاى بسيارى از بى كران صفات و سخنان آن پاك بانـوى آفرينـش نصيب خـود ساختيـم تا در امروز, فردا و فرداهاى زندگيمان, آينه اى درسآموز و معرفتآفـريـن بـاشـد. اينك ادامه بحث را پـى مـى گيـريـم.
6. ادب
از خدا جـوييـم تـوفيـق ادب
بـى ادب محـروم مانـد از لطف رب
بـى ادب تنها نه خود را داشت بد
بلــكه آتــش در همـه آفـاق زد
از ادب پرنور گشتــه اين فــلك
وز ادب معصوم و پاك آمد ملك(12)
زيركـى, نگاهداشتـن حد هر چيز و آراستگى به آدابـى كه انسان را از اشتبـاه در گفتار و رفتـار مصـون مـى دارد; ((ادب)) است.(13) عرصه هـاى ادب, گـاه نسبت به خـداونـد و سخنـان او است كه ((الحافظون لحـدود الله))(14) كسانـى اند كه فراميـن الهى را به هنگام عمل پذيـرفته و نگاهبـان آنها هستنـد; گـاهـى مـربـوط به پيشگامان دينـى و پيشـوايان مذهبـى است كه پيـروى و اطـاعت نام دارد كه ((و مـن يطع الـرسـول فقـد اطـاع الله(15): كسـى كه از پيامآور وحى اطاعت كند, همانا از پروردگار خـويـش اطاعت نمـوده است; و مـوقعى نسبت به مردم است كه ((مـن لم يشكر المخلـوق لـم يشكر الخالق));(16) كسـى كه از مردم سپاسگزارى نكند, خداوند را ناسپاسى كرده است. فاطمه زهرا(س) در تمامى صحنه ها مـوفق به حفظ ادب و احتـرام نسبت به سخنان خـداونـد, اطـاعت از رسـول الله و امـام زمـان خـود و سپـاس از مـردم گـرديد.
روزى كه پيـامبـر(ص) رو به دخت عزيز خـود كـرد و فـرمود:
دخترم فاطمه! پسرعمويت على از تو خواستگارى كرده است, پاسخ تـو چيست؟
او با احترام شايسته اى لب به سخـن مـى گشايد كه: پدرجان نظر شما چيست؟
و چـون رسول الله مى فرمايد: اذن الله فيه مـن السمإ (خداوند از آسمان اجازه فرمود) زهراى مرضيه ـ در حالى كه تبسـم بر لب دارد ـ خـواسته خـداونـد را پذيـرفته و بـا ادب خـاصـى مـى گويد:
رضيت بما رضـى الله لى و رسـوله(17) (خشنـودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براى مـن رضايت دادند) و در سخنـى ديگر گستره احترام خود را افزون بر خـداونـد به رسـول او و امام زمان خـود, گسترش داده مى فرمايد: رضيت بالله ربا و بك يا ابتاه نبيا و بابـن عمى بعلا و وليا(18)
راضـى ام كه خـدا پروردگار من است و تـو اى پـدر, پيامبـر مـن و پسرعمويم على, شوهر و امام
مـن است. اوج ادب و احترام او آنگاه پديدار مى شود كه چـون امام على(ع) باغ خـود را به 12 هزار درهـم فروخت و تمامى آن را بيـن فقيران و مستمندان تقسيـم نمود و به منزل بازگشت, فاطمه پـس از آگاهـى نسبت به انفاق همسر خـود تنها پرسشـى كه مطرح مـى كند آن است كه: غذاى امروز ما كـو؟ و ايـن پرسشى است بسيار ساده و حتى طبيعى نيز به نظر مـى رسد كه همسرى با شـوهر خـود مطرح كند. اما انـدكـى بعد چـون دخت رسـول الله(ص) عمل شـوى خـود را افزون بـر ((سخاوت)), نوعى ((ايثار)) مى بيند, از گفته خـويـش پشيمان گشته و مـى فـرمـايـد: فـانـى استغفـر الله و لا اعود ابـدا(19)
مـن از خـدا آمـرزش مـى طلبـم و ديگـر تكـرار نخـواهـم كرد.
سختيها و ناهمـواريهاى زندگـى, گاه بـدان حد مـى رسد كه تسليـم, اطاعت و ادب همسر را در برابر همسر خويـش دشوار و حتى غيرممكـن مى نماياند. در چنيـن صحنه هاى اندوهبارى, احترام و تبعيت, ارزشى بس والا و ارجمند داشته و نوعى چشـم پوشى از تمامى خواسته هاى خود تلقـى مـى شـود. بـى شك سـرافـرازان چنيـن عرصه هاى سخت, انسانهاى وارسته, پـرهيزكـار و ديـن بـاور خـواهنـد بود.
پـس از ماجراى جانكاه و تلخ سقيفه و غصب حكومت و پشتـوانه مالى بنـى هاشـم, فـدك, سـران سقيفه بـراى جلب افكار عمـومـى و تغيير ديدگاههاى مردم, به فكر چاره افتادنـد تا با دلجـويـى از فاطمه زهرا(س) تظاهر به جبـران گذشته خـود كرده و نگاه مردم را تغيير دهند. هنگامى كه مـوضـوع ملاقات خـود را با آن حضرت مطرح كردند, آن بـانـو, بـراى استمـرار مبـارزه منفـى همه جـانبه, هـر گـونه پيشنهادى در ايـن باره را, با قاطعيت فـراوان رد كرد و نسبت به ديـدار و گفتگـوى بـا آنـان اعلان بيزارى نمود.
آنان كه از تـإثيـر آمـوزه هاى آسمـانـى اسلام آگـاه بـوده و از احترام شايسته فاطمه نسبت به همسرش خبر داشتنـد, مـوضـوع ملاقات را با علـى(ع) مطرح كردند.
زمانـى كه امام(ع) وارد منزل شد و فرمـود:
((فاطمه! خليفه و عمر پشت در خانه, منتظر اجازه ورود مـى باشند, نظرتان چيست؟)) زهراى مرضيه با ادب خاص و احتـرام چشمگيرى ـ كه ناشى از شناخت همسـر خـود و خيرانـديشـى وى نسبت به ايـن ملاقات
بـراى جـامعه مسلمـانـان بـود ـ عرض كـرد:
البيت بيتك و الحـره زوجتك افعل مـا تشإ(20)
خانه, خانه تو است و مـن همسر شما هستم, هر آنچه مى خواهى انجام بـده! ام سلمه ـ همسـر رسـول خـدا(ص) ـ مـى گـويـد:
پـس از ازدواج با پيامبر(ص) مـن عهده دار امور دخترش شدم اما به خدا قسـم, او با ادب تر و آگاهتر از مـن به همه مسايل بـود.(21)
آرى, ايـن شيوه زيبا و ارزشمند, روش هميشه فاطمه زهرا(ع) بود و بدان حد رسيد كه در لحظه هاى واپسيـن زندگانـى آن پاك بانـو ـ كه پـس از رحلت رسـول خـدا(ص) همـراه بـا سختيهاى بسيـار و انـدوه فراوان بود ـ لحظه اى از آن دور نگرديد و در وصيت خويـش به همسر غمـديـده اش زيبـاتـريـن شيـوه ادب را پيـش گرفت و گفت:
يا اباالحسـن! جزاك الله عنى خير الجزإ يابـن عم رسول الله(22)
اى اباالحسـن! خداوند سبحان تـو را پاداش دهد برتريـن پاداشها; اى پسرعموى رسول خدا!
شيوه ديرينه عرب ـ كه مرسوم بـوده و هست ـ آن است كه بيان كنيه افراد, نشان از احترام خاص و ادب قابل توجه گوينده خواهد بـود. بديهى است كه ايـن ويژگـى در بيان, در زمانهاى عادى, گرچه عملى پسنديده است ولـى چشمگير نخـواهد بـود اما فاطمه(ع) در شرايطـى ايـن گـونه سخـن مـى گفت كه وضعيت وى هنـوز دل و ديـده پاكان را مىآزرد و تحمل از آنان مى ربـود ولى چنيـن حالت شايسته, ريشه در اعماق وجود آن سلاله ياسين داشت, بديـن خاطر افزون بر بيان كنيه و ذكـر دعا به شـوى عزيز خـود, در فـرازهاى ديگـر با واژه هايـى دلربا و آهنگيـن و همراه با شـور و عشقى معرفتآموز وصاياى خـود را به زبـان جـارى كـرده و يـا بـر كـاغذ مـى نگارد.
براستـى ايـن صفات ارزنـده و جاودان بـراى امروز و هر روز ما و براى تمامى نسلها الگوى زنده و پويا نخواهد بـود؟ و آيا شايسته نيست كه تمامى جـوانان ما هنگام ازدواج ايـن شيوه را در برخورد با همسران خود, برگزيده و افزون بر زينت خـويـش به ادب, شخصيتى برتر, ارزشى افزونتر و از آن سو آرامـش و بركات بيشتر نصيب خود سازند و در ايـن حال طاعت و اطاعت, نمود عملى يابد و معصومان ـ عليهم السلام ـ سـرمشق حقيقـى و پـويـا در زنـدگـى بـاشند؟
7. انفاق و ايثار
روزهاى زنـدگانـى, لحظه هايـى گـرانبها و طلايـى با خـود دارد كه انسـانهاى زيـرك و دانـا از آن استفـاده مـى كننـد و ره تـوشه هاى جاودان نصيب خـود مـى سازند. اگر فقيران و مستمندان, ((سفيران و فـرستادگان خـداوند)) لقب يافته انـد و دستان آنان چـونان ((دست الهى)) در قبـول نيكيها قلمـداد شـده است, افزون بـر رفع نيـاز نيازمنـدان, فـرصتـى ويژه بـراى رشـد, تكامل و پـويايـى ما, در عرصه هاى مختلف اجتماع فراهـم مى شـود و تنها خردمندان والاگوهر و بلنـدنظر تـوفيق بهره گيـرى از آن را مـى يـابند.
انفـاق و سخـاوت, ايثـار و بخل آينه هايـى است كه هـر يك از مـا بخـوبـى شخصيت پنهان خـود را در عرصه هـاى مختلف اجتمــاع در آن مى بينيـم و نسبت به ميزان ارزشها و ضد ارزشها در خـويشتـن آگاه مى شويم:
انفاق, ((پـر كـردن سـوراخها و خلاهاى ناپيـداى فقـر در جامعه)) بـوده و سخـاوتمنـدان و انفـاق كننـدگان, انسـانهايـى شـايسته و بلندهمت معرفـى شـده اند كه از داده ها و نعمتهاى الهى ديگران را بهره مند مـى سازند.(23) و ايثار, برترىبخشيدن و ترجيح ديگران بر خود در هنگامه هاى فقر و نادارى است; ارزشى بـس والا و چشمگير كه خـود را محروم از نعمتـى مى سازيـم تا ديگران را از فقر بـى نياز كنيـم! از آن سـو بخل, محروم ساختـن مستمنـدان از داده هاى الهى است و بخيلان افرادى هستند كه هماره دستان عطايشان بسته و محكـم است و نگاه بصيرتشان به دنيا, ديده اى هدف گونه بـوده, از ايـن رو كمك به ديگـران را هميشه نـوعى ضـرر و از دست دادن مـال تلقــى مى كننـد و با ((دنيادارى, حرص, طمع و تنگ چشمـى)) به اطراف خـود مى نگرند.(24)
آنگاه كه نگاه انسـانها به هستـى دگـرگـون شـود از ((بخل)) رها شـده, بخشنده, انفاق گر و سخـى مـى شـوند و چـون بصيرتـى بيشتر و بينشى روشـن يابند و خود را از مالكيت نعمتهاى الهى دور سازند, ايثارگر و فـداكار مـى شـونـد و هماره ديگـران را امانتهاى الهى دانسته كه بار سنگين رسيـدگـى بر دوش اينان سنگيـن مـى نماينـد.
از آغازين لحظه هاى زنـدگـى كـوثر آفرينـش; فاطمه زهرا(ع), ايـن رهايى, بالندگى و تابندگى بخوبى مشاهده مى شـود. او بخـوبـى عمق معناى ((لـن تنالـوا البر حتـى تنفقـوا مما تحبـون,(25) را درك كـرده بـود و نسبت به انفـاق در راه خـدا از آنچه دوست مـى داشت كـوتـاهـى نمـى كـرد. بـديـن خـاطـر ((پيـراهـن عروسى(26))), ((گلـوبنـد(27))) و يا حتـى ((قـرص نـان مـورد نيـاز)) خـود را كـريمـانه مـى بخشيـد و دلهاى بسيـارى را به آييـن اسلام و سيـره مسلمانان پيوند مى داد.
شـور و عشق زهـرا(س) به ايـن شيـوه عرشـى چنان بـود كه هيچ گاه نيازمندى را از خانه خـود رد نمـى كرد گرچه براى جـوابگـويى او, پيراهـن خـويـش را نزد يك يهودى گرو گذاشته, مقدارى خرما و جـو بـراى وى تهيه كنـد. زيـرا سخـن هميشه او ايـن بـود كه:
((لا ارد الخيـر اذا نزل الخيـر ببـابى))(28)
هيچ گاه نيكـى و نيكوكارى را كه در منزل مـرا كـوبيـده است, رد نمى كنم.
از ايـن رو آنچه از دست وى خارج مى شد و در زندگى نبـود آن احساس مى شد, ((از دست رفته)) نمـى ديد بلكه ((به دست آمده)), ((ماندنـى و جاودان)) مى دانست.
روزى كه شوهر بزرگوار او, دو دستبنـد نقره, گـوشـواره و پرده اى كه سهم وى از غنايم شده بـود همراه خـود به منزل آورد و تقديـم فاطمه(ع) كرد, او بـدون اندكـى تإمل و ترديد ـ و در زمانـى كه احتياج بسيارى به هـر يك داشت ـ تمـامـى غنـائم را بـراى رسـول خـدا(ص) فـرستـاد و ايـن گـونه پيـام داد:
((تقـرإ عليك ابنتك السلام و تقـول: اجعل هذا فـى سبيل الله)).
اى رسـول خدا! دخترت به تـو سلام مى رساند و مى گويد اينها را نيز در راه خدا انفاق كن.
پيامبـر(ص) پـس از مشاهـده بخشـش دخت عزيز خـود سه بار فرمـود: ((فداها ابوها))(29)
پدرش فدايش شود!
سخاوت و بخشـش چنان مـوجـى در بيكران صفات زهرا(س) مـى زد كه در وصيت خود از على(ع) مـى خـواهـد كه امـوالـى از او را بيـن زنان پيـامبـر(ص) و زنـان بنـى هـاشـم تقسيـم كند!(30)
ايثار آن پاك بانـو بـدان حـد بـود كه گاه اصحاب رسـول خدا دچار شگفتـى مـى شدند و لب به سخـن گشـوده درخـواست استفاده برخـى از اموال براى خـود و فرزندانـش مى نمودند.(31) اما فاطمه تنها خدا را در نظر داشت و براى خـود سهمى نمـى ديـد, از ايـن رو پروردگار بزرگ نيز با نزول آيه اى بـر ايثار او درود فرستاد و صلاى باصلابت زهرا را در خدامحورى و ديـن باورى به گوش همگان رسانيد و فرمود:
((و يوثرون على انفسهم و لـو كان بهم خصاصه و مـن يـوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون.))(32)
هـرچند خـود نيازمنـد متاعى باشنـد[ اما] باز هـم ايثار كـرده, ديگران را ترجيح مـى دهند و كسانـى كه بخل خـويـش را حفظ كننـد, همانا آنان رستگار خواهند بود.
و بديـن گونه است كه چون نيازمندى پس از نوميدى از تمامى افراد ـ و حتـى همسران رسـول خدا(ص) ـ همراه با علـى(ع) به منزل حضرت مـىآيـد, فـاطمه در جـواب همسـر خـود مـى گـويد:
((در خانه ما هيچ غذايـى نيست مگر به انـدازه خـوراك دختـربچه; اما امشب آن را ايثار كرده و گرسنگـى را تحمل مـى كنيـم و هميـن مقـدار غذا را هـم به ميهمـان مـى بخشيم. ))
صبح هنگام خبر ايـن بزرگـوارى و ايثار با آيه و يـوثرون على ... به گوش پيامبـر(ص) و ديگـر مسلـمانان رسيد و خـداوند بر اينهمه ايثار, درود فرستاد و آن را ستود.(33)
و روزى ديگـر نيز ايثار فاطمه, شـوهر و فـرزنـدان او در آينه اى آسمانى و آيه اى ديگر از قرآن, ايـن گونه بيان مى شـود كه: ((... و يطعمـون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا انما نطعمكـم لوجه الله ...))(34)
به حـب خـدا مـى نمـاينـد سيــر
يتيم و مساكيـن و شخ اسيــر
بگــوينــد بهــر رضــاى خــدا
كنــون بـرنهـاديم خــوان غـذا
نخواهيــم پاداش و اجـر و سپاس
فقط دين خود را بداريم پاس(35)
8. صبر, بردبارى و شكيبايى
سنگلاخها و سختيهاى زنـدگـى براى بـردباران و شكيبايان آن هنگام لذت خاص و شيرينى فـرامـوش ناشـدنى دارد كه در مسيـر زنـدگانـى ((هدفـى مقدس و آرمانى آسمانـى)) وجـود داشته باشد; بـدون آنكه نگاه طمعآميزى به لذتهاى دنيوى و رهآوردهاى آن پس از ايـن دوره وجـود داشته بـاشـد, تنها ياد خـدا و هـدايت انسـانها آرام بخـش سوزشها و دردها بـوده و هماره سپاس از توفيق ايـن لطفهاى پنهان خـداونـدى در ياد آنان باشـد. در ايـن هنگام پروردگار حكيـم به اينان بشارت داده و نسبت به سختيهاى زندگـى و كمبـودهاى رفاهى, اقتصـادى و يـا روحـى, روانـى و جسمـانـى, وعده هـاى جـاودانــى مى دهد.(36)
در نگاهى درسآموز به زندگانى حضرت زهرا(س) ايـن ويژگى اخلاقى از اوان طفوليت تا واپسيـن لحظه هاى حيات در خانه همسر, بخوبى ديده مى شود. سالهاى سخت و دشـوار شعب ابى طالب, سـوز بـى مادرى, اندوه فقر مادى در سراسر زندگـى و در پـىآمـد آوار مصيبت رحلت پـدر و غصب حقـوق و محروميتهاى پى در پـى, نشان از سختـى سالها و تلخى تحملها دارد. اما از آنجا كه فاطمه, فاطمه است چـون پـدر عزيزش او را در حالـى مـى نگرد كه روى زميـن نشسته, با يك دست فـرزنـد خـويـش را در آغوش گرفته شير مـى دهـد و با دستـى ديگر با آسياب دستـى, گندمها را آرد مى كند, اشك در چشمان رسـول الله حلقه زده مى فرمايد:
((دختـرم! تلخيها و مشكلات دنيا را به ياد شيرينـى و سعادت بهشت بر خود گوارا ساز.))
درايـن حال, زهراى عزيز و بردبار, بدون آنكه سخنـى از تلخيهاى زندگـى بر زبان آرد, با نگاهى آسمانى به سختيهاى زمينى نگريسته مى گويد:
((اى رسـول خدا! خدا را سپاس مى گـويم بر نعمتهاى او و مى ستايـم به خاطر الطاف بى كران او!))(37)
روزى كه سلمان چـادر وصله دار و سـاده فاطمه را ديـد, در شگفتـى فرو رفت و او را با رفاه و راحتـى و زر و زيـور دختـران پادشاه ايـران و قيصـر روم بـر تختها و در كاخها مقـايسه كـرد و اظهار اندوه و ناراحتـى نمـود. در ايـن هنگام زهراى مرضيه رو به پـدر كرده, فرمود:
((اى رسول خدا! سلمان از لباس مـن تعجب كرد, سوگند به خدايى كه تـو را مبعوث نمود, پنج سال است فرش خانه ما پـوست گوسفندى است كه روزهـا بـر روى آن شتـرمـان علف مـى خـورد و شبها بـر روى آن مـى خـوابيـم و بـالـش ما چـرمـى است كه از ليف خـرمـا پـر شـده است!!))(38)
و روزى ديگر كه پيامبر(ص) بـراى ديـدار و گفتگـو با دخت دلبنـد خود به خانه او رفت, پرسش او چنيـن بود كه دخترم! در چه حالى و چگونه زندگى مى كنى؟ پاسخ شنيد:
((درد گرسنگى بـى تابـم كرده و هر لحظه رو به فزونى است و غذايى ندارم تا رفع گرسنگى كنم!))(39)
آرى; فاطمه مصداق كامل سخـن خداوندى است كه: ((و لنبلونكـم بشى من الخـوف و الجـوع و نقص مـن الاموال و الانفـس و الثمرات و بشر الصابرين. الذيـن اذا اصابتهم مصيبه قالـوا انا لله و انا اليه راجعون.))(40)
شمـا را نمــاييم گـاه امتحـان
به ترس و به جوع و به امثال آن
به نقـصان نفـس و زراعات و مال
بگرديـد خـود امتحـان طـى سـال
بود مژده فتح با صابـران
كه بردنـد بــا صبــر بار گران
كسانى كه چون محنـت آيد به پيش
شكيبــايى آرنــد هـر لحظه بيش
بگــوييــد مائيـم از كــردگار
به او باز گرديم فرجام كار(41)
گاه محروميتها, سختيها و تلخيهاى زنـدگـى بـدان حـد مـى رسيد كه فاطمه زهرا(س) پاسخ پدر را از چگونگى وضع و حال خـويـش به صورت كـوتاه مـى داد تا واژه ها و عبارات وسعت درد و رنج او را ترسيـم كننـد. از ايـن رو, در جـواب رسـول الله(ص) كه سـوال مـى كرد:
ـ دختـرم چگـونه اى؟ در چه حالـى به سر مـى بـرى؟ و چرا نگرانـى؟
مـى گفت: ((قله الطعم و كثـره الهم و شـده السقــم)).(42)
كمـى طعام و غذا, فراوانى اندوه و غصه و شدت بيمارى و گرفتارى!
... براستـى ما كه خـود را از شيفتگان و علاقه مندان آن پاك بانـو مـى دانيـم, در راه حفظ آرمانهاى مكتب و ارزشهاى مذهب تا چه حدى حاضر به انفاق و ايثار, بردبارى و شكيبايـى هستيم؟ آيا حاضريـم سخنان رهبر فرزانه خود را بر خواسته ها و علايق خـود ترجيح دهيـم و براى پاسـدارى از احكام اسلام, ضمـن پيروى كامل, هرازگاهـى در تـوان خود مستمندان چشـم به راه و نيازمندان آبرومند را از دست لطف و عطاى خـود بـى نياز كنيـم و لبخنـد پرمهرى از سـوى پيروان فـاطمه(ع) بـر لبان آنان بنشـانيـم. بـى شك چنيـن است و بـا لطف خـداونـد هميشه چنيـن بـاد. ان شإالله.
ادامه دارد.

احمد لقمانى
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ ديـوان حـافظ, غزل ش152 (بـرگزيده).
2ـ بحـارالانـوار, مـرحـوم مجلسى, ج71, ص385.
3ـ كنزالعمال, خ5215.
4ـ غررالحكم و دررالكلم.
5ـ بحارالانوار, ج71, ص396.
6ـ همـان, ص;396 غررالحكـم و دررالكلم.
7ـ غررالحكم و دررالكلم.
8ـ بحارالانوار, ج71, ص395.
9ـ همان, ص375.
10ـ همـان, ج77, ص;148 غررالحكـم و دررالكلم.
11ـ حـارالانوار, ج73, ص296 و ج71, ص375.
12ـ عرفـان اسلامـى, حسيـن انصـاريـان, ج1, ص130.
13ـ مجمع البحـريـن, طـريحـى, مجلـد اول, ص51 و ;52 فرهنگ بزرگ جـامع نـويـن, احمـد سيـاح, مجلد 1, ص15.
14ـ سـوره تـوبه, آيه 112, (كسانـى كه نگاهبانان حدود و مرزهاى الهى اند).
15ـ سوره نسا, آيه 80.
16ـ رك: بحارالانوار, ج71, ص38.
17ـ منـاقب ابـن شهر آشـوب, ج3, ص;344 احقــاق الحق, ج5, ص273.
18ـ بحـارالانـوار, ج43, ص;149 احقاق الحق, ج5, ص117 و 273.
19ـ امـالـى صـدوق, ص;280 بحـارالانـوار, ج41, ص;46 لاذلـى الاخبار, ج3, ص26.
20ـ نهج الحيـاه (فـرهنگ سخنـان فـاطمه(ع)), محمـد دشتـى, ص21 و 22.
21ـ بحارالانوار, ج43, ص10.
22ـ رك: زهـره الـريـاض كـوكب الـدرى, ج1, ص;253 بحـارالانــوار, ج43, ص217 و ج78, ص253 و 256 و ج28, ص304.
23ـ مجمع البحـريـن, طـريحـى, ج4, ص;353 فـرهنگ بزرگ جامع نوين, ج4, ص1630.
24ـ مجمع البحـريـن, ج1, ص;160 فـرهنگ بزرگ جـامع نـويـن, ج1, ص71, (حاشيه).
25ـ سوره آل عمران, آيه 92.
26ـ رك: نزهه المجـالـس, ص;576 اهل البيت, تـوفيق ابـوعلــم, ص138.
27ـ بحـارالانـوار, ج43, ص;172 اهل البيت, ص139.
28ـ ريـاحيـن الشـريعه, ج1, ص;132 كتـاب عوالـم, ج11, ص;168 بحارالانوار, ج43, ص73.
29ـ بحارالانوار, ج43, ص20 و 83.
30ـ همان, ص218.
31ـ كتاب عوالم, ج11, ص168.
32ـ سوره حشر, آيه 9.
33ـ بحارالانوار, ج36, ص59.
34ـ سوره دهر (الانسان), آيه 8.
35ـ قـرآن مجيـد, تـرجمه منظوم امينه مجــد, ص579.
36ـ سـوره بقره, آيه :155 و نقص مـن الاموال و الانفـس و الثمرات و بشر الصابرين.
37ـ منـاقب ابـن شهر آشـوب, ج3, ص;342 تفسيـر البـرهان, ج4, ص;476 عوالـم المعالم, ج11, ص133.
38ـ بحـارالانـوار, ج8, ص;303 تفسيـر البـرهان, ج2, ص;346 عوالـم المعالـم, ج11, ص264 و 587.
39ـ بحـارالانــوار, ج43, ص37 و ج39, ص278 و ج37, ص;68 حليه الاوليـا, ابـونعيـم اصفهانــى, ج2, ص42.
40ـ سوره بقره, آيه 155 و 156.
41ـ قـرآن مجيـد, تـرجمه منظوم اميـد مجد, ص24.
42ـ احقـاق الحق, ج4, ص152 و ج15, ص;338 تـاريخ دمشق, ج1, ص242.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page