فتح و اعطاى فدك به فاطمه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

فتح و اعطاى فدك به فاطمه

«فدك» سرزمينى آباد در سراشيبى خيبر با چشمه اى پر آب و منطقه ى وسيع كشاورزى و قلعه اى مهم بود و نخلستانهايش از خيبر بيشتر بود. ساكنان آن عده اى از يهود بودند كه با اهل خيبر در ارتباط بودند و رئيس آنان در روز فتح آنجا مردى بنام يوشع بن نون بود. نام اين سرزمين هم به اسم «فدك بن هام» اول كسى است كه در آنجا سكونت يافته است. [معجم البلدان: ج 4 ص 238. اين باغها در شمال مدينه واقع شده بود و هم اكنون نيز باقى است و فاصله ى آن تا مدينه حدود 100 كيلومتر است.
فتح فدك بدست پيامبر و اميرالمؤمنين [بحار الانوار: ج 21 ص 22 ج 29 ص 110، 114، 348. تهذيب الاحكام: ج 1 ص 424. الخرائج: ج 1 ص 113. ]پس از فتح خيبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله جبرئيل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدك را آورد. در اين فرمان تصريح شده بود كه اين اقدام مى بايست توسط شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام انجام شود، و مسلمانان در آن شركت نكنند.
آن دو بزرگوار، اسلحه ى لازم را برداشتند و اسبهاى خود را آماده كردند و در تاريكى شب از لشكر جدا شدند و از خيبر حركت كردند تا به سرزمين فدك رسيدند و كنار قلعه ى آن آمدند.
فتح يك قلعه توسط دو نفر كارى بود استثنايى و مى بايست حساب شده انجام شود، و پشتيبانى خداوند كه هميشه بدرقه ى راه پيامبر صلى الله عليه و آله بود مسير ماجرا را به سوى پيروزى پيش مى برد.
مردم فدك كه پيگير اخبار فتح خيبر بودند و روز قبل خبر فتح آن قلعه ى عظيم را دريافته بودند، از وحشت به قلعه پناه برده و درهاى آن را محكم بسته بودند و شبى سراسر اضطراب را مى گذراندند.
در چنين شرايطى كه بر داخل قلعه حكمفرما بود، پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام به پاى قلعه رسيدند و بصورت عادى هيچ راهى براى نفوذ به قلعه وجود نداشت. از سوى ديگر نبايد افراد داخل قلعه وجود كسى را بيرون قلعه احساس مى كردند. تصميم بر آن شد كه مخفيانه از ديوار قلعه بالا روند و بر فراز آن با صداى بلند اذان بگويند. در اين صورت اهل قلعه خود را در محاصره ديده و قلعه را فتح شده خواهند پنداشت. آنگاه است كه تصميم بر فرار مى گيرند و براحتى مى توان اقدامى بزرگ را به انجام رساند.
اميرالمؤمنين عليه السلام بر كتف پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت و سپس حضرت برخاست و او را با خود بلند كرد، و با معجزه ى الهى اميرالمؤمنين عليه السلام از ديوار قلعه ى فد بالا رفت. آنگاه كه بر فراز ديوار قرار گرفت، رو به اهل قلعه اذان گفت و صداى تكبير بلند نمود.
مردم قلعه ى فدك كه گمان مى كردند سربازان مسلمان بر فراز قلعه هستند، فرار كنان رو بسوى درب قلعه نهادند و آنرا باز كردند و از آن خارج شدند تا در زمينهاى بيرون قلعه پراكنده شوند.
اميرالمؤمنين عليه السلام از ديوار قلعه پايين آمد و با پيامبر صلى الله عليه و آله كه بيرون قلعه منتظر بود در مقابل آنان قرار گرفتند و با آنان درگير شدند و هيجده نفر از بزرگان آنان بدست اميرالمؤمنين عليه السلام به قتل رسيدند و در نتيجه بقيه تسليم شدند.
پيامبر صلى الله عليه و آله خود و فرزندان آنان را اسير نمود و غنائم را همراه آنان به مدينه آورد.