چگونگى برنامه ى كمك خواهى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

چگونگى برنامه ى كمك خواهى

اميرالمؤمنين عليه السلام حضرت زهرا عليهاالسلام را به همراه امام حسن و امام حسين عليهماالسلام تا چهل روز، هر روز سوار بر مركبى مى نمود و به در خانه ى مهاجرين و انصار مى برد. حضرت زهرا عليهاالسلام به آنان مى فرمود: «اى مهاجرين و انصار، خدا را و دختر پيامبرتان را يارى كنيد. شما روزى كه با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كرديد بر سر اين بيعت كرديد كه از او و فرزندانش حمايت كنيد و از آنها منع كنيد آنچه از خود و فرزندانتان منع مى كنيد. بياييد و به بيعت خود نسبت به پيامبر وفا كنيد». ولى احدى به حضرت جواب مثبت نداد.
برخورد خاص حضرت زهرا با معاذ بن جبل
حضرت به معاذ بن جبل يكى از بنيانگذاران سقيفه رسيد و فرمود: اى معاذ بن جبل، من بعنوان كمك خواهى نزد تو آمده ام و تو با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردى كه او و فرزندانش را يارى كنى و آنچه از خود و فرزندانت دفع مى كنى از آنان نيز دفع كنى. اكنون ابوبكر فدك را غصب كرده و نماينده ى مرا از آن اخراج نموده است.
معذ گفت: ديگرى هم با من هست؟ فرمود: نه، هيچكس به من پاسخ مثبت نداد. معاذ گفت: كمك من به كجا مى رسد؟! حضرت زهرا عليهاالسلام از نزد معاذ بيرون آمد و فرمود: «ديگر با تو سخن نمى گويم تا نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بروم. بخدا قسم كلمه اى با تو حرف نمى زنم تا من و تو نزد پيامبر صلى الله عليه و آله جمع شويم».
احتجاج خصوصى فاطمه بر ابوبكر گرفتن سند و پاره كردن آن توسط عمر
از آنجا كه گرفتن سندى مبنى بر بازگرداندن فدك، دليلى بزرگ بر حقانيت فاطمه عليهاالسلام به اقرار خصم بود و مُهر غاصبيت را بر پيشانى آنان مى زد، بايد تلاشى در اين باره صورت مى گرفت، اگر چه در مرحله ى بعد آن سند و مدرك پاره شود و مورد اهانت قرار گيرد، چرا كه هر رفتار نامطلوب با نوشته ى غاصب ضربه اى بر پيكر خود اوست.
لذا براى بار سوم حضرت زهرا عليهاالسلام به دستور اميرالمؤمنين عليه السلام نزد ابوبكر رفت.
استدلال حضرت زهرا نزد ابوبكر
اميرالمؤمنين عليه السلام به حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: نزد ابوبكر برو در حاليكه تنها باشد، چرا كه از عمر زودتر منفعل مى شود. نزد او برو و چنين بگو: ادعاى مقام پدرم و خلافت او را كرده اى و جاى او نشسته اى؟ اگر فدك ملك تو هم بود و من از تو مى خواستم كه آنرا به من ببخشى بر تو واجب بود آنرا به من بدهى.
حضرت زهرا عليهاالسلام نزد ابوبكر آمد و اين مطالب را به او فرمود.
نوشتن سند براى ارجاع فدك
ابوبكر گفت: «راست مى گويى». سپس ورقه اى خواست و بر آن نوشته اى مبنى بر بازگرداندن فدك نوشت.
حضرت زهرا عليهاالسلام نوشته را برداشت و از نزد ابوبكر بيرون آمد.
محو و پاره كردن سند توسط عمر
عمر به آنحضرت رسيد و گفت: اى دختر محمد، اين نوشته اى كه همراه توست چيست؟ فرمود: نوشته اى است كه ابوبكر براى برگرداندن فدك برايم نوشته است. گفت: آنرا به من بده. ولى حضرت ابا كرد و آن را نداد.
در اينجا عمر براى گرفتن كاغذ جسارتى عظيم به حضرت زهرا عليهاالسلام نمود كه قلم در اداى آن گريان و زبان از گفتن آن شرمنده است. [به بخش سوم كتاب حاضر مراجعه شود.]به قيمت اهانت به ساحت اقدس بانوى جهان، عمر نوشته را از آنحضرت گرفت و ابتدا با آب دهان نوشته ى آنرا محو كرد و سپس آنرا پاره نمود. [بحار الانوار: ج 29 ص 192.]