خطاب ام سلمه با مردم

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

خطاب ام سلمه با مردم

را وى گويد: آنگاه ام سلمه سر خود را از حجره اش بيرون آورد و گفت: آيا به مِثل فاطمه اى كه دختر رسولخداست اين حرفها زده مى شود؟! در صورتى كه او حوريه اى بين انسانها، و اُنس براى نفس پيامبر است. در آغوش پيامبران تربيت يافته و نزد ملائكه دست بدست گرديده و در دامان زنانِ پاك رشد نموده و به بهترين وجهى در وجود آمده و به نيكوترين صورت تربيت شده است.
آيا گمان مى كنيد پيامبر ميراثش را بر او حرام نموده و او را از اين مسئله آگاه ننموده است؟ با اينكه خداوند به او فرموده: «و خانواده ى نزديك خود را از مخالفت احكام الهى بترسان». [سوره ى شعرا: آيه ى 214. آيا مى شود پيامبر به فاطمه اين مسئله را فرموده باشد ولى او مطالبه ى ارث نمايد؟!! و حال آنكه او بهترين زنان و مادر سرآمد جوانان و همتاى مريم دختر عمران و همسر شير شجاعان است. فاطمه اى كه با پدرش رسالتهاى پروردگار پايان يافت.
قسم بخدا پيامبر نسبت به او در گرما و سرما دلسوزى مى كرد و دست راست خود را زير سر او مى نهاد و روانداز او را دست چپش قرار مى داد. عجله نكنيد كه پيامبر ناظر گمراهى شماست و بر خدا وارد مى شويد. واى بر شما و بزودى خواهيد دانست. [را وى مى گويد: ام سلمه در آن سال- بخاطر اين سخنان- از سهميه ى سالانه اش محروم شد.]
خطاب حضرت با رافع و يادآورى غدير
آنگاه حضرت (برخاست و) براه افتاد. رافع بن رفاعة بدنبال حضرت آمد و گفت: اى برترين بانوان، اگر حضرت ابوالحسن در رابطه با اين مسئله قبل از اين بيعتى كه با ابوبكر شد صحبتى مى كرد و اين مطلب را به مردم تذكر مى داد، ما شخص ديگرى را بجاى او نمى پذيرفتيم!
حضرت با حالت غضب به او فرمود: از من دور شو، خداوند بعد از واقعه ى غدير خم براى احدى دليل و عذرى باقى نگذارده است!