اندوه قلبي از غيبت وغربت

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

اول: مهموم بودن براي آن حضرت به چند سبب، يکي به جهت مجرد مستور بودن ومحبوب بودن ونرسيدن دست مردم به دامان وصالش وروشن نگشتن ديدگان به تور جمالش، با بودنش در ميان انام واطلاعش بر خفاياي کردار عباد، در آناء ليلالي وايام. يکي به جهت ممنوع بودن آن حضرت که سلطان حقيقي است از رتق وفتق واجراي احکام وحدود وابلاغ فرامين الهيه ومنع تعدي وظلم وجور واخذ حقوق واحقاق حخق وابطال باطل وغيرها. وديگر به دست نيامدن جاده، واسعه ى مستقيمه ى واضحه ى شريعت مطهره وانحصار راه رسيدن به آن، در راههاي باريک تاريک متشتت، که در رهگذار آن جمعي از دزدان داخلي دين مبين در کمين نشسته وپيوسته شکوک وشبهات در قلوب عوام، بلکه خواص داخل کرده، تا آنجا که اين فرقه ى قليله وعصابه ى مهتديه ى اماميه يکديگر را تکذيب وتکفير ولعن وتوهين کرده ومي کنند، واعداء را بر خود چيره نمودند وپيوسته دسته دسته از دين خدا بيرون روند، وعلماء راستين از اظهار علم خود عاجز، وصادق شد وعده ى صادقين (عليهم السلام) که خواهد آمد وقتي که نگاهداشتن مومن دين خود را مشکل تر است از نگاه داشتن جمره اي از آتش در دست الي آخر کلماته الشريفه.