تناقض در گفته و عمل غاصبين فدك

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

تناقض در گفته و عمل غاصبين فدك

مطالب مربوط به جواب غاصبين فدك در بخشهاى گذشته ذكر شد. گذشته از اينها دوگونه گيهاى واضحى در سخنان و عمل آنان بچشم مى خورد كه دانستن آن براى مدافعان فدك لازم است:
1. چند گونه گى در حديث جعلى. حديث «النبى لايورث» كه بعنوان پشتوانه ى غصب فدك جعل شده بود در گفته هاى غاصبين به صورتهاى مختلف نقل شده است. گاهى به دو كلمه اكتفا شده و گاهى پسوند مفصلى به آن اضافه شده، و گاهى قالب كلام ديگر گونه است. بايد هم چنين باشد چرا كه وقتى اصل مطلب جعلى شد اضافه و كم كردن بر آن جز زياده بر جعل چيزى ديگر نخواهد بود.
گاهى مى گفتند: «پيامبران ارث نمى گذارند». گاهى اضافه مى كردند كه: «پيامبران علم و حكمت و نبوت را به ارث مى گذارند». گاهى اضافه ى ديگرى هم بميان مى آمد كه: «آنچه از او باقى بماند صدقه است»، و گاهى سخن اول را فراموش مى كردند و به نفع خود آنرا تغيير مى دادند كه: «هر چه از او بماند در اختيار ولى امر است كه هر گونه مى خواهد به مصرف برساند»! [بحار الانوار: ج 29 ص 190.]همچنين در شكل نقل گاهى ابوبكر آنرا ادعا مى كرد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده است و گاهى به عايشه نسبت مى داد كه او شنيده است. گاهى عمر شاهد ابوبكر بود و گاهى عايشه و حفصه را شاهد مى آورد. بهرحال اين تناقضات بخاطر اين بود كه اصل مطلب كذب محض بود و براى منافع خاصى كه در نظر داشتند جعل شده بود، و به اقتضاى منافع به آن زياد و كم مى كردند.
2. ابوبكر سخن جابر را درباره ى اموال بحرين بدون شاهد قبول كرد ولى سخن فاطمه عليهاالسلام را درباره ى فدك قبول نكرد و شاهدان او را هم نپذيرفت! حضرت زهرا عليهاالسلام در سخنانش صريحاً به اين مسئله اشاره كرد و آنان را زير سؤال برد. [بحار الانوار: ج 29 ص 194.]3. ابوبكر كه در مقابل كلام فاطمه عليهاالسلام تسليم شد و نوشته اى مبنى بر بازگرداندن فدك نوشت و به آنحضرت داد، در واقع حديث جعلى خود را نقض كرد و آنگاه كه عمر نوشته ى ابوبكر را محو و پاره كرد نقضى بر نقض اول انجام داد. [الغدير: ج 7 ص 194.]4. خانه ى پيامبر صلى الله عليه و آله را ارث پيامبر حساب كردند و به عايشه كه همسر پيامبر صلى الله عليه و آله بود دادند تا بعدها ابوبكر و عمر در آنجا دفن شوند، و در همين حال ارث را از فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صلى الله عليه و آله ممنوع دانستند.
5. عايشه و حفصه كه در حديث «النبى لا يورث» شاهد ابوبكر بودند، در زمان عثمان براى طلب ارث پيامبر صلى الله عليه و آله نزد او آمدند!
عثمان كه خود از طرفداران غصب فدك و در متن ماجرا بود خطاب به عايشه كه براى طلب ارث پيامبر صلى الله عليه و آله نزد او آمده بود گفت: «آيا تو نبودى كه با مالك بن اوس نصرى شهادت داديد كه «پيامبر ارث نمى گذارد» و حق فاطمه را مانع شديد؟ چگونه امروز از من ميراث پيامبر را مى خواهيد»؟! [بحار الانوار: ج 31 ص 483 ح 7. كتاب سليم: ج 2 ص 694.]6. عمر وقتى به حكومت رسيد فدك را به وارثان پيامبر صلى الله عليه و آله باز گرداند، و عباس با اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر آن اختلاف نمود. حضرت فرمود: «پيامبر صلى الله عليه و آله آن را در زمان حياتش به فاطمه داد»، ولى عباس قبول نمى كرد و مى گفت: «ملك پيامبر صلى الله عليه و آله است و من وارث اويم». [الغدير: ج 7 ص 194.]اين ضد و نقيض گويى عمر و بالاتر از آن تناقض در عمل است كه حل و فصل را به قيامت مى گذارد تا حساب يكسره شود.
7. عثمان بار ديگر فدك را بنام مروان بن حكم به ثبت رسانيد، و با اين كار خود يكبار ديگر كار عمر را نقض كرد. [الغدير: ج 7 ص 195.]از اين گونه تناقضات درباره ى فدك زياد است، و اين چند مورد بعنوان مثال ذكر شد.