مخالفت نهايى با عمل پيامبر در فدك

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

مخالفت نهايى با عمل پيامبر در فدك

غاصبين فدك گذشته از زير پا گذاشتن آيه ى «و آت ذا القربى حقه» و آيه ى تطهير و آيات ارث و آيات ارث انبيا عليهم السلام، و نيز زير پا گذاشتن سند رسمى پيامبر صلى الله عليه و آله كه در مورد فدك به فاطمه عليهاالسلام داده بود، ضربه ى نهايى را بدست عمر و در زمان حكومت او اجرا كردند كه عهد نامه ى پيامبر صلى الله عليه و آله با يهودان فدك را كه ضمن مصالحه تنظيم شده بود ناديده گرفتند و آنرا باطل اعلام كردند.
ماجرا از اين قرار بود كه يهوديان پس از مصالحه با پيامبر صلى الله عليه و آله همچنان در سرزمين فدك باقى ماندند و هر ساله طبق قرارداد مبالغ مورد مصالحه را پرداخت مى كردند، و اين برنامه چه در زمانى كه در تصرف حضرت زهرا عليهاالسلام بود و چه در دورانى كه غصب شده بود ادامه داشت.
عمر در زمان حكومت خود دستور داد يهوديان فدك به شام كوچ كنند و آنان را وادار كرد كه مزارع خود را كه پنجاه هزار درهم قيمت گذاشته بود بفروشند و مبلغ آنرا از بيت المال بگيرند.
يهوديان گفتند: «عهدنامه ى ابوالقاسم (يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله) را محو و فراموش شده
تلقى مى كنى و ما را اخراج مى نمايى»؟ گفت: «من آن روز حاضر بودم كه پيامبر به شما گفت: «تا آنگاه كه خواستيم شما بمانيد». اكنون نمى خواهيم و قصد اخراج شما را داريم». [معجم البلدان: ج 4 ص 238.]بدين صورت عهدنامه اى كه پيامبر صلى الله عليه و آله با آنان بسته بود و در متن آن قيد نشده بود كه «تا روزى كه خواستيم شما بمانيد»، عمر با ادعاى خود زير پا نهاد و آخرين ضربه ى خود را در اين جهت بر پيكر فدك وارد ساخت.