دست كاشته هاى پيامبر در فدك
در سرزمين فدك يازده درخت خرما بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به دست مبارك خود آنها را كاشته بودند. در زمانهايى كه فدك در دست فرزندان زهرا عليهاالسلام بود در ايام حج ميوه هاى آن يازده درخت را جداگانه مى چيدند و بعنوان هديه اى گرانقدر به حاجيان تقديم مى كردند. متقابلاً حجاج با دريافت اين تبرك، هدايا و اموال قابل توجهى به آنان مى دادند.
متوكل، فدك را از دست بنى فاطمه خارج ساخت و آن را به شخصى بنام «مازيار» داد. مازيار شخصى را از بصره فرستاد تا آنها را بريدند و يادگارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله را از بين بردند. همين شخص وقتى به بصره بازگشت مبتلا به فلج شد. [شرح نهج البلاغه ابن ميثم: ج 5 ص 107.]بدينصورت غصب هاى متوالى بر سر ملك شخصى فاطمه عليهاالسلام در تاريخ تكرار شد و اگر در مواردى باز پس داده شد به دست ائمه عليهم السلام ندادند، بلكه به يكى از سادات مى سپردند.
تعيين حدود فدك توسط امام
نكته ى جالبى كه در تاريخ امام كاظم عليه السلام توجه ما را جلب مى كند، تعيين مرزهاى سرزمين فدك است كه نشان دهنده ى مطالب مهمى از اهميت فدك است. اين مطلب در دو نوبت در زندگى امام عليه السلام ديده مى شود كه ذيلاً ذكر مى كنيم:
1. مهدى عباسى از حضرت خواست حدود فدك را تعيين كند تا آنرا باز گرداند. حضرت فرمود: «يك مرز آن كوه اُحُد، يك مرز آن عريش مصر، يك مرز آن سيف البحر، يك مرز آن دومة الجندل است».
مهدى عباسى با تعجب پرسيد: همه ى اينها؟! فرمود: بلى، همه ى اينها. اينها مواردى است كه بدون لشكركشى براى پيامبر صلى الله عليه و آله فتح شده است. [الغدير: ج 7 ص 197.]2. هارون الرشيد به حضرت كاظم عليه السلام عرض كرد: فدك را قبول كن تا به شما باز گردانم. حضرت قبول نكرد تا آنكه اصرار زياد نمود. حضرت فرمود: قبول نمى كنم مگر طبق مرزهاى حقيقى آن! هارون پرسيد: مرزهاى آن كدامند؟ فرمود: اگر مرزهاى آن را بگويم آنرا نمى دهى؟ هارون گفت: تو را بحق جدت قسم مى دهم كه بگويى.
فرمود: «مرز اول آن عَدَن»! با شنيدن اين كلام رنگ هارون تغيير كرد و گفت: عجب! فرمود: «مرز دوم آن سمرقند»! با شنيدن سخن دوم صورت هارون گرفته شد. فرمود: «حد سوم آفريقا»! با شنيدن اين كلام روى هارون سياه شد و گفت: بقيه اش؟! فرمود: «حد چهارم سيف البحر، كنار درياى خزر و ارمنيه»!
هارون گفت: «اين كه همه ى دنياست. براى ما چيزى باقى نماند، پس من برخيزم تا در جاى من بنشينى»!
حضرت فرمود: قبلاً به تو گفتم كه اگر مرزهاى آن را تعيين كنم، آنرا به من باز نمى گردانى! [بحار الانوار: ج 48 ص 144 ح 20 ج 29 ص 200 ح 41.]