پشيمانى بيهوده قاتل

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

آنجا كه جنايت پيشه اى فقط از چند جنايت خود لب مى گَزَد دليل عظمت آنهاست كه به آن اقرار مى كند. بى اجازه وارد خانه ى فاطمه عليه السلام شدن كه نام ديگرش هجوم دسته جمعى بود - هنگام مرگ، پيش چشم ابوبكر مجسم شد و نمى دانم چه مى ديديد كه آرزو مى كرد اى كاش هرگز دست به چنين جنايتى نزده بود!!

قال أبوبكر:... إنّي لا آسي على شي ء... إلا على ثلاث فعلتهنَّ و وددتُ أنّي تركتهنّ... فوددتُ أنّي لم أكشف بيت فاطمة عن شى ء و إن كانوا قد غلقوه على الحرب. [ تا ريخ الطبرى: ج 3 ص 430.] .
ابوبكر گفت: من از سه كار كه انجام داده ام پشيمانم و اى كاش مرتكب نشده بودم، از جمله اين كه: اى كاش بى اجازه وارد خانه ى فاطمه نمى شدم اگر چه كار را به جنگ مى كشاندند.
مجازات قاتل پس از شهادت جنين مقدس
تا روز قيامت كه دادگاه الهى به دست فاطمه عليهاالسلام سپرده مى شود سه مقطع حساس براى قاتلين محسن عليه السلام مقدر شده است: عالم برزخ، عصر ظهور مهدى عليه السلام، عالم رجعت.
برزخ يعنى عالم حيات مردگان تا روز حسابرسى! از سوى خداوند عذابى دردناك براى قاتل محسن عليه السلام در اين زمان طولانى در نظر گرفته شده كه هر چند التماس مى كنند كوچكترين تخفيفى به آنان داده نمى شود.
روز ظهور حضرت بقيةاللَّه الاعظم ارواحنافداه- كه روز انتقام و روز عدل جهانى است- بايد اين بنيانگذاران ظلم باز آورده شوند تا پس از محاكمه با هيزمهاى خود بسوزند.
در رجعت- كه ائمه عليهم السلام به اين جهان بازمى گردند-اميرالمؤمنين عليه السلام شخصاً از قاتلين محسن عزيزش انتقام مى گيرد.
در برزخ: اولين مجازات قاتلان محسن!
روزى كه قاتلان محسن عليه السلام زندگى سراسر جنايت خود را به پايان بردند، ملائكه عذاب منتظر بودند تا عذابهاى آماده را بر سر آنان فرود آورند؛ و اينچنين بود كه چشم بر جايگاه ابدى خود در آتش باز كردند.
قاتل محسن... در آتش برزخ
برزخ شعبه اى از جهنم يا بهشت است و در آن جايى مخصوص براى قاتلان انبيا و فرزندان انبيا عليهم السلام در نظر گرفته شده است، كه قاتلان محسن زهرا عليه السلام نيز در آنجا هستند. اولياى خدا از همين جهان آن مناظر را به چشم خود مى بينند و ناظر عذاب آنان هستند.
قال الصادق عليه السلام: هذا جبل يقال له «الكَمَد» و هو على واد من أودية جهنم و فيه... قاتل أميرالمؤمنين عليه السلام و قاتل فاطمة و محسن عليهماالسلام و قاتل الحسن و الحسين عليهماالسلام.
________________________________________
بحارالانوار: ج 25 ص 372.]
امام صادق عليه السلام فرمود: اين كوه «كَمَد» نام دارد و بر يكى از پرتگاه هاى جهنم قرار گرفته است كه قاتل اميرالمؤمنين عليه السلام و قاتل فاطمه و محسن عليهماالسلام و قاتل حسن و حسين عليهماالسلام آنجا هستند.
در عصر حضرت مهدى: محاكمه و مجازات
چشمان به خون نشسته و دريايى شيعه در انتظار مهدى زهرا عليه السلام است، اما براى چه؟ براى شنيدن ناگفته هاى ظلم سقيفه و آنچه از داستان ديوار و در مانده است. براى محاكمه بنيانگذاران جاهليت در اسلام كه زحمات پيامبر گرامى صلى اللَّه عليه و آله را ناديده گرفتند. براى قصاص و انتقام از سردمداران جنايت در اسلام كه قتل محسن عليه السلام آغاز آن است.
مهدى... محاكمه قاتل محسن
تا كنون و تا آخر دنيا محاكمه اى براى جانيان سقيفه برپا نشده است. قرنها پس از جنايت- كه قاتل و مقتول از اين جهان رفته اند- قبر دو جنايتكار اصلى شكافته مى شود و تن آنان از قبر بيرون كشيده مى شود. آنگاه به امر الهى زنده مى شوند و محاكمه سر منشأ جنايات دنيا آغاز مى گردد. از اولين سؤالاتى كه از آنان مى شود قتل محسن عليه السلام است كه اولين جنايت آنان نيز هست.
يأتي المهدي عليه السلام إلى روضة الرسول و يخرج الجبت و الطاغوت- حَبتَر و زُفَر- و يُحييهِما بإذن اللَّه، و يحاكمهما على غصبهما خلافة اللَّه و ادّعائهما ما ليس لهما و افترائهما على اللَّه و على رسول اللَّه و قتلهما محسناً و ايذائهما بضعة الرسول.
________________________________________
الزام النواصب.]
امام زمان عليه السلام به حرم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى آيد و به اذن پروردگار ابوبكر و عمر را زنده مى كند و براى غصب خلافت... و به خاطر قتل محسن عليه السلام و آزار پاره تن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آنان را محاكمه مى كند.
مهدى و محسن عليهماالسلام
كاش از مهدى بپرسم: اى امام منتقم! كاش از مهدى بپرسم: اى امام منتقم!
مادرت زهرا چرا روى زمين افتاده است؟ مادرت زهرا چرا روى زمين افتاده است؟
بهتر از هر كس تو مى دانى كه در دهليز در بهتر از هر كس تو مى دانى كه در دهليز در
كار زهرا از چه با سقط جنين افتاده است!؟ كار زهرا از چه با سقط جنين افتاده است!؟
هيزم خصم زهرا... نزد ماست!
آيا هيزم هايى كه پشت در و ديوار خانه ى فاطمه عليهاالسلام آتش زدند همه اش سوخت؟ ظاهراً باقيمانده اى داشته كه مهاجمين هنگام بردن مولا على عليه السلام براى بيعت اجبارى، فراموش كرده اند آنها را جمع كنند!
چه كسى و در چه زمانى آنها را جمع كرده كه اكنون نزد آخرين يادگار زهرا عليهاالسلام نگهدارى مى شود؟!! آيا نيمه شبى- كه اهل سقيفه خواب بوده اند- به دست اميرالمؤمنين يا امام حسن و يا امام حسين و يا حتى زينب و ام كلثوم عليهم السلام و فضه، و يا همه ى اهل خانه جمع آورى شده است؟آيا هيزمهاى نيم سوخته را به مادر در بستر افتاده ى محسن نشان داده اند؟ آيا تماشاى پاره هاى هيزم، خاطره هاى تلخ سينه و پهلوى فاطمه عليهاالسلام را بياد آورده و اشك سرخ بر گونه هاى زخم آنان جارى ساخته است؟
اين امانت در دست امامان عليه السلام گرديده و هر يك اشكى به ياد مادر ريخته اند، تا حضرت مهدى عليه السلام كه بيش از دوازده قرن است هر صبح و شام با ديدن آن اشك خون مى ريزد و به مادر وعده ى انتقام مى دهد.
ثمّ يُحرقهما بالحطب الذي جمعاه ليحرقا به علياً و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السلام و ذلك الحطب عندنا نتوارثه.
________________________________________
دلائل الامامة: ص 242.]
امام زمان عليه السلام ابوبكر و عمر را با هيزمى مى سوزاند كه جمع كردند تا على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را آتش بزنند و آن هيزمها نزد ما است كه از يكديگر ارث مى بريم!
در رجعت: بازگشت دوباره براى مجازات
خداوند تعالى رجعت را مقدر فرموده تا روزهايى را كه اوليايش در اين دنيا با مظلوميت و تحت سلطه ى ظالمان با صبر سپرى كرده اند جبران نمايد.
على عليه السلام در برابر قضاياى سقيفه به امر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله صبر كرد در حاليكه مى توانست با اشاره اى همه را به هلاكت برساند. و اين براى روزگار رجعت ماند كه على عليه السلام بازگردد و انتقام زهرا و محسنش عليهماالسلام را شخصاً بگيرد.
قاتل محسن... در دست على
يا على، التيام بخش اين همه مصيبت روزى است كه باز گردى و قاتلين محسن عليه السلام را به دست خود زنده كنى و آنان را مجازات نمايى!
عن أميرالمؤمنين عليه السلام:... ثمّ أكرّ و أرجع- أنا علي بن أبي طالب و أخو رسوله- و أُحيي أعدائي و قتلة ولدي محسناً و أقتلهم قصاصاً.
________________________________________
الزام النواصب.]
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: من كه على بن ابى طالب بنده ى خدا و برادر پيامبر هستم (در عالم رجعت) بازمى گردم، و دشمنانم و قاتلين فرزندم محسن عليه السلام را زنده مى كنم و آنان را به عنوان قصاص به قتل مى رسانم.
حضرت محسن در روز قيامت
انتقام اصلى از غاصبين و ظالمين حق اهل بيت عليهم السلام، مجازات در روز قيامت است كه خداوند تعالى با حكومت مطلقه ى خويش آنان را چنان كه بايد به سزاى اعمالشان مى رساند.
آن روز است كه براى محسن عليه السلام پرونده اى مخصوص باز مى شود. از يك سو او را به جهانيان معرفى مى كنند و از سوى ديگر فاطمه عليهاالسلام شخصاً براى دادخواهى مى آيد. اولين دادگاه عدل الهى برپا مى شود و با جلال و شكوه خاصى محسن عليه السلام را وارد صحنه ى قيامت مى كنند.
محسن، جنين مقدس
آل رسول عليهم السلام شهيدان بسيارى در راه خدا تقديم داشته اند كه كوچكترين آنان فرزند سقط شده ى زهرا عليهاالسلام است. اين جنين شهيد آنقدر نزد خداوند عزيز است كه نام او روز قيامت با عظمت ياد مى شود و به همه معرفى مى گردد.
ثمّ يُنادي مناد من بطنان العرش من قِبَل ربِّ العزة: «نِعم الجنين جنينك و هو محسن».
________________________________________
قصص الأنبياء ( جزائرى ): ص 97.]
روز قيامت منادى از طرف پروردگار از عرش ندا مى كند: «چه خوب جنينى است جنين تو، كه محسن است».
گنج على... در بهشت
محسن عليه السلام در بهشت ذخيره و گنج نهان اميرالمؤمنين عليه السلام است. خدا مى داند با دستان كوچك اين جنين شش ماهه، چه رقم بزرگى از شيعيان و دوستان مادرش فاطمه عليهاالسلام شفاعت خواهند شد.
قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله لعلي عليه السلام: «يا علي، إنّ لك كنزاً في الجنة». و قد سمعت بعض المشايخ يذكر أنّ هذا الكنز هو ولده المحسن عليه السلام وهو السقط الذي ألقته فاطمة عليهاالسلام لمّا ضغطت بين البابين.
________________________________________
معانى الأخبار: ص 206.]
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «اى على، تو گنجى در بهشت دارى».
از بعضى بزرگان شنيدم كه اين گنج فرزندش محسن عليه السلام است، و او همان فرزندى است كه از فاطمه عليهاالسلام سقط شد آن هنگام كه بين دو در قرار گرفت.
گنجينه ى تو
چه كرد آن ضرب در بر سينه ى تو چه كرد آن ضرب در بر سينه ى تو
كه شد از تو جدا «گنجينه ى» تو كه شد از تو جدا «گنجينه ى» تو
خدايا... پسرم!
محكمه ى عدل الهى برگزار نمى شود تا فاطمه عليهاالسلام براى دادخواهى قيام كند، و او جز با نام فرزندش آغاز نخواهد كرد؛ و چنان دادخواهى خواهد كرد كه خداوند اختيار قيامت را به او بسپارد.
تجيئ فاطمة عليهاالسلام يوم القيامة... فتزجّ بنفسها عن ناقتها و تقول: «إلهي و سيّدي، احكم بيني و بين من ظلمني، اللهم احكم بيني و بين من قتل ولدي».
________________________________________
عوالم: ج 2 ص 1181.]
روز قيامت حضرت زهرا عليهاالسلام سوار بر ناقه اى مى آيد... و خود را بر زمين مى افكند و مى گويد: الهى و سيدى، بين من و آنانكه بر من ظلم كردند حكم كن. خدايا بين من و آنانكه فرزندم را كشتند حكم كن.
سادات محسنى
پرسد به حشر زهرا: آن دشمن دنى كو؟ پرسد به حشر زهرا: آن دشمن دنى كو؟
در دوزخ افكنيدش! زنجير آهنى كو؟ در دوزخ افكنيدش! زنجير آهنى كو؟
پس رو كند به سادات كز نسل پاك اويند پس رو كند به سادات كز نسل پاك اويند
پرسد به گريه: هيهات! سادات محسنى كو؟ پرسد به گريه: هيهات! سادات محسنى كو؟
محسن را... مى آورند!
محسن عليه السلام در رحم مادر با ضربات مهاجمين مجروح گرديد و به خون خود آغشته شد... و اين گونه با تنى آزرده و مجروح وارد صحراى محشر خواهد شد.
دو مادر بزرگ ا و يعنى مادر على و فاطمه عليهماالسلام- و دو عمه ى او با كمك اسماء او را مى آورند و فاطمه عليهاالسلام نيز همراه آنان است.
آنان فرياد مى زنند، و بر سر و صورت زنان گريه مى كنند. جبرئيل نيز به نيابت از جنين بى زبان لب به سخن مى گشايد و دادخواهى مى نمايد.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در اين محكمه حضور مى يابد و محسن عليه السلام را كه يادگار اوست بر سر دست مى گيرد و شخصاً براى دادخواهى بپا مى خيزد. و اينچنين عظمت مظلوم سقيفه بر همگان معلوم مى گردد.
يأتي محسن مخضّباً محمولاً، تحمله خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت أسد أمّ أميرالمؤمنين عليه السلام- و هما جدّتاه- و أمّ هاني و جمّانة- عمّتاه ابنتا أبي طالب عليه السلام- و أسماء بنت عميس الخثعمية صارخات، أيديهنَّ على خدودهنَّ و نواصيهنَّ منتشرة و الملائكة تسترهنَّ بأجنحتهنَّ، و فاطمة أُمّه تبكي و تصيح و تقول: «هذا يومكم الذي كنتم توعدون»، و جبرائيل يصيح- يعني محسناً- و يقول: «إنّي مظلوم فانتصر».
فيأخذ رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله محسناً على يديه رافعاً له إلى السماء و هو يقول: «إلهي و سيّدي، صبرنا في الدنيا احتساباً، و هذا اليوم الذي تجد كل نفس ما عملت من سوء، تودّ لو أنّ بينها و بينه أمداً بعيداً».
________________________________________
نوائب الدهور: ج 3 ص 192.]
روز قيامت حضرت محسن عليه السلام مى آيد در حاليكه او را حمل مى كند حضرت خديجه و فاطمه بنت اسد كه دو جده ى او هستند و ام هانى و جمانه دو دختر حضرت ابوطالب عليه السلام كه دو عمه ى او هستند و اسماء بنت عميس، و در همان حال فرياد مى زنند و دستها را بر صورت گذارده اند و موها پريشان كرده اند و ملائكه ايشان را با بالهايشان مى پوشانند.
در همين حال مادرش فاطمه عليهاالسلام گريه مى كند و فرياد مى زند و مى گويد: «امروز همان روزى است كه وعده داده شديد».
جبرئيل عليه السلام هم از طرف حضرت محسن عليه السلام فرياد مى زند و مى گويد: «من مظلوم هستم، خدايا به فرياد رس». پيامبر صلى اللَّه عليه و آله محسن عليه السلام را روى دست مى گيرد و او را به آسمان بلند مى كند و مى گويد: الهى و سيدى، در دنيا بخاطر تو صبر كرديم، و امروز وقت آن است كه هر نفسى آنچه بدى كرده آرزو كند كه بين او و آنها فاصله ى زيادى باشد.
دادگاه الهى
روز قيامت كه مى شود بر پا روز قيامت كه مى شود بر پا
دادگاه از براى هر مظلوم دادگاه از براى هر مظلوم
ركن آن دادگاه مى لرزد ركن آن دادگاه مى لرزد
از براى تو كودك معصوم از براى تو كودك معصوم
همره اصغر عليه السلام
توئى مظهر عدل الهى توئى مظهر عدل الهى
به روز حشر و صبح دادخواهى به روز حشر و صبح دادخواهى
بيايى همره اصغر به محشر بيايى همره اصغر به محشر
در آغوش خديجه مام مادر در آغوش خديجه مام مادر
دادگاهى كه براى محسن بپا مى شود!
اولين و بالاترين ظلم آنست كه نسبت به اهل بيت عليهم السلام روا داشته شد، و محسن عليه السلام اولين مظلومِ آل رسول است. محاكمه ى او بر همه تقدّم دارد و سزاى قاتلينش سخت ترين درجه ى عذاب است.
فأوّل من يُحكم فيه محسن بن علي عليه السلام و في قاتله، ثم في قنفذ.
فيؤتيان هو و صاحبه و يُضربان بسياط من نار لو وقع سوط منها على البحار لَغَلَت من مشرقها إلى مغربها، و لو وضع على جبال الدنيا لذابت حتى يصير رماداً، فيضربان بها.
________________________________________
تأويل الآيات: ص 840.]
اول كسى كه درباره اش حكم مى شود محسن بن على عليه السلام است.
سپس قاتل او (عمر) و سپس قنفذ را مى آورند و با شلاق هايى از آتش مى زنند بطورى كه اگر يك ضربه ى آن بر درياها زده شود از شرق تا غرب آن بجوش مى آيد، و اگر بر كوه هاى دنيا گذارده شود ذوب مى شود بطورى كه خاكستر شود. با چنين تازيانه اى عمر و قنفذ را مى زنند.
اول قافله
خشم خدا را به خود انگيختند خشم خدا را به خود انگيختند
خون بنى فاطمه را ريختند خون بنى فاطمه را ريختند
شيعه در اين ره به يقين مؤمن است شيعه در اين ره به يقين مؤمن است
اول اين قافله ها محسن است اول اين قافله ها محسن است
قلبم زبانه مى كشد...! دلم آرزو مى كند...!؟
احساس مى كنم اُنس ديگرى با خانه ى زهرا عليهاالسلام گرفته ام. دلم پر مى كشد تا آنجا كه اى كاش محسن قدم در اين جهان مى گذاشت و من او را در آغوش مى فشردم و با ذكر «يا زهرا» به خوابش مى بردم.
اينك هر روزه در حريم دلم، به زيارت قبر فاطمه و محسن عليهماالسلام مى روم. درِ نيم سوخته را مى بوسم و با ادب وارد مى شوم. نمى توانم به پشت در نگاه كنم!؟از ميخ در تعجب مى كنم! نه به در مى شود نگاه كرد، نه به ديوار! آتش، آثار وحشتناكى بر جاى گذاشته است!