معاويه كه در سايه موفقيت عملى خلفاى گذشته و تمهيدات ماهرانه ى خود ، در صحنه حكومت و زمامدارى جامعه اسلامى ظاهر شد ، و در برابر امير مؤمنان (عليه السلام) وحسن بن على (عليه السلام) قرار گرفت ، به هيچ منطق و عقيده و ارزشى جز حكومت و قدرت ، پاى بند نبود ، او همه چيز را فداى تحكيم پايههاى حكومت و زمامدارى خود مى كرد و در اين راه از هيچ چيز ، به معنى وسيع كلمه ، فروگذار نمى نمود او به اين منظور ، پولهاى هنگفت به اين و آن مى بخشيد ، دلباختگان مقام و رياست را با واگذارى مناصب دولتى مى نواخت ، براى نابودى مخالفان ، توطئهها مى چيد ، آزادى خواهان را تهديد مى كرد ، شخصيتهاى بزرگ را كه وجود آنها را خطرى براى حكومت خود تلقى مى كرد ، با ناجوانمردانه ترين شيوه سر به نيست مى نمود ، پاك ترين و شريفترين رجال كشور را روانه ى زندان مى ساخت و مردان حقگو را بر سر دار مى فرستاد و خلاصه ، آنچه براى پيشرفت مقاصد خود مفيد تشخيص مى داد ، اجرا مى كرد و آنچه براى او هرگز مطرح نبود دين و اخلاق و اصول و ارزشهاى انسانيت بود . و از طرف ديگر به قدر امكان اين برنامه ها را در خفا انجام مى داد و چهره مقبول و حق به جانبى ، به خود مى گرفت و در اين راه با خريدن محدثان مزدور - محدثانى كه در برابر منافع مادى خود را به معاويه مى فروختند - افكار عمومى را فريب داده ، حقايق را وارونه نشان مى داد . ولى جاى تعجب است كه در برخى از مورخان و نويسندگانى كه به عنوان تحقيق و بررسى در تاريخ اسلام ، كتاب نوشته اند ، با چنين كارنامه سياه و اين همه جنايات ، از معاويه دفاع كرده اند ! اگر مورخان زمان معاويه و جيرهخواران دربار بنى اميه اين كار را مى كردند - چنان كه كردند - خيلى جاى تعجب نبود زيرا لازمه ى نوكرى و جيرهخوارى همين است و بس . لكن متأسفانه نويسندگانى چنين حق كشى كرده و مى كنند كه در عصر حاضر و در دوران آزادى فكر و عقيده و فرو ريختن ديوارهاى تعصب ، زندگى مى كنند .
نقض پيمان صلح
- بازدید: 1089