درست است كه بر اساس پيمان صلح ، مبارزه مسلحانه با حكومت معاويه متوقف شد ، لكن اين امر به آن معنى نبود كه امام حسن (عليه السلام) دست از هرگونه فعاليت كشيده نسبت به اوضاع جارى ، بى تفاوت بماند ، بلكه از آنجا كه اين صلح بر اثر عدم آمادگى مردم جهت فداكارى و جهاد ، و وضع خاص سياست خارجى اسلام ، بر آن حضرت تحميل شد ، حضرت پس از انعقاد پيمان مى كوشيد مردم را متوجه عواقب وخيم و مرگبار سستى ها و راحت طلبيهايشان كرده ، آنها را با ماهيت پليد حكومت بنى اميه بيش از پيش آشنا سازد . علاوه بر اين ، معاويه برنامه ضد انسانى دامنه دارى را كه بايد اسم آن را برنامه تهديد و گرسنگى و تنگنايى گذاشت ، بر ضد عراقيان ( شيعيان ) به مورد اجرا گذاشت كه آنها را از هستى ساقط كرد . معاويه از يك طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهديد قرار داد و از طرف ديگر حقوق و مزاياى آنها را قطع كرد . ابن ابى الحديد دانشمند معروف جهان تسنن مى نويسد : شيعيان در هر جا كه بودند به قتل رسيدند . بنى اميه دستها و پاهاى اشخاص را به احتمال اينكه از شيعيان هستند ، مى بريدند . هر كس كه معروف به دوستدارى و دلبستگى به خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله) بود ، زندانى مى شد ، يا مالش به غارت مى رفت ، يا خانه اش را ويران مى كردند . شدت فشار وتضييقات نسبت به شيعيان به حدى رسيد كه اتهام به دوستى على از اتهام به كفر و بدبينى بدتر شمرده مى شد و عواقب سختترى به دنبال داشت ! !
در اجراى اين سياست خشونت آميز ، معاويه ، وضع اهل كوفه از همه بدتر بود زيرا كوفه مركز تجمع شيعيان امير مؤمنان (عليه السلام) بود . معاويه زياد بن سميه را حاكم كوفه قرار داد و بعدها فرمانروايى بصره را نيز به وى محول نمود ، زياد كه روزى در صف ياران على (عليه السلام) بود ، همه آنان را به خوبى مى شناخت ، شيعيان را مورد تعقيب قرار داد و در هر گوشه و كنارى كه مخفى شده بودند ، پيدا كرد ، كشت ، تهديد كرد ، دستها و پاهاى آنها را قطع كرد ، نابينا ساخت ، و از شاخهء درختان خرما به دار آويخت ، متوارى ساخت و از عراق پراكنده نمود به طورى كه احدى از شخصيتهاى معروف شيعه در عراق باقى نماند . چنان كه اشاره شد مردم عراق و مخصوصا كوفه از اين نظر ، بيش از ديگران زير فشار قرار گرفته بودند به طورى كه به خانه دوستان و افراد مورد وثوق و اطمينان خود ، رفت و آمد مى كردند و اسرار خود را با آنها در ميان مى گذاشتند ولى چون از خدمتكار صاحب خانه مى ترسيدند مادامى كه از آنها سوگندهاى مؤكد نمى گرفتند كه آنها را لو ندهند ، گفتگو را آغاز نمى كردند . معاويه طى بخشنامه اى به فرمانداران خود در سراسر كشور نوشت كه شهادت هيچ يك از شيعيان و خاندان على (عليه السلام) را نپذيرند . وى طى بخشنامه ديگرى چنين نوشت : اگر دو نفر شهادت دادند كه شخصى از دوستداران على (عليه السلام) و خاندان او است ، اسمش را از دفتر بيت المال حذف كنيد و حقوق و مقررى او را قطع نماييد . (160)
زياد كه شش ماه در كوفه و شش ماه در بصره حكومت مى كرد ، سمرة بن جندب را به جاى خود در بصره گذاشت تا در غياب وى امور شهر را اداره كند ، سمره در اين مدت هشتاد هزار نفر را به قتل رسانيد ، زياد به وى گفت : نمى ترسى كه در ميان آنان ، يك نفر بى گناه كشته باشى ! گفت : اگر دو برابر آنها را نيز مى كشتم هرگز از چنين چيزى نمى ترسيدم ! ! ابو سوار عدوى مى گويد : سمره در يك صبحگاه چهل و هفت نفر از بستگان مرا كشت كه همه حافظ قرآن بودند . (161)
- پاورقی -
(160) - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج 11 ، ص 45 - 43 .
(161) - كامل ابن اثير ، ج 3 ، ص 229 .
جنبش از نو آغاز مى شود
- بازدید: 935