طلوع صبح
نجمه، مادر امام رضا علیه السلام ، میفرماید: زمانی كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگینی نمیكردم. وقتی میخوابیدم، صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از درونم میشنیدم. هراسان از خواب بیدار میشدم؛ ولی دیگر آن صدا به گوش نمیرسید. وقتی به دنیا آمد، دستهایش را بر زمین گذاشت؛ سر مطهرش را به سوی آسمان بلند كرد، لبهایش را تكان داد، ولی نفهمیدم چه میگوید. نزد امام كاظم علیه السلام رفتم، او فرمود: «نجمه، كرامت پروردگار گوارایت باد.»
فرزندم را در پارچه ای سفید پیچیدم و نزد حضرت بردم. وی در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و كامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود: بگیر این را كه ذخیره ی خداوند در زمین و حجّت خدا بعد از من است.(2)
و چنین بود كه هشتمین خورشید امامت در روز جمعه، یازدهم ذی قعده، در مدینه دیده به جهان گشاد.(3) پدرش امام موسی كاظم علیه السلام ، هفتمین امام شیعیان، و مادرش «نجمه»(4) الگوی خرد ورزی، دین باوری، حیا و عبادت بود. بزرگواری این بانو چنان بود كه حمیده، مادر امام كاظم علیه السلام ، هرگز نزدش نمی نشست و در جهت تعظیم و احترام وی میكوشید. رؤیای صادق حمیده را میتوان یكی از دلیل های احترام بسیار وی به نجمه دانست. او شبی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دید كه فرمود: حمیده، نجمه را به فرزندت موسی ده؛ از او فرزندی به دنیا خواهد آمد كه بهترین اهل زمین است.(5)
بر این اساس، وی نجمه را در اختیار امام موسی كاظم علیه السلام قرار داد و به وی گفت: فرزندم، كنیزی است كه در زیركی و كرامتهای اخلاقی بهتر از او ندیده ام. میدانم هر نسلی كه از وی به وجود آید پاكیزه و مطهر خواهد بود.
وقتی امام رضا علیه السلام به دنیا آمد، مادرش را طاهره نامیدند. او به عبادت عشق می ورزید و میگفت: دایه ای بیابید تا مرا در شیر دادن یاری دهد... . شیرم كافی است، ولی پرداختن به شیر نوزاد سبب شده نوافل و ذكرهایی كه به آنها عادت كرده بودم، كاستی پذیرد.(6)
نام و لقب های حضرت
نام حضرت علی، كنیه اش ابوالحسن و القابش رضا، صابر، فاضل، رضی، وفی، قرة اعین المؤمنین و غیظ الملحدین است.(7) علی بن یقطین درباره ی كنیه حضرت میگوید: نزد امام كاظم علیه السلام رفتم و دریافتم فرزندش علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نیز نزد وی شتافته است. امام فرمود: علی بن یقطین، همین علی، آقای فرزندان من است. آگاه باش، من كنیه ام (ابوالحسن) را به وی دادم.(8)
بزنطی دربارهی لقب حضرت میگوید: به امام محمد تقی علیه السلام عرض كردم: گروهی از مخالفانتان چنان می پندارند مأمون پدر بزرگوارتان را همزمان با پذیرش ولایت عهدی، رضا لقب داد.
حضرت فرمود: به خدا سوگند، دروغ میگویند. حق تعالی او را رضا نامید؛ چون خدا در آسمان و رسول خدا و امامان معصوم علیهم السلام در زمین وی را پسندیدند.
پرسیدم: پس چرا وی رضا نامیده شد؟
فرمود: چون، افزون بر دوستان، مخالفان نیز او را پسندیدند و از وی خشنود بودند. اتفاق دوست و دشمن در رضایت به وی اختصاص دارد.(9)
شخصیت والای امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام پایهی دین و چشمه ی زلال معرفت بود. بعد از شهادت پدر بزرگوارش، امامت را به عهده گرفت و در جهت بارور ساختن فرهنگ غنی اسلام كوشید. شخصیت وی از دو جهت شخصی و اجتماعی قابل بررسی می نماید.
1 ـ عصمت
شیعیان امامان را معصوم و از هر نوع خطا و اشتباه پیراسته می شمارند. بر این اساس، امام رضا علیه السلام معصوم است. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در رویایی صادق به امام كاظم علیه السلام فرمود: او [امام] كسی است كه با نور خدا می بیند، با فهم خود میشنود و بر اساس حكمت خود سخن میگوید. اشتباه نمیكند و در راه دانش گام برمیدارد نه نادانی.
آن گاه دست امام رضا علیه السلام را گرفت و فرمود: او همین است.
امام كاظم علیه السلام بعد از نقل این خواب به یزید بن سلیط فرمود: امسال مرا دستگیر میكنند و امامت با فرزندم علی علیه السلام است كه همنام علی بن ابی طالب و علی بن حسین به شمار می آید. خداوند به او فهم، خویشتن داری، یاری دین و محنت علی اول و بردباری در برابر ناگواری ها و استقامت علی دوم بخشیده است.(11).
2 ـ دانش
امام علیه السلام دانش و معرفت را از پدرانش و جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ارث برد. امام كاظم علیه السلام به فرزندانش میفرمود: این برادرتان (علی بن موسی) عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. مسائل دین خود را از وی بپرسید و آنچه به شما میگوید نگهدارید؛ زیرا من بارها از پدرم جعفر بن محمد شنیدم كه فرمود: عالم آل محمد ـ كه همنام امیرمؤمنان علیه السلام علی است ـ در صلب تو است؛ كاش او را میدیدم.
ابراهیم بن عباس صولی میگوید: ندیدم از امام رضا علیه السلام پرسش شود و او پاسخش را نداند. به آنچه تا زمانش بر روزگار گذشته، از وی داناتر ندیده ام. مأمون از هر چیزی میپرسید و امام را می آزمود. امام پاسخ میداد و همه پاسخ هایش به قرآن مستند بود.(14)
مأمون به فرزند ابی ضحاك ـ كه از میزان دانش امام شگفت زده شده بود ـ گفت: آری پسر ابی ضحاك، این بهترین و داناترین و عابدترین مردم روی زمین است.
او همچنین به محمد بن جعفر گفت: این پسر برادرت از آن دسته اهل بیت است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی آنها فرمود:
«الا انّ ابرارَ عترتی و اطائبَ اُزومَتی اُحْلَمُ الناسِ صِغارا اعلمُهُم كبارا لا تعلموهم فانهم اعلم منكم ولا یخرجونكم من باب هُدی ولا یدخلونكم من باب ضلال.(15)»
آگاه باشید، نیكان خاندانم و پاكیزگان نسلم در كودكی از همه شكیباتر و در بزرگی از همه داناترند. به آنها علم می آموزید؛ زیرا آنها از شما داناترند. آنان شما را از راه هدایت بیرون نمیبرند و در وادی گمراهی نمی افكنند.
بر این اساس، امام رضا علیه السلام نیز مانند دیگر امامان معلّم انسانها بود و هیچ انسانی حق استادی بر وی نداشت.
3 ـ مكارم اخلاق
اخلاق خوب، نشان دهندهی ذات نیك و درون زیبای انسان است. امام رضا علیه السلام چنان به این ویژگی آراسته بود كه دوست و دشمن را جلب میكرد. ابراهیم بن عباس صولی در این باره گفته است:
هرگز ندیدم در سخن گفتن با كسی درشتی كند.
هرگز ندیدم سخن كسی را پیش از آن كه تمام شود، قطع كند.
هرگز درخواست كسی را كه قادر به انجام دادنش بود، رد نكرد.
در برابر همنشین، پاهایش را دراز نمیكرد.
در برابر همنشین تكیه نمیداد.
ندیدم به بردگان بد بگوید.
هر كه ادعا كند در فضیلت مانند او دیده، باور نكنید.(16)
یسع بن حمزه میگوید: در مجلس امام رضا علیه السلام مشغول گفت و گو بودیم كه مردی بلند قامت داخل شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا، من مردی از دوستان شما، پدران و نیاكانتانم. اكنون از زیارت خانه ی خدا باز گشته ام و چیزی كه بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم فرست؛ من دارای نعمت و دولتم و درخور صدقه نیستم، آنچه مرحمت فرمایی، از سوی شما صدقه خواهم داد.
امام از او خواست بنشیند. بعد از پایان جلسه، از وی اجازه گرفت و به خانه رفت. لحظاتی بعد، در را بست؛ دستش را اخلاق خوب، نشان دهنده ی ذات نیك و درون زیبای انسان است. امام رضا علیه السلام چنان به این ویژگی آراسته بود كه دوست و دشمن را جلب میكرد.
از بالای در بیرون آورد و پرسید: (آن مرد) خراسانی كجاست؟! مرد پاسخ داد: این جایم.
فرمود: این دویست دینار را بگیر، با آن هزینه ی سفرت را تأمین كن؛ به اینها تبرك بجوی، از سوی من صدقه مده و بیرون شو.
یكی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی كردی و چهره پنهان ساختی؟!
فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواريِ خواهش را در چهره اش ببینم. آیا این حدیث پیامبر را نشنیده ای كه فرمود: كار نیكی كه پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است و افشا كننده ی كار بد خوار و پنهان كننده ی آن آمرزیده است(17)
4 ـ هدایت منحرفان
امام رضا علیه السلام به راهنمایی و هدایت منحرفان فكری و سیاسی بسیار اهمیت میداد. پس از شهادت امام كاظم علیه السلام ، گروهی چنان پنداشتند امام كاظم علیه السلام همچنان زنده است. حضرت رضا علیه السلام به شیوه های مختلف با این گروه رو به رو میشد و به هدایت آنها می پرداخت. عبداللّه بن مغیره عراقی میگوید: من به مذهب واقفیه اعتقاد داشتم. وقتی برای به جای آوردن مراسم حج به مكه رفتم، تردید وجودم را فرا گرفت. خود را به دیوار كعبه چسباندم و گفتم: خدایا، نیازم را میدانی، مرا به بهترین دین ها ارشاد فرما!
همانجا به قلبم خطور كرد نزد امام رضا علیه السلام به مدینه بروم. وقتی به خانهی حضرت رسیدم، به خادم گفتم: به مولایت بگو مردی عراقی آمده است. در این لحظه، صدای امام رضا علیه السلام را شنیدم كه دو بار فرمود: عبداللّه بن مغیره، وارد شو.
وارد خانه شدم، به چهره ام نگریست و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب و تو را به دین خویش هدایت كرد.
گفتم: اشهد انك حجّة اللّه و امینه علی خلقه.(19)
عالم آل محمد از دریای مواج دانش خویش در مسیر راهنمایی دانشوران نیز بهره می برد. مناظره های آن حضرت بر درستی این سخن گواهی میدهد. صفوان بن یحیی میگوید:
یوحنا نزد امام رضا علیه السلام آمد و گفت: گروهی ادعایی دارند. جمعی سخن آنها را درست میدانند ولی افزون بر آن، ادعای دیگر نیز دارند. در این باره چه میفرمایید؟
حضرت فرمود: ادعای گروه اول پذیرفته است و ادعای گروه دوم بدان سبب كه گواهی ندارند، پذیرفته نیست.
یوحنا گفت: ما بر این باوریم عیسی، روح خدا و كلمهی او است. مسلمانان نیز این سخن را می پذیرند؛ ولی میگویند محمد رسول خدا است. ما این ادعا را قبول نداریم. بیتردید آنچه بر آن توافق داریم، از آنچه در آن اختلاف داریم، بهتر است.
امام پرسید: چه نام داری؟
گفت: یوحنا.
حضرت فرمود: یوحنا، ما به آن عیسی بن مریم، روح و كلمه ی خداوند كه به محمد ایمان داشت، به آن بشارت میداد و بر بندگی خود اعتراف داشت، ایمان داریم. اگر آن عیسی كه شما میگویید روح خدا و كلمه ی او است، عیسایی كه به محمد ایمان داشت، به او بشارت میداد و بر بندگی اش معترف بود نباشد، ما از اعتراف بدان پیراسته ایم و هیچ توافقی نداریم.(20)
علی بن شعبه میگوید: وقتی امام رضا در مجلس مأمون به گروهی از دانشمندان عراقی و خراسانی پیوست، مأمون گفت: منظور از آیه ی «ثم اورثنا الكتاب الذین اصطفینا من عبادنا»چیست؟
دانشمندان گفتند: مراد تمام امت است؛ یعنی همه ی امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برگزیده اند و كتاب به آنها ارث میرسد.
مأمون به امام گفت: شما چه میفرمایید؟
عالم آل محمد فرمود: خداوند در این آیه به عترت پاك رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نظر دارد.
مأمون پرسید: چگونه؟
امام فرمود: اگر همه ی امت برگزیده ی خدا و وارث كتاب بودند، پس باید همه بهشت میرفتند؛ چون خدا میفرماید: «فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن اللّه ذالك هو الفضل الكبیر» پس آنها را در بهشت قرار داد و فرمود: «جنات عدن یدخلونها» پس وراثت به عترت پاك رسول خدا اختصاص دارد. عترت پیامبر كسانی اند كه خداوند در كتابش آنها را چنین وصف كرده است: «انما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا.» رسول خدا نیز دربارهی آنها میفرماید: «انی مخلّف فیكم الثقلین كتاب اللّه وعترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض... . من دو چیز گران میان شما برجای میگذارم: كتاب خدا و عترتم [كه] اهل بیت من (شمرده میشوند) هرگز از هم جدا نمیشوند تا در حوض بر من وارد شوند. ...(21)
از شهادت پدر تا هجرت به ایران
در سال 179ه. ق. امام كاظم علیه السلام به وسیله هارون الرشید دستگیر و به عراق منتقل شد. بر اساس نظر مشهور، آن حضرت در بیست و پنجم رجب 183 به شهادت رسید.(22) مسافر، خدمتكار خانه ی امام كاظم، میگوید: هنگامی كه امام كاظم علیه السلام را به بغداد میبردند، حضرت به فرزندش امام رضا علیه السلام فرمود: در خانه ی من بخواب تا آن كه خبر شهادتم را دریافت كنی.
ما هر شب بستر حضرت رضا علیه السلام را در دالان خانه می انداختیم. آن حضرت بعد از شام می آمد، در آنجا میخوابید و بامداد به خانهی خود میرفت. این روش تا چهار سال ادامه یافت. سرانجام شبی حضرت برای خواب به خانه ی پدر نیامد. اهل خانه نگران شدند. بامداد حضرت آمد و به ام احمد فرمود: آنچه پدرم به تو سپرده، نزد من آور.
ام احمد فریادی كشید و ... گفت: به خدا سوگند، مولایم وفات یافته است.
حضرت رضا علیه السلام فرمود: آرام باش، گفتارت را آشكار مساز تا خبر به حاكم مدینه برسد.
آن گاه اماحمد كیسه ای ـ كه دو یا چهار هزار دینار در آن بود ـ به حضرت داد و گفت: امام كاظم علیه السلام كیسه را محرمانه به من داد و فرمود: این امانت را از همه پنهان دار و چون یكی از فرزندانم آن را مطالبه كرد، به وی بسپار؛ و این نشانه ی وفاتم خواهد بود.
امام رضا علیه السلام ، پس از تحویل گرفتن امانت، به خانه اش رفت و دیگر برای خواب به خانه ی امام كاظم علیه السلام نیامد. پس از چند روز، پیكی خبر وفات امام را به مدینه آورد. روزها را شمردیم و دریافتیم همان روزی كه امام رضا برای خواب به خانه ی پدر نیامد، امام كاظم علیه السلام به سرای جاودانگی شتافت(23).
پس از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام ، حضرت رضا علیه السلام امامتش را آشكارا بیان میكرد تا مردم در فتنه ها گمراه نشوند. صفوان بن یحیی میگوید: پس از شهادت امام كاظم علیه السلام ، حضرت رضا علیه السلام دربارهی امامتش آشكارا سخن میگفت. ما بر جان حضرت ترسیدیم. مردی به وی گفت: شما امری بسیار مهم را آشكار ساختید، بر جان شما بیمناكیم.
امام فرمود: او [هارون] هر چه بكوشد بر من راهی ندارد.(24)
مهمترین مشكل حضرت در این عصر، گروه واقفیه بود كه در سایه ی كژاندیشی جمعی دنیا طلب شكل گرفت. سرانجام مأمون در سال 200 امام را به خراسان فرا خواند و حضرت ناگزیر سمت آن سامان رهسپار شد.(25)
حدیث سلسلة الذهب
ابن صلت هروی میگوید: با حضرت رضا علیه السلام بودم. وقتی سوار بر استر به نیشابور گام نهاد، دانشوران به استقبالش رفته، افسار استر را گرفتند و گفتند: پسر رسول خدا، تو را به حق پدران پاكت، سخنی بگو.
امام سر از هودج بیرون آورد و فرمود: پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علی، از پدرش علی بن حسین از پدرش حسین آقای جوانان بهشت، از امیر مؤمنان، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان نقل كرد كه جبرئیل روح الامین از سوی خداوند گفت:
انی انا اللّه لا إله الا انا وحدی. عبادی فاعبدونی ولیعلم من لقینی منكم بشهادة ان لا إله الا اللّه مخلصا بها انه قد دخل حصنی ومن دخل حصنی امن من عذابی.
من خدایی هستم كه جز من پروردگاری نیست. بندگان من، مرا عبادت كنید و بدانید هر كه با شهادت لا اله الا اللّه و اخلاص و عمل مرا ملاقات كند، به حصارم گام مینهد و هر كه به حصارم قدم گذارد، از عذابم ایمن است.
آن گاه درباره ی اخلاص در شهادت بر یگانگی خداوند پرسیدند، فرمود: «طاعة اللّه وطاعة رسول اللّه و ولایة اهل بیته.»(26)
پیروی از خداوند و فرستادهی پروردگار و پیوند با اهل بیت وی.
از پذیرش ولایت عهدی تا شهادت
در مرو مأمون به استقبال امام شتافت و او را ناگزیر ساخت پیشنهاد ولایتعهدی او را بپذیرد. امام در برابر رژیم موضعی منفی و شگفت انگیز اختیار فرمود؛ زیرا پذیرش ولایت عهدی را به عدم مسئولیت خصوصی و عمومی مشروط ساخت. او فرمود: ولایت عهدی را به شرطی میپذیرم كه كسی را به مقامی نگمارم و از كاری بركنار نكنم، سنتی را دگرگون نسازم، از دخالت در امور حكومت بر كنار باشم و تنها مورد مشورت قرار گیرم.(27)
به اعتقاد امام تا حكومت به طور كامل تحت رهبری وی قرار نمیگرفت، مشروعیت نمییافت؛ حضرت، با عدم دخالت در امور حكومتی، عملاً مشاركت در حكومت را رد كرد؛ زیرا بر اساس مشاركت، امام باید سهم مأمون در حكومت بر مؤمنان را تأیید میكرد و به آن مشروعیت میداد. بنابر این، نقشه ی اخذ مشروعیت مأمون با عدم دخالت امام در امور حكومتی ناكام ماند.(28)
پس از پذیرش ولایت عهدی مراسم های مفصل جشن برگزار شد؛ ولی از آن جا كه مأمون امام را تنها برای كسب مشروعیت به ایران فرا خوانده بود، بعد از حدود سه سال، در صفر سال 203 در پنجاه و پنج سالگی، وی را مسموم ساخت.(29) پیكر امام در سناباد به خاك سپرده شد.
زیارت امام رضا علیه السلام
زیارت دیدار مشتاقانه ی برگزیدگان خداوند است؛ برقرار ساختن ارتباط قلبی با حجّت پروردگار و حضور در مشهد و گرامی شمردن شهید است. امام رضا علیه السلام درباره زیارت میفرماید:
انّ لكلّ امام عهدا فی عنق اولیائه وشیعته وانَّ من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زیارة قبورهم. فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقا بما رغبوا فیه كان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة.(31)
هر امامی را در گردن پیروانش پیمانی است. وفای به این پیمان وقتی كامل است كه آرامگاه هاشان زیارت شود. پس هر كه امامان را مشتاقانه زیارت كند و آنچه مورد خواست و اشتیاق آنان است درست شمارد، آنان نیز در روز رستاخیز شفیعانش خواهند بود.
و نیز فرمود: به زودی توس محل آمد و شد شیعیان و زائرانم میگردد. بدان، هر كه مرا در توس ـ كه از وطنم [مدینه] دور است ـ زیارت كند، روز قیامت در حالی كه آمرزیده شده با من و هم رتبه من خواهد بود.(32)
صله از حضرت امام رضا علیه السلام
حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی، پیش از شروع درس مرحوم آیت اللّه العظمی حائری دقایقی مرثیه میخواند. او ـ كه مردی با اخلاص بود ـ میگفت: به مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آن جا اقامت گزیدم. آنچه داشتم، خرج كردم و تهی دست شدم. كسی را نیز نمیشناختم تا مشكلم را با وی در میان نهم.
به همین جهت، قصیده ای در ستایش حضرت رضا علیه السلام سرودم. چنان اندیشیدم كه آن را برای تولیت بخوانم و صله بگیرم. با این هدف حركت كردم؛ ولی در راه به خود آمدم و تصمیم گرفتم آن را به حضرت ارائه دهم. به همین جهت، كنار ضریح رفتم، پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیده را خواندم و تقاضای صله كردم. ناگاه دیدم دستی با من مصافحه كرد و یك اسكناس ده تومانی در دستم نهاد. بی درنگ گفتم: سرورم، كم است.
ده تومان دیگر بدان افزود.
باز گفتم: كم است.
او همچنان می افزود و من بیشتر می طلبیدم. سرانجام میزان پول به هفتاد تومان رسید. شرم كردم بیشتر بخواهم. سپاس گزاردم و از حرم بیرون آمدم. در حال پوشیدن كفش هایم بودم كه دیدم آیت اللّه حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت اللّه مروارید مشهدی، با شتاب رسید و فرمود: شیخ ابراهیم، خوب با حضرت رضا مأنوس شده ای، قصیده میسرایی و پاداش میگیری. صله را به من ده تا... .بی درنگ پولها را تقدیم كردم. او یك پاكت به من داد و رفت. یكصد و چهل تومان یعنی دو برابر صله در پاكت بود
محمد عابدی میانجی
&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&
1 ـ شعر از قاسم رسا، مدایح رضوی در شعر فارسی، ص213 .
2 ـ تكتم، اروی، سكن، سمانه، ام البنین، خیزران، صقر، شقرا از دیگر نامهای او است. (عیون اخبار الرضا، ج1، ص22 و 23.
2 ـ عیون اخبار الرضا، ج1، ص29 .
3 ـ عیون اخبار الرضا، ج1، ص26 .
4 ـ همان، ص24 .
5 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص396؛ كشف الغمّه، ج3، ص53 .
6 ـ اصول كافی، ج1، ص311 .
7 عیون اخبار الرضا، ج1، ص22 .
8 ـ نور الدین عبدالرحمان جامی، شاعر و عارف قرن نهم .
9 ـ اصول كافی، ج1، ص315. (فقال هو الذی ینظر بنور اللّه عزّ وجلّ ویسمع بفهمه وینطق بحكمته یصیب فلا یخطیء ویعلم فلا یجهل معلّما حكما وعلما.
10 ـ مجموعه آثار نخستین كنگره جهانی امام رضا علیه السلام . (محمد بن حسان الدین شاعر قرن 9).
11 ـ همان، ص614 . (محمد ابن یمین الدین مزیومدی شاعر قرن 8).
12 ـ عیون اخبار الرضا، ج2، ص180 ـ 183؛ بحار الانوار، ج49، ص211 و 100؛ ارشاد مفید، ص291؛ مناقب آل ابی طالب، ج4، ص300 .
13 ـ تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام ، محمد جواد فضل اللّه، ترجمه سید محمد صادق عارف، ص42.
14 ـ عیون اخبار الرضا، ج2، ص184 .
15 ـ اصول كافی، ج4، ص24 .
16 ـ مجموعه آثار نخستین كنگره جهانی امام رضا علیه السلام ، ص616. (ابن یمین).
17 ـ اصول كافی، ج1، ص355 .
18 ـ عیون الاخبار، ج2، ص230 .
19 ـ تحف العقول، ص313 .
20 ـ منتهی الآمال، ج2، ص121 و 149 .
21 ـ اصول كافی، ج1، ص381 و 386 .
22 ـ همان، ص487، حدیث 2 .
23 ـ در این كه امام از چه مسیرهایی عبور كرد، اختلافاتی وجود دارد.
24 ـ بحار الانوار، ج49، ص120 و 121 .
25 ـ عیون اخبار الرضا، ج2، ص139 .
26 ـ همان، ص140 .
27 ـ الارشاد، ص285.
28 ـ مجموعه آثار نخستین كنگره جهانی امام رضا علیه السلام ، ص621. (عصمت بخاری).
29 ـ وسایل الشیعه، ج10، ص253؛ بحار الانوار، ج100، ص116 .
30 ـ وسایل الشیعه، ج10، ص438 .
31 ـ همان .
32 ـ مدایح رضوی در شعر فارسی، ص256. (عبداللّه حسینی)
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا