انتقاد 02 وپاسخ آن

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

انتقادکنندگان مي گويند: (جعفر بن علي) تولد فرزندي براي برادرش را شديداً انکار کرده وبه همين جهت پس از مرگ (حسن) اموالش را تصاحب کرده وپادشاه وقت را به توقيف کنيزان وزنان وبه جستجوي آبستن بودن آنان واداشت وريختن خون کساني را که ادعاي پسري براي برادرش مي کرده اند، جايز مي شمرد.
اين انتقاد مانند انتقاد قبلي کاملاً بي اساس بوده واز چند جهت مردود است:
1 - استدلال به عمل فردي بر صحت آن عمل، در صورتي صحيح وپذيرفته است که آن شخص از خطا واشتباه به دور بوده وهرگز گناهي از او سرنزند وهمه امتهاي اسلامي در اين امر اتفاق دارند که (جعفر بن علي) چنين مقامي را نداشته وفرزند امام بودنش، اين مقام (عصمت از گناه) را برايش ممکن نمي کرده. تأييد بر اين مطلب آنکه در گذشته افراد زيادي بوده اند که فرزند پيامبر بوده وگناهان بزرگي مرتکب شده اند.
قرآن صريحاً نقل مي کند که پسران (يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم خليل الرحمن (عليهم السلام)) با اينکه پيغمبر زاده بودند، در حق برادر خود (يوسف) ظلم کرده وبا آن تعهد وپيمان شديدي که (يعقوب) در حفظ يوسف از آنان گرفته بود، باز فريب شيطان را خورده واو را با آن وضع دلخراش در چاه افکندند ومدتها (يعقوب) را به اندوه وغصه فراق (يوسف) مبتلا کردند وبراي بي گناه جلوه دادن خود، نزد يعقوب، به دروغ متوسل شده وگفتند که پسرت را گرگ خورده وبر اين دروغ نيز سوگند خوردند.
هنگامي که (پيغمبر زادگاني) همچون پسران يعقوب با علم به نادرستي انديشه وکار خود، چنين اعمالي مرتکب شوند آيا بعيد است که نظير چنين اعمالي از کسي که مقامش از آنها به مراتب پايين تر مي باشد از روي علم وآگاهي صادر شود؟
2 - انکار (جعفر) نسبت به فرزند برادرش، با اينکه علم به وجود آن داشته، بسيار طبيعي وطبق انتظار است؛ به خاطر اينکه اسباب طبيعي ى که جعفر را در آن زمان وادار کرد که فرزند برادرش را انکار کند، بسيار بود:
اولاً: (حسن بن علي) داراي اموال زيادي بود که اگر به دست (جعفر) مي رسيد، مي توانست به وسيله آن به تمام خواسته هاي نفساني وآرزوهاي مادي خود برسد.
ثانياً: (حسن بن علي) در انظار شيعيان، داراي آنچنان مقام ارجمند ووالايي بود که شيعيان او را در همه امور شخصي واجتماعي، بر خود مقدم داشته ودر برابر او مطيع وفرمانبردار بودند. رضاي او را رضاي خداوند وغضب او را غضب خداوند مي دانستند.(1)
وثالثاً: (حسن بن علي) در زمان خود، مرجع ومسؤول امور مادي ومعنوي شيعيان بود وهمه افراد شيعه، خمس وزکات اموال خود را به عنوان يک وظيفه الهي به او ويا به وکيل او تقديم مي کردند تا او به افرادي که استحقاق استفاده از آنها را دارند، برساند وجعفر مي دانست که شيعيان اين عمل را پس از (حسن بن علي) نسبت به جانشيني او انجام خواهند داد. آياپس ازاين همه انگيزه هاي تحريک کننده ى که براي انکار (مهدي) از طرف جعفر وجود داشته، باز هم انتقاد کنندگان مي توانند به انکار چنين شخصي استدلال کرده وانکارش را شاهدي بر درستي مدعاي خود بدانند؟!
در حقيقت استدلال اين دسته بر نفي (امامت مهدي (عجل الله فرجه)) به انکار جعفر، مانند استدلال عده ى از يهود ونصاري بر نفي پيامبري (محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)) به انکار (ابولهب) عموي پيغمبر اسلام وانکار (اکثر بني هاشم) و(بني اميه) وجنگ کردن آنان با وي مي باشد. با اينکه (ابولهب) در حالي رسالت (محمد) را انکار مي کرد که دليل واضح وآشکار (معجزه) بر پيغمبري وي وجود داشت وشب وروز در پيش چشمش علايم ونشانه هاي نبوت وي ظاهر مي گشت. وحال اينکه کشف حقيقت براي جعفر وکساني امثال او که از حقيقت امر به خاطر مصالحي به دور نگه داشته مي شدند چندان آسان نبود.
خلاصه، کساني که در انکار اينگونه مطالب به انکار (جعفر بن علي) ويا انکار (ابي جهل) و(ابي لهب) استدلال کنند نمي توان آنان را در رديف دانشمندان بي طرف ويا از فقهاي اسلام شمرد، بلکه در حقيقت جزو عوام ونادانان محسوب خواهند شد.
3 - تاريخ نويسان شيعه وآن دسته از غير شيعيان که نسبت به سرگذشت افراد وافکار آنان واموري که انگيزه ظهور آرا ونظريات آنان مي گردد توجه ودقت خاصي دارند، عده ى وضع اخلاقي وزندگاني (جعفر بن علي) وعواملي را که موجب انکار وي نسبت به (مهدي) فرزند برادرش گرديده واو را وادار کرده که خليفه وقت را نسبت به جانشين حسن وشيعيانش تحريک کند، نقل کرده اند که اگر من آنها را بيان کنم حقيقت امر واضح شده وسوء نيت جعفر را درک خواهند نمود، ليکن اموري چند، مرا از اين کار باز مي دارد که يکي از آنها اين است که از اولاد (جعفر)، افراد زيادي وجود دارند که حقيقت را دريافته وبه وجود (مهدي) ومقام والاي او اعتراف مي کنند وخوش ندارند که به جدشان نسبت خاصي داده شود، بلکه آن مقدار که من در اين زمان دقت ومطالعه کرده ام هيچکس از اولاد جعفر را نديده ام که در اين مسأله بر خلاف (اماميه) اعتقادي داشته باشد، بلکه همه آنان قايل به (زنده بودن) مهدي (عجل الله فرجه) بوده ومنتظر (ظهور) او هستند ومقتضاي اخلاق انساني واسلامي اين است که من نيز قلوب آنان را جريحه دار نکرده واز گذشته آنان ذکري به ميان نياورم.احوال (جعفر) وجود ندارد.
وانگهي با همين مختصر که در اينجا بيان شد، جواب همه کوته فکراني که فرزند (حسن بن علي) را انکار مي کنند، مانند معتزله، حشويه، زيديه، خوارج ومرجئه(2) داده مي شود ونيازي به ذکر نمي باشد.

- پاورقی -

(1) ذکر اين قصه در اينجا بي مناسبت نيست. مصنف رحمه الله در کتاب (ارشاد) نقل مي کند که: روزي در مجلس (احمد بن عبيد اللَّه خاقان) که از طرف (المعتزّ باللَّه) و(المستعين باللَّه عباسي) رئيس دارايي قم بود، صحبت از امام ما شيعيان به ميان آمد. (احمد) با اينکه مذهب (اهل تسنن) داشت وبا اولاد علي بسيار دشمن بود، فصل کاملي در فضايل وکمالات واخلاق (حسن بن علي بن محمد بن الرضا) بيان کرده وگفت:من در سامرا که بودم از نظر وقار واحترام وپاکدامني وبزرگواري هيچ کس رامانند (حسن بن علي) نديدم. حتى پيرمردان بسيار محترم وفرماندهان ارتش ووزراي کشور نيز همواره او را احترام کرده واو را در مجالس، بر خود مقدم مي داشتند.
روزي در مجلس پدرم نشسته بودم که پيشخدمتي واردشده وبا صداي بلند گفت: (ابومحمد بن الرضا) در دم خانه است. پدرم تا اين خبر را شنيد فرياد زد: اجازه دهيد. من از اينکه کسي را در محضر پدرم به کنيه نام بردند بسيار تعجب کردم چون بنا نبود که در محضر او کسي را به غير از اسم نام ببرند جز (خليفه) يا (وليعهد خليفه) ويا کسي را که خليفه دستور دهد.
پس از دقايقي ديدم که شخصي گندمگون، خوش قدوبالا، نيکو صورت، در سن جواني وبا هيبت ووقار خيره کننده ى وارد شد. هنگامي که چشم پدرم به وي افتاد، بي اختيار چند قدمي به استقبالش شتافت واو را در آغوش گرفت وصورت وسينه او را بوسيد ودستش را گرفته وبرجاي خود نشانيد در حالي که هرگز چنين برخوردي با هيچکس از (بني هاشم) وفرماندهان ارتش ووزرا نمي کرد. پس از چند دقيقه ى پيشخدمتي خبرداد که (موفق عباسي) - که از فرزندان خليفه بود - در راه است. وهميشه رسم بر اين بود که هرزمان که (موفق) بر پدرم وارد مي شد، قبل از او، پيشخدمتان واطرافيان او وارد مي شدند وازدر اطاق تا جايگاه نشستنش به صف مي ايستادند تا هنگامي که خارج شود. پدرم همچنان با (حسن بن علي) صحبت مي کرد تا زماني که پيشخدمتان خصوصي (موفق) وارد شدند. در اين هنگام پدرم به (حسن) گفت: فدايت شوم! اگر مي خواهي برو وسپس او را بدرقه کرد وبه پيشخدمتان دستور داد تا او را مخفيانه از در ديگري که چشم موفق به او نيفتد، خارج کنند.

من از اين برخورد پدرم با (حسن)، بي نهايت در شگفت بودم تا اينکه در شب، پس از نماز عشا به خدمتش رفتم وگفتم آن مردي که امروز صبح به او آن همه احترام کردي وفدايت شوم مي گفتي، چه کسي بود؟
گفت: او (حسن بن علي) معروف به (ابن الرضا) امام (رافضيان) است وپس از ساعتي سکوت، گفت: پسرم! اگر امامت از خلفاي (بني عباس) بيرون رود، هيچکس از (بني هاشم) بجز او استحقاق اين مقام را ندارد، چون بسيار مرد دانشمند وپرهيزگار وبا صلاحيتي است وپدرش نيز بسيار مرد دانشمند ومحترمي بود.
احمد مي گويد من از گفتار پدرم به فکر فرورفته وتصميم گرفتم که در باره او جستجو کنم. از هر فردي از (بني هاشم) يا ارتشيان، قضاة، فقها وغير آنان که در باره او پرسش نمودم، ديدم از وي تعريف نموده وبه او فوق العاده احترام مي گذارند واو را بر همگان مقدم مي دارند.
روزي بعضي از (اشعريها) از پدرم در باره (جعفر) برادر (حسن) سؤال کردند، پدرم پاسخ داد جعفر فردي نيست که قابل پرسش باشد ويا با حسن مقايسه گردد. جعفر مردي است که فسق مي کند، شراب مي نوشد، بي بند وبار است وهيچ احترامي براي خود قايل نيست.
روزي پس از وفات برادرش در محضر پدرم از او صحبتهايي شنيدم که گمان نمي کردم تا اين اندازه شخص پست وفرومايه ى باشد. وآن اينکه از پدرم خواهش مي کرد که مقام ورتبه برادرم را براي من قرار ده ومن در عوض، هرسال بيست هزار دينار به تو مي دهم. پدرم از شنيدن اين کلمات به غضب آمده وبه وي گفت: ى نادان! خليفه دايماً به پيروان پدر وبرادرت شديداً فشار وارد آورده وهميشه بر فرق آنان کوبيده است، به اين نيّت که آنان را از دوستي وپيروي آن دو باز دارد وموفق به چنين کاري نشده است، اگر تو در انظار پيروان پدر وبرادرت آن مقام را داشته باشي، هيچ احتياجي به کمک وياري خليفه وغير او نخواهي داشت. واگر نزد آنان چنين مقامي نداشتي، تبليغ وياري ما هيچ تأثيري برايت نخواهد داشت.
سپس به او بي اعتنايي نموده ودستور داد که ديگر به او اجازه ورود به خانه را ندهند تا اينکه پدرم از دنيا رفت ومن هنگامي که از (سامرا) خارج شدم او نيز بر همين حال بود وخليفه نيز هميشه به دنبال فرزند (حسن بن علي) مي گرديد ولي اثري از او نمي يافت. وپيروان (حسن بن علي) نيز همواره عقيده دارند که حسن از خود پسري گذاشته است که در (امامت امت) جانشين او است ودر حال غيبت بسر مي برد وپس از مدت درازي، ظهور خواهد نمود ودنيا را از ظلم وجور خواهد رهانيد. (الارشاد، ص 366 - 363، چاپ مشهدي اسدي).
(2) توضيح عنوانهاي ياد شده در متن کتاب که مؤلف معظم کراراً از آنها ياد کرده، محتاج تفصيل وبحث زيادي است که پاورقي کتاب محل آن نيست، ولي براي اينکه خوانندگان محترم تا اندازه ى از معاني وحقايق اين الفاظ آگاهي پيدا کنند ما بطور اجمال به شرح آنها مي پردازيم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page