معجزات حضرت بقية الله در مسجد مقدس جمکران:

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

کرامات ومعجزات وعناياتي که از ائمّه ي اطهار عليهم السلام صادر گشته واز سوي راويان مورد اعتماد روايت شده، ودر کتاب هاي مورد استناد ثبت گرديده، منحصر به صدر اسلام وقرون اوّليه ي اسلام نيست، بلکه هر روز در گوشه وکنار جهان، بويژه در حرم ائمّه ي هدي عليهم السلام معجزات وکرامات تازه اي تحقّق مي يابد که دليل حقّانيّت پيشوايان شيعه، ومايه ي دل گرمي شيعيان است.
هر يک از شما، يک يا چند معجزه در حرم مطهّر ثامن الحجج امام عليّ بن موسى الرّضا عليه السلام ديده ويا شنيده ايد.
اکنون که دوران فرمانروايي حضرت بقيّة الله، أرواحنا فداه، است، همه روزه، ده ها نفر در اقطار واکناف جهان، با توسّل به ذيل عنايت آن حضرت عليه السلام، از امراض صعب العلاج وديگر گرفتاري هاي خانمان سوز، به طور معجزآسا، رهايي مي يابند وبراي هميشه، خود را رهين عنايت آن حضرت مي دانند.
در اين جا، يکي از اين کرامت ها را که در شب دوازدهم جمادي الاولى 1414 هجري، در مسجد مقدّس جمکران، براي يک کودک سيزده ساله ي زاهداني روي داد، براي نورانيّت قلب خوانندگان گرامي مي آوريم.
اين کودک، سعيد چنداني، دانش آموز کلاس پنجم ابتدايي است که در دبستان محمّد علي فائق، در زاهدان، مشغول تحصيل است.
سعيد، در يک خانواده ي مذهبي، در زاهدان متولّد شده وبر شيوه ي عقايد اهل تسنّن تربيت يافته است.
مادر سعيد، اگر چه از لحاظ نسب، به خاندان عصمت وطهارت منسوب است، ولي او نيز سنّي حنفي است.
سعيد، يک سال وهشت ماه پيش از تاريخ ياد شده، در يک تعميرگاه ماشين، پايش مي لغزد وبه چاهي که روغن وفاضلاب تعميرگاه در آن مي ريخته مي افتد، وجراحت هاي مختلفي بر بدن اش وارد مي شود. اين جراحت ها، بهبود مي يابد، ولي غدّه اي در ناحيه ي شکم پديد مي آيد. نخست، خيال مي کنند که فتق است، ولي با گذشت چند ماه، پزشکان معالج، اظهار مي کنند که غدّه ي سرطاني است وبايد او را براي معالجه به تهران ببرند.
او را به تهران مي آورند ودر (بيمارستان هزار تختخوابي) بستري مي کنند. پس از نمونه برداري واحراز غدّه ي بدخيم سرطاني، او را به (بيمارستان الوند) منتقل مي کنند وغدّه اي به وزن يک کيلو ونيم از شکم او بيرون مي آورند، ولي در مدّت کوتاهي، جاي غدّه، پر مي شود. پزشکان، اظهار مي کنند که با اين رشد سريع غدّه، ديگر کاري از ما ساخته نيست.
مادر سعيد، شبي در خواب مي بيند که به او مي گويند: (سعيد را به مسجد جمکران ببريد).
طبعاً، يک زن سنّي، نمي داند که مسجد جمکران کجا است، ولي هنگامي که خواب اش را براي ديگران نقل مي کند، او را به مسجد جمکران قم راهنمايي مي کنند.
وي، سعيد را با ديگر فرزندش، محمّد نعيم، به قم مي آورد وبلا فاصله به مسجد مقدّس جمکران مشرّف مي شوند.
سعيد، روز سه شنبه يازدهم جمادي الاولى 1414 هجري ساعت يک ونيم بعدازظهر، وارد مسجد جمکران مي شود. خدّام مسجد، وضع او را که به اين منوال مي بينند، او را در اتاق شماره ي هشت زايرسراي مسجد، اسکان مي دهند.
مادر سعيد، اَعمال مسجد را فرا مي گيرد، با پسرش، محمّد نعيم، اَعمال مسجد را انجام مي دهد، آن گاه عريضه اي تهيّه مي کند وآن را در چاه مي اندازد، وبا دلي سرشار از اميد، به ذيل عنايت حضرت بقيّة الله، أرواحنا فداه، متوسّل مي شود.
شب، فرا مي رسد وعاشقان حضرت بقيّة الله، أرواحنا فداه، طبق رسم سنواتي که شب هاي چهارشنبه، از راه هاي دور ونزديک، به مسجد مقدّس جمکران مشرّف مي شوند، دسته دسته مي آيند، در مسجد، به عبادت ونيايش مي پردازند.
مشاهده ي اين شور وهيجان مردم، در دل مادر سعيد، طوفاني ايجاد مي کند. او نيز همراه ده ها هزار زاير به عبادت ودعا وتضرّع مي پردازد وشفاي فرزندش را از حضرت بقيّة الله، أرواحنا فداه، با اصرار والحاح مسئلت مي کند.
هنگامي که به اتاق مسکوني اش در زاير سراي مسجد مي آيد، دو نفر از خادمان، با اخلاص، به اطاق او مي آيند ودر آن جا عزاداري مي کنند وبراي شفاي سعيد، به طور دسته جمعي، دست به دعا برمي دارند.
سعيد مي گويد:
درست، ساعت سه ي بعد از نيمه شب بود که در عالم رؤيا ديدم نوري از پشت ديوار ساطع شد وبه طرف من به راه افتاد.
او، يک انسان بود، ولي من، از او، فقط نور خيره کننده اي مي ديدم که آهسته آهسته به من نزديک مي شد.
من، ابتدا، مضطرب شدم، ولي سعي کردم که بر خودم مسلّط شوم. هنگامي که نور به من رسيد، به ناحيه ي سينه وشکم من اصابت کرد وبرگشت.
من، از خواب بيدار شدم وچيزي متوجّه نشدم وباز هم خوابيدم. صبح که از خواب برخاستم، سعي کردم که خودم را به عصايم نزديک کنم وعصا را بردارم، ناگاه متوجّه شدم که بدن ام سبک شده وآن حالت درد شديد، به کلّي، از من رفع شده است.
در آن وقت، متوجّه شدم که شفا يافته ام وآن نور، وجود مقدّس حضرت صاحب الزّمان عليه السلام بوده است).
اين معجزه ي باهر وکرامت ظاهر، در شب چهارشنبه دوازدهم جمادي الأولى 1414 هجري برابر با پنجم آبان 1372 خورشيدي رخ داد.
سعيد، با مادر وبرادر خود، سه شب، در زائرسراي مسجد اقامت کردند. شب سوم که شب جمعه بود، عنايت ديگري شد که اين بار، در بيداري انجام پذيرفت. اينک، متن آن واقعه را از زبان سعيد بشنويد:
شب جمعه، در اتاق شماره ي هشت نشسته بودم ومادرم مشغول تلاوت قرآن بود. احساس کردم که شخصي در کنار من نشست وبراي من، رهنمودها ودستور العمل هايي را بيان فرمود.
چون سخنان اش تمام شد، برگشتم وکسي را نديدم. از مادرم پرسيدم که: (مادر! با من بودي؟). گفت: (من، قرآن مي خواندم، با تو نيستم). پرسيدم: (پس اين کي بود که با من سخن مي گفت؟). مادرم گفت: (کسي در اين جا نيست).
در آن موقع، پتو را بر سرم کشيدم وهر چه به مغزم فشار آوردم که مطالب آن شخص را به خاطر بياورم، چيزي به يادم نيامد).
روز جمعه، سعيد ومادرش، به تهران باز مي گردند وبه بيمارستان الوند مراجعه مي کنند. پس از عکس برداري، معلوم مي شود که سعيد، صحيح وسالم است واز غدّه ي بدخيم سرطاني، هيچ خبري نيست.
بدين گونه، اين کودک سعادت مند _ که به حق، (سعيد) نامگذاري شده _ از معجزات باهر حضرت وليّ عصر، أرواحنا فداه، بهبودي کامل خود را در مي يابد.
دو هفته بعد (شب چهارشنبه بيست وپنجم جُمادي الأولى برابر با 19 / 8 / 72) سعيد، با مادرش وبرادرش محمّد نعيم، به جمکران آمده بود تا پيشاني ادب بر آستان مسجد حضرت صاحب الزّمان عليه السلام بسايد واز محضر مولا ومقتدايش تشکّر کند. خوش بختانه، حقير هم در مسجد بودم واز داستان شفا يافتن او آگاه بودم. با او به دفتر مسجد رفتم ودر حضور ده ها نفر از دوستان، مطالب بالا را از زبان سعيد بدون واسطه شنيدم.
مادرش، از خوش حالي، در پوست خود نمي گنجيد وبر حضرت بقيّة الله، أرواحنا فداه، پيوسته درود مي فرستاد وسخناني مي گفت که از يک فرد سنّي مذهب بسيار جالب بود. مثلاً مي گفت: (من نمي دانم الآن امام زمان عليه السلام کجا است: آيا در درياها، کشتي ها را نجات مي دهد ويا در آسمان ها، هواپيماها را نجات مي دهد؟).
سعيد، در اين سفر، با کوله باري از پرونده هاي پزشکي وعکس ها وآزمايش ها آمده بود، که آنان را به مشتاقان ارائه دهد. از اسناد پزشکي او، مسئولان مسجد، فيلم برداري کردند. از خود سعيد ومادرش نيز فيلم برداري شد، وسخنان شان ضبط گرديد. بي گمان، خانواده ي (چنداني) در ميان خانواده هاي معتقد اهل سنّت، مبلّغ صميمي وبي قرار حضرت بقيّة الله، عجّل الله تعالى فرجه الشّريف، خواهند بود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page