طرحى از سيماى امام عسكرى (عليه السلام)

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

 

آنچه مى ‏خوانيد، طرحى ‏است از سيماى امام حسن عسكرى(علیه السلام) يازدهمين مظهر ولايت الله بر جهانيان كه به‏ صورت گزيده و انتخابى از بحارالانوار و اصول كافى گردآورى شده است.

سروش امامت
محمد يكى از پسران امام هادى(علیه السلام) بود (و اكنون به امامزاده‏ سيد محمد معروف است‏و مرقد شريفش در چند فرسخى شهر سامره قرار دارد). در زمان پدرش امام هادى(علیه السلام) از دنيا رفت. شيعيان و دوستان از هر سو به خانه ‏امام هادى(علیه السلام) آمدند و به آن حضرت تسليت گفتند. حدود صد و پنجاه نفر ازخاندان عبدالمطلب و بنى ‏هاشم، در منزل امام هادى(علیه السلام) گرد آمدند و به امام‏ هادى(علیه السلام) تسليت گفتند. در اين هنگام جوانى وارد مجلس شد و در سمت راست امام‏ هادى(علیه السلام) نشست. امام هادى(علیه السلام) به او فرمود: يا بنى احدث لله عز و جل شكرا، فقد احدث فيك امرا.
«پسرم، خدا را شكر كن كه در باره‏ات امرى پديد آورد.» [مقام امامت را به توسپرد]
جوان گريه كرد، خداى را سپاس گزارد، كلمه استرجاع را به زبان آورد وگفت:
« حمد و سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است; و من، از جانب شما، ازدرگاه خدا، كامل كردن نعمتش را براى ما مى‏ خواهم، انا لله و انا اليه راجعون;«ما ازآن خدا هستيم و به سوى او باز مى ‏گرديم.»
بعضى از حاضران كه جوان را نمى ‏شناختند: پرسيدند: «اين جوان كيست؟»
گفته شد: «حسن(علیه السلام) پسر امام ‏هادى(علیه السلام) است‏».
حاضران در آن روز، كه حضرت حدود 20 سال داشت، او را شناختند و دريافتند كه ‏امام هادى(علیه السلام) به امامت او اشاره فرموده، وى را جانشين خود ساخته است.

جانشين پدر
وقتى محمد فرزند بزرگ امام هادى(علیه السلام) وفات يافت، با خود فكر كردم ماجراى محمد و برادرش حسن(علیه السلام)، مانند ماجراى اسماعيل و امام كاظم علیه السلام، فرزندان امام‏ صادق(علیه السلام)،است. نخست تصور مى‏شد محمد، پسر ارشد امام هادى، بعد از پدرش امام‏است; ولى بعد از وفاتش معلوم شد امام بعدى حسن عسكرى(علیه السلام) است. در مورد فرزندان امام صادق(علیه السلام) هم همين‏ طور. نخست تصور مى‏ شد اسماعيل امام هفتم است; ولى وقتى اسماعيل درگذشت، معلوم شد امام كاظم(علیه السلام) هفتمين امام است.
غرق در افكار خود بودم كه امام هادى(علیه السلام) رو به من كرد و فرمود: «آرى، اى‏ ابوهاشم، ابومحمد (حسن عسكرى علیه السلام)‏ جانشين من است. علوم مورد نياز مردم، وابزار امامت كتاب و سلاح پيامبرصلی الله علیه و آله همراه اوست.

نگين انگشتر
موقعيتى كه امام حسن عسكرى(علیه السلام) در آن قرار گرفته بود با وضعيت امامان ديگر تفاوت داشت; زيرا بعد از وفات وى غيبت امام دوازدهم پيش مى ‏آمد و شيعيان بايدبراى تحمل آن آماده مى‏ شدند. امام حسن عسكرى (علیه السلام)، در چنين زمانى، نگين انگشتر خودرا با جمله «انا الله شهيد» متبرك كرد. گويا مى ‏خواست‏ به شيعيان بگويد گمان‏ نكنيد همه چيز به آخر رسيده است; گرچه امام هر عصرى ناظر بر اعمال مردم وشيعيان است، اما خداوند شاهد اعمال شماست و نبايد كارى كنيد كه باعث‏ بدنامى‏ شيعيان گردد. بر انگشتر ديگر آن حضرت، عبارت «سبحان من له مقاليد السموات ‏و الارض‏» حك گرديده بود; يعنى همان خدايى كه كليد آسمانها و زمين ها تحت قدرت‏ اوست، حضور يا غيبت جانشينان پيامبر را تعيين مى‏ كند.

نقش بر سنگ
در حضور امام حسن عسكرى(علیه السلام) بودم. مردى بلندقامت و تنومند كه اهل يمن بود نزد حضرت آمد. هنگام ورود، به عنوان‏ امامت، به امام حسن عسكرى(علیه السلام) سلام كرد. امام جواب سلامش را داد و فرمود: بنشين.
او كنارم نشست. با خود گفتم: كاش مى ‏فهميدم اين شخص كيست؟
امام فرمود: «فرزند همان بانوى عرب است كه سنگ كوچكى دارد و پدرانم با انگشتر خود آن را مهر كرده ‏اند، و اكنون آن سنگ را نزد من آورده است تا من‏نيز مهر كنم.»
سپس امام به وى فرمود: «آن سنگ كوچك را بده‏».
مرد يمنى سنگ كوچكى را، كه يك سوى آن صاف بود، برون آورد. امام حسن(علیه السلام) آن راگرفت و انگشتر خود را بر آن زد. اثر انگشتر بر سنگ، نشست ....
از مرد يمنى پرسيدم: آيا تا كنون امام حسن(علیه السلام) را ديده بودى؟
نه، به خدا سوگند! سالها مشتاق ديدارش بودم تا اينكه لحظه ‏اى پيش جوان ‏ناشناسى نزدم آمد و مرا به اينجا آورد.
مرد يمنى در حالى كه اين عبارات را بر زبان مى‏ راند، از جاى برخاست: رحمت و بركات خدا بر شما خاندان باد. بعضى از شما، فضايل را از بعضى ديگر به ارث ‏مى ‏بريد. به خدا سوگند، نگهدارى و اداى حق شما همانند نگهدارى و اداى حق ‏اميرمومنان على(علیه السلام) و امامان پس از وى (صلوات خدا بر همه آنها) واجب است.
پيش از آنكه برود، پرسيدم: نامت چيست؟
گفت: من «مهجع بن‏ صلت‏ بن‏ عقبه بن‏ سمعان بن‏ غانم بن‏ام غانم‏» (حبابه) هستم; همان ‏زن يمنى صاحب سنگ كوچك كه اميرمومنان على(علیه السلام) و نوادگانش تا حضرت رضا(علیه السلام) آن‏را مهر كرده ‏اند و نقش آنها بر سنگ باقى است.

لطف به شاگرد
حضور امام حسن عسكرى(علیه السلام) رسيدم. تصميم داشتم مقدارى نقره از حضرت بگيرم و از آن، به عنوان تبرك، انگشتر بسازم. در محضرش نشستم، ولى به طور كلى هدف اصلى ‏ام را فراموش كردم. وقتى ‏برخاستم و خداحافظى كردم، حضرت انگشترش را به من داد و فرمود: تو نقره مى ‏خواستى، ما انگشتر به تو داديم، نگين و مزد ساخت آن هم مال توباشد; گوارايت ‏باد، اى ابوهاشم.
گفتم: مولاى من، گواهى مى ‏دهم ولى خدا و امام من هستى، امامى كه ديندارى من دراطاعت از او است.
امام فرمود: خدايت‏ بيامرزد، ابوهاشم!

پاسخ به پرسش قرآنى
سفيان بن محمد مى‏ گويد: ضمن نامه ‏اى از امام حسن(علیه السلام) پرسيدم: منظور از «وليجه‏» در آيه ‏شانزدهم سوره توبه چيست؟ خداوند مى‏ فرمايد:«و لم يتخدوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنين وليجه‏»
«آن مجاهدان ‏مخلصى كه جز خدا و رسولش و مومنان كسى را محرم اسرار خود قرار ندادند.»
هنگام نوشتن نامه با خود فكر مى‏كردم كه منظور از «مؤمنين‏»، در اين آيه ‏كيانند؟
امام حسن(علیه السلام) چنين جواب نوشت: «وليجه، غير امام حق است كه به جاى او نصب مى‏ شود; و اما اينكه در خاطرت‏ گذشت مراد از «مؤمنين‏» در آيه چه كسانى هستند؟ بدان كه مؤمنين امامان‏ بر حق اند، كه از خدا براى مردم امان مى‏ گيرند و امان آنها مورد قبول خداوند است.»

پرسش فراموش شده
حسن بن ‏ظريف مى‏گويد: دو مساله در ذهنم بود كه ‏تصميم داشتم ضمن نامه ‏اى ازامام حسن عسكرى(علیه السلام) بپرسم. يكى چگونگى داورى حضرت‏ قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از ظهور و ديگرى‏ در باره «تب ربع‏». پرسش دومى را فراموش كردم،تنها نخستين پرسش را نوشتم و جواب خواستم.
امام حسن عسكرى(علیه السلام) در جواب نوشت: وقتى از قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور كند، بر اساس علم ‏خود قضاوت مى‏ كند و شاهد نمى‏ طلبد; مانند قضاوت داود پيامبر(علیه السلام). تو خواستى درمورد «تب ربع‏» نيز بپرسى، ولى فراموش كردى. آيه زيرا را بر كاغذى بنويس وبه آن كه تب دارد بياويز; به اذن خدا، ان‏شاءالله، سلامت ‏خود را باز مى ‏يابد.
«يا نار كونى بردا و سلاما على ابراهيم.
اى آتش، براى ابراهيم خليل(علیه السلام) خنك و مايه سلامتى باش.»(انبياء،69).
همين دستور را انجام دادم و بيمار سلامتى خود را بازيافت.

يادگارى
به محضر امام حسن عسكرى(علیه السلام) رفتم و تقاضا كردم برايم به خط خود چيزى، به‏ رسم يادگار، بنويسد تا هر وقت كه خط آن بزرگوار را ديدم، بشناسم.
فرمود: بسيار خوب. احمد، خط درشت و ريز به نظرت گوناگون است، مبادا به شك‏ بيافتى!
آنگاه دوات و قلم خواست. تقاضا كردم قلمى را كه با آن مى‏ نويسد، (به‏ عنوان تبرك) به من ببخشد.
وقتى از نوشتن فارغ شد، با من صحبت كرد; قلم را با دستمال پاك كرد، به من‏داد و فرمود: «بگير، احمد».
گفتم: فدايت‏ شوم; مطلبى در خاطر دارم و به خاطر آن اندوهگينم. مى‏خواستم از پدرتان بپرسم، توفيق نيافتم. اكنون مى‏ خواهم از شما بپرسم.
فرمود: آن مطلب چيست؟
پاسخ داد: مولاى من، راويان از پدرانتان نقل كرده ‏اند كه: «پيامبران بر پشت،مومنان به طرف راست، منافقان به طرف چپ و شيطان ها به رو مى‏ خوابند.»
فرمود: اين روايت درست است.
عرض كردم: مولاى من! هر چه مى‏كوشم به طرف راست‏ بخوابم، نمى‏ توانم.
امام حسن(علیه السلام) لختى سكوت كرد. آنگاه فرمود: «احمد، نزديك بيا.» نزديكش رفتم.
فرمود: دستت را زير لباست ‏ببر; چنين كردم. آنگاه حضرت، دست راست ‏خود را به ‏پهلوى چپ و دست ديگرش را به پهلوى راستم كشيد و اين كار را سه بار تكراركرد. از آن زمان به بعد، نمى‏ توانم به پهلوى چپ بخوابم.

خبر قتل
هنگامى كه‏ مهتدى (چهاردهمين خليفه عباسى) سرگرم جنگ با مواليان ترك بود،براى امام حسن‏ عسكرى(علیه السلام) نامه نوشتم كه: «آقاى من! خدا را سپاس كه شر مهتدى را از ما بازداشت، شنيده ‏ام او شما را تهديد كرده و گفته است: به خدا آنها اهل‏بيت ع‏لیهم السلام» را نابود مى‏ كنم.»
امام حسن(علیه السلام) به خط خود چنين‏ پاسخ داد: «اين گونه ‏رفتار او، عمرش را كوتاه كرد. از امروز تا پنج روز بشمار; او در روز ششم،بعد از آنكه خوار گرديد، كشته خواهد شد.»
همان‏گونه‏ كه امام(علیه السلام) فرموده بود،تحقق يافت.

زندان على بن نارمش
زمانى امام حسن عسكرى(علیه السلام) را به زندان «على بن ‏نارمش‏»بردند. او از دشمنان سرسخت آل على(علیهم السلام) شمرده مى‏شد. ولى تحت تاثير جذبه معنوى ‏و سيماى ملكوتى امام قرار گرفت. هنوز بيش از يك روز از دستگيرى امام نگذشته ‏بود، كه در برابر امام خاضع شد، چهره بر خاك نهاد و تا خروج امام از زندان،ديده از زمين بر نداشت.
او، از آن پس، بيش از همه امام را مى‏ ستود و در شناخت جايگاه امام از همه ‏بصيرتر بود.

**********************************************
محمد ميانجى، مجله كوثر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page