12. باطل كردن مدّعاى افراد با استفاده از ادّعاى خود آنها

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

انبياى الهى استدلال هاى خود را براى باطل نمودن ادّعاى دشمنانشان بر مبناى ادّعاى خود آنها قرار مى دادند. به اين صورت كه اگر طرف مناظره آنها سخنى را مى گفت كه حكم خاصى از آن اثبات مى شد، ولى وى هدف ديگرى را از بيان آن دنبال مى كرد، پيامبر خدا با هوشيارى و با استفاده از همان سخن ، دشمنان خود را محكوم كرد.
# حضرت ابراهيم عليه السّلام در مناظره با نمرود آنجا كه وى ادّعاى خدايى مى كند، مى فرمايد:
فإ نّ اللّه ياءتى بالشّمس من المشرق فاءت بها من المغرب (228)
همانا خداوند خورشيد را از مشرق برمى آورد پس تو آن را از مغرب بياورد.
حضرت مبناى اين حجت را بر ادّعايى كه نمرود در حجت قبلى كرده بود قرار داد. به اين صورت كه فرمود: اگر تو ادعا كردى كه پروردگار من هستى ! شاءن پروردگار من اين است كه در نظام عالم و تدبير جهان تصرف كند. پس ‍ خورشيد را از مغرب برآور.
علت اين كه ابراهيم پايه اين دليل را بر ادعاى سابق نمرود قرار داد، اين است كه كسى خيال نكند كه بحث سابق به نفع نمرود تمام شده و مدعاى او به ثبوت رسيده است .(229)
# حضرت موسى عليه السّلام نيز در برخود با ساحران از اين شيوه استفاده كرد.
قالوا يا موسى إ مّا اءن تلقى و إ مّا اءن نكون اءوّل من اءلقى (230)
ساحران گفتند: اى موسى تو مى افكنى يا ما اول كسى باشيم كه بيفكنيم ؟
وقتى ساحران طنابها و چوب دستى هاى خود را انداختند و هر چه داشتند به كار گرفتند، خداوند به حضرت موسى عليه السّلام فرمود:
لا تخف إ نّك اءنت الاءعلى (231)
مترس كه تو خود برترى .
حضرت نيز عصايش را انداخت و آنچه را كه ساخته بودند بلعيد و به اين صورت ادعاى آنها را باطل كرد تا اين كه :
فاءلقى السّحرة سجّدا قالوا آمنّا بربّ هارون و موسى (232)
آن گاه ساحران به سجده افتادند و گفتند: به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم .(233)
قرآن همچنين مى فرمايد:
فلمّا جاءهم الحقّ من عندنا قالوا إ نّ هذا لسحر مبين (234)
و چون حقّ از جانب ما به سوى آنان آمد، گفتند: بى گمان اين سحر و جادويى آشكار است .
حضرت موسى وقتى گفتار فرعونيان را شنيد و ملاحظه كرد كه به ((حقّ))، نسبت ((سحر مبين )) مى دهند، در مقام ردّ و انكار گفتار آنان به صورت استفهام ، انكار را تكرار كرده و دوباره مى پرسد: آيا اين سحر است ؟
...اءسحر هذا و لا يفلح السّاحرون (235)
آيا اين سحر است و حال آن كه ساحران را هرگز پيروزى نخواهد بود؟(236)

- پاورقی -

228- بقره / 258.
229- الميزان فى تفسير القرآن ، ج 2، ص 367-375.
230- طه / 65.
231- همان / 68.
232- همان / 70.
233- ترجمه الميزان فى تفسير القرآن ، ج 27، ص 201-207.
234- يونس / 76.
235- همان / 77؛ الميزان فى تفسير القرآن ، ج 10، ص 111 و 112.
236- الميزان فى تفسير القرآن ، ج 10، ص 111 و 112.