2 ـ استدلال عقلى و منطقى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

برخوردارى از موضع مناسب براى ايستادگى در برابر تهاجم فرهنگهاى بيگانه و مقابله با آنها استدلالهاى عقلى قوى و استوارى مى طلبد.
قبل از هر چيز، لازم است يافته هاى مخاطب ارزيابى گردد و نسبت به يافته هاى يقينى و آگاهىهاى مشكوك وى، آگاهى به دست آيد و بحث و گفتگو در قلمرو مشكوكات ادامه يابد.
اگر مناظره كننده بتواند مشكوكات را آسيب پذير سازد و درصد آنها را كاهش دهد، به آماده كردن زمينه پيروزى دست يافته است.حضرت كاملا به سئوالات و ادعاهاى افراد گوش مىداد و بعد با استدالالى قاطع به او پاسخ مىداد. گاهى سئوالات طولانى بودند.
امام صادق (عليه السلام) در موارد بسيارى از مناظرات از استدلال هاى عقلى استوار، براى آسيب پذير كردن مشكوكات طرف مقابل استفاده مىكردند.
امام صادق (عليه السلام) در ارائه استدلالات خود براى قانع كردن طرف مقابل تدرج داشتند به اين صورت كه، پس از مقدمه چينى، شخص را از مرحله انكار به مرحله شك آورده و حاصل آن چنين است كه امام (عليه السلام) در موارد زيادى به مخاطب مىفرمايد: چرا شما به آنچه نديده ايد حكم صادر مىكنيد؟
در اين قسمت به نمونه هايى از استدلال هاى منطقى و استوار حضرت در پاسخ به سئوالات مختلف افراد اشاره مىنمايم. شيوه استدلال در مقابل يك فرد دهرى مسلك از راه نياز ذاتى و مصنوعات وافعال الهى، بر وجود آفريدگار دلالت مىكند، چرا كه هر فعلى دلالت ذاتى بر فاعل و هر بنايى دلالت ذاتى بر بنا دارد.
در مقابل همين منطق بود كه ماترياليست هاى سرسخت معاصر ائمه (عليه السلام) اظهار عجز مىكردند و سر تسليم فرود مى آوردند. «ابن ابى العوجاء» نسبت به امام صادق(عليه السلام) مىگويد:
«او را ملكى ديدم كه هر گاه بخواهد متجسم و متسجد مىشود»; و نيز درباره حضرتش گفته: «به اندازهاى آثار قدرت خدا را كه من در خود مىيافتم بيان كرد كه نزديك بود خدا را به من نشان دهد و با هر كه سخن گفتم، مرعوب نگرديم چنانكه در محضر امام صادق (عليه السلام) مرعوب شدم.»
در مناظره اى امام صادق (عليه السلام) از ابن ابى العوجاء مىپرسد اگر مصنوع بودى چگونه بودى؟ وى نمىتواند پاسخى بدهد و از محضر امام خارج مىشود.
بنابراين چون نيازمندى ممكن الوجود و مصنوع، به علت و صانع، به حكم وجدان يا به قول حكما و متكلمان،
مسلم بوده ; حتى ماترياليست ها هم به اين اصل اعتراف داشتند كه اگر مصنوع بودن موجودى ثابت شد، نياز به وجود صانع غير قابل ترديد است.
لذا امام با اين بيان مى توانست ابن ابى العوجاء را وادار به اعتراف به مصنوع بودن خود نمايد كه در مرحله اوليه سؤال و جواب، ابن ابى العوجاء اين معنا را انكار كرد.
امام (عليه السلام) با پرسش دوم راه انكار را بر او بست; وى چون از طرفى قدرت بر انكار نداشت و از طرف ديگر هم نمىخواست صريحاً اعتراف كند، به ناچار سكوت را اختيار كرده و از ميدان مناظره شكست خورده بيرون رفت.