رهنمودهاى طبى امام (30)

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

مقدمه :
امام كسى نيست جز فردى كه خداوند با لطف عام خود كه بر بندگان دارد، او را به عنوان جانشين پيامبر گرامى انتخاب كرده تا مردم در كارهاى مهم خود به او مراجعه كنند و او مردم را در هر حادثه اى به سوى خود بخواند و آنها او را پناهگاه خود قرار بدهند. خواه اين كارهاى مهم ، روحى يا بدنى ، دينى يا دنيوى باشد، چون اوست كه عهده دار ارشاد مردم به معاد و معاش ‍ است . براى همين بود كه مردم از هر سو خدمت امام صادق (عليه السلام ) مى رسيدند تا مشكلات دينى و دنيوى خود را از او بپرسند و جواب كافى و چاره دردهايشان نزد امام صادق (عليه السلام ) بود. بسيار اتفاق مى افتد كه كسانى نزد آن حضرت مى آمدند و از توصيه هاى سودمند او چاره جويى مى كردند و علاج بيماريهاى خود را از او مى خواستند و آن حضرت پاسخهايى مى داد كه در آن شفاى فورى و سود درازمدت بود.
آرى چگونه چنين نباشد در حالى كه آن حضرت طبيب نفسها و روحها و هادى امت به سوى صلاح و اصلاح بود. و ما اكنون برخى از رهنمودهاى طبى آن حضرت را در علاج بيماريها ذكر مى كنيم تا شما بدانيد كه او طبيب دانشمند و امام راهنما بود:
1 - سردرد
سالم بن ابراهيم از ديلمى و او از داود رقى نقل مى كند كه نزد امام صادق (عليه السلام ) بودم كه يك نفر حاجى خراسانى بر او وارد شد و سلام كرد و راجع به مسائل دينى سؤ الهايى كرد و امام به آن مسائل پاسخ مى داد، سپس ‍ به امام گفت : اى پسر پيامبر از وقتى از منزل خود بيرون آمده ام از سردرد رنج مى برم . هم اكنون برخيز و وارد حمام شو و هيچ كارى نكن مگر اينكه هفت كف دست آب گرم به سرت بريز و در هر بار نام خدا را به زبان بياور. اگر چنين كردى ديگر از سردرد شكايت نخواهى كرد. آن شخص چنين كرد و همان ساعت خوب شد.
مى گوييم : شك نيست كه ميان سردرد و ريختن آب گرم به آن با گفتن بسم الله بدون آن كه تاءمل كنى رابطه اى نخواهى يافت ولى اگر فكر كنى ، مى دانى كه بشر به هر مرتبه اى از علوم هم برسد نمى تواند به همه علل و اسباب حوادث پى ببرد، زيرا كه او گاهى چيزى را علت يك حادثه فرض مى كند كه در واقع آن حادثه سبب ديگرى دارد و گاهى علت يك چيز علت يك چيز را نمى داند در حالى كه آن علتى دارد. معلوم است كه ندانستن علت يك چيز دليل نمى شود كه علتى نداشته باشد و ميان آن چيز و علتش رابطه اى نباشد.
همچنين بايد دانست كه سبب و علل بر دو قسمند: مادى و جسمى و معنوى و روحى و هر كدام از آنها هم انواعى دارند. مثلا سردرد از ابتلاء معده يا سوء هضم يا سردى يا زكام يا ضعف اعصاب يا اضطراب يا بوسيله صداهاى ناهنجار يا بوهاى تند حرارت كبد يا از درد چشم يا درد گوش يا بعضى تبها و آنفولانزا و مانند آنها حاصل مى شود و گاهى هم از غم و غصه يا ترس يا زياد فكر كردن و مانند آنها به وجود مى آيد.
پزشك بايد سبب آن را پيدا كند و آن را بر طرف سازد تا سردرد از بين برود.
شايد امام درباره اين مريض خراسانى كه از سردرد شكايت مى كرد، دو علت براى آن يافته است يكى علت روحى و اضطرابى بود كه به او عرض ‍ شده و ديگرى جسمى و آن زكامى بوده كه در راه يا نزد خانواده اش به او رسيده بوده و امام ناراحتى روحى او را با بسم الله علاج كرده به اضافه اينكه به او اطمينان داده كه بزودى شفا پيدا خواهد كرد و از طرفى دستور داده كه چند مرتبه آب گرم بر سر خود ريزد تا در زكام اثر كند و اين كارى است كه بسيارى از پزشكان براى زكامى كه از سرما يا به جهت دگر گونى هواى وارد دماغ حاصل شده آن را توصيه مى كنند و اين نوع معالجه را جز پزشك روانشناس و حاذق نمى داند و البته ما نبايد اين معالجه را به غير اين مريض سرايت بدهيم مگر اينكه مطمئن باشيم كه عين اوست و اين را جز يك پزشك روانشناس نمى داند.

- پاورقی -

 30- ظپ اين رهنمودها را از كتاب الفصول المهمه شيخ حر عاملى نقل مى كنيم و همگى آنها در بحار الانوار ج 4 ص 522 نيز آمده است .