امام صادق (عليه السلام ) و درمان روحى

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

همانگونه كه بدن مريض مى شود و سلامت خود را از دست مى دهد و احتياج به معالجه پيدا مى كند تا صحت خود را بازيابد، روح و نفس نيز دچار انحراف مى شود و به سوى رذائل و صفات ناپسند ميل مى كند و در اين هنگام محتاج معالجه مى شود تا به طبيعت اصلى خود برگردد و با اخلاق نيك و صفات حميده متصف شود.
به عبارت روشن تر وقتى صفات ناپسند بر ارواح و نفوس غلبه پيدا كرد و شهوات حيوانى و خواهشهاى نفسانى مسلط شد، صحت و سلامت آن از بين مى رود و نشاط روحى و شفافيت و لطافت خود را كه در حال صحت داشت از دست مى دهد.
فلاسفه ، اين بيماريهاى نفسانى و دردهاى روحى را از قديم الايام تا كنون با انواع معالجه ها معالجه كرده اند و روانشناسان و اساتيد تربيت براى آن قوانينى وضع نموده اند و براى اصلاح نفس برنامه هايى ريخته اند ولى در اين كار موفق نشده اند، زيرا براى بيماريهاى روحى علاج قطعى نيافته اند و براى آن دواى مؤ ثرى جز دين آسمانى كه بر پيامبران نازل شده پيدا نكرده اند. دين آسمانى نازل شده تا انسانيت را از حضيض رذائل و نادانى به بلنداى فضائل و عرفان بالا ببرد و مردم را به سعادت و امنيت برساند و نور هدايت را در زمين روشن كند. تا وقتى كه مردم به قوانين دينى عمل كنند و تعاليم و ارشادات آن را به كار برند، در بهشت نعمتها و سعادتمندانه زندگى خواهند كرد هيچ طبيبى به دردهاى نفوس بشرى آشناتر از آفريننده آن نيست و هيچ حكيمى راه علاج و درمان آن را مانند شارع مقدس ‍ نمى شناسد.
بنابراين دين اثر مستقيمى در سعادت و پاكيزگى نفس دارد و در اصلاح معجزه مى كند، به گونه اى كه اثر آن از اثر طب در درمان بيماريهاى جسمى بيشتر است .
مى توان گفت دين مانند سحر است جز اينكه دين همه اش خير و سحر همه اش شر است و مبلغان دينى شبيه پزشكانى هستند كه درد و درمان را مى شناسند و مزاجهاى منحرف را به صحت و اعتدال سوق مى دهند، با اين تفاوت كه گاهى پزشكان خطا مى كنند ولى پيامبران هرگز خطا نمى كنند.
دين حنيف اسلام براى حفظ بهداشت نفوس بشرى ، اخلاق فاضله اى را آورده و پيروان خود را به عمل كردن به آن فرمان داده است تا روحهاى آنها را از بديها حفظ كند. همانگونه كه نبوت پيامبر صلاح و اصلاح بشر را از دو ناحيه روح و بدن تضمين كرده و سعادت و زندگى و پيشرفت او را در دو جهان به ارمغان آورده است .
خداوند مى فرمايد: خدا و رسول او را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى خوانند كه شما را زنده مى كند.
و نيز مى فرمايد: هر كس عمل صالح كند چه مرد چه زن در حالى كه ايمان دارد، به او يك زندگى پاكيزه مى دهيم .
و نيز مى فرمايد: همانا به سوى شما موعظه اى از پروردگارتان و شفايى براى سينه ها آمده است .
و نيز مى فرمايد: و از قرآن آن چه را كه شفا و رحمت براى مؤمنان است ، نازل مى كنيم .
وقتى پيامبر بزرگوار اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مبعوث شد، ندا سر داد كه همانا من مبعوث شده تا مكارم اخلاق را به پايان رسانم و آن حضرت در طول زندگانى شريف خود همواره بذر تعاليم حكمت آميز را مى پاشد و درختان مكارم اخلاق اسلامى را در نفوس مردم مى كاشت و راه زندگى سعادتمندانه روحى و جسمى را روشن مى ساخت تا اينكه به سوى خدا رفت و اين ملت را به خود رها نكرد بلكه دو چيز با ارزش ميان آنها گذشت : يكى كتاب خدا قرآن و ديگرى اهل بيت و عترت خود. قرآن كتاب صامت خدا و عترت كتاب ناطق اوست كه آنچه را كه از تعاليم اصلاحى اسلام مبهم است بيان مى كنند و آن قسمت از اسرار پنهانى قرآن دست نمى يابند، آشكار نمى سازند.
بنابراين عترت پيامبر راهنمايان مردم به سوى خير و صلاح و هدايت كنندگان آنان به راه زندگى راستين هستند. همچنين آنان پزشكان روحى مردمند و آنان را معالجه و مداوا مى كنند و لذا مى بينيم هر امامى از اين عترت پاك پس از پيامبر، دردهاى عصر خود را به نوعى درمان مى كرد كه مطابق با عقول مردم زمان باشد مانند يك پزشك دلسوز كه بيمار خود را با تمام مهربانى و راءفت مداوا مى كند تا او را به ساحل نجات برساند.
از آنجا كه عصر امام صادق (عليه السلام ) عصرى بود كه در آن انديشه هاى مختلف و اخلاق متفاوت و فرقه هاى گوناگون به وجود آمده بود و اخلاق اسلامى كنار گذاشته شده بود و نفوس مردم مسموم شده بود، لذا امام طبق وظيفه آسمانى كه داشت خود را طبيب مسؤ ولى در برابر مردم مى دانست و عهده دار درمان دردها بود.
چگونه چنين نباشد در حالى كه او كتاب ناطق بود و پيامبر درباره او و ساير امامان و قرآن فرموده بود: من ميان شما دو چيز با ارزش مى گذارم كتاب خدا و عترت من كه اگر به آنها چنگ بزنيد هرگز گمراه نمى شويد.
آرى امام خود را مسؤ ول اول درمان دردهاى امت مى دانست كه بايد امراض روحى مردم را كه باعث طغيان رذائل بر فضائل شده بود، معالجه كند و امام با سخنان حكيمانه و راهنمايي هاى پر ارزش ، تعاليم بلند خود را مطابق فهم مردم ، اظهار مى كرد به نحوى كه شايسته فيلسوف و طبيب معالج است .
اكنون نمونه هايى از درمان روحى و معالجه نفسانى امام را در اينجا مى آوريم امام در اين معالجات خود اراده فرموده كه نفوس را از بيماري هاى نابود كننده فردى و اجتماعى درمان كند و البته در اينجا به مقدار كمى از ارشادات امام بسنده خواهيم كرد چون اين مختصر گنجايش نقل همه آنها را ندارد.