يكى از راهنمايى هاى ارزنده و تربيتى امام هشتم (عليه السلام ) اين است كه يك مسلمان علاوه بر اينكه بايد در برابر نعمتهاى الهى سپاسگزار باشد، در برابر خدمات و نيكى هاى ديگران نيز بايد تشكر نموده و محبت خويش را بى دريغ نثار آن نمايد. مخصوصا در محيط خانواده ، هرگاه ضرورت ايجاب كرد، بايد اعضاى آن با قدرشناسى و تمجيد از خدمات يكديگر، پاداش نيكوكار را بدهند.
اين عمل پسنديده دو اثر بسيار مهم را به همراه خواهد داشت .
اولا: سبب مى شود كه هر كدام از اعضاى خانواده با نهايت علاقه و حسن نيت در راه انجام تقاضاها و خواسته هاى يكديگر قدم بردارند و به خاطر حل مشكلات صميمانه در تلاش و فعاليت باشند.
ثانيا: اين روش مقبول سلامت و كمال خانواده را حفظ كرده و طبعا اعضاى آن را به سوى تقوا و فضيلت سوق مى دهد.
البته براى پدران و مادرانى كه به مرحله عالى اخلاص رسيده اند، همان رضايت و آرامش خاطرى كه از انجام تكاليف و وظايف در خود احساس مى كنند، بهترين پاداش و مشوق است . اما رسيدن به چنين درجه اى ، براى همگان ميسر نيست و اغلب مردم به چنين مرحله اى از كمال نرسيده اند. لذا نبايد از اهميت و تاءثير ((قدردانى )) در مواقع لزوم غافل بود.
يكى از روان شناسان گفته است :
((هر كس در هر سن و مقامى باشد، قلبا علاقه مند است كه كارهاى او مورد توجه مردم قرار گيرد و حتى معلم سالخورده ، پس از سالها درس دادن و تمجيد شنيدن باز اگر از شاگرد كوچكى بشنود كه : ((آقا امروز از درس شما خيلى استفاده كرديم )) خوشدل و خرسند خواهد شد، احتياج ديگران را به توجه و قدرشناسى برآوريد تا دادوستد زندگى آسانتر و خوشتر باشد، هيچ فرصتى را براى قدرشناسى از كارهاى خوب ديگران از دست ندهيد تا ديگران نيز احتياج شما را به توجه و قدرشناسى برآوردند)).(1)
عن على بن موسى الرضا (عليه السلام ) قال : ((من لم يشكر المنعم من المخلوقين ، لم يشكر الله عزوجل .(2)
امام رضا (عليه السلام ) فرموده است : ((كسى كه شكر نعمت مخلوق را ادا نكند، شكر خداوند خالق را ادا ننموده و به جا نياورده است )).
بايد به خاطر داشت ، تمجيد و قدرشناسى با همه نتياج درخشان و سودمندى كه دارد، داراى حدومرزى است و نبايد از حد معقول و منطقى خود تجاوز كند. همانطورى كه بى تفاوتى نسبت به اقدامات موثر به ركود استعدادها مى انجامد. زياده روى در تمجيد و ستودن بيش از حد كتمان واقعيات است و آدمى در اثر انجام چنين صفت ناپسند اخلاقى رفته رفته به آن خو گرفته و به چاپلوسى عادت پيدا مى كند. همچنين اين آفت زشت اخلاقى را نيز به ديگران سرايت مى دهد، روان شناسان تملق را نشانه عقده حقارت برشمرده ، معتقدند كسى كه به تملق متوسل مى شود، پيوسته گرفتار ترس و زبونى است و به طور آگاه و ناآگاه سعى مى كند از كمبود خود دفاع كند، زن و شوهر مسامحه كار و نالايق سعى مى كنند به جاى فعاليت و تلاش از راه تملق گويى براى خود موقعيتى فراهم آورند و از اين رهگذر كمبودشان را تدارك نمايد. دانش آموز ضعيفى كه در درسهاى خود عقب مانده است ، پيوسته به چرب زبانى پرداخته با كرنش و خضوع فوق العاده در پى آن است تا عقب ماندگى خود را از اين راه تدارك كند.
به مژگان ، خاكهاى راه رفتن به ناخن سنگهاى خاره سفتن
به بى تقصيرى اندر حبس تاريك پيام حكم قتل خود شنفتن
مرا خوشتر بود از يك تملق به نزد مردمان سفله گفتن
((سيد على يزدى ))
يكى از متفكران مى گويد:
((برخى از افراد مهمترين رخدادهاى زندگى خود را دستخوش شرايط مى سازند و خوشبختى و بدبختى خود را به دست شانس مى سپارند. هر مردى مى داند كه اگر زنش را تشويق كند به خاطر او هر كارى را انجام مى دهد، ولى با اين وجود نسبت به او خشونت به خرج مى دهد و او را آزار مى رساند و نمى تواند از وجود زنش به چيزى دست يابد، در حالى كه اگر هرچند گاه هديه ارزان قيمتى براى سپاس از حسن تدبير يا انجام شايسته كارى به او دهد، قلب و عقل و عواطف او را تسخير خواهد كرد. هر مردى مى داند كه اگر چيزى همچون لباس يا دست پخت همسرش را بستايد، حتى اگر در نظر همسرش بى اهميت باشد، همين او را واميدارد تا نسبت به اين امور اهتمام ورزد و خود را مديون شوهرش بداند، براى مثال اگر همسر شما لباس مندرسى بپوشد و شما از لباس او تعريف كنيد، همين لباس براى او حكم بهترين مدلها را خواهد يافت در صورتى كه اگر از بهترين لباس او غفلت ورزيد و از آن تعريف نكنيد، همين لباس فاخر براى او حكم لباس مندرس را خواهد يافت . موضع گيرى ، سخن ، روابط زناشويى و حتى امور دينى و عبادات وضعيتى همچون لباس او را دارد. اگر توجه او را به نماز بستايى بدان خواهد پرداخت و اگر از مهربانى ، عطوفت و اخلاق خوش او تعريف كنى ، تقيد و التزام بدان را ادامه خواهد داد. برخى به جاى نرمى ، خشونت به كار مى برند و به همين سبب ريشه هاى خير را در وجود ديگرى مى خشكانند و خشونت خواه از سوى شوهر باشد يا زن ، روابط زناشويى را به تباهى مى كشاند)).(3)
______________________________________________________
1- رشد شخصيت ، ص 44.
2- بحارالانوار، جلد 71، ص 44 - ميزان الحكمه ، جلد 5، ص 153.
3- دوستى و دوستان ، ص 453 - 452.
4 - قدرشناسى و تمجيد
- بازدید: 391