پوشیدن لباس سیاه در عزاداری، مستحب یا مکروه؟

(زمان خواندن: 31 - 61 دقیقه)

پوشش سیاه در فرهنگ شیعه، اقتداء‌ به عمل خود اهل بیت (ع) است و یک نوع اظهار همدردى و محبت به اهل بیت (ع) خصوصاً‌ صاحب عزاى اصلى و آخرین ذخیره الهى در دوره غیبت، امام زمان علیه‌‌السلام است.
یکی از سؤالاتی که بین مردم شایع شده، مکروه بودن یا نبودن پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین (ع) است.


* چکیده و خلاصه مقاله
یکى از اشکالاتى که وهابیون بر شیعه وارد کرده‌‌اند،‌ پوشیدن لباس سیاه است. آنها مدعى‌‌اند که در منابع شیعه،‌ روایات متعدد در مذمت لباس سیاه وارد شده که آن را‌ لباس دوزخیان،‌ فرعونیان و عباسیان (دشمنان اهل بیت)‌ شمرده است.‌
از طرفی، طبق روایات، رسول خدا صلى الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام از لباس سفید استفاده مى‌‌کرده‌اند و پیروانشان را به استفاده از این رنگ دستور داده‌اند.
اما امروز در جامعه شیعى دیده مى‌‌شود که آنان برخلاف دستور پیامبر و ائمه، از رنگ سیاه به خصوص در ایام عزادارى امام حسین علیه‌السلام استفاده مى‌‌کنند واین کار در میان شیعیان به عنوان یک فرهنگ در آمده است.
شبهه‌ فوق در سایت‌هاى مختلف وهابیت به صورت گسترده مطرح شده است گرچه شبهه اصلى آنها همان مدعاى فوق است ولى با تأمل در سخنان آنها، مى‌‌توان جزئیات دیگرى را نیز استخراج کرد و به این صورت دسته بندى نمود:
1. نافرمانی شیعیان در سیاه پوشی از دستور ائمه (ع)
شیعیان بر خلاف سیره رسول خدا صلى الله علیه وآله در پوشش رنگ سفید و توصیه و تأکید بر آن، در مراسم مذهبى از جمله در ایام محرم و عاشورا از لباس سیاه استفاده مى‌‌کنند.
از طرف دیگر طبق روایاتى که در منابع شیعه در مذمت و منع پوشش سیاه آمده است؛‌ مى‌‌بایست شیعیان از نواهى ائمه برحذر و اوامر آنها را انجام دهند؛ در حالیکه آنها با این کار(‌پوشش سیاه) نواهى را مرتکب و از دستورات نا فرمانى مى‌‌کنند.

2. حرمت پوشیدن لباس سیاه
در روایات شیعه، لباس مشکی، لباس اهل نار، فرعونیان و عباسیان قلمداد شده و صریحاً‌ دستور داده شده که آن را نپوشید. با در نظر گرفتن این نهی،‌ استفاده از این رنگ حرام و جایز نیست.

3. تعارض روایات با عمل ائمه (علیهم‌السلام):
از طرفى روایات متعدد در مذمت و منع لباس سیاه از طرف ائمه وارد شده است و از طرف دیگر، به گزارش برخى روایات، خود ائمه در بعضى موارد عملاً‌ لباس مشکى پوشیده‌‌اند. بنا براین، بین روایات و عمل ائمه تعارض وجود دارد.
اگر عمل ائمه را ملاک قرار بدهیم تکلیف روایات چه مى‌‌شود و اگر جانب روایات را بگیریم، چگونه مى‌‌توان عمل ائمه را توجیه کرد؟

پاسخ، نقد و بررسی
شبهات فوق را مى‌‌توان در چند بخش مستقل مورد نقد قرار داد:

بخش اول : علل سیاه پوشی شیعیان در عزاداری
1. سیاه پوشی همدردی با اهل بیت است

سیاه پوشى شیعیان در عزاداری،‌ یک نوع اظهار محبت و ارادت به ساحت مقدس امامان اهل بیت علیهم‌السلام و اظهار همدردى با صاحب عزاى اصلى و حجت الهى حضرت حجت ابن الحسن المهدى (ارواحنا فداه) است.

2. سیاه پوشی برگرفته از سیره ائمه اطهار است
سیاهپوشى شیعیان برگرفته از سیره ائمه اطهار (علیهم‌السلام) است.
از نگاه تاریخی، سیاه پوشى زنان در شهادت دو تن از سرداران سپاه اسلام (حضرت حمزه و جعفر طیار)، سیاه پوشى حضرت زهرا سلام الله علیها در سوگ پدر، امام حسن علیه‌السلام در شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و بالاخره سیاه پوشى بانوان خاندان رسالت در شام و مدینه به اتفاق زنان مدینه در شهادت امام حسین علیه‌السلام شهره‌ تاریخى دارد.
نکته مهم این است که همه این موارد تاریخی، در منظر پیامبر صلى الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم‌السلام انجام شده و حتى بعضى از موارد، (‌مانند سیاه پوشى حضرت زهرا در عزاى رسول خدا و امام حسن در شهادت پدر و امام سجاد در مدینه) فعل خود معصوم است.
بنابراین، فرمایشاتى که از رسول گرامى اسلام یا امیرالمؤمنین و دیگر ائمه اطهار (علیهم‌السلام) در کراهت لباس سیاه وارد شده، با این سیره تخصیص خورده و شامل سیاه‌پوشى در عزاى شهداى اهل البیت (علیهم‌السلام) نمى‌‌شود.
بنابراین فرهنگ سیاه پوشى شیعیان برگرفته از سیره خود اهل بیت است؛ نه یک امر بدیع و مأخوذ از کار دیگران.

3. در روایات، نهی، معلل است؛ و هر جا علت نبود، نهی در کار نیست!
هدف روایات از مذمت لباس سیاه و منع آن توسط نبى مکرم اسلام صلى الله علیه وآله ، امام على و امام صادق (علیهما‌السلام) تشبه به جباران تاریخ همانند فراعنه مصر و حاکمان عباسى است؛ به ویژه عباسیان که در اوائل، براى تثبیت حکومتشان به نشانه طرفدارى از اهل بیت و سوگوار بودنشان در شهداى خاندان پیامبر(ص) سیاه پوشیدند؛ اما بعد از تثبیت قدرت براى ارعاب مردم و اظهار شکوه و هیبت، پوشیدن این رنگ را براى کار گزاران حکومت و مردم الزام مى‌‌کردند؛ تا آن جایى که پرچم حکومت نیز از رنگ سیاه انتخاب شد. آنان از این رنگ به عنوان نماد حکومت‌‌شان استفاده کردند.
از طرف دیگر با تغییر سیاست (طرفدارى اهل بیت)،‌ با اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه وآله بیشتر از بنى امیه بدرفتارى کردند و امامان معصوم را در بند کشیده و در سیاه ‌چالها به شهادت رساندند.
به این جهت امام صادق علیه‌السلام در ضمن روایات، پیروانش را از پوشیدن رنگ مشکى که در آن مقطع خاص، نماد جباران تاریخ بود برحذر داشتند و از آن به لباس «اهل نار، لباس فرعون و لباس اعداء الله» ‌تعبیر کردند و گرنه به خودی خود این رنگ هیچ گونه حرمتى نداشته است.

* پاسخ مفصل / متن اصلی مقاله
نخستین و مهم‌‌ترین شبهه از نظر وهابیت این است که على رغم روایات ائمه طاهرین علیهم‌السلام در مورد نهى و مذمت لباس سیاه و تشویق و تأکید آنان بر پوشیدن لباس سفید (چنانکه سیره خودشان هم همین بوده است)؛ شیعیان با پوشیدن لباس سیاه، به خصوص در ایام عزادارى صریحاً‌ از دستور رسول خدا صلى الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام نافرمانى کرده و آنچه را ائمه نهى کرده‌‌اند مرتکب مى‌‌شوند.
قبل از نقد این شبهه، تذکر این نکته لازم است که: روایات نهى و مذمت از پوشش سیاه که ممکن است در بخش نخست از آن‌ها یادآورى شود، یک بحث مستقل دارد که در سومین بخش،‌ مورد بررسى قرار مى‌‌گیرد.
از این مدعا مى‌‌توان چند پاسخ ارائه کرد:
پاسخ اول: اظهار محبت و اعلام همدردی با اهل بیت (ع)
نخستین پاسخ این است که روایات نهى و منع پوشش سیاه، مطلق نبوده و مشروط به شرائطى است.
به این بیان که پوشش سیاه به خودی خود مکروه نیست و اگر رنگ سیاه مطلقا مکروه بود، نباید در بعضى پوشش‌‌ها استثنا مى‌‌شد! به عنوان مثال نباید پیامبر عمامه سیاه بر سر مى‌‌کردند ! و یا امام صادق علیه‌السلام عمامه و کفش و عباء سیاه را استثناء‌ نمى‌‌کرد؛ با اینکه طبق روایاتى که در بخش سوم (بررسى روایات سیاه‌‌پوشی) خواهد آمد، به اقرار اهل سنت، پیامبر (ص) در فتح مکه عمامه سیاه بر سر داشتند ! و...
حال به بررسى دلیل کراهت پرداخته و مى‌‌گوییم کراهت از این جهت است که سیاه، پوشش اعداء الله است؛ زیرا آنها از میان سائر رنگها این رنگ را پوشش و شعار خودشان قرار دادند بنا براین ممنوعیت و مرجوحیت پوشش سیاه،‌ از جهت شبیه کردن خود به لباس دشمنان است.
به عبارت دیگر، حکم در این مورد و موارد مشابه آن دائر مدار قصد است؛ به این صورت که اگر قصد انسان از پوشش این رنگ، تشبه به آنان و اخذ شعارشان باشد این مرجوح است اما اگر قصد او از پوشش به عنوان عزا و حزن بر مصیبت سیدالشهداء ‌علیه‌السلام باشد راجح است؛ زیرا در رابطه به استحباب اظهار مصیبت و عزا، عموماتى از ائمه علیهم السلام وارد شده است.
پاسخ دوم: اقتداء به سیره اهل بیت (ع) در عزاداری‌‌‌ها
شیعیان در سیاهپوشى نه تنها از دستورات رسول خدا صلى الله علیه وآله و امامان اهل بیت علیهم‌السلام سر پیچى نکرده‌‌اند؛ بلکه در این کار به سیره و روش آنان اقتداء‌ کرده‌‌اند.
براى اثبات این مطلب تاریخ اسلام را بررسى کرده و از لابلاى منابع خود اهل سنت فرازهایى را باز خوانى مى‌‌نماییم.
موضوع (سیاه‌‌پوشى اهل بیت) را مى‌‌توان در دو مقطع حساس تاریخى بررسى کرد:
الف )‌ سیاه پوشی در عزای اصحاب و رسول خدا (ص)
قبل از شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام در صفحه تاریخ حوادث ناگوار و جان‌‌فرسایى براى پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام رخ داد. بنا به روایت مورخان در همه این رخدادها خاندان پیامبر، در سوگ شهداء و بزرگانشان سیاه‌‌پوش شدند.
توجه به نمونه‌هاى ذیل وجود این سیره را اثبات مى‌‌کند:
1. سیاه پوشی زنان در شهادت حضرت حمزه(ع)
در میان جنگ‌‌هاى صدر اسلام غمبار ترین جنگ،‌ نبرد «احد» است که در آن حدود 70 نفر از سپاه اسلام به شهادت رسید و از جمله کشته شدگان این واقعه، حضرت حمزه عموى بزرگوار پیامبر اسلام است.
بعد از این که پیامبر که خود در این جنگ مجروح شده بود با کوله‌ بارى از اندوه به مدینه برگشت، در فضاى آکنده از غم، زنان در مصیبت شهدایشان اشک مى‌‌ریختند و نوحه سرایى مى‌‌کردند. زنان مدینه به دستور رسول خدا صلى الله علیه وآله در شهادت حمزه، این سردار فداکار اسلام نیز گریه کرده و جامه سیاه پوشیدند.
ازهرى از لغت شناسان معروف سیاه‌‌پوشى دختر ام سلمه را گزارش کرده ‌‌است: وفی الحدیث: (أنَّ بنت أبی سَلَمة تَسَلَّبتْ على حمزة ثلاثةَ أیام، فدعاها رسولُ الله صلى الله علیه وسلم وأمَرَها أن تَنصَّى وتَکتَحِل.
دختر ابى سلمه [ربیبه پیامبر] بر حمزه ـ که رضوان خدا بر آنها باد ـ سه روز گریست و لباس سیاه که ویژه عزادارى است، پوشید. سپس رسول خدا (صلى الله علیه وآله) وى را فرا خواند و به وى فرمان داد که بر موى خویش شانه زند و سرمه در چشم کشد.
(الأزهری، أبو منصور محمد بن أحمد، الوفاة: 370هـ، تهذیب اللغة ، ج 12، ص171،تحقیق: محمد عوض مرعب، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة : الأولى- 2001م )

معنی «سلاب» در کتب اهل سنت
در روایت فوق،‌ واژه «‌تسلبت»‌ به معناى لباس سیاه مخصوص عزادارى است که زنان آن را مى‌‌پوشیده‌‌اند.
ابن سلام هروی، صاحب غریب الحدیث نیز مى‌‌نویسد: سلاب، یرید الثیاب السود التی تلبسها النساء فی المأتم.
مراد از سلاب، لباس سیاهى است که زنان در عزادارى آن را مى‌‌پوشند.
(الهروی ، أبی عبید القاسم بن سلام ، متوفای(224)، غریب الحدیث، ج 1، ص190،‌ تحقیق : محمد عبد المعید خان، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت ، چاپخانه : مجلس دائرة المعارف العثمانیة- حیدر آباد الدکن الهند، طبع الأولى1384)
ابن سیده مرسی، مى‌‌گوید:
والسِّلابُ والسُّلُبُ ثیابٌ سُودٌ یلْبَسُها النِّساءُ للإِحدادِ
سلاب و سلب لباس سیاه است که زنان در عزادارى مى‌‌پوشند.
(المرسی، ابوالحسن علی بن إسماعیل بن سیده (متوفای458هـ)، المحکم والمحیط الأعظم، ج 8 ، ص505، تحقیق: عبد الحمید هنداوی، ناشر: دار الکتب العلمیة بیروت، الطبعة: الأولى، 2000م.)
ابن منظور در لسان العرب «سلاب» را «لباس سیاه» معنا کرده و سپس به روایت پوشیدن لباس سیاه توسط اسماء بنت عمیس در مصیبت جعفر بن أبى‌طالب که در نمونه بعدى به آن اشاره خواهد شد؛ و ام سلمه در شهادت حضرت حمزه سید الشهداء استناد مى‌‌کند: السلاب السلب ثیاب سود تلبسها النساء فی المأتم واحدتها سلبة سلبت المرأة وهی مسلب إذا کانت محدا تلبس الثیاب السود للحداد تسلبت لبست السلاب وهی ثیاب المأتم السود. و فی الحدیث عن أسماء بنت عمیس أنها قالت لما أصیب جعفر أمرنی رسول الله فقال تسلبی ثلاثا ثم اصنعی بعد ما شئت. و فی حدیث أم سلمة أنها بکت على حمزة ثلاثة أیام وتسلبت. وقال اللحیانی المسلب السلیب السلوب التی یموت زوجها أو حمیمها فتسلب علیه تسلبت المرأة.
سلاب و سلب، لباس سیاهى است که زنان در عزادارى مى‌‌پوشند. مفرد مؤنث این واژه،‌ سلبة است. سلبت المرأة‌ به زنى گفته مى‌‌شود که براى عزادارى لباس سیاه بپوشد. تسلبت لبست السلاب همان لباس سیاه ماتم است.
در روایتی، اسماء ‌بنت عمیس مى‌‌گوید: هنگامى ‌که جعفر طیار به شهادت رسید؛ ‌پیامبر به من فرمود: ‌سه روز جامه سیاه برتن کن بعد از آن هرچه خواستى انجام بده.
و در روایت ام سلمه آمده که آن بانو بر حضرت حمزه سه روز گریه کرد و سیاه پوشید.
لحیانى مى‌‌گوید: مسلب، سلیب و سلوب زنى است که شوهر یا حامى او مرده باشد پس در عزاى او سیاه بپوشد.
(الأفریقی المصری، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711هـ)، لسان العرب،ج 1، ص472 ـ 473، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى.)

2. دستور پیامبر (ص)‌ به سیاه پوشی زنان در شهادت جعفر طیار
جعفر طیار یکى دیگر از یاران مخلص پیامبر و بازوى پرتوان سپاه اسلام بود که در جنگ موته به شهادت رسید و این ضایعه بزرگ، رسول خدا را در سوگ نشاند. از این رو، با حضور در خانه جعفر، ضمن دلدارى از خانواده و فرزندان او به اسماء‌ بنت عمیس دستور داد تا در عزاى شهادت آن عزیز‌ جامه سیاه بپوشد.
این قطعه تاریخى نیز در منابع مهم اهل سنت نقل شده است.
احمد حنبل در مسند خود مى‌نویسد : عن أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ قالت لَمَّا اصیب جَعْفَرٌ أَتَانَا النبی صلى الله علیه وسلم فقال أمى ‌البسی ثَوْبَ الْحِدَادِ ثَلاَثاً ثُمَّ اصنعی ما شِئْتِ.
اسماء‌ بنت عمیس مى‌‌گوید:‌ هنگا مى ‌که جعفر به شهادت رسید، رسول خدا صلى الله علیه وآله به من فرمود:‌ مادر من! سه روز جامه عزا در بر کند پس از آن هرچه خواستى انجام بده.
(أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، (متوفای241) ‌مسند، ج 6، ص438 ح 27508 ، ناشر: مؤسسة قرطبة مصر.)
معنی حداد:
از نظر لغت واژه (حداد)‌ به معناى ترک زینت و آرایش و بوى خوش و در بر نمودن لباس سیاه است. حدت المرأة على زوجها؛ یعنى زن پس از مرگ شوهر زینت و آرایش را ترک کند و در اندوه او لباس حزن که همان لباس سیاه است برتن کند.
ابن منظور در این باره مى‌گوید: والحِدادُ: ثیاب المآتم السُّود. والحادُّ والمُحِدُّ من النساء: التی تترک الزینة و الطیب؛ وقال ابن درید: هی المرأَة التی تترک الزینة والطیب بعد زوجها للعدة. حَدَّتْ تَحِدُّ وتَحُدُّ حدّاً وحِداداً، وهو تَسَلُّبُها على زوجها.
حداد لباس سیاه ماتم است. حاد و محد زنانى است که آرایش و استعمال بوى خوش را ترک مى‌‌کند. ابن درید گفته است: حاد و محد زنى است که آرایش و بوى خوش را بعد از فوت شوهر به خاطر عده ترک مى‌‌کند. حدت،‌ تحد و حداد لباس سیاه در بر کردن زن در فراق شوهر است.
(ابن منظور الأفریقی المصری، محمد بن مکرم الوفاة: 711 ، لسان العرب ج 3 ، ص143، دار النشر: دار صادر- بیروت، الطبعة: الأولى.)
3.    سیاه‌پوشی حضرت زهرا (س) در سوگ رسول خدا (ص)
غم بارترین روزها در صدر اسلام، روز رحلت رسول خدا صلى الله علیه وآله بود. در ارتحال جانسوز او، زنان و دختر گرامى‌‌اش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها لباس سیاه بر تن کردند.
حضرت زهرا نه تنها در ایام رحلت پیامبر، بلکه تا آخرین روزهاى عمر خود عزادار پدر بود و شب و روز در ماتم او اشک مى‌‌ریخت و ابراز اندوه مى‌‌کرد.
وَرُوِیَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّکْنِ بَاکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَتَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ یُکْرِمُکُمَا وَیَحْمِلُکُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَیْکُمَا فَلَا یَدَعُکُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى الْأَرْضِ وَلَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَلَا یَحْمِلُکُمَا عَلَى عَاتِقِهِ کَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِکُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَمَکَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً.
آن حضرت، پس از مرگ پدرش (پیامبر) پیوسته سرش بسته شده، بیمار تن، شکسته قامت، گریان چشم، و سوخته دل بود. به گونه‌اى که ساعت به ساعت بى هوش مى‌‌گشت و به دو فرزندش، حضرت حسنین علیهما‌السّلام مى‌‌فرمود:
آن پدرى (یعنى جد) که شما را گرامى مى‌‌داشت و مرتب شما را در آغوش مى‌‌گرفت کجاست؟ کجا است آن جدتان که مهربان‌تر از همه بر شما بود، همان کسى که نمى‌‌گذاشت روى زمین راه بروید، افسوس که هرگز نخواهم دید جد شما درِ خانه مرا باز نماید و شما را بدوش خود بگیرد، در صورتى که دائما این عمل را انجام مى‌‌داد. سپس حضرت زهراى اطهر مریض شد و مدت چهل شب مریضى او ادامه پیدا کرد.
(المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏43، ص182 تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م)
در این روایت تعبیر(مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ)‌ به کار رفته است. معصبه از ریشه «عصب» است و عصابه درلغت دو معنى دارد:
یکى به معناى جماعتى از مردم.
دوم به معناى عمامه و آن چیزى که با آن سر را مى‌‌بندند. مانند پارچه یا دستمال و... در این جا همان معناى دوم مراد است.
راغب اصفهانى مى‌گوید: والعِصَابَةُ: ما یُعْصَبُ به الرأسُ والعمامةُ، ‏
(الراغب الإصفهانی، أبو القاسم الحسین بن محمد (متوفای502هـ) ، المفردات فی غریب القرآن، ص569 تحقیق : محمد سید کیلانی ، ناشر: دار المعرفة - لبنان .)
فیومى ‌در المصباح المنیر مى‌گوید: و(العِصَابَةُ) العِمَامَةُ أَیْضاً و الْجَمَاعَةُ مِنَ النَّاسِ وَالْخَیْلِ والطَّیْرِ و(العِصَابَةُ) مَعْرُوفَةٌ وَالْجَمْعُ (عَصَائِبُ) و(تَعَصّبَ) و(عَصَّبَ) رَأْسَهُ بالْعِصَابَةِ أَىْ شَدَّها.
عصابه به معناى عمامه و گروهى از مردم و اسب و پرندگان است. عصابه معروف است و جمع آن عصائب است و تعصب و عصب یعنی؛ سرش را با عمامه محکم بست.
(الفیومی،‌ أحمد بن محمد بن علی المقری (الوفاة: 770هـ )،‌ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ص413 (‌ماده حد)،‌ دار النشر: المکتبة العلمیة – بیروت.)
قطعاً این پوشاندن سر، چیزى از غیر از پوشاندن عادى و حجاب مرسوم بوده است، که بر همه زنان واجب است! زیرا این خصوصیت، براى بعد از رحلت پیامبر (ص)‌ آمده است، و اگر قبل از رحلت نیز فاطمه زهرا (س) اینگونه بود، ذکر آن در روایت معنى نداشت.
حال مقصود از آن چیست؟ براى روشن شدن مقصود، کلامى را که سابقاً از ابن منظور در ترجمه ماده «سلب» آمده بود، دوباره نقل مى‌‌کنیم:
در میان زنان عرب در آن زمان رسم این بود که در مصیبت از دست دادن عزیزش پارچه‌ سیاه به نشانه عزا بر سر مى‌‌کردند:
تسلبی أی البسی ثیاب الحداد السود وهی السلاب تسلبت المرأة إذا لبسته وهو ثوب أسود تغطی به المحد رأسها.
تسلبى یعنی؛ لباس سیاه ماتم بپوش، و آن همان سلابی (لباسى سیاهی) است که زن مى‌‌پوشد و آن همان لباس سیاهى است که زن عزادار، سرش را با آن مى‌پوشاند.
(الأفریقی المصری، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711هـ)، لسان العرب،ج 1، ص472 ـ 473، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى.)
طبق این روایت حضرت زهرا سلام الله علیها نیز به رسم آن زمان، پیوسته این پارچه سیاه را بر سر داشت. بنا براین حضرت زهرا سلام الله علیها با این گونه‌ مخصوص در سوگ پدر سیاه پوش شد.

ب:‌ سیاه پوشی در عزای اهل بیت (ع)
در این قسمت به نمونه‌هاى دیگرى از سیاه پوشى اهل بیت علیهم‌السلام در سوگوارى امامان علیهم‌السلام اشاره مى‌‌کنیم تا روشن شود که سیاه‌‌پوشى یک سنت دیرینه در میان خاندان رسول خدا صلى الله علیه وآله است.
1. سیاه پوشی امام حسن (ع) در شهادت امیرمؤمنان امام علی(ع)
امام على علیه‌السلام در سال چهلم هجرى در سحرگاه نوزده هم ماه مبارک رمضان در محراب عبادت در حال اقامه نماز صبح، توسط شمشیر زهر آلود ابن ملجم مرادى ضربت خورد و در شب بیست و سوم ماه رمضان به شهادت رسید و فرزندان و شیعیانش در غم او به سوگ نشستند.
امام حسن(ع) در سوگ پدر، در حالیکه جامه سیاه برتن داشت براى مردم خطبه خواند.
ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، سیاه‌‌پوشى امام حسن علیه‌السلام را به نقل از ابو الحسن على بن محمّد مدائنى تاریخ نگار مشهور قرن 2 و 3 هجرى، (که در مدائن و بغداد مى‌زیسته و عصر امام صادق تا امام هادى (علیهما السلام) را درک کرده) آورده است.
امام به سوى مردم بیرون آمد؛ در حالى که جامه‌هاى سیاه پوشیده بود.
(إبن أبی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ج 16 ، ص22 ناشر: دار الکتب العلمیة،‌ بیروت، لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.)
احمد بن حنبل در فضائل الصحابة از ابى رزین روایت مى‌‌کند که امام حسن مجتبى (ع) بعد از شهادت امیرمومنان، در حالى‌‌که عمامه‌‌اى سیاه بر سر داشتند ، براى مردم سخنرانى کردند.
حدثنا عبد الله قال حدثنی أبی نا وکیع عن شریک عن عاصم عن أبی رزین قال خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی وعلیه عمامة سوداء فقال لقد فارقکم رجل لم یسبقه الأولون بعلم ولا یدرکه الآخرون.
ابى زرین مى‌‌گوید: بعد از در گذشت علی، (پسرش) حسن در حالى ‌که عمامه سیاه بر سر داشت براى ما خطبه خواند. و فرمود: مردى از میان شما رفت که از نظر مقام علمى کسى [جز رسول خدا] بر او پیشى نگرفت و بعد از او نیز همانند او نخواهد بود.
(الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص600، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م.)

2. سیاه پوشی در شهادت امام حسن مجتبی(ع)
دو شخصیت برجسته اهل سنت، (ابن عساکر در تاریخ دمشق و حاکم در مستدرک) به سند متصل از عایشه دختر سعد روایت کرده است که زنان بنى هاشم در سوگ امام حسن مجتبى علیه‌السلام یک سال زینت را ترک کردند و لباس سیاه پوشیدند.
حاکم نیشابورى مى‌نویسد : قال بن عمر وحدثتنا عبیدة بنت نائل عن عائشة بنت سعد قالت حد نساء، الحسن بن علی سنة.
زنان تا یک سال، براى حسن بن على لباس سیاه پوشیدند.
(الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، (متوفای: 405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص189، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت الطبعة: الأولى 1411هـ - 1990م)
شبیه همین مضمون را در تاریخ مدینه دمشق نقل مى‌‌کند: عن عائشة بنت سعد قالت: حدت نساء بنی هاشم على الحسن بن علی سنة.
زنان بنى‌‌هاشم تا یک سال براى حسن بن على لباس سیاه پوشیدند .
(الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله، (متوفای: 571 )، تاریخ مدینة دمشق، ج 13، ص295، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العماری،‌ ناشر: دار الفکر، بیروت- 1995)

3. سیاه پوشی در شهادت امام حسین(ع)
موضوع سیاه پوشى خاندان عترت در عزاى شهادت امام حسین علیه‌السلام، در تاریخ اسلام از برجستگى خاصى برخوردار است که تاریخ نگاران و سیره نویسان موارد ذیل را ذکر کرده‌اند:
الف: سیاه‌پوشى زنان و امام سجاد (علیه‌السلام) در شام
پس از پایان خطبه تاریخى و افشاگرانه امام سجاد (علیه‌السلام) در مسجد دمشق منهال برخاست و عرض کرد: اى فرزند رسول خدا! چگونه صبح کردى؟ امام زین العابدین سلام الله علیه فرمود:
کیف حال من اصبح وقد قتل ابوه وقلّ ناصره وینظر الى حرم من حوله اسارى فقد فقدوا الستر والغطاء وقد اعدموا الکافل والحمى، فما ترانى الاّ اسیراً ذلیلا قدعدمت الناصر والکفیل قد کسیت انا واهل بیتى ثیاب الأسى وقد حرمت علینا جدید العرى.
چگونه است حال کسى که پدرش به قتل رسیده و یارانش اندک‌‌اند و اهل و عیالش اسیر و بى پوشش و حجاب و بى سرپرست و حامى هستند. پس مرا جز (به هیئت) اسیرى خوار (و گرفتار در چنگ دشمن) که یار و سرپرست خویش را از دست داده نمى‌بینى. همانا من و اهل بیتم لباس عزا پوشیده‌‌ایم و (پوشیدن) لباس نو بر ما روا نیست ..
(الحائری،‌ جعفر عباس،‌ (معاصر) بلاغة الإمام علی بن الحسین(ع)، ص93 ناشر: دار الحدیث للطباعة والنشر،‌ ایران: قم المقدسة،‌ الطبعة الأولى 1425 - 1383ش)
(بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏4 19 باب 2 النصوص على الخصوص على إمامته و الوصیة إلیه و أنه دفع إلیه الکتب و السلاح و غیرها و فیه بعض الدلائل و النکت ..... ، ص17)
واژه «الاسی»‌ در لغت به معناى حزن و اندوه بر چیزى است. بنا براین، تعبیر «‌ثیاب الاسی»‌ در روایت به معناى لباس حزن است وهمانطور که گذشت، لباس سیاه، لباس مرسوم در زمان عزادارى بوده است. این روایت نشان مى‌‌دهد که امام سجاد علیه‌السلام و بقیه اهل بیت در شام لباس سیاه پوشیدند.
طبق روایت دیگر، اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه وآله در شام،‌ در مدت هفت روزى که براى سالار شهیدان عزادارى کردند؛ لباس سیاه پوشیدند: فَلَمَّا أَصْبَحَ اسْتَدْعَى بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله- فَقَالَ لَهُنَّ أَیُّمَا أَحَبُّ إِلَیْکُنَّ- الْمُقَامُ عِنْدِی أَوِ الرُّجُوعُ إِلَى الْمَدِینَةِ- وَلَکُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِیَّةُ قَالُوا نُحِبُّ أَوَّلًا- أَنْ نَنُوحَ عَلَى الْحُسَیْنِ قَالَ افْعَلُوا مَا بَدَا لَکُمْ- ثُمَّ أُخْلِیَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَالْبُیُوتُ فِی دِمَشْقَ- وَلَمْ تَبْقَ هَاشِمِیَّةٌ وَلَا قُرَشِیَّةٌ- إِلَّا وَلَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَیْنِ- وَنَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَیَّام‏.
هنگامى که صبح شد یزید حرم و اهل بیت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله را خواست و به ایشان گفت: دوست دارید نزد من بمانید یا بجانب مدینه مراجعت نمائید؟ من جایزه فراوانى بشما خواهم داد. آنان گفتند: ما اولاً دوست داریم براى امام حسین نوحه و عزادارى کنیم. یزید گفت: هر چه در نظر دارید انجام دهید. سپس حجره‏‌هائى در دمشق براى آنان تخلیه شد و مشغول عزادارى شدند هیچ زنى هاشمى و قریشى نماند مگر اینکه در ماتم امام حسین علیه السلام لباس سیاه پوشیدند و بر او هفت روز عزادارى و گریه کردند.
(المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج 45، ص196 تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء- بیروت - لبنان، الطبعة الثانیة المصححة، 1403- 1983 م.)

ب: سیاه پوشی زنان هاشمى ‌در مدینه
بعد از این که اهل بیت امام حسین علیه‌السلام از کوفه و شام به مدینه رسول خدا صلى الله علیه وآله برگشتند، تمام زنان بنى هاشم با پوشیدن لباس سیاه به عزادارى پرداختند.
روایت ذیل بیان‌‌گر این ماجرا است:
عن الحسن بن ظریف بن ناصح، عن أبیه، عن الحسین بن زید، عن عمر بن علی بن الحسین، قال: لما قتل الحسین بن علی علیهما السلام لبسن نساء بنی هاشم السواد والمسوح وکن لا یشتکین من حر ولا برد وکان علی بن الحسین علیهما السلام یعمل لهن الطعام للمأتم.
ابوحفص عمر، فرزند امام سجاد و برادر ناتنى امام باقر مى‌‌گوید: زمانى که حسین بن على (علیهما السلام) به شهادت رسید، زنان بنى‌هاشم لباسهاى سیاه و جامه‌‌هاى خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمى‌‌کردند و پدرم، على بن الحسین (علیهما السلام) به علت (اشتغال آنان به) مراسم عزادارى، برایشان غذا آماده مى‌‌کرد.
(أحمد بن محمد بن خالد البرقی، (متوفای274) المحاسن، ج2 ص420 ، تحقیق: السید جلال الدین الحسینی، ناشر: دار الکتب الإسلامیة،‌ طهران، الطبعة الأولی1330 ش)

4 . سیاه پوشی ام سلمه در مصیبت امام حسین (ع)
ام سلمه از زنان مورد احترام رسول خدا و شاهد نزول آیه تطهیر در شأن پنج تن آل عبا بود. این زن با وفا، علاقه خاصى به فرزندان رسول خدا (ص) و به خصوص امام حسین علیه‌السلام داشت وحضرت سید الشهداء او را مادر صدا مى‌‌زد.
ام سلمه در عصر عاشورا، رسول خدا صلى الله علیه وآله را در خواب دید در حالى که سر و ریش مبارکش پر از خاک بود. ام سلمه از این وضع رسول خدا(ص) پرسید در جواب فرمود: الآن حسین علیه السلام کشته شد.
وأخرج الترمذی أن أم سلمة رأت النبی صلی الله علیه وآله باکیا وبرأسه ولحیته التراب فسألته فقال: (قتل الحسین آنفا)
(الهیثمی، أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الوفاة: 973هـ ، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص567 تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان 1417هـ 1997م ، الطبعة : الأولى)
این بانو، بعد از شهادت امام حسین (ع) در مسجد پیامبر خیمه سیاه برپا کرد و خود جامه سیاه پوشید.
عن ابى نعیم باسناده عن ام سلمه رضوان الله علیها انّها لمّا بلغها مقتل الامام الحسین بن على(علیهما السلام) اضربت قبة سوداء فى مسجد رسول الله(صلى الله علیه وآله) ولبست السواد.
به روایت ابو نعیم اصفهانی، بعد از این که ام سلمه خبر شهادت امام حسین (ع) را شنید؛ در مسجد پیامبر خیمه سیاه برپا کرد و خود جامه سیاه پوشید.
(ادریس قرشى،عمادالدین، عیون الاخبار و فنون الآثار،، ص109،(طبع بیروت))
این موارد، نمونه‌هایى از سیاه پوشى اهل بیت در عزادارى امام حسین علیه‌السلام بود.
بعد از آن در طول تاریخ نیز موارد زیادى از سیاه پوشی، در شهادت‌ها و وفیات نقل شده است واگر صفحات تاریخ را مرور کنیم موارد زیادى از سیاه‌‌پوشى در زمان حیات ائمه و در دوره غیبت دیده‌ مى‌‌شود و این سیره تا به امروز در میان شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم‌السلام ادامه داشته و تا همیشه تاریخ ادامه خواهد داشت.
بنا براین،‌ سیاه پوشى شیعیان در طول تاریخ برگرفته از سیره اهل بیت و اقتداء به سیره آن پاکان است.

پاسخ سوم: تناسب پوشش سیاه با عزاداری
رنگ سیاه گذشته از اینکه داراى خواص و آثارى همانند خاصیت حجاب کامل و هیبت و صلابت است، متناسب ایام عزادارى در ابراز غم و اندوه است؛‌ زیرا شخص عزادار در مصیبت از دست دادن عزیزش داغدار و اندوهناک است و هیچ خوشى و شادمانى نمى‌‌‌تواند جاى آن را بگیرد.
به همین جهت مى‌‌بینیم که در نقاط مختلف عالم، مصیبت دیدگان از همین رنگ استفاده مى‌‌کنند و حتى دوستان نزدیک نیز براى ابراز همدردى با صاحب مصیبت سیاه مى‌‌پوشند و هرچه زمان مى‌‌گذرد این رسم منطقى پر رونق‌‌تر مى‌‌گردد و علت اصلى‌‌اش این است که رنگ سیاه ذاتاً‌ حزن آور است.
امام صادق علیه‌السلام به زنانى که شوهر از دست داده‌‌اند دستور مى‌‌دهد که لباس سیاه بپوشند و از پوشیدن لباس‌‌هاى رنگى خوددارى کنند.
وَعَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ وَلَا تَلْبَسُ الْحَادُّ ثِیَاباً مُصَبَّغَةً وَلَا تَکْتَحِلُ وَلَا تَطَیَّبُ وَلَا تَتَزَیَّنُ حَتَّى تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا وَلَا بَأْسَ أَنْ تَلْبَسَ ثَوْباً مَصْبُوغاً بِسَوَادٍ.
امام صادق علیه‌السلام فرمود: زن شوهر مرده جامه رنگى نپوشد وتا سپرى شدن ایام عده از پوشیدن لباسهاى رنگین، سرمه زدن، بوى خوش به کار بردن و زینت کردن بپرهیزد؛ اما پوشیدن لباس به رنگ سیاه اشکال ندارد.
(النوری، المیرزا حسین (متوفای1320) مستدرک الوسائل ، ج 15،، ص361 تحقیق : مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ناشر : مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث - بیروت – لبنان ،‌الطبعة الثانیة: 1408 – 1988)
واژه (‌حاد) در این روایت به معناى زن شوهر مرده است که در مدت عده وفات آرایش و استعمال بوى خوش را ترک مى‌‌کند.

* وصیت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره) درباره پوشیدن لباس سیاه در عزاداری امام حسین (ع)
آیت الله العظمی مرعشی در وصیت نامه خود این چنین مى‌‌نویسد: سفارش مى‌کنم او [پسرم] را به اینکه لباس سیاهى که در ماه محرّم و صفر مى‌پوشیدم جهت حزن و اندوه در مصیبت‌هاى آل رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) با من دفن شود.
(رفیعى،‌ على،‌ «علاء مرودشتى» شهاب شریعت; درنگى در زندگى حضرت آیة الله العظمى مرعشى نجفى(ره)،، ص366 )

* فتاوای فقهاء در کراهت سیاه پوشی در نماز
یکى از شبهات وهابیت در بحث سیاه‌‌پوشى این است که بعضى روایات در منابع شیعه آمده که از پوشش رنگ سیاه منع کرده است. مرحوم شیخ صدوق (ره) در باب 56 علل الشرائع این روایات را ذکر کرده است. آنها مدعى‌اند که با توجه به این روایات استفاده از این رنگ از دیدگاه شیعه حرام است.
در مکتب شیعه، حکم به حرمت، وجوب،‌ کراهت و استحباب وابسته به دیدگاه و استنباط فقیهان و مجتهدانى است که متخصص در استنباط احکام فقهى‌‌اند؛ لذا اگر فقیهى با توجه به ادله،‌ در مسأله‌‌ای حکم وجوب و... را استنباط نماید براى مقلدان او حجت خواهد بود.
با در نظر داشت این مطلب، در مورد روایات مورد بحث، فقهاء از گذشته تا کنون حکم کراهت را استفاده کرده (نه حرمت) و آنهم فقط در مورد نماز پوشیدن لباس سیاه (غیر از عمامه،‌ کفش و عباء) را مکروه مى‌‌دانند؛ در حالى که مستشکل،‌ تعبیر «حرمت» را به کار برده است.
قبل از نقل نظر فقهاء، لازم است روایاتى را که مستند نظر آنها قرار گرفته؛ دسته بندى نمود تا مطلب بیشتر روشن شود:
در مسأله کراهت پوشش سیاه در نماز، روایات به دو دسته تقسیم مى‌شود:

دسته اول: روایات دال بر کراهت پوشش سیاه در نماز.
وَ رُوِیَ لَا تُصَلِّ فِی ثَوْبٍ أَسْوَدَ فَأَمَّا الْخُفُّ أَوِ الْکِسَاءُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَلَا بَأْس‏
در لباس سیاه نماز نخوانید. ولى چکمه و عبا و عمامه اشکالى ندارد.
(الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الکافی، ج: 3ص403 ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.)

دسته دوم : روایات دال بر کراهت پوشش سیاه مطلقا.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ‏ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ فِیمَا عَلَّمَ أَصْحَابَهُ لَا تَلْبَسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهُ لِبَاسُ فِرْعَوْنَ.‏
به روایت امام صادق علیه‌السلام، از جمله چیزهاى که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش تعلیم نمود این است که فرمود: لباس سیاه نپوشید زیرا آن لباس فرعون است.
(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، علل الشرائع ج‏2، ص348، ناشر: داوری ـ‌ قم،‌ الطبعة: الأولی.)
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ یُکْرَهُ السَّوَادُ إِلَّا فِی ثَلَاثَةٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْکِسَاءِ.
امام صادق علیه‌السلام فرمود: لباس سیاه مکروه است مگر در سه مورد : عمامه و چکمه و عبا.
(الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، تهذیب الأحکام، ج 2، ص213، تحقیق : السید حسن الموسوی الخرسان ، ناشر : دار الکتب الإسلامیة ـ طهران ، الطبعة الرابعة،‌1365 ش .)

نتیجه گیری فقها از روایت: کراهت لباس سیاه در نماز
در یک بررسى کلی،‌ مجموعه عظیمى از فقهاء‌ در کتاب‌‌هاى فقهى‌شان بابى را تحت عنوان (مکروهات الصلاة) باز کرده‌‌اند که با استناد به روایات فوق،‌ و با ذکر دلائلی، یکى از مکروهات را در نماز پوشیدن لباس سیاه می‌‌دانند.
صاحب جواهر در ابتدا‌، عبارت محقق حلى را مى‌‌آورد: ‌
(الثامنة‌ تکره الصلاة فی ثیاب السود ما عدالعمامة‌ والخف)
هشتمین مطلب کراهت نماز در جامه سیاه است. به جز عمامه و کفش، یا پاپوش مشکى که استفاده آنها کراهتى ندارد.
و سپس مى‌‌فرماید: بلا خلاف اجده فی المستثنی منه،‌ بل ربما ظهر من بعضهم الاجماع علیه. بل عن الخلاف ذالک صریحا وهو الحجة. مضافاً ‌الی استفاضة ‌النصوص فی النهی عن لبسه الذی ربما قیل باستفادة الکراهة فی خصوص الصلاة منه. إما لدعوى اتحاد الکونین کما سمعته فی المغصوب، أولأن إطلاق الکراهة یقتضی شمول خصوص الصلاة، ولا ینافیه شمول غیرها، إذ لیس المراد اختصاص الصلاة بذلک من بین الأفراد، بل المراد الکراهة فیها بالخصوص وإن کان غیرها من الأفراد کذلک، وقد سمعت نظیره فی استحباب خصوص بعض الأذکار فی الصلاة.
در کراهت لباس سیاه در نماز، اختلافى میان علماء نمى‌‌یابم؛ بلکه چه بسا از کلام بعض فقهاء‌ اجماع بر کراهت به دست مى‌‌آ‌ید. این اجماع برکراهت در کتاب خلاف (‌شیخ طوسی) صریح است و این حجت است. علاوه بر این که،‌ روایات دال بر کراهت به حد استفاضه است. چه بسا گفته شده است: مستفاد کراهت [از روایت] در خصوص نماز است.
دلیل اجماع برکراهت یا به دلیل اتحاد کونین (‌بودن در حال نماز که امر دارد و پوشیدن لباس سیاه که نهى دارد) است؛ چنانچه در بحث مغصوب اتحاد کونین مطرح است. یا به دلیل این که اطلاق کراهت (روایات کراهت مطلق سیاه‌پوشی) شامل خصوص نماز است و این منافات ندارد که شامل غیر موارد نماز هم بشود (‌مانند لباس احرام و کفن مردگان) زیرا مراد این نیست که از میان افراد، نماز به کراهت اختصاص دارد بلکه مراد این است که کراهت پوشش سیاه در نماز ویژه‌است. نظیر این مطلب را در استحباب بعض اذکار خاص داریم که در نماز مستحب است.
ایشان بعد نقل این دو دلیل مى‌‌گوید: من بى نیاز این تکلف و توجیه هستم خصوصاً‌ این توجیه اخیر؛ زیرا ممکن است عبارات روایات: لا تصل فی ثوب أسود، فأما الکساء والخف والعمامة فلا بأس. و روایت: إنی أصلی فی القلنسوة السوداء قال : لا تصل فیه فإنها لباس أهل النار. خلاف را ثابت کند. (زیرا این روایات مخصوص نماز است و اطلاقى ندارد که شامل موارد دیگر شود) بعد در ذیل روایت قلنسوه مى‌‌گوید: ولا ریب فی ظهور التعلیل فیه بکراهة الصلاة فی کل ما کان کذلک.
بعد مى‌‌گوید:‌ روایاتى که در نهى از پوشش سیاه به صورت مطلق آمده؛ تعبیرهاى انه لباس فرعون، انه زی بنی العباس و انه لباس اهل النار تعلیل است. آشکار است که این نهى از جهت خود این رنگ است نه خصوصیت ممطر مثلا.
بل من المعلوم کون ذلک من حیث السواد لا خصوصیة الممطر، کما أن من المعلوم کون لبسه للتقیة، فیتجه حینئذ کراهة الصلاة فیه للتعلیل المزبور.
(النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى1266هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ‌ج8 ص230، تحقیق: الشیخ عباس القوچانی، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، طهران، الطبعة: الثالثة،‌ 1367ش.)
روشن شد که نماز در لباس سیاه مکروه است.
شاید شبهه‌‌اى دیگر براى خوانندگان مطرح شود که در ایام محرم و یا ایام شهادت ائمه علیهم‌السلام که عاشقان و شیعیان آنها سیاه پوش مى‌‌شوند و با این لباس نماز مى‌‌خوانند. آیا باز در این موارد حکم کراهت باقى است؟
پاسخ این شبهه را از بیان آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزى (‌اعلى الله مقامه)‌ که از ایشان استفتاء‌شده است مى‌‌آوریم:
سؤال: ما حکم اللباس الأسود فی الصلاة أیام وفیات الأئمة علیهم السلام، هل هو مکروه ؟ جواب : إذا کان اللبس بداع إظهار الحزن وتعظیم الشعائر فلیس بمکروه، والله العالم.
اگر این پوشش به انگیزه اظهار حزن و تعظیم شعائر باشد مکروه نیست.
(العاملی، (معاصر) الانتصار ج 9، ص247، ناشر: دار السیرة، بیروت، لبنان الطبعه الأولى 1422)

نتیجه:
1. دلیل فتوا بر کراهت پوشش سیاه در نماز، اجماع است و گاهى از تعلیل در روایات دسته اول وتقید اطلاق روایات دوم و گاهى از روایاتى که در مورد پوشش رنگ سفید است به همراه این دو دسته، بر مطلب استدلال شده‌است.
2. فتواى فقهاء برکراهت است نه حرمت؛ که آن را مستشکل مى‌‌گفت.
3. در فتاواى آنها خصوص کراهت پوشش سیاه در نماز است نه مطلقا در همه جا. چنانچه صاحب جواهر آن را به صراحت بیان کرده: ربما قیل باستفادة الکراهة فی خصوص الصلاة منه.
این فتوا بر اساس قانون تقیید و تخصیص است به این بیان که: روایات دسته اول مخصوص بیان حکم نهى از پوشش سیاه در نماز است . اما روایات دوم از پوشش سیاه مطلقا نهى مى‌‌کند. دسته اول دسته دوم را تقیید مى‌‌‌کند و کراهت پوشش سیاه در خصوص نماز استفاده مى‌‌شود پس در غیر نماز کراهت ندارد.
4. نکته مهم در فتواى فقهاء این است که این کراهت، کراهت اصطلاحى (‌به معناى رحجان ترک به خاطر نبود مصلحت) نیست؛ بلکه کراهت در این جا به معناى این است که نماز در پوشش سیاه ثوابش کمتر است. (دقت شود)
به عبارت دیگر:‌ نهى در این جا ارشادى است، ارشاد به این که نماز در پوشش سیاه ثوابش کمتر از نماز در پوشش سایر رنگها اما مجزى و صحیح است نه این که باطل باشد.
5. از کراهت لباس سیاه در نماز نیز مواردى مانند عبا و عمامه مشکى استثنا شده‌ است و اگر این موارد در حال نماز باشد مکروه نیست.
با توجه به این نکات و فتاوا، دیگر محلى براى این شبهه باقى نمى‌‌ماند که آیا در ایام عزادارى ائمه علیهم‌السلام و محرم و عاشورا پوشیدن لباس سیاه، حرام است یا مکروه؟
زیرا نظر علماء بر کراهت در خصوص نماز است و در مورد ایام محرم و سوگواری، سیاه‌‌پوشى مستحب است که در بخش سوم به آن پرداخته شده ‌است.

*   ادله استحباب سیاه‌‌پوشی، نقد تعارض و بیان موارد استثنا
در این بخش مستند فقهاء بر استحباب سیاه‌‌پوشى در عزادارى و روایاتى را که از پوشش سیاه نهى مى‌‌کنند مورد بررسى قرار مى‌‌دهیم.

فصل اول: مستند فقهاء در فتوا بر استحباب سیاه پوشی در عزاداری
همانطور که گفته شد، علماى شیعه، سیاه‌‌پوشى در عزادارى را از مطلق کراهت سیاه‌‌پوشى استثنا کرده‌‌اند؛ دلیل این کار، روایتى است که با سند صحیح از ائمه علیهم‌السلام به ما رسیده است؛
الْحَسَنُ بْنُ ظَرِیفٍ بن ناصِح عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لَبِسَ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَالْمُسُوحَ وَکُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَلَا بَرْدٍ وَکَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ.
ابو حفص عمر، فرزند امام سجاد و برادر ناتنى امام باقر مى‌‌گوید: زمانى که حسین بن على (علیهماالسلام) به شهادت رسید، زنان بنى هاشم لباسهاى سیاه و جامه‌هاى خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمى‌‌کردند و پدرم، على بن الحسین(علیهما السلام) به علت (اشتغال آنان به) مراسم عزادارى، برایشان غذا آماده مى‌کرد.
(أحمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن ج2 ص420 متوفای274 التحقیق: السید جلال الدین الحسینی، ناشر: دار الکتب الإسلامیة– طهران، الطبعة الأولی - 1330 ش)
سند روایت هیچ گونه مشکلى ندارد و از نظر دلالت هم دلالت این روایت کاملاً‌ بر رحجان پوشیدن لباس سیاه روشن است؛‌ زیرا از شخصیت‌هایى هم چون خواهر، همسر و دختران سیدالشهداء(علیه السلام) و نیز ام البنین، همسر وفادار مولاى متقیان (علیه‌السلام)، بعید است کارى سرزند که بر خلاف موازین شرع باشد.

فصل دوم: نقد تعارض در روایات
تعدادى از روایت در منابع شیعه وجود دارد که بر نهى از سیاه‌‌پوشى دلالت دارد. از طرفى نیز دسته از روایات حاکى از این است که خود ائمه علیهم‌السلام در بعضى موارد عملاً‌ لباس مشکى پوشیده‌‌اند. در این قسمت هر دو دسته را بررسى نموده و سپس در حل تعارض آنها سخن خواهیم گفت.

الف: روایات نفی سیاه پوشی:
در کتاب علل الشرایع جلد دوم مرحوم شیخ صدوق رحمة‌الله علیه روایاتى را در باره عدم جواز نماز در لباس سیاه آورده است که دست آویز شبهه افکنان شده است. تعداد سه روایت، از پوشش سیاه نهى مى‌‌کند:
1. أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ أُصَلِّی فِی قَلَنْسُوَةِ السَّوْدَاءِ قَالَ لَا تُصَلِّ فِیهَا فَإِنَّهَا لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ.
مردى، از حضرت امام صادق علیه السلام پرسید: آیا در عرقچین سیاه نماز بخوانم؟ فرمود: در آن نماز نخوان زیرا لباس سیاه، لباس اهل آتش است.
(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، علل الشرائع ج‏2 ، ص 348، ناشر: داوری ـ قم،‌ الطبعة: الأولی.)
این روایت مرسل است؛ زیرا تعبیر«‌عن رجل» دارد.
2. وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ‏ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ فِیمَا عَلَّمَ أَصْحَابَهُ لَا تَلْبَسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهُ لِبَاسُ فِرْعَوْنَ.‏
به روایت ابو بصیر، حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: پدرم از جدّم، از پدرش، از حضرت امیر المؤمنین علیه‌السّلام نقل کرده که آن حضرت از جمله چیزهایى که به اصحابش تعلیم نمود این است که فرمود: لباس سیاه نپوشید زیرا آن لباس فرعون مى‌‏باشد.
(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، علل الشرائع ج‏2 ، ص 348، ناشر: داوری ـ‌ قم،‌ الطبعة: الأولى.)
3 . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِی وَلَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی.
محمّد بن الحسن از محمّد بن الحسن الصفّار، از عبّاس بن معروف، از حسین بن یزید نوفلى، از سکونى از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: خداوند عزّ و جل به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود که به مؤمنین بگو: لباس دشمنان من را نپوشید و طعام دشمنانم را تناول نکنید و راه دشمنان مرا طى نکنید پس شما نیز دشمن من خواهید شد همان طورى که آنها دشمن من هستند.
(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، علل الشرائع ج‏2، ص348، ناشر: داوری ـ قم،‌ الطبعة: الأولى.)

ب: ‌روایات اثبات سیاه پوشی
در علل الشرایع بخشى از روایات سیاه‌‌پوشى را توسط امام صادق علیه‌السلام اثبات مى‌‌نماید:
1. وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَیْنِ اللُّؤْلُؤِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ بِالْحِیرَةِ فَأَتَاهُ رَسُولُ أَبِی الْعَبَّاسِ الْخَلِیفَةِ یَدْعُوهُ فَدَعَا بِمِمْطَرَةٍ لَهُ أَحَدُ وَجْهَیْهِ أَسْوَدُ وَالْآخَرُ أَبْیَضُ فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَمَا إِنِّی أَلْبَسُهُ وَأَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ النَّارِ.
حذیفة بن منصور مى‏‌گوید: در حیره محضر حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام بودم که رسول و فرستاده ابى العبّاس خلیفه نزد آن حضرت آمد و حضرتش را دعوت نمود، امام علیه السّلام بالاپوش بارانى را که یک طرفش سیاه و طرف دیگرش سفید بود طلبیده و پوشیدند سپس فرمودند: توجّه داشته باشید من این را مى‌‏پوشم و مى‏‌دانم که لباس اهل آتش است.
(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، علل الشرائع ج‏2، ص348 ، ناشر: داوری ـ قم،‌ الطبعة: الأولی.)
2. حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ کَانَتِ الشِّیعَةُ تَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ لُبْسِ السَّوَادِ قَالَ فَوَجَدْنَاهُ قَاعِداً عَلَیْهِ جُبَّةٌ سَوْدَاءُ وَقَلَنْسُوَةٌ سَوْدَاءُ وَخُفٌّ أَسْوَدُ مُبَطَّنٌ بِسَوَادٍ قَالَ ثُمَّ فَتَقَ نَاحِیَةً مِنْهُ وَقَالَ أَمَا إِنَّ قُطْنَهُ أَسْوَدُ وَأُخْرِجَ مِنْهُ قُطْنٌ أَسْوَدُ ثُمَّ قَالَ بَیِّضْ قَلْبَکَ وَالْبَسْ مَا شِئْتَ.‏
محمّد بن الحسن از محمّد بن یحیى عطّار، از محمّد بن احمد، از على بن ابراهیم جعفرى، از محمّد بن فضل، از داود رقّى وى مى‏‌گوید: شیعه از حضرت ابى عبد اللَّه علیه‌السّلام راجع به پوشیدن لباس سیاه سؤال مى‏‌کردند و دیدیم آن جناب را که نشسته بودند در حالى که جبّه‏‌اى سیاه به تن و عرق چینى سیاه به سر و موزه‏‌اى سیاه که در داخلش پنبه سیاه بود به پا داشتند، راوى مى‌‏گوید: سپس حضرت قسمتى از موزه را شکافت و فرمود پنبه‌‏اى که داخل آن است سیاه مى‏‌باشد و از آن قسمت شکافته شده مقدارى پنبه سیاه بیرون آورد و پس از آن فرمود: دل و قلب خود را [با قبول ولایت ما] سفید نما و هر چه خواستى بپوش..

تعارض دو دسته از روایات
در دسته اول، روایت نخست از نماز خواندن با عرقچین سیاه نهى مى‌‌کند و در روایات دوم و سوم، سخن در نهى پوشیدن لباس سیاه و لباس اعداء ائمه است.
اما دسته دوم مى‌‌گوید: امام صادق علیه‌السلام در یک مورد بالاپوش بارانى سیاه پوشید و در نزد خلیفه وقت عباسى رفت. در مورد دیگر از عرقچین، جبه و کفش سیاه استفاده کرد.
بنا براین از یکطرف نهى از پوشش سیاه و از طرف دیگر عمل امام در سیاه پوشى کاملاً‌ مشهود است. سؤال این است که این تعارض را چگونه باید حل کرد؟

پاسخ تعارض
پاسخ اول: عدم وجود شرایط تعارض در میان روایات
روایات نهى از پوشش سیاه معتبر نیست؛ زیرا از نظر سندی،‌ روایت اول مرسل است؛ ‌چون تعبیر (‌عن رجل) دارد و روایت سوم نیز بر طبق یک نقل شیخ صدوق در عیون الاخبار ضعیف است؛ زیرا عبدالله و پدرش از نظر رجالى مجهول است. فقط روایت دوم مى‌‌ماند که از سند تضعیف نشده است. روى این جهت فقهاء این روایات نهى از سیاه‌‌پوشى را حمل بر کراهت کرده‌‌اند و آنهم فقط در نماز مکروه است.
دسته دوم از روایات که دال بر اثبات سیاه‌‌پوشى توسط امام صادق علیه‌السلام است روایت اولش طبق نقل مرحوم کلینى مرفوع اما طبق نقل شیخ صدوق معتبراست.
حال با توجه به مطالب فوق، هردو دسته روایت تعارض ندارند؛ ‌زیرا دسته اول موضوع شان کراهت پوشش سیاه فقط در نماز است و طبق روایات دسته دوم، امام صادق علیه‌السلام در حال نماز آن ها را نپوشید. تعارض در صورتى است که در یک مورد نفى و اثبات وارد شود و در اینجا موارد هر دو دسته از روایات کاملاً‌ جدا است.

پاسخ دوم: تقیه در پوشش سیاه
مقصود ائمه علیهم‌السلام در دسته اول، نهى از تشبه به اعداء الله است؛ که مصداق آن در طول تاریخ عده‌‌اى خاص است. در یک مقطع تاریخ، مصداق اعداء الله فرعون و در مقطع دیگر حاکمان عباسى است که هر یکى از آنها شعارشان پوشش سیاه بود. لذا ائمه علیهم‌السلام پیروانش را از تشبه به آنان برحذر مى‌‌دارد؛ اما در حال حاضر پوشیدن لباس سیاه مصداق هیچ یک از آن‌‌ها نیست؛ بلکه در تمام دنیا رنگ سیاه نماد حزن، اندوه و عزادارى است؛ پس تشبه به اعداء الله در این زمان مصداق ندارد.
اما طبق دسته دوم روایات، عمل امام (ع) در پوشش سیاه بر حسب «تقیه» است و تقیه یکى از وظایف وجوبى است که در فقه اسلامى‌ جایگاه ویژه دارد.
سیاه‌پوشى عباسیان دو مرحله داشته است:
1. مرحله پیش از رسیدن به قدرت:
در این مرحله ظاهراً‌ سیاه‌‌پوشى آل عباس و پیروان آنان، عمدتاً جنبه اعتراض به ظلم‌‌هاى بنى امیه و اظهار اندوه بر مصائب اهل البیت (علیهم‌السلام) به ویژه حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام را داشت؛ به همین جهت شعارشان در قیام، خونخواهى از شهداى اهل بیت علیهم‌السلام بود.
2. مرحله پس از دستیابى به قدرت:
در این مرحله با پیروزى آل عباس و حصول انتقام از خاندان اموى، دیگر وجهى براى ادامه سیاهپوشى (جز در ایام وفات و شهادت) باقى نمانده بود و بایستى سران دولت عباسى به سیاه‌‌پوشى خویش پایان مى‌‌دادند؛ اما چنین نشد و سیاه‌‌پوشى [به شکل و شیوه‌اى خاص، متمایز از سیاه‌‌پوشى معمول شیعیان] در قالب کلاه‌‌هاى مخروطى دراز و سیاهرنگ (قلنسوه سوداء) و جُبّه‌هاى جلوباز منقوش به برخى آیات قرآن (سواد) شعار معمول عباسیان گردید و به نشانه بستگى و اطاعت مردم از رژیم جدید، الزامى شد.
با صراحت تاریخ، در حقیقت، بعد از به قدرت رسیدن عباسیان، موضوع سیاه‌‌پوشى به عنوان عزاى اهل بیت (علیهم السلام) به کلّى منتفى شده و انگیزه‌‌هاى دیگرى چون اظهار قدرت و ارعاب مخالفین [به ویژه خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله] جایگزین شده بود.
به خاطر همین اندیشه‌‌هاى پست بود که آنان پس از استحکام پایه‌هاى قدرت خویش از هیچ کوششى براى حبس و تبعید و قتل و غارت فرزندان پیامبر (صلى الله علیه وآله) خوددارى نکردند و در این راه، حتى گوى سبقت را از بنى‌امیه نیز ربودند!
به همین جهت ‌در روایت امام صادق علیه‌السلام از تشبه به اعداء الله در پوشش،‌ نوع غذا و روش و منش نهى شده است:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِی وَلَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی.
(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، علل الشرائع ج‏2، ص 348، ناشر: داوری ـ قم،‌ الطبعة: الأولی.)

فصل سوم: موارد استثنا از لباس سیاه (غیر از عزاداری)
در بسیارى از موارد، در کتب شیعه و سنى، مواردى نقل شده است که پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) عمامه سیاه پوشیده و یا مواردى را (در غیر از عزاداری) از پوشش سیاه استثنا کرده‌‌اند که به ذکر آنها مى‌‌پردازیم.

عمامه سیاه رسول خدا(ص)
1. حدثنا علی أخبرنی حماد بن سلمة عن أبی الزبیر عن جابر أن رسول الله صلى الله علیه وسلم دخل یوم الفتح مَکَّةَ وَعَلَیْهِ عِمَامَةٌ سَوْدَاءُ.
جابر مى‌‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله در روز فتح مکه در حالى که عمامه سیاه برسرداشت وارد مکه شد.
(الجوهری البغدادی ، علی بن الجعد بن عبید أبو الحسن الوفاة: 230 ، مسند ابن الجعد ج 1، ص478 ، تحقیق : عامر أحمد حیدر، دار النشر : مؤسسة نادر – بیروت، الطبعة: الأولى- 1410 – 1990.)
(الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله الوفاة: 241، مسند الامام أحمد بن حنبل ج 3 ،، ص363، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر.)
(النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری الوفاة: 261 ، صحیح مسلم ج 2، ص990، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت)
(الترمذی السلمی، محمد بن عیسى أبو عیسى الوفاة: 279 ، سنن الترمذی ج 4 ،، ص196،تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی- بیروت )
(العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری،ج 4 ، ص61، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.)

عمامه سیاه امیرمومنان امام علی (ع)
2. أخبرنا الفضل بن دکین قال أخبرنا شریک عن جابر عن مولى لجعفر فقال له هرمز قال رأیت علیا علیه عمامة سوداء قد أرخاها من بین یدیه.
جابر مى‌‌گوید: هرمز غلام جعفر گفت: على علیه‌السلام را دیدم که عمامه سیاه بر سر داشت که (‌یک سر)‌ آن را از پیش رو (بر شانه) انداخته بود.
(الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری (الوفاة: 230 )، الطبقات الکبرى ج 3، ص29، دار النشر : دار صادر – بیروت)
(البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف،ج 1 ص196، طبق برنامه الجامع الکبیر.)

عمامه سیاه امام حسن مجتبى (ع)
این قطعه از تاریخ را احمد حنبل این چنین نقل کرده ‌است:
حدثنا عبد الله قال حدثنی أبی نا وکیع عن شریک عن عاصم عن أبی رزین قال خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی وعلیه عمامة سوداء فقال لقد فارقکم رجل لم یسبقه الأولون بعلم ولا یدرکه الآخرون.
ابى زرین مى‌‌گوید: بعد از در گذشت علی، (پسرش) حسن در حالى ‌که عمامه سیاه برسر داشت براى ما خطبه خواند. و فرمود: مردى از میان شما رفت که از نظر مقام علمى کسى [جز رسول خدا] بر او پیشى نگرفت و بعد از او نیز همانند او نخواهد بود.
(فضائل الصحابة ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاة: 241، فضائل الصحابة ، ج 2، ص600، تحقیق : د وصی الله محمد عباس ، دار النشر : مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: الأولى ،1403- 1983)

عمامه سیاه امام سجاد علیه السلام
مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ وَأَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ فَدَخَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَلَمْ أُثْبِتْهُ وَعَلَیْهِ عِمَامَةٌ سَوْدَاءُ قَدْ أَرْسَلَ طَرَفَیْهَا بَیْنَ کَتِفَیْهِ...
از عبد اللَّه بن سلیمان از پدرش: با پدرم در مسجد بودیم که حضرت على بن- الحسین (ع) وارد شد، و من حضرت را[تا هنوز]‌ ندیده بودم، و عمامه‌‏اى سیاه به سر داشت که دو طرفش را بر شانه‌هایش انداخته بود.
(الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج6، ص63،‌ ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش)

استثنای کفش و عبای سیاه
1. وَ رُوِیَ لَا تُصَلِّ فِی ثَوْبٍ أَسْوَدَ فَأَمَّا الْخُفُّ أَوِ الْکِسَاءُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَلَا بَأْس‏
در لباس سیاه نماز نخوانید. ولى چکمه و عبا و عمامه اشکالى ندارد.
(الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الکافی، ج: 3ص403 ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.)
2. مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ یُکْرَهُ السَّوَادُ إِلَّا فِی ثَلَاثَةٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْکِسَاءِ.
امام صادق علیه‌السلام فرمود: لباس سیاه مکروه است مگر در سه مورد: عمامه و چکمه و عبا.
(الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، تهذیب الأحکام، ج2، ص213، تحقیق : السید حسن الموسوی الخرسان ، ناشر : دار الکتب الإسلامیة ـ طهران ، الطبعة الرابعة،‌1365 ش .)

* نتیجه کلی
از مطالبى که ذکر شد نتایج ذیل به دست مى‌‌آید‌:
1- در مصائبى که بر خاندان رسول خدا صلى الله علیه وآله در طول تاریخ وارد شده خود اهل بیت علیهم‌السلام، علاوه بر عزادارى در ماتم آنها لباس سیاه بر تن نمودند. که نمونه‌هاى فراوانى بیان شد و بعضى این موارد فعل خود امام معصوم است و این بزرگترین دلیل بر مشروعیت و استحباب عزادارى و اظهار مظاهر آن است. بنا براین،‌ روایاتى که در باب مذمت سیاه پوشى وارد شده با عمل ائمه تخصیص مى‌‌خورد.
از این جا به دست مى‌‌آید که:
اولاً: پوشش سیاه در فرهنگ شیعه، اقتداء‌ به عمل خود اهل بیت است.
ثانیاً: یک نوع اظهار همدردى و محبت به اهل بیت خصوصاً‌ صاحب عزاى اصلى و آخرین ذخیره الهى در دوره غیبت امام زمان علیه‌السلام است.
ثالثاً: پوشش سیاه در هنگام رخداد مصیبت و عزادارى کاهش دهنده آلام ناشى از مصیبت و بر طرف کننده اضطراب است.
رابعاً: این روایاتى که در مذمت و نهى از پوشش سیاه وارد شده نمى‌‌گوید که پوشش سیاه فى نفسه مکروه است بلکه حکم کراهت آن معلق است به این بیان که اگر به قصد تشبه به جباران تاریخ مانند فرعون و حاکمان عباسى (‌که آنان این رنگ را پوشش رسمى ‌خود قرار دادند و از آن سوء استفاده کردند) باشد ممنوع است و اگر به قصد اظهار عزا در مصیبت اهل بیت و پیروانش باشد مستحب است.
2- فقهاء‌ با توجه به روایات ناهی، استفاده از این رنگ را فقط در نماز مکروه مى‌‌دانند و مسأله عزادارى امام حسین و ائمه اطهار علیهم‌السلام را از حکم کراهت استثناء کرده‌‌اند و در خصوص عزادارى با تکیه به روایتى که (‌از نظر سند محکم است) در محاسن برقى آمده قائل به استحباب سیاه‌‌پوشى شده‌‌اند؛ زیرا این روایت، سیاه پوشى زنان هاشمى ‌را در سوگ سالار شهیدان حضرت حسین بن على علیه‌السلام بیان مى‌‌کند که در محضر امام سجاد علیه‌السلام صورت گرفت و حضرت آن‌ها را از این کار منع نکرد بلکه با سکوت خود و تهیه طعام براى آنها در آن مدت، عملشان را تأیید کردند و این دلیل است که نه تنها پوشش سیاه، ‌بلکه اقامه مجالس عزاداری، اطعام به عزاداران و خدمت گزارى و هر نوع تلاش در خدمت گزارى به این مجالس یک امر راجح است.
و از طرف دیگر روایات زیادى در رابطه با استحباب اظهار عزادارى وارد شده که یکى از مظاهر آن سیاه پوشیدن در ایام عزادارى اهل بیت علیهم‌السلام است.
3- در مقام تعارض روایات نفى سیاه‌‌پوشى و روایات اثبات سیاه پوشى (که نشانگر عمل خود ائمه علیهم‌السلام است) دو پاسخ داده شده است:
اولا: این دو دسته روایات با هم تعارض ندارند؛ زیرا یکى از شرایط تعارض وحدت در مکان است به این معنا که در یک مورد نفى و اثبات وارد شود در حالیکه در مورد بحث ما روایات نافى پوشش سیاه، در مورد نماز (‌که فقهاء‌ این روایات را حمل بر کراهت در نماز کردند)‌ و روایات اثبات، موردش غیر نماز است و با فقد شرط تعارضى نیست.
ثانیاً: عمل امام علیه‌السلام از باب تقیه بوده است که در دین اسلام در صورت احساس خطر و ضرر برنفس خود یا مسلمان دیگر تقیه یک امر واجب و ضرورى است. از آنجائى که امام صادق علیه‌السلام در عصر حاکمان عباسى مى‌‌زیست و آنان از هیچ تلاشى در آزار و اذیت فرزندان رسول خدا صلى الله علیه وآله و پیروان شان فروگذار نمى‌‌کردند،‌ حضرت در بعض موارد از باب تقیه لباس سیاه پوشیده و به پیروانشان نیز هشدار داده‌‌اند.
مواردى که از پوشش عمامه سیاه توسط رسول خدا و امام على و امام سجاد علیهم‌السلام در منابع اهل سنت و شیعه ذکر شده؛ جزء استثنائات است و در آن هیچگونه حکم کراهت یا حرمت نیست و این موارد نمى‌‌تواند پاسخ ما را در حل تعارض روایات نقض نماید
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)

بـاز چشم شـیعه گـریان می­شود
دکتر سید "مهدی صدرالحفاظی"

بـاز چشم شـیعه گـریان می­شود
شـیعه دیگـر بـار نـالان مـی­شود

 کشتــزار رُخ ز اشــک بــی امان
آبیــاری می­شــود از آن خــزان

دسـت­ها بر سینــه­ها بی اختیـار
از  غـم  سـالار دیـن گـردد نثـار

شیعه را بر لب مدامست ، آه ! آه !
جـامه بـر تـن می­کنـد امّـا سیاه

بـاز  هـم  مـاه  محـرّم  می­رسـد
مـاه حُـزن و درد و مـاتم می­رسد

روز  عاشورا  نه  مـاتم  در  زمین
عرش حق را بیش ازین غوغا ببین

نوحه خوان جبریل و جمع عرشیان
اشک می­ریـزد و هم بر سـر زنان
 
شیعه ! در سوگ حسین آگاه باش
به عمل در محضرش همراه باش


چون عمل آورده­ای  بر سینه زن
گریه  کـن  آبـی  بر آن آیینه  زن

شستشـو  ده  زآینـه  زنــگار  را
ده  تســلّی  با  عــزایت  یـار  را

قطره­­ی اشکی که از دل می­چکد
از دلی بیــدار و قابــل می­چـکد

روز محشر نیست آن دل در هراس
چون عزا را در خور او داشت پاس

شیعه ! خـود را بر عزا آمـاده کن
یاد آن جـان بر رضـایت داده کن
 
داستــان  کــربلا  آور بــه یــاد
کن نظر بر کاف­ ، ها ، یا ، عین ، صاد

کـاف اشــارت می­کنـد بر کـربلا
تا کُنـد اعمـال دشمــن بـر مَـلا

ها ، هلاک اهل بیـت عترت است
یا ، یزیـد بی حیـا و غیـرت است
 
عین یـادی از عطش­های حسین
صـاد  باشـد  صبـر والای حسین
 
ای حسین ، ای وای بر قوم لعین
با تو رفتـاری نمـودند این چنین
 
کربلایت گـرچه سختی­ ها رسـاند
همچو حـرّ از نـار بر جنّت کشاند

کربلایت پرچم صبـر است و درد
کربلایت  سـاحتِ  مـردانِ  مـرد

کربلایـت  داستـان بنـدگی است
قصّه­ی ایثار و خود افکندگی است

کربلایـت  مسلـخ  قربـانی  است
کربلایـت جای جان افشانی است

گر  که  ابراهیـم  اسماعیـل  داد
کربـلا هفتـاد  و  دو  هابیـل داد

ای که در تو خون زهرا جاری است
خـون تو احیـاگر دینـداری است

دین اسلام از محمّد جـان گرفت
از تو باقی مانـد و پشتیبان گرفت

حق همی خواهد تو را بیند قتیل
گام­ها محکـم کنی در ایـن سبیل

زمستان، یا که تابستان
چه فرقی می کند گرما یا سرما!

چه فرقی می کند تنها و این مغموم بی جا را
هوا بس ناجوانمردانه آلوده ست

زمین از جای پای گرگ های بی حیا
مخدوش و شرم آگین

زمین بیمارِ بیمارست
سلامت را چه می خواهند پاسخ گفت!؟

مردی نیست، عشقی نیست
جوانمردی،کلامی سخت بی جان است

منم من از همه دنیا فراری
منم من، دختری از خود فراری ...

و اشکم سخت سوزان است
کسی از بهر اکرام و ترحم دخترک را سرپناهی داد! نتواند

کسی جز عصمتِ غمگینِ من را دید، نتواند
کسی جز این تبِ اندام من را دید، نتواند

که زن مظلوم دوران است
و گر حس محبت از کسی خواهی

به اصرار آورد پول از بغل بیرون، که گرگی پست، بی تاب است
دلم خوش بود

روزی می رسد شهزاده ای از قصه ای دور
وچتری می شود باران دردم را

چو مردان ایستد در پیش نامردان
و او آمد!!!؟
مرا آزرده تر کرد

هنوز آثار چنگال کثیف اش می فشارد استخوانم را، روانم را
دگر صبر و امیدی نیست این آزرده ی رنجور دوران را

زمستان ست یا پاییز؟ تابستان!؟
و لب ها سخت لرزان است

پدر جان!
مونس و غم خوار ایام قدیم من!

سلامم را نمی خواهی پاسخ گفت؟
پدر! روح و روان من

منم آن دختر شیرین بابا
طفلک معصوم و بازی گوش بابا

نه از رومم، نه اززنگم، همان گلبرگ خوش رنگم
به یاد قصه های داستان و راستانت

نصیحت کردن و هشدارهایت
اگرچه بی نصیب از پندهایت

غروب است و دلم بدجور می خواهد صدای گرم و محزون ات
غروب است و سرم بدجور دلتنگ است

 هوای آن  نوازش¬های محجوب تو را دارد
هنوزم هست احساس تعلق از کسی دیدن!

هنوزم هست احساس ترحم از پدر دیدن
منم از خود فراری دختری از ایل پاک تو

پدر! دیگر توانم نیست لولیدن
 در این دالان نکبت بار

پدر دیگر توانم نیست پوسیدن
شدم من داستان راستانت

سلامم را چو پاسخ نیست،

حرفی نیست. بغضی نیست
سلامم را تو پاسخ گوی، لب بگشای، حیرانم

سر سنگ مزارت
دوباره دخترت زانو زده!

 بی تابِ رویش، از درون است
کمک کن پیله ام را پوست بشکافم

کمک کن عصمت دیرینه ام را بازیابم
 سلامم را تو پاسخ گوی

لب بگشای
هوا بس ناجوانمردانه آلوده ست

زمین بیمار و گریان است
زمین بی تاب و گریان است

 علی اکبر حیدری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page