ارضاى حسّ حقيقت جويى

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

از آن جـا كـه هـر انـسـان خـردمـنـدى بـنـيـان جـهـان را بـر پـايـه قـانـون عـلت و مـعـلول مـى دانـد، ايـن پـرسـش بـنيادين ، همواره در پيش روى اوست كه اگر پديد آمدن هر چيزى عـلتـى دارد، پـديد آمدن مجموع اين جهان معلول چيست و چه كسى مجموعه هستى را آفريده و بدين گـونـه نـظـم و سامان بخشيده و به تدبير آن پرداخته است ؟
 پاسخ به اين پرسش مهم ـ كه هـيـچگاه او را رها نمى كند ـ در حقيقت ، پاسخ به حسّ حقيقت جويى انسان و ارضاى آن است . پس ، انـسـان بـا ورود بـه مـبـاحـث مـبداءشناسى ، به سيراب ساختن عطش ‍ حقيقت جويى روح خويش مى پردازد و آن را به كمال شايسته اش مى رساند.