معصومين و آرزوى مرگ

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

زنـدگـى دنـيـا، مـقـدّمـه اى بـراى زنـدگـى آخـرت اسـت . اگـر از ايـن مـقـدّمـه بـراى نـيـل بـه كـمـال بـهـره جـسـتـه شـود، هـر چـه طـولانـى تـر شـود، بـهـتـر اسـت ؛ زيـرا بـر كمال انسان مى افزايد و انسان در آخرت از درجات بالاترى برخوردار مى گردد. از اين رو، مى بينيم در موارد بسيارى بزرگان دين ، از خدا خواسته اند كه عمرى طولانى بدانان دهد و در دعا بـه مـا آمـوخـتـه انـد كـه از خدا طول عمرى همراه با عافيت بخواهيم . امام سجّاد(ع )چنين از درگاه خداوند مى خواهد:

((وَ عـَمِّرْنـى مـا كـانَ عـُمـْرى بـِذْلَةً فـى طـاعـَتِكَ فَاِذا كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِفَاقْبِضْنى اِلَيْكَ))(1)

پـروردگارا!تا آن گاه كه عمر من در راه طاعت تو است ، بر آن بيفزاى . اما اگرعمر من چراگاه شيطان شد، جان مرا بگير.

همچنين ، حضرت فاطمه زهرا(س )خطاب به پيشگاه الهى عرضه مى دارد:

((اَللّهُمَّ بِعِلْمِكَ الْغَيْبِ وَ قُدْرَتِكَ عَلَى الْخَلْقِ اَحْيِنى ما عَلِمْتَ الْحَياةَ خَيْراً لى وَ تَوَفَّنى اِذا كانَتِ الْوَفاةُ خَيْراً لى ))(2)

پروردگارا! به علم غيبت و قدرتت بر خلق سوگندت مى دهم ، تا آن گاه كه زندگى رابرايم بهتر مى دانى مرا زنده بدار و هر گاه مرگ را برايم بهتر مى دانى ، مرا بميران .

پـس ، زنـدگـى دنـيوى در جهان بينى اسلامى ، پسنديده است ، ولى همواره به عنوان فرصتى براى نيل به رشد و كمالى بيشتر. حضرت على (ع )مى فرمايد:

((اِنَّ عُمْرَكَ مَهْرُ سَعادَتِكَ اِنْ اَنْفَذْتَهُ فى طاعَةِ رَبِّكَ))(3)

اگر عمرت را در راه اطاعت پروردگارت سپرى كنى ، مايه خوشبختى توست .


البـتـه ، گاه مرگ بر زندگى ترجيح مى يابد؛ يكى آن گاه كه آدمى در برخورد بانامردمى هـا و فـشـارهـاى شـديـد روحـى آرزوى مـرگ مـى كـنـد، و ديـگـر در جـايـى كـه مـرگ ، مـوجـب كمال بيشترى است ؛ مانند شهادت . اگر آرزوى مرگ در سخنان بزرگان دين آمده ، بيشتر در اين گونه شرايط بوده است . امام حسين (ع )هنگام حركت به سوى عراق فرمود.
چـه بـسـيـار در اشـتـيـاق ديـدار رفتگانِ خاندان خود هستم ؛ همانند اشتياقى كه يعقوب به ديدار يوسف داشت .(4)
اصـحـاب و شـيـفـتـگـان اهـل بـيـت عـصمت (ع )نيز اين گونه اند. بُرَيْر بن خضير همدانى ،كه از اصـحـاب بـا وفـاى سيدالشهدا(ع )بود، هنگامى كه به لقاى پروردگار و فردوس و شهادت يـقـيـن كـرد، از خـوشـحـالى ، مـزاح و شـوخـى مـى كـرد بـا ايـن كـه هـيـچ گـاه اهل مزاح نبود.(5)

*********************************************************************************
1 - صحيفه سجاديّه ، دعاى مكارم الاخلاق . (دعاى بيستم )
2 - بحارالانوار، ج 94، ص 225.
3 - ميزان الحكمة ، محمدى رى شهرى ، ج 6، ص 542.
4 - لهوف ، سيّد بن طاووس ، ص 26.
5 - همان ، ص 41.