بانوي ستوده

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

جهان ز مولد زينب چو خويشتن آراست
عنايت ازلي جلوه كرد از چپ و راست
زني چگونه زني فخر عالم و آدم
زني كه چون پدر و مام عروةالوثقي است
وليّةالله و عين‌الله و لسان‌الله
زني بزرگ كه الگوي دانش و تقوا است
زني كريمه زني عالم علوم خفي
زني كه پاية قدرش ز آسمان بالا است
زني ستوده، زني اسوة وقار و جلال
زني كه خواهر و هم رزم سيدالشهدا است

زني بزرگ زني قهرمان كوفه و شام
زني كه معدن صبر و عفاف و شرم و حيا است
زني چگونه زني آيت كمال ابد
زني كه درگه او مشعر و منا و صفا است
زني تهمتن و شير افكن و علي هيبت
زني كه بانوي بي‌مثل روز عاشوراست
زني معلّمة مكتب نبوت و وحي
كه خود معلّمة مكتب كمال و وفا است
زني عظيمه، بزرگ و عزيز و نيرومند
زني كه باقي از او انقلاب كرب و بلا است
عظيمه گر چه همي بوده است و خواهد بود
و ليك زينب كبري عظيم در عظما است
زني به منطق و گفتار حيدر كرّار
زني كه در شرف و مجد، ثاني زهرا است
مقام و مشهد او در دمشق و قاهره هست
دليل آن كه حقيقت، مدار عزّ و بقا است

از آن خطابه كه در مجلس يزيد سرود
هنوز ولوله و شور در زمين و سما است
چنان نمود يزيد پليد را محكوم
كه تا ابد بر تاريخ، ساقط و رسوا است
رساند ناطقة او به گوش عالميان
كه عزّ و مجد و كرامت از آن آل عبا است
بيان نمود در آن خطبه فصيح و بليغ
كه حق ز باطل و باطل ز حق هميشه جدا است
ره حسين و علي راه حق و توحيد است
ره يزيد و معاويه راه شرك و خطا است
سخن ز قدر و جلالش نمي‌توان گفتن
كه درك شأن و مقامش وراي بينش ما است
سرود «لطفي صافي» مر اين چكامة نغز
اگر قبول شود بس براي هر دو سرا است