سيماى فضيلت

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

سخن از -زينب- است، بانوى بانوان و اسوه شيرزنان قهرمان.

پدرى همچون على بن ابى طالب عليه السلام داشت كه سرور يكتاپرستان و مولاى متقيان است، و مادرش فاطمه سلام الله عليهبود، آنكه تاريخ را در آستان علم و عفاف و كمالش به خضوع واداشته است.

-زينب كبرى-، در روز 5 جمادى الاولى، سال پنجم هجرى در مدينه چشم به جهان گشود. گلى بود كه در بوستان -عترت- روييد و عطر محمّد صلی الله عليه و آله و سلم و خوى على عليه السلام و خُلق فاطمه سلام الله عليها را داشت. جبرئيل، نام -زينب- را از سوى خداوند، براى اين نوزاد هديه آورد.

در خِرد و فرزانگى، در شجاعت و متانت، در زهد و عبادت، وارث پدرش على عليه السلام و مادرش زهرا سلام الله عليه بود و بحق، آيينه‏اى بود كه آن خصلتهاى شايسته و گرانبها را در خود جلوه‏گر ساخته بود.

به تعبير مرحوم سيد محسن الأمين:
از زينب، شگفت نيست كه چنين باشد، چرا كه وى، شاخه‏ اى از شاخه‏ هاى شجره طيّبه نبوت و از تبار بلند بنى هاشم است. جدّ او رسول خداست، پدرش وصىّ پيامبر است، مادرش حضرت فاطمه است و برادران او حسن و حسين عليهما السلام اند و شگفت نيست كه شاخه، همسان با ريشه باشد! {اعيان الشيعه، ج 7، ص 137}

از القاب اوست: عقيله بنى هاشم، عقيله طالبيّين، موثّقه، عارفه، عالمه، محدّثه، فاضله، كامله، عابده‏ آل على. زينب را مخفف -زين اب- دانسته‏ اند، يعنى زينت پدر.

هنوز پنج سال به رحلت جانسوز پيامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم مانده بود كه اين گل، بر شاخه وجود فاطمه سلام الله عليه روييد و جوانه زد و بالنده گشت. هوش و درايتش به او برجستگى خاصّى میداد. از كسانى بود كه از فاطمه زهرا سلام الله عليه حديث روايت میكرد و گوهرهاى آن دريا را به شيفتگان معارف اين خاندان میرساند. احاديثى هم از اميرالمؤمنين و رسول ‏خدا صلی الله عليه و آله و سلم روايت كرده است.

حضرت زينب سلام الله عليها با پسر عموى رشيد و كريم و فداكار خود -عبداللَّه بن جعفر- ازدواج كرد. عبداللَّه، فرزند شهيد بزرگوار جعفر طيّار بود و در هجرت مسلمانان به حبشه در آن ديار به دنيا آمده بود.

از اين وصلت فرخنده، پنج گل خوشبو پديد آمد، به نامهاى: محمد، على، عباس، ام‏ كلثوم و عون، كه عون و محمد، در عاشورا در ركاب اباعبداللَّه الحسين عليه السلام شهيد شدند.

اين بانوى بزرگ، زينت پدر بود وافتخار دودمان و مدافع امام عصر خويش و مادر شهيد بود و دختر شهيد و خواهر شهيد و عمّه شهيد، كربلا، روح زينب را بيشتر متجلّى ساخت و به بشريت شناساند، و گرنه فضايل او پيش از عاشورا هم درخشان بود.

از امام چهارم، حضرت سجاد عليه السلام سخن نقل كنيم كه نسبت به نيايش و تهجّد و شب زنده ‏دارى عمّه ‏اش زينب چنين میفرمايد:

من هرگز عمه ‏ام زينب را نديدم كه -نمازشب- را نشسته بخواند، مگر شب يازدهم محرّم، حتى در آن شب غمبار هم نماز شب خود را خواند، ولى نشسته، چرا كه آن همه عزيزان را از كف داده و آن همه مصيبتها را ديده بود. حتى اباعبداللَّه الحسين عليه السلام در آخرين وداعى كه با خانواده و فرزندان خود در روز عاشورا انجام داد و به قصد رفتنى بی برگشت، از آنان جدا شد، به زينب كبرى فرمود:

-خواهرم! درنافله شب مرا فراموش ‏مكن!-{رياحين الشريعه، ج 3، ص 62}

امام‏ حسين عليه السلام براى خواهرش زينب، احترام خاصّى قائل بود و هنگام ديدار، به احترام او از جاى بر میخاست.

سيره ‏نويسان نوشته‏ اند كه زينب بزرگ، مجلس ويژه‏ اى براى تفسير قرآن داشت كه زنان در آن شركت میكردند. اين جايگاه و پايگاه علمى و معنوى، از آن بانوى والاقدر بعيد نيست، چرا كه در دودمانى بزرگ شده بود كه قرآن و وحى الهى در آن نازل مى‏شد و در سايه -اصحاب كساء- رشد يافته بود، ادب و دانش اين -بيت- را فراگرفته و روح قرآن و اسلام را در كالبد خويش جارى ساخته بود.

اين كلام جاودانه امام زين العابدين عليه السلام درباره او در كربلا، نشان میدهد كه تا چه حدّ و پايه، به زلالى روح و كمال معنوى و قرب به خدا رسيده بود. آن حضرت، خطاب به عمّه‏ اش فرمود:

-اَنْتِ بِحَمدِاللَّهِ عالِمةٌ غَيرُ مُعَلَّمَة، وَ فَهيمةٌ غَيرُمُفهّمة-. {نفس المهموم، ص 395}

تو، بحمد اللَّه، داناى بی معلم و فهميده بى‏آموزگارى (به مكتب نرفته، داناى رازها و محرم اسرار شده‏اى).

هر چند معصومان ما از دودمان رسالت، چهارده ماه فروزان و خورشيد درخشانند، ليكن حضرت زينب را رتبه مقامى است در -مرز عصمت-. زندگيش نيز گوياى اين رتبه والاى قرب و كمال است. كدام نقطه ضعف يا نشانه خلاف را مى‏توان در زندگى سراسر ايمان، نور، جهاد، عفاف، صبر و وفايش يافت؟ ... هيچ!

وى، داراى قوّت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد، ورع، عفاف و شهامت بود.

صبورى، مقاومت، ايثار و فداكاری اش بويژه در حادثه كربلا و پس از آن آشكارتر شد. طبق نقل موّرخان در سفر اسارت كه حامى و عهده دار كودكان و سرپرست كاروان بود، سهم غذاى خود را نيز به كودكان مى‏داد. امام زين العابدين عليه السلام روايت كرده است كه:

عمّه‏ ام زينب در مسير كوفه تا شام، همه نمازهاى واجب و مستحب خود را میخواند و در يكى از منزلگاه ها از شدّت ضعف و بى حالى، نشسته نماز خواند، چون سه روز بود كه سهم غذاى خود را به كودكان خردسال ايثار كرده بود. {رياحين الشريعه، ج 3، ص 62}

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page